حماسه نهم دی ماه سال 1388، بی شک از خاطره تاریخی فرزندان حضرت روح الله پاک نخواهد شد. نهم دی ماه، تیر خلاص مردمی بود که پس از هشت سال دفاعمقدس از تمامی اندوخته های الهی شان، بر مغز فتنه گران شلیک کردند.
به گزارش جوونی وبلاگ بچه های بلوار آزادگان نوشت،
حماسه نهم دی ماه سال 1388، بی شک از خاطره تاریخی فرزندان حضرت روح الله پاک نخواهد شد. نهم دی ماه، تیر خلاص مردمی بود که پس از هشت سال دفاعمقدس از تمامی اندوخته های الهی شان، بر مغز فتنه گران شلیک کردند.
میراث فرهنگی
اصل فضیلتها و خصلتهای انسانی را که به دنیای فرهنگ تعلق دارد ، به کتابها میسپاریم
با وجود اینکه زمین را گمانه میزنیم تااز اسرار درون آن باخبر شویم ، به اعماق اقیانوسها میرویم تا ازرخدادها و حوادث ایام گذشته در آن و از طبیعت و شکفتیهای آن آگاه شویم. با ماهوارهها در فضای بیکران شناور میگردیم تا به راز کیهان دست یابیم.به میدان گدازه های آتشفشانها نزدیک می شویم تا از سنگ مذاب گازها و مواد تشکیل دهنده فعالیت آن نمونه برداری کنیم.در اعماق جنگل های هراسناک آمازون تن به هزاران خطر می سپاریم تا زندگی قبایل بدوی آمازونی ها را بررسی کنیم.اما آنقدر خشن وبی رحم شده ایم که میراث و هویت و آثار و ارزش های تاریخی خود را نابود می کنیم. اشیای تاریخی را سهم الارث خود دانسته و به تاراج و باد حراج می دهیم.علی رغم ،بهرهجویی از پیشرفتهترین وسائل رفاه مادی ، در شهرهای چندین میلیون نفری ، بیش از همیشه تنها ، بیپناه و مضطرب نشان می دهیم اما اصول فضیلتها و خصلتهای ممتاز انسانی را که به دنیای فرهنگ تعلق دارد ، به کتابها میسپاریم.میان تمدن و فرهنگ جامعه خود شکاف ایجاد کرده و ناکامیها و نابسامانیها با شور و شتاب ،ادامه داشته درنتیجه شاهد جدایی و گریزمردم از فرهنگ ملی. و میراث فرهنگی می شویم.خیلی بیرحم شده ایم.سقفی که هزاران سال سایبان مام میهن بود همچون آوار فرو می ریزیم.ستون های استوار که هزاران سال سقف کهنی بر آن تکیه داشت می شکنیم.تارهای رشته و ریسمان همبستگی و پیوند ملی چند ده هزارساله را از هم می پاشیم.در میان این همه بی رحمی ، رفتهرفته میان میراث و فرهنگ و هنر فاصلهای عمیق ایجاد کردیم تیشه بر ریشه ی ارزش ها زدیم.خانه ها و بافت های فراوان باستانی را از صحنه حیات زدودیم که شاید به اصطلاح خود را با مظاهر تمدن و فرهنگ نوبنیاد و غالب ، منطبق و هماهنگ سازیم . این ویرانگری ها نه بهانه غم و آب و نان. در شهرها و نه محصول آفت در روستاها بود.ما امروز به فرهنگ بارور و اخلاقی نیازمندیم که بتواند در عین تحکیم بیشتر مبانی همبستگی و پیوند مردم با میراث ملی ، همة افراد از شهری و روستائی را با پرورش شخصیت مطلوب ،زمینه ی راههای رشد و تعالی و کمال جامعه را هموار سازد.
منطقه بندری سیده در ترکیه، علاوه بر اینکه از جاذبه های گردشگری این کشور و شهر آنتالیا به شمار میرود، مجموعه ای باستانی و تاریخی نیز محسوب میشود. سیده در لغت به معنای انار میباشد. باقی مانده های آثار باستانی، ساحل ماسه ای، مغازه های فراوان و امکانات رفاهی بیشمار از توریستی ترین نقاط آنتالیا به شمار میرود.
کسانی که با خرید تورهای آنتالیا به این شهر سفر میکنند، محسور منظره ی زیبای آن از دریا، جاذبه های تاریخی اش چون حمام رومی، ستون های خیره کننده ی تالار تئاتر، معبد آپولو و گورستانش خواهند شد. کافه ها و رستوران های متنوع، پارک های اطراف برای شما سفری تفریحی – تاریخی را رقم خواهد زد.
