معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش لرستان در همایش روز هوای پاک گفت: محیط زیست و احیای جنگل های زاگرس یکی از مباحثی است که آموزش و پرورش با جدیت روی آن متمرکز شده و به همین منظور طرح هر دانش آموز ،یک درخت بلوط با همکاری سازمان محیط زیست و آموزش و پرورش در مراتع لرستان اجرا می شود.
بهرامی در پایان اعلام آمادگی کرد تا با همکاری محیط زیست طرح همیار محیط زیست توسط معلمان مناطق عشایری اجراء شود
این میراث فرهنگی با این تخریب ها نه رقاء و نه بقاء خواهد داشت
مسولین اجرایی ،قضایی ،انتظامی و آحاد مردم درحفظ و شناسایی آثار و مواریث فرهنگی کشور تکلیفی خطیر دارند متاسفانه پراکندگی قوانین ،فقدان قوانین جامع و اثربخش ،واشکالات (گرد و خاک و غبار سیاهی )فراوانی که بر قوانین 83ساله عتیقات ایران نشسته اهم مواردی است که رشته یکپارچگی میراث بزرگ و سترگ ایران باستان را از هم دریده است.تا کنون مسولین انتظامی در صیانت از مواریث نسبت به مسولین اجرایی و متولیان میراث نقش پر رنگ تری داشته اند و حقیقت انکارناپذیر اینکه اگر حضور مقتدرانه نیروی های انتظامی و نظامی نبود در شهرها و آبادی های کشور باید شاهد ...شنبه بازاری برای حراج حضوری مواریث کهن این سرزمین می بودیم.انتظار ما برای تدوین قانونی جامع و مانع ناظر به میراث فرهنگی کشور و تدبیر اندیشی های مسولین برای وقوف مردم به ارزش های فرهنگی و تاریخی آثار تاریخی لااقل تا کنون سودی نبخشیده است.میراث فرهنگی براساس ماده 2 قانون اساسنامه میراث بتاریخ 28/4/67 هدف را عبرت ازحرکت فرهنگی انسان و بقاء و رقاء هویت و شخصیت فرهنگی جامعه بیان داشته است.آنچه امروزخاطر مبارک میراث را می رنجاند حلقه مفقوده این هدف ،بی تحرکی و عدم بقاء مواریث فرهنگی و محو هویت های تاریخی است. کافر گنبد قزوین تنها یک نمونه از هزاران اثر درحال محو و نابودی در این سرزمین است.قزوینی که ادعا می شود بیشترین آثار ثبت شده درفهرست میراث درکشور را به خود اختصاص داده است.اما این بنای برجی 8ضلعی با ازاره سنگی و دیوارهای آجری بر روی صفهای وسیع که در شمال روستای نیاق شهر قزوین واقع شده است. ما را مایوس ساخته است.این برج دارای سه ورودی در شمال، شرق و غرب میباشد. در ضلع جنوبی این بنا محراب سادهای ایجاد شده است.در وسط هر ضلع از داخل بنا طاقنمایی به شکل قوس تیزهدار ساخته شده که نسبت به سطح اضلاع 8ضلعی برجستهتر میباشند. بقایای پوشش گنبد مدوری که به کمک طاقنماها و پاباریکها شکل گرفته، دیده میشود که احتمالاً پوشش دوم آن مخروطی بوده است.به نظر میرسد این بنا از آثار دوره سلجوقی و مدفن یکی از بزرگان فرقه اسماعیلیه باشد.شماره ثبت این اثر 5487 و تاریخ ثبت درفهرست ملی 25 اسفند سال 1380 می باشد.
وضعیت موجود میراث فرهنگی امروز ما ایجاب می کند که همه نسبت به این تخریب ها و نابودی آثارباستانی خود واکنشهایی را نشان دهیم چه این تخریب هایک شئی .یک مفرغ .یک بنا یا نخ بافته شده بر پارچه زربفت و دیواری فروریخته از کاروانسرا و دژ و قلعه و بارویی باشد.از کرانه های غرب تا ضلع شرق و از شمالی ترین نقطه تا جنوبی ترین ناحیه در ایران زمین باشد.واکنش ما اعلام خطر برای تخریب و متوجه کردن مردم برای اقدامات پیشگیری است چرا که با روند فعلی این همه تخریبگری ها نسل آتی برای اثبات هویت برتر ایرانی خود مدارکی دردست نخواهد داشت.اسناد و مدارک باستان شناسی زمینه رجعت به داشته های تاریخی و میراث فرهنگی ما را فراهم می کنند. چون تک تک افراد علاقه مندندبدانند واقعا زمانی که محل زندگی و فعالیت انسانها متروک شده است چه اتفاقی برای آنها روی داده است؟ تخریب آثارباستانی را اگر جدی نگیریم اتفاق نامبارکی روی خواهد داد.و آن نابودی ،کم توجهی و بی مهری به میراث فرهنگی خودمان خواهد بود.امروز هنر و هونر واژه مفقود شده در میراث فرهنگی وصنایع دستی و حتی گردشگری کشوراست.هنری که واژه کهن اوستائی و در زبان فارسی از پیشوند «هو» بمعنی خوب و واژه «نر» بمعنی مردانگی و توانایی پیوند یافته و «هونر» بمعنی «خوب توانی» گرفته شده است.هنر تجلی مدرکات نیرومندی است که انسان آنها را بدست آورد. یا بازده ذهنی مشهودات به دیگران وهنر توانی نمایش انعکاسهای جهان برونی در مغز آدمی است.