خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

به دولت آقای روحانی هم انتقادات جدی وارد است ...


 


 


 

  به دولت آقای روحانی هم  

 انتقادات جدی وارد است ...  

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  عبرت نیوز: صادق زیباکلام درباره گسترده تر شدن انتقادات از دولت روحانی به سبب عملکرد او در حوزه اقتصاد و کشیده شدن دامنه این انتقادات به اردوگاه اصلاح طلبان و حامیان سابق او گفت: نمی توانیم بدون در نظر گرفتن شرایطی که کشور در سطح کلان دارد و بدون در نظر گرفتن وضعیت کلان اقتصادی از آقای روحانی و دولت او انتظار معجزه داشت.
وی با اشاره به بحران کاهش قیمت نفت برای دولت گفت: کاهش قیمت نفت و همچنین کاهش درآمدهای نفتی دولت در شرایطی برای دولت آقای روحانی بحران آفرین شده است که علی القاعده انتظار می رود که دولت کاهش درآمدهای خود را از افزایش مالیات تامین کند این در حالی است که در کشور رکود داریم، تورم بالای 20 درصد است، کشور در محاصره تحریم های بین المللی است، ده ها سال است که سرمایه ها از کشور فرار کرده اند و سرمایه گذاری جدید در کشور انجام نشده است.
این استاد دانشگاه افزود: در این شرایط چطور می شود انتظار داشت که دولت بیاید از سرمایه گذاران، تولیدکنندگان مالیات بیشتری بگیرد تا کاهش درآمدهای نفتی خود را جبران کند.
وی ادامه داد: بر این اساس اگر انتظاری از دولت حسن روحانی برای ایجاد تغییر و تحول در ساختار نظام اقتصادی وجود دارد باید متناسب با شرایطی باشد که کشور در آن گرفتار است.
زیباکلام با بیان اینکه اما این به معنای این نیست که در عمیق تر شدن بحران اقتصادی و بروز ناامیدی-ها تقصیری متوجه دولت نیست گفت: چرا اتفاقا به دولت آقای روحانی هم انتقادات جدی وارد است که مهمترین آن نداشتن یک تیم منسجم، سازمان یافته و کارکشته و با برنامه و البته هماهنگ اقتصادی است که این یک عیب بزرگ محسوب می شود.
وی افزود: اساسا در وزارتخانه ها و بخش های اقتصادی و یا خدماتی دولت تنها بخش های که شاید موفق عمل کرده اند، وزارت بهداشت و سازمان میراث فرهنگی است به جز این دو بخش، سایر بخش های اقتصادی، از جمله وزارت اقتصاد، وزارت رفاه، یا بخش های صنعتی همچون وزارت نفت، وزارت صنعت و ... فاقد تحرک و برنامه ریزی منسجم هستند که این به هیچ وجه قابل کتمان نیست.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: بنده ظرف یکسال گذشته به خیلی از استان های کشور برای انجام سخنرانی در دانشگاه ها سفر کرده ام،
 در طول این سفرها، بیشترین انتقادی که در این استان ها، شهرها و یا شهرستان ها به دولت آقای روحانی وارد بود این است که تغییرات در سطح مدیران میانی و دولت، مدیران استانی بسیار کم بوده است و هنوز بسیاری از مدیران دولت احمدی نژاد سر کار هستند و همچنان سیاست های گذشته را در حال پیگیری و انجام هستند.
وی تصریح کرد: این هم یک انتقاد جدی به دولت آقای روحانی است که هنوز پس از گذشت بیش از یکسال از عمر دولت نتوانسته است تغییراتی که مد نظر دولت اعتدال بوده را به کل کشور تعمیم دهد.
زیباکلام گفت: این انتقادات به دولت آقای روحانی وارد است و به حق هم هست ضروری است که دولت هر چه سریعتر در بخش های مختلف تکانی به خود بدهد و تحرک خود را برای برون رفت کشور از بحران های اقتصادی دوچندان کند.
وی افزود:
 ولی در عین حال باید آن روی سکه را هم دید که آقای روحانی وارث یک اقتصاد ورشکسته و یک اقتصاد فاسد دولتی است. در این دولت در هر کمدی را باز می کنیم به فساد آلوده شده که دامنه آن به اقتصاد کشیده شده است. آقای روحانی وارث اقتصادی است که بر اساس آمار رسمی نیمی از صنایع به واسطه تحریم ها یا تعطیل شده است و نیمی دیگر با حداقل ظرفیت کار می کنند.
روی دیگر سکه
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اما همین سکه روی دیگری هم دارد و آن این است که 
متاسفانه دولت آقای روحانی برای برون رفت از بحران اقتصادی همه تخم مرغ های خود را در سبد مذاکرات هسته ای گذاشته است هر چند خود دولت و آقای رییس جمهور آن را تکذیب می کند.