شناخت تاریخ از راه شناخت اندیشه انسانی مقدور است.ملاک و معیار قیاس اندیشه های انسان ها را در تمدن و میراثی که خلق کرده اند می توان یافت.آثارتاریخی و اشیای مهم باستانی از راههای شناخت اندیشهی انسانی، شناخت مصادیق عینی این ساختار ذهنی هستند. به عبارت دیگر تجلی عینی ذهن انسانی در منظر فرهنگی و به طور خاص در میراث فرهنگی و به طور خاصتر، در محوطهها و بناهای تاریخی مشهود است.درسرزمین کهن و باستانی ایران که سابقه تاریخی طولانی دارد واز شمار کهنترین تمدن و غنیترین مرکز فرهنگ و هنر جهان به حساب می رود.این مصادیق عینی فرراوان یافت می شوند.اقبال محققان مورخان باستان شناسان و حتی غارتگران گنجینه های تاریخی از این سرزمین بواسطه همین آثار و میراث ارزنده و غنی و پرشمار و بی شمار است.علی رغم دارا بودن هزاران هزار اثر تاریخی بناها و تپههای تاریخی ، محوطههای باستانی و تاریخی تا کنون تعداد کمی از این آثار در میراث ملی و جهانی ثبت شدهاند با این حال چه آن گنجینه هایی که ثبت ملی و یا جهانی شده اند و چه آنهایی که به حال خود رها شده اند به محاق فراموشی سپرده شده و به مصیبت تخریب گرفتار آمده اند.این آثار تاریخی ریشههای مستند تاریخ این سرزمین وبخشی از هویت ملت ما و معیار و سنگ محک تلاش مردمان تاریخ ما می باشند.نابودی و تخریب این آثار جز خارجکردن نام ایران از فهرست کشورهای صاحبنام در تاریخ جهان و زوال اندیشه نسل جدید نتیجه ای به همراه نخواهد داشت.این ویرانی ها محو مصادیق عینی هستند که مردم باید نگران تخریب بناها و از بین رفتن آثار باشند چرا که هربنا و اثر بنای هستی و آثار وجودی آنها محسوب می شود مردم باید توجه داشته باشند آثار تاریخی بخش از زندگی و هویت و اعتبار جهانی آنها است مردم کشورها متوجه اهمیت حفظ و آموزش درباره نگهداری از آثار تاریخی و فر هنگی شده اند و برای آن حساب ویژه ای باز کرده اند.اما حسابی که ما گشوده ایم درهای تخریب بروی آثار و مواریث فرهنگی ما است.اکثر آثار تاریخی کشور ما به دست خود مردم از بین می روند بسیاری از محوطه های تاریخی مورد تخریب جدی قرار گرفته اند تا جایی که بسیاری از بافت های تاریخی به طور کامل از بین رفته اند.صد هاآثار تاریخی پس از شناسایی به علت حفاظت نشدن مورد تهدید جدی قرار گرفته اند این درحالی است که حفاظت از آثار تاریخی بایستی در درجه اول اهمیت قرار گیرد.مطمئنا بسیاری از مردم می دانندآثار باقیمانده از گذشتگان حاصل تجربه گذشتگان بوده، و از این نظر برای آنها هم ارزشمند است، همین آثار زمینههای عبرت برای آنها فراهم میآورد. باید سعی کرداز این آثار به نحوی نگهداری و مراقبت شود.میراث فرهنگی در واقع، آیینه جان، اندیشه و معنویت خود مردم است لذا نباید آئینه جان آنها در معرض بی توجهی و نابودی قرار گیرد. آگاهسازی مردم به میراثهای ارزشمند و برنامهریزیهای دقیق فرهنگی، جهت نگهداری وپاسداری از میراث فرهنگی چه ملی و چه جهانی با مساعدن و همراهی نهادهای مردمی امکان پذیر است برای نگهداری ازآنها باید تلاش نمود چرا که فردا ملتها برای گفتگو و هماندیشی بیشتر نیازمند شناخت یکدیگر و از این رو تنها میراث فرهنگی و یادمانهای تاریخی هستند که مهمترین ابزارمحک اندیشه های ملتها و ملیتها در بازارفرهنگ جهانی هستند
در حدود ده هزار سال پیش که انسانهای ساکن بین النهرین زندگی غار نشینی و دوران جمع آوری غذا را پشت سر گذارده و به دوران تولید غذا شروع نموده بودند و در پهنه دشت بصورت اجتماعات اولیه کشاورزی مستقر شده بودند، تمدنی را بوجود آوردند که از مشخصات آن ساخت سفالهای ظریف و زیبای نخودی و قرمز رنگ است. این تمدن همراه با خصوصیات دیگر آن در این منطقه شکوفا گردید و به تدریج در دنیای پیش از تاریخ در منطقه وسیعی گسترش یافت. آثار و بقایای این نوع سفال از شرق دریای مدیترانه تا دره رود سند در حفاریهای باستانشناسی در مناطق باستانی آشکار گردیدهاست.