شارل بودلر شاعر فرانسوی عقیده دارد تحرک باطنی از حواس ظاهر و باطن و جنبشهای نفسانی سرچشمه میگیرد.ایرانیان باستان اینگونه به هنر معنا بخشیدندآثار تاریخی و باستانی دیرگاه زیبایی و لطافت خود را از دست می دهند وفرو ریختن و کم توجهی ما درکنار خشم گردش زمانه آنها را کهنه تر می سازد از لطف و زیبائی آنها در همه حال و احوال کاسته می گردد. تاکنون به خود اجازه نداده ایم که با اندکی کوشش و با چشمان باز آنچه را سنت هنری و صنعتی گذشته ایرانی است با نمونههای دیگران بسنجیم تا زیبائی و برتری پدیده های هنری ایرانی برایمان روشن ترشود.با اینکه می دانیم جوامع بیبهره از معرفت تاریخی و آگاهی و فهم عمیقاز واقعیتها و موقعیتها وضعیت روحی و روانی مطلوبی ندارند وناتوان از تحلیل رخداد ها و وقایع دورانها در تصمیم گیری ها ، مبادلات ، معاملات و تعاملات اجتماعی همیشه عقب مانده محسوب می شوند.باز هم چراغ تخریب آثار تاریخی را روشن نگاه داشته ایم.در زیر سقف آسمان میراثی که عزت و سربلندی ،افتخار و غرور بی پایان برای ما تا کنون داشته است تمام این دیوار خاطرات و اعتمادها با یورش بولدوزرها یا کجورزی های عتیقه جو یان ،ضعف مدیران و فقر نوع نگاه ها در ژرفنای و ژرفای خاک نابود و یامدفون ،معدوم و منهدم گردیدند تا کنون نتوانسته ایم چهره کامل میراث سترگ و جهانشمول ایرانی را حفظ کرده و به نسل دوستدار میراث فرهنگی معرفی کنیم.این میراث فرهنگی عظیم که میراث نسلهای بیشمار را درسینه نهفته دارد و رازها ورمزهای خویش را در گوشه وکنار ویرانههای تاریخی ، درخطوط فرسوده ومرموز سنگ نبشتهها، در طرح وزیور وترکیب کاشیها وگنبدها، در فضای آمیخته به بوی تاریخ بقعهها، در شهرهای کهن ودهکدههای باستانی که زمان زلزلهوار بر آنها گذشته، پراکنده است. همه آنچه که به گذشته وتاریخ تعلق دارد، تخریب و ویرانی هایش دغدغه و دلنگرانی های همه ی ماست دغدغه های ما به دارایی فرهنگی گذشتگانمان است.آثاری که هریک مخلوق ذوق و اندیشه ملت ما در طول زمان و دورههای گوناگون است وسرنوشت اقوام این سرزمین را با خود بهمراه داردونشان می دهد که در هیچیک از ادوار روشن و تاریک تاریخ از توجه به ترویج زبان و توسعة ادب و تحیکم مبانی دانش و ابراز استعدادهای هنری خود غافل نبوده اند سزاوار نیست محصول چنین کوشش پیگیر مداوم در طول تاریخی که از پنج هزار سال تجاوز میکند از نگاهداشت آن برای رسانیدن به آیندگان احساس عجز کنیم آثار تاریخی زبان مشترک تمدنها هستند با انقطاع این رشته پیوند های تاریخی مااز بین می روند.میراث نسلهای زبده و دانا ،خردمند و هوشیار ،فکور و مدبر ،که امروزابزار سنجش دانایی اقوام خردورز و بی خرد دراین جهان پرآشوب هستند باید درنگاهبانی آنها بسیار تلاش کرد نگذاریم همه آن حاصل نیروی خلاق نیاکان ما بخشکد
این میراث به کدام سو میرود؟
میراث فرهنگی مانند انسان تمایل فراوانی به زیستن دارد.میراث موجودیت و هویت ی مانند انسان دارد.شتاب و شدت آهنگ مرگ و میرآن به مانند انسان می ماند.نه جایگزین و نه مثل و مانندی چون خود دارد.میراثی که مانند ما تمایل به زندگی دارد عطش آتش سوزانی درونش را برآشفته است.میراث فرهنگی پیکره زبانی و گفتمان درمانی ملتهاست.میراث محصول تجربیات ،دانش و ذوق و خلاقیت،نبوغ و توانایی ،شاخه عقلانیت ،معرف هویت و فهم انسان است.پیشینه و گذشته،دیر و دیرین و دیرینه ی اوست.دراین عالم تنشآفرین و چالشزا،جهان به هم پیچیده و درهم تنیده ی از تنشها،میراث زیستگاه فرهنگ و مدنیت بشر است. میدان آن ،عرصه جولان هنرمندان ،وعالمان عالم است.تخریب برآن چون خوره ای می ماند که برجان و روان آدمی چنپره انداخته است.جامعه بیمار اکنون که با آن دست و پنجه نرم می کند.خوره ای مرگبار که تاریخ و فرهنگ،را به مخاطره افکنده و بی سابقه و کم نظیر،شتابان و بی امان،ثروت همه ی نسلها،کوهی از تجربیات غنی فکری و معنوی درمسیر مدنیت، را در معرض انهدام قرار داده است.حال آنکه نگاهداشت آن درموقعیت موج خیز وهستی سوز جهان کنون عین خردمندی بود.
توجه به ماهیت میراث فرهنگی بیش از هرچیزدر حفاظت ونگهداری از آن نمود می یابد.