وی ادامه داد:
 ولی این حرف هم کاملا درست است که بدون باز کردن غل و زنجیر تحریم از پای اقتصاد ایران نمی توان اقتصاد را شکوفا کرد. پس تا حدودی باید به آقای روحانی حق بدهم که تا این حد روی رسیدن به توافق و حل و فصل موضوع هسته ای از طریق مذاکره اصرار دارد. چرا که اگر تحریم های اعمال شده علیه کشورمان لغو نشود هیچ چشم انداز روشنی برای اقتصاد وجود ندارد.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: اما این را هم باید در نظر گرفت که در همه کشورهای جهان وقتی اقتصادشان دچار رکود، تورم و یا کسری بودجه می شود همچون یونان، پرتغال و ... سعی می کنند بین دخل و خرج برابری ایجاد کنند. به قول سعدی چو دخلت نیست، خرج آهسته‌تر کن. یعنی در چنین شرایطی باید صرفه جویی اقتصادی در دستور کار دولت قرار گیرد.
وی افزود:
 اما آیا دولت می تواند دست به صرفه جویی بزند که با همراهی همه دستگاه های نهادهای بودجه به گیر روبرو شود. آیا نهادها و دستگاه هایی بودجه بگیر نظامی حاضر هستند که بودجه شان کم شود تا دولت بتواند دست به صرفه جویی بزند. پاسخ خیر است و این حکایت از آن دارد که آقای روحانی در شرایط مطلوبی نیست و قدرت مانور زیادی ندارد.
زیباکلام ادامه داد: اما همانطور که عرض کردم باید منصفانه به قضایا نگاه کرد و از همه زوایا مسائل را تحلیل کرد. من معتقدم که دولت آقای روحانی برای برون رفت از بحران اقتصادی می توانست گام هایی بردارد که برنداشته است و می توانست تحرکاتی داشته باشد که نداشته است.
روحانی از کاهش محبوبیت ترسید
وی افزود:
 مهمترین گامی که دولت می توانست بردارد که تاحدودی منجر به خروج از بحران اقتصادی شود، توقف کامل پرداخت یارانه ها و یا توقف پرداخت یارانه بگیرانی که مستحق دریافت یارانه نیستند. دولت ماهی 4 هزار میلیارد تومان برای پرداخت یارانه نقدی هزینه می کند که معادل 5 ماه از این یارانه های نقدی برابر است با کل بودجه بهداشت و درمان کشور و این هزینه کمر شکنی است که می تواند هر اقتصادی را دچار فلجی کامل کند.
 هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که به فردی با درآمد ماهیانه 5 هزار تومان(حتما منظورشان 500000 تومان-ست_
ع.ع)، 45 هزار تومان یارانه نقدی بدهد و همین یارانه را به فردی با درآمد ماهیانه بیش از 5 میلیون تومان هم بدهد.
 این بزرگترین ایرادی است که در دولت آقای روحانی وجود دارد در حالی که ایشان می توانست همان ابتدای دولت قرص و محکم اعلام کند به دلیل آنکه درآمدهای دولت پایین تر از خرج آمده است در نتیجه پرداخت یارانه را متوقف می کنیم اما ایشان نه تنها چنین کاری نکردند بلکه قرص و محکم ایستاند و برای جلب محبوبیت بیشتر گفتند که وارد حریم خصوصی مردم نمی شویم و در حساب های آنها تجسس نمی کنیم.
زیباکلام گفت: این حرف از آن حرف هایی عجیبی بود که لنگه آن فقط در ایران پیدا شود. 
چطور پای مباحث سیاسی وسط می آید حریم خصوصی جایگاهی در نظام دولتی و کشور داری و حکومت داری ندارد ولی پای منافع اقتصادی و ملی به میان می آید حریم خصوصی ارزش می شود.
وی افزود: اطلاعات حریم خصوصی "من" صادق زیباکلام در اختیار دستگاه هایی که باید باشد، هست اما فقط آن حساب اقتصادی من در اختیار نیست که نمی شود من را از دریافت یارانه نقدی محروم کرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آقای روحانی باید بداند که کشور دچار یک بحران است و عبور از این بحران به نفع نظام است باید در این شرایط از خودگذشتگی کرد و نگرانی از کاهش محبوبیت را کنار گذاشت و درست ترین کار یعنی یا حذف کامل یارانه بگیران و یا حذف پر در آمدها از فهرست دریافت کنندگان یارانه را در دستور کار قرار داد.
زیباکلام در خاتمه گفت:
 به هر حال همیشه سیاست های ریاضتی سخت است و با دشواری هایی روبرو است و بدبختانه آقای روحانی هم مثل خیلی های دیگر می ترسد به سمت ریاضت اقتصادی برود تا مبادا از محبوبیتش کم شود. در حالی که اگر چنین شرایطی در اروپا و برای مقامات اروپایی پیش بیاید آنها اولویت را نجات کشور قرار می دهند تا حفظ محبوبیت و به سمت ریاضت اقتصادی می روند.
 

