گروهی از محققان آمریکایی در نهایت توانستند موقعیت احتمالی شهر گمشده و افسانه ای آتلانتیس، کلانشهری افسانه ای که گفته می شود هزاران سال پیش به دلیل وقوع سونامی در گل و لای فرو رفته و ناپدید شده را بیابند.
به گزارش مهر، محققان می گویند باور کردن اینکه سونامی بتواند سازه ای به وسعت 90 کیلومتر را در خود ببلعد کمی دشوار است برای حل این راز قدیمی محققان از تصاویر ماهواره ای شهری غرق شده در شمال کادیز در اسپانیا استفاده کرده و توانستند در زیر لجنزارهای وسیع پارک دونا آنا نشانه هایی از شهری باستانی و مدفون شده را شناسایی کنند.
محققان طی دو سال گذشته از ابزارها و تکنولوژی های متعددی از قبیل رادارهای عمق، نقشه برداری دیجیتال و تکنیکهای اکتشاف در زیر آب برای کشف این شهر استفاده کردند. بررسی و مقایسه نشانه هایی که از مهاجران آتلانتیس پس از خراب شدن شهر به جا مانده است میزان اطمینان محققان را از اینکه مکان یافته شده می تواند همان آتلانتیس باشد را افزایش داد.
افلاطون، فیلسوف یونانی در حدود دو هزار و 600 سال پیش درباره آتلانتیس مطالبی را نوشته و آن را جزیره ای توصیف کرده که در برابر دروازه ای قرار گرفته است که امروزه آن را ستونهای هرکول می نامند. با استفاده از جزئیاتی که افلاطون از این شهر بیان کرده محققان بر روی مناطق مدیترانه و اطلس متمرکز شدند زیرا این منطقه را منطبق ترین مکان برای یافتن آتلانتیس می دانستند.
وقوع سونامی برای قرنها در این منطقه به ثبت رسیده است و یکی از بزرگترین آنها موجی به اندازه یک ساختمان 10 طبقه بوده است که در نوامبر 1755 شهر لیسبون را درهم کوبید. بحث بر سر وجود داشتن یا نداشتن آتلانتیس هزاران سال است که ادامه دارد. در حالی که گفته های افلاطون تنها منبع تاریخی اطلاعاتی درباره این نشانه تاریخی به شمار می رود.
بر اساس گزارش رویترز، افلاطون در نوشته های خود ذکر کرده که آتلانتیس در یک شب و یک روز کاملا ناپدید شده و در اعماق دریا غرق شد.دانشمندان قصد دارند به زودی اکتشافات بیشتر را بر روی این منطقه آغاز کنند.
کاش می شد مدرسه را هنگامی دید که دکتر حیدر میرزا به عنوان اولین دانش آموخته دارالفنون، در حال دریافت گواهی نامه تحصیلی اش است.*
کاش می شد مدرسه را هنگامی دید که میرزا اسداله، معلم فارسی و عربی دارالفنون، مشغول اقامه نماز جماعت به عنوان پیشنماز است.
کاش امیرکبیر هم بود.
دارالفنون را که دیدم یاد باغ نگارستان افتادم، شاید شباهت غریبی داشته باشند این دو مکان با هم، شاید هم شباهتی قریب؛ بانی دارالفنون در زمان افتتاحش غایب است و دربند، و کمی بعد هم می کشندش. در باغ نگارستان مردی دیگر، قائم مقام فراهانی، محمد شاه قاجار را به تخت سلطنت می نشاند و چند سال بعد توسط همین شاه قاجار و در همین باغ به قتل می رسد...
نکته 1/ با چند دوست وبلاگی رفته بودیم بازدید مدرسه دارالفنون
نکته2/ کتابهایی که از آنها در تهیه مطلب استفاده شده، جغرافیای تاریخی تهران از محسن معتمدی و رویدادها و یادمانهای تاریخی تهران از ناصر تکمیل همایون
نکته3/ برای آنها که نرفته اند، باغ نگارستان،نعمت و غنیمتی است در دلِ دود و ترافیک میدان بهارستان
* اگر خواستید، قسمتی از متن گواهی نامه دانش آموختگیِ اولین دانش آموخته دارالفنون را در ادامه بخوانید
عرصه باستان شناسی میدان تاخت و تاز رجال سیاسی شده است.اگر نیم نگاهی به مسندنشینان مصر ریاست و کرسی صدارت میراث وسوابق آنها شود بوضوح پی به همه چیز خواهیم برد.از استاندارد و فرماندار ،از شهردار و امین اموال با مدرک فوق دیپلم از سازمان آب تا مجموعه سینمای فارابی ....ترکیب و بافت میراث را بر هم زده اند میراثی آسیب پذیر و شکننده،تخریب شده و ویرانگر حاصل همان مدیریت هایی است که نمی خواهند کنار بروند. حتی با مرگ و نابودی همه ی میراث این سرزمین
بارها گفته شده است که یک باستان شناس چهره علمی و هنرمند و عاشق و دلسوزی است که تجارب ارزنده روح و افکار او برای سازندگی میراث طراحی شده است اما امروزه میراثگردانان غیر باستان شناس هستند.باستان شناسان که هدفشان کشف حقیقت ها و واقعیات تاریخی است خود مانند تاریخ و میراث فرهنگی به فراموشی سپرده شده اند.باستان شناسان به ارزش های یک بنا و شئی تاریخی ،به اهمیت و اعتبار اسناد و مکان های استقراری کهن آگاهی و وقوف دارند اگر مشاهده می شود که وضعیت ملتهبانه آثار و مراکز و مکان های تاریخی بسیار آزاردهنده و بغرنج شده است حاصل دخالت های عده ای غیر باستان شناس است.برخلاف سایر کشورهای امروز جهان ،در کشور ما کرسی میراث فرهنگی به افراد غیر متخصص واگذار می شود و متاسفانه چاره جویی هم نشده است. موزه بزرگ ملی کشور هم تا کنون از این بی مسولیتی هاکم آسیب ندیده است.متاسفانه کارگاه عظیم خلقت و آفرینش که هزاران سال شاهد شکوفایی تمدنی سترگ و ممتاز ،بی بدیل و بی همتا ،یگانه و منحصربفرد در عالم بود امروز شاهد عمق تخریب ها و ویرانی هایی است که دامان همان تمدن سترگ و باشکوه را گرفته است.هزاران آثارباستانی چونان خود آدمی که صدها پیام تاریخی بر شانه می کشیدند امروز از مدیریت های بی تخصص ،رنج های بیشمار می کشد.
دانشگاه «ترکان خاتون» کرمان زبالهدانی شد. شماره ثبت در فهرست میراث ملی 124