یکی از سنتهای مشخص سفالگری فلات ایران سفال قرمز رنگ منقوش است که در طول هزارههای ششم و پنجم ق. م. در حاشیه کویر در فلات مرکزی ایران شکل گرفت و متداول شد. این سفالها دست ساز و برنگ قرمز و دارای خمیری مخوط با پودر شن یا گیاهان خرد شده است. این نوع سفال طی حفریات باستانشناسی از محوطههای باستانی چشمه علی، قره تپه شهریار، اسماعیل آباد، تپه زاغه، سیلک و حصار شناسایی شدهاند.
«در این محل (سیلک کاشان) ظروف سفالین قرمز رنگی نیز پیدا کردهاند که از لحاظ صنعت نسبت به ظروف پیش تا حدی کاملتر به نظر میآید و معلوم میشود که آنها را در کورههای ابتدایی میساختند. در هزاره چهارم پیش از میلاد مردم دشتنشین فلات ایران در کار زندگی پیشرفت بیشتری کردند. در قریه سیلک نموداری از آن وجود دارد، ساکنین این محل ظروف سفالین ظریف میساختند و تصویر پرندگان و حیوانات وحشی را بر روی آنها با رنگ سیاه منقوش میکردند و به تدریج این ظروف شفافتر و شکل آنها منظمتر شد،از اینجا میتوان حدس زد که مردم آن ناحیه جهت انجام این عمل به اختراع چرخ نائل شده بودن، چرخ آنها تخته باریکی بوده است که بر زمین میگذاشتهاند و آنرا با دست میچرخاندند و به این ترتیب به ظروف خود شکل زیباتری میدادند. تاکنون شبیه اینگونه ظروف در هیچیک از کشورهای آن دوران به دست نیامده است. چنین میتوان نتیجه گرفت که ایرانیان در این صنعت سرآمد اقوام دیگر بودند و شاید اختراع مزبور ویژه آنها باشد. از ظروف سفالینی که در سیلک به دست آمده است تصاویر بز کوهی و اسب و خورشید و همچنین اشکال هندسی فراوان دیده میشود و از این اکتشافات نتیجه میگیریم که با وجود آنکه آهن ومفرغ در تهیه آلات و ادوات گوناگون به کار میرفته است صنایع کوزهگری و سفالسازی رونق خود را حفظ کرده است.»[۱]
مهمترین تحمل در صنعت سفالگری که این صنعت را به کلی دگرگون ساخت اختراع چرخ سفالگری است که در هزاره چهارم ق. م. اتفاق افتاده سفالگران ابتدا از چرخهای کند گردش یا بطئی استفاده کرده و سپس به چرخهای پرسرعت و تند گردش که امروز نیز مورد استفاده کارگاههای سفالگری سنتی است دست یافتند.
از اوائل هزاره سوم ق. م. نوع دیگری سفال از مناطق شمال فلات ایران به سمت داخل فلات نفوذ میکند که به سفال خاکستری معروف است. این نوع سفال چرخساز میباشد و از نظر سبک ساخت و تزیینات تحت تأثیر ظروف فلزی هم عصر خود قرار گرفتهاست. سفال خاکستری با تکنولوژی بالا و در کورهای مخصوصی که سفالگر بخوبی در آن کنترل حرارت و میزان اکسیداسیون فعال را اعمال میکردهاست پخته شدهاند. فرهنگ سفال خاکستری از اوائل هزاره سوم ق. م. در مناطق باستانی یانیک تپه اردبیل، تورنگ تپه گرگان، تپه حصار دامغان شناسایی شدهاست. سفال خاکستری براق در طول عصر آهن یعنی از اواسط هزاره دوم ق. م. به بعد در اکثر نقاط فلات ایران گسترش یافت و در همین دوره به اوج زیبائی، ظرافت و پیشرفت تکنیکی در ساخت و پخت و و تزیین رسید. از نیمههای هزاره اول ق. م. با رونق فلزکاری صنعت سفالگری رو به افول میرود به طوری که در دوران تاریخی سفالهای ساخته شده، عمدتاً بسیار خشن و بدون نقش هستند و از ظرافت سفالهای پیش از تاریخی خبری نیست.