 

  تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی 

 

 

کارگزاران در همایش اقتصاد ایران گفتند: «ما مدیر نیستیم»

سال 91 سالی پرالتهاب برای فضای سیاسی کشور بود؛ جریان کارگزاران همه هجمه‌های خود را بر دولت احمدی‌نژاد و به بهانه احمدی‌نژاد به همه اصولگرایان وارد می‌کرد و مدیریت کشور را به بن‌بست رسیده فرض می‌کرد. آنها تنها راهکار خروج از بن‌بست و بحران مدیریتی کشور را آمدن هاشمی به عرصه مدیریت اجرایی کشور می‌دانستند.  این جریان بعد از انتخابات سال 84 و روی کار آمدن گفتمان عدالت از فضای سیاسی کشور کنار رفت اما حضور جریان انحرافی در دولت دهم بویژه در مباحث فرهنگی و اقتصادی فرصتی را به این جریان به محاق رفته داد تا به بهانه احمدی‌نژاد به گفتمان عدالت و پیشرفت حمله کند و آن را فاقد کارآمدی نشان دهد. این موضوع با بحران‌سازی‌های واهی جریان سازندگی شروع شد. هاشمی که دولتش بنای انحراف در الگوهای اجتماعی را گذاشت و سیاست‌های اقتصادی‌اش فشار تورم 50 درصدی را بر گرده مردم مستضعف جامعه گذاشت با القای بحران مدیریت در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مدیریت‌ها هم واقعاً اشکال دارد. من سال‌ها پیش تذکرات جدی دادم. این سبک مدیریت در نهایت نمی‌تواند خوب باشد. شاید بعضی‌ها به سوءنیت منتسب می‌کنند اما این‌گونه نیست. معتقدم مسؤولان، کشور و انقلابشان را دوست دارند و مسؤولیت‌شان را می‌فهمند ولی عدم کارآیی یک مساله است و باید در مسؤولیت‌ها کارآیی باشد و شرایط یک مدیر چه در مقدمه یک بحران و چه در خود بحران شرایط ویژه‌ای دارد که به اصطلاح بحران مدیریت و مدیریت بحران می‌گویند».

