گرمابه تاریخی دوره صفوی و قاجار که در بافت قدیمی و تاریخی شهر قزوین واقع شده است.این حمام مساحتی معادل 1200 متر مربع دارد.این بنا دارای کاشی کاری هایی می باشد که درد دوره صفویه ساخته شده است. بعدها در دوره قاجاریه این کاشی کاری ها تکمیل شدند.
نقل از ویکی پدیا :نقاشیهای گل و طبیعت مربوط به دوره صفوی و تمثالهای انسان مربوط به دوره قاجاری است. این نقاشیها هنگام عملیات مرمت در زیر کاشیهایی که در دوران معاصر بر روی دیوارهای حمام نصب شده بود، پبدا شدهاند. این حمام تا اواخر دهه ۷۰ خورشیدی مشغول به کار بودهاست. فضاهای حمام در زیرزمین واقع شدهاست که با گذشتن از ۱۳ پله به داخل سربینه وصل میشود و برخی تاقها و گنبدهای آن نیز از پشت بام حدود ۶۰ تا ۱۹۰ سانتیمتر از سطح معبر مجاور بالاتر است. ورودی به بخش گرمخانه حمام در امتداد کانال پاشویه حوض میباشد.پس از عبور از راهرو با اندکی انحراف به چپ وارد فضای گرمخانه میشویم. زیباترین بخش حمام، بخش گرمایشی حمام (طبقه جهنم) است که در کف گرمخانه واقع شده و اصطلاحاً به آن گربه رو میگویند. این قسمت ما را به یاد سیستمهای گرمایش از کف امروزی انداخته و نشان از هنر و دانش معماری آن روزگار دارد. دیگر قسمتهای حمام شامل: خزانه آب گرم، چال حوض یا استخر آب سرد، نظافتخانه، اعیانی، آتشخانه و سرویس بهداشتی میباشد.
موقعیت مکانی : محله آخوند
کپی برداری از مطالب وبلاگ "جاذبه های گردشگری قزوین"بادرج منبع بدون مانع است.
یکی از خانه های زیبا و تاریخی شهر قزوین که در دوره قاجار تاسیس شده ,خانه سید حسین بهشتی است.این بنای تاریخی از دو سمت غربی و شمالی مجاور خیابان های فردوسی و شهرداری است.بنایی آجر نما و مربع شکل و دارای سقف شیروانی با نورگیر هایی با اندازه های گوناگون در سمت غربی آن.زیبایی اصلی این بنا مربوط به سمت جنوبی آن است.در سمت جنوبی ساختمان تزیینات زیبا و چشم نوازی وجود دارد و محوطه سرسبز نیز بر این زیبایی می افزاید.
موقعیت مکانی : خیابان فردوسی جنوبی,تقاطع خیابان فردوسی و خیابان شهرداری
کپی برداری از مطالب وبلاگ بادرج منبع بدون مانع است.
خانه تاریخی سید محمود بهشتی که قدمت آن به دوره قا جار می رسد,در بافت تاریخی شهر قزوین بنا شده است.این اثر تاریخی در سه طبقه و به شیوه معماری کهن ایران ساخته شده , بگونه ای که همانند بسیاری از خانه های ایرانی قدیمی دارای بخش های جداگانه ای تحت عنوان اندرونی وبیرونی است.این بنا دارای حیاط و محوطه سنتی می باشد. در نمای داخل حیاط این بنا رسم بندی ها و تناسب های کشکولی به چشم می خورد.
موقعیت مکانی: خیابان مولوی ,کوچه شهیدی
کپی برداری از مطالب وبلاگ "جاذبه های گردشگری قزوین"با"درج منبع "بدون مانع است.
تخریب بیرحم و بی دانشی دست به دست هم داده اند تا بناهای تاریخی و مذهبی را به انحاء و انواع گوناگون از بین ببرند.تا اینکه بقعه و امام زاده ای در روستایی زوار بیشتری پیدا می کند متولیان سرعا به بفکر تخریب آن و بازسازی بنایی بزرگتر می افتند بی آنکه به اهمیت بنا و تاریخ و معماری ممتاز آنها توجهی شود. همین چند روز پیش لمسک گرگان شاهد از بین ربفتن بنایی دینی شد که همه ما را آزرد.روستای لمسک در غرب شهر گرگان قرار دارد. روستایی که بیشتر آن را با تاریخش میشناسند. تپه تاریخی لمسک یکی از محوطه هایی است که به این روستا اعتباری هزار ساله میدهد. گورستان لمسک هم با بنای امامزده کوچک آن، قدمتی به عمر شکل گیری این مجتمع زیستی دارد چنان که در بسیاری از متون تاریخی و تالیفات تاریخدانان و باستان شناسان نیز به آن اشاره شده است. در کتاب گورستانها و سنگ مزارهای دکتر اسد الله معطوفی به تفصیل از این گورستان و امام زاده اش صحبت شده است.با این همه بنای قاجاریه این امامزاده با مجوز رسمی از سوی اداره کل میراث فرهنگی استان گلستان به طور کامل تخریب شد
باستان شناسی به مفهوم یک رشته و دانش مدرن دانشگاهی با هجرت و وداع تاریخ با نسل های پی درپی درجامعه امروز دامان می گستراند به گونه ای جذاب و غیرقابل وصف دلربا وعام پسند مورد توجه قرار گرفته است فعالیت این گروه نیز مانند این رشته جذاب و دلربا و دلنشین و عامه پسند است اما حال روز باستان شناسان هم مانند باستان شناسی خوب و قابل تعریف نیست.چرا که وقتی اثری تاریخی از دست می رود و یا به تپه ای تاریخی تجاوز می شود و یا یک موزه مورد دستبرد قرار می گیرد انگار آواری بر سرشان خراب شده است و یا منزلشان مورد سرقت و تجاوز قرار گرفته است.احساس یک باستان شناس به آثار و پدیده های تاریخی نگاه پدر به فرزند است.زخم بر آثار زخم بر جان و روح و تن باستان شناس است.به رغم همه دلربایی و جذابیتی که باستان شناسی و فعالیت باستان شناسان دارد واقعیت این است که این دوحوزه فعال که از سرچشمه میراث سیراب می شونددرمقام نظر و عمل از همه پیچیده تر بحث انگیزتر،جدال خیز و گاه تناقض آمیز و شک برانداز هم نشان داده است آنجا که ابهام و شک بر تحلیل های علمی سایه انداخته است همیشه پای مفقود یک اثر و شئی دیده شده است .درکشورما که متاسفانه تخریب آثار و مواریث تاریخی شدت نجومی یافته وآثار و مواریث لجام گسیخته گام به پیش نهاده است.اگر امروز هنوز باستان شناسی ایرانی رنگ و بوی دانش بومی به خود نگرفته است و اگر هنوز هیچ اتفاق نظری بر سر تعریف باستان شناختی ایرانی ارائه نشده است اگر امروز همه راه ها و تحلیل ها،راه ورود به بحث ها و نقد ها و تحلیل و تفسیرهای علمی (تاریخی) بر باستان شناسان و باستان شناسی ایران بسته شده است.حاصل این همه مصائب رفته هم بر باستان شناسی ایران و هم بر باستان شناسان ایرانی است.