بعد از آن سلسله مصاحبه‌ها درباره بحران مدیریتی در کشور شروع شد. حسن روحانی در همایش «برند برتر، کیفیت برتر» در جمعی از اصلاح‌طلبان با حمله به ادبیات خدمت‌رسانی  گفت: «مردم دلار نمی‌خواهند، صداقت و برنامه می‌خواهند. ما نیاز به نوکر نداریم نیاز به مدیر داریم. ما نیاز به نوکر مدیر داریم، نه نوکر خالی، تنها نوکر بودن کافی نیست».

در شرایطی که رهبر انقلاب در خراسان شمالی از اتحاد سیاسیون و دوری از تنش‌های سیاسی صحبت کردند و فرمودند: «در مدت باقیمانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسؤولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی کشور متمرکز باشد و مسؤولان، سیاستمداران، تریبون‌داران و مدیران عرصه‌های گوناگون نیز کاملا مراقب باشند با یک حرف یا عمل نسنجیده و اختلافی، موجب متلاطم شدن فضای سیاسی نشوند»، سلسله مصاحبه‌ها ادامه داشت و محمدعلی نجفی که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌کرد در مصاحبه با آسمان بر طبل «بحران مدیریت» هاشمی کوبید و  گفت: «وضعیت فعلی یک فاجعه است و باید یک دولت ملی روی کار آید». همه اطرافیان هاشمی او را تشویق به حضور در عرصه انتخابات می‌کردند و با سیاهنمایی وضعیت کشور زمینه‌ها را آماده می‌کردند. کلیدواژه کارگزاران این بود که «80 درصد مشکلات کشور از سوءتدبیرهای مدیریتی است» و اگر آیت‌الله هاشمی روی کار‌ آید این مسائل حل خواهد شد. شاید خود هاشمی آن زمان می‌دانست به خاطر کهولت سن و خیلی مسائل دیگر تایید صلاحیت نخواهد شد و در مصاحبه‌ای که شخصا انجام داد، گفت: «بنا ندارم در انتخابات آینده نامزد شوم».

جدی‌ترین اظهارنظرها درباره حضور هاشمی در انتخابات را بعد از وی فرزند کوچکش در مصاحبه با نشریه مثلث انجام داد. یاسر هاشمی که ظاهرا از پدر خود یک اسطوره شکست‌ناپذیر ساخته بود، گفت: «آقای هاشمی انقلاب را فرزند خود می‌داند و تلاش دارد کمک کند انتخابات در یک شرایط مطلوب برگزار شود». یاسر هاشمی در این گفت‌وگو حسن روحانی را گزینه مناسبی برای جانشینی پدرش در انتخابات معرفی می‌کند و می‌گوید: «حسن روحانی گزینه مورد علاقه هاشمی است که می‌تواند وحدت ملی را با هدایت هاشمی به سرانجام برساند».

کرباسچی، دبیر کارگزاران نیز حسن روحانی را بدل هاشمی دانست و معتقد بود او می‌تواند اعتدال را رعایت کند. وی تلاش کرد همفکرانش نیز در کنار روحانی قرار بگیرند. هاشمی با فشار اطرافیان در لحظات آخر به میدان انتخابات آمد و با رد صلاحیت خیلی سریع هم از این میدان خارج شد و همه پتانسیل هاشمی پشت روحانی جمع شد. این بار این روحانی بود که فرشته نجات کشور لقب می‌گرفت، فرشته نجاتی که همه هماهنگی‌ها را برای اجرای هر کاری با هاشمی انجام خواهد داد.

روحانی نیز در کوران تبلیغات انتخاباتی بر این ناکارآمدی‌ها و سوءمدیریت‌ها تکیه می‌کرد، او می‌گفت می‌تواند هم چرخ اقتصاد را بچرخاند و هم چرخ سانتریوفیوژ‌ها را! و با همین شعار‌ها هم رأی آورد.

روحانی از همان ابتدای انتخابات مدیریت صحیح را در «بستن با کدخدا» می‌دانست و تعامل با دنیا را راهکار برون‌رفت از مشکلات می‌دانست. او در اولین اظهارنظرهای انتخاباتی‌اش نیز دوباره به سراغ رابطه با آمریکا رفت و از 3 مرحله‌ای بودن رابطه با آمریکا گفت: «آمریکا یک واقعیت در دنیای امروز است که نمی‌توانیم آن را انکار کنیم، چون یک ابرقدرت است. قدرت اول اقتصادی و علمی و نظامی را در دنیا دارد و در مجامع بین‌المللی تأثیرگذار است. جمهوری اسلامی ایران هم یک قدرت بزرگ و تأثیرگذار در منطقه و جهان است. دلایل اینکه ما به این شرایط با آمریکا رسیده‌ایم، به خاطر اقداماتی بوده که آمریکا پس از پیروزی انقلاب آغاز کرده و اقداماتش منجر به روابطی پرتنش بین دو کشور شده است و بعد هم به روابط تخاصم‌آمیز رسیده است».

وی با بهانه قرار دادن منافع ملی درباره تایید رابطه با آمریکا گفت: «اینکه با آمریکا حرف بزنیم یا نزنیم و رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم، اصل نیست. اصل منافع و امنیت ملی ما است که باید ببینیم اهداف ما چگونه تأمین می‌شود».

وی در این زمینه ادامه داد:«شاید دولت آینده فرصتی بیابد که طی آن بتواند حداقل روابط ایران و آمریکا را که امروز تخاصم‌آمیز است، به یک رابطه توأم با تنش تبدیل کند. یک زمانی دولت‌ها دنبال کاهش تنش بودند، حتی در رابطه با آمریکا اما امروز سطح روابط 2 کشور از تنش بالاتر است و رابطه ما با آمریکا در حد تخاصم است. در قدم اول دولت بعد باید تخاصم در رابطه با آمریکا را به تنش تبدیل کند و در مرحله دوم بکوشد تنش را کاهش دهد و حتی اگر توانست به تنش پایان دهد. پس از طی این 3 مرحله، می‌توان به مراحل بعدی رابطه هم فکر کرد».

روحانی پیروز شد و همه منتظر بودند ببینند منتقدان مشکلات فعلی و کارگزارانی که مدعی بهبود وضعیت کشور هستند چه می‌کنند اما وی از همان ابتدا به سراغ تعامل با آمریکا رفت، اقتصاد داخلی را فراموش کرده و سیاست خارجه و تعامل با غرب را اصلی‌ترین استراتژی خود قرار داد. توافقنامه پرانتقاد هسته‌ای ژنو امضا شد که همچنان هیچ عایدی برای جمهوری اسلامی نداشته است.

در این یک‌سال و اندی بی‌تدبیری‌های بسیاری در عرصه اقتصادی کشور شاهد بودیم که نمونه آن «نحوه توزیع سبد کالا»، «متوقف شدن مسکن مهر»، «سیاست‌های ضد اقتصاد مقاومتی دولت»، «بسته شکست خورده خروج از رکود غیر تورمی» و... بوده است که به همه آنها باید عدم چرخیدن سانتریفیوژها و چرخ‌های اقتصاد و صنعت و تولید ملی را نیز اضافه کنیم.

روحانی در آخرین پرده از حُسن مدیریت‌هایش، همایش اقتصاد ایران را برگزار کرد؛ همایشی که همگان تصور می‌کردند در آن چند راهکار مدیریتی جهت بهبود وضعیت اقتصادی از سوی دولت بیان شود حال آنکه روحانی در نهایت تعجب همگان در این سخنرانی اعلام کرد: «در کشور ما سال‌ها و دهه‌هاست که اقتصاد به سیاست خارجی و داخلی یارانه می‌دهد، اقتصاد ما تا کی باید به سیاست یارانه بدهد؟ باید یک دهه امتحان کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی، معیشت و اشتغال جوانان مردم چگونه خواهد شد. من به عنوان مسؤول اجرای قانون اساسی دلم می‌خواهد شرایطی فراهم شود تا به این اصل قانون عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد را از مردم بپرسیم».

 

روحانی در این همایش گفت ما در مذاکرات بر سر آرمان‌ها مذاکره نمی‌کنیم: «تجربه سیاسی ما می‌گوید کشور با انزوا نمی‌تواند رشد مستمر داشته باشد این بدین معنی نیست که ما دست از اصول و آرمان‌ها برداریم مگر کسی در میز مذاکره درباره اصول و آرمان‌ها صحبت می‌کند، یک عده در توهمات زندگی می‌کنند، دنیای امروز بحث منافع است. تهدیدها، فرصت‌ها و منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمی‌شود، مگر ما در مرحله اول در توافق ژنو آرمان و اصول را معامله کردیم. ما با هم حرف زدیم و توافق کردیم، مگر اصول بردیم تا معامله کنیم؟‌ تمام مذاکرات اینگونه است که می‌خواهد پلی بین خواست طرف و خواست ما وصل شود، آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست. اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنی‌سازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟»

 

روحانی تمام سرمایه خود را روی همین مذاکرات با غرب گذاشته بود؛ مذاکراتی که همه ملت بدان بدبین هستند. شاید نتیجه‌ای که روحانی تا اینجا به‌دست آورده همانی باشد که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان مرحله‌ای برای «بلوغ فکری جامعه» نام بردند. بلوغ فکری که 2 ثمره اصلی دارد؛ ثمره اول آنکه تنها راه برون‌رفت از مشکلات تکیه بر توان داخلی، منابع غنی و نیروهای متخصص و جوانی است که در کشور وجود دارند و می‌توانند چرخ اقتصادی کشور را بچرخانند و دوم «اثبات ناکارآمدی رویکرد جریانی که سال‌ها همگان را به سوءتدبیر مدیریتی متهم می‌کرد و خود را نماد کارآمدی و «کارگزاری» معرفی می‌کرد»، رویکردی که تنها راهکارش توسعه برون‌زا و «بستن با کدخدا» بود.

خبر: نحوه جذب سئوال برانگیز نیروی انسانی جدید در دانشگاه بناب

موضوع روند جذب و بکارگیری نیروی انسانی جدید در مجموعه دانشگاه بناب همچنان حساس و مورد سئوال مردم است. به گزارش خبرگزاری فارس از بناب، در ماه‌های اخیر دانشگاه بناب به منظور تأمین نیروی انسانی مورد نیاز خود اقدام به جذب نیرو از سایر مجموعه‌ها به ویژه آموزش و پرورش کرده و در این رابطه گفته می‌شود اخیراً نیز چند نفر در قالب نیروی شرکتی جذب این دانشگاه شده‌اند و این در حالی است که هیچ نشانه‌ای مبنی بر قانونی بودن فرآیند جذب این نیروها دیده نمی‌شود. پرواضح است که یکی از اصلی‌ترین شعارهای دولت یازدهم در عرصه مدیریت امور حداقل در بدنه دولت بازگشت به قانون‌مداری و دوری از قانون گریزی‌های گذشته است و با استناد به این روال مؤکد اگر اقدام دانشگاه بناب غیرقانونی باشد، می‌توان متصور شد که به اصلی‌ترین شعار دولت تدبیر و امید در استان خدشه وارد شده و این اقدام سئوال برانگیز است! از سوی دیگر، با وجود تأکیدات مسئولان ذیربط و به ویژه نماینده مردم بناب در مجلس شورای اسلامی مبنی بر جذب نیرو در دستگاه‌های دولتی فقط از طریق برگزاری آزمون با شرایط و ضوابط استخدامی کشور، اینگونه جذب نیرو بدون طی مراحل و روال قانونی توسط دستگاه‌ها باید شفاف‌سازی شود. مسئولان دانشگاه بناب باید پاسخ دهند که با وجود خالی بودن چارت سازمانی جدید این دانشگاه برای حدود ۶۰ پست، آیا جذب نیروهای مذکور به صورت قانونی، شفاف و تحت نظارت دستگاه‌های مسئول و ناظر انجام شده است یا خیر؟! در حالی که صدها جوان تحصیلکرده و واجد شرایط در منطقه بیکار بوده و با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستند، آیا تبعیض در زمینه جذب نیرو در هر دستگاهی و از سوی هر مدیری اعتماد این سرمایه‌های ارزشمند جامعه را از دولت و نظام سلب نمی‌کند؟! نکته ظریفی که مسئولان دانشگاه بناب باید بدان توجه کرده و مایه عبرت آنان شود تا از تکرار یک معضل مشابه دیگر در دانشگاه دولتی جلوگیری یا به عبارتی بهتر پیشگیری کنند، بحران نیروهای بدون مجوز دانشگاه آزاد اسلامی است که متأسفانه منجر به تعدیل بیش از ۲۰۰ نفر نیروی انسانی شد، در حالی که توجه به ساز و کارهای قانونی در این زمینه می‌توانست از بروز این بحران جدی پیشگیری کند. به هر حال از مسئولان دانشگاه بناب و سایر دستگاه‌های دیگر انتظار می‌رود در زمان جذب نیرو موضوع بند «و» ماده ۴۴ قانون برنامه پنجم توسعه در خصوص الزام دستگاه‌های اجرایی برای تأمین ۲۵ درصد نیاز استخدامی خود از بین فرزندان شهدا را رعایت کنند که در صورت عدم رعایت تخلف آشکار قانونی را مرتکب شده‌اند. مدیران اجرایی و نهادهای نظارتی در شرایط کنونی که بحران بیکاری این استان را با چالشی اجتماعی مواجه کرده، باید از انجام شیوه‌های تبعیض‌آمیز و به دور از قانون در جذب نیرو پرهیز کنند و هر فرصت اشتغال‌زایی را به صورت برابر و در بستری عادلانه تقسیم کنند. بی‌شک وظیفه مسئولان ارشد و دستگاه‌های ناظر است که در این زمینه بر عملکرد مدیران و دستگاه‌های اجرایی نظارت کرده و اجازه قانون‌گریزی و بی‌عدالتی را به هیچ مدیری ندهند و با خاطیان برخورد جدی و قانونی کنند. رئیس دانشگاه بناب در گفت‌وگویی با خبرنگار فارس در بناب ضمن تکذیب جذب نیرو به هرشکلی در این دانشگاه گفت: جذب نیرو در دانشگاه با تصویب هیئت امنا بوده و آن هم از طریق آزمون. مجتبی عباسیان افزود: براساس موافقت هیئت امناء قرار است پنج نفر نیروی جدید اسفند ماه امسال و پنج نفر نیروی جدید نیز در فروردین ماه سال آینده از طریق برگزاری آزمون جذب دانشگاه شوند. ریاست دانشگاه بناب تصریح کرد: در ماه‌های گذشته چند نفر نیروی مورد نیاز از سایر ادارات به مجموعه دانشگاه اضافه شدند، ولی به علت کمبود اعتبارات مدتی است جذب نیرو از این مسیر نیز قطع شده است. عباسیان جذب نیروی جدید به هر طریق ممکن را در این دانشگاه یک شائبه دانست و تصریح کرد: تمام نیروهای مورد نیاز دانشگاه با تصویب هیئت امناء و از طریق برگزاری آزمون استخدامی صورت می‌گیرد

پنج ستاره[مهشید افشارزاده-1393] **1/2

پنج ستاره-مهشید افشارزاده 

چند آدم بدبخت

«پنج ستاره» غافلگیرکننده است. بر خلاف ظاهر دم دستی فیلمنامه اش، موفق می شود ایده یک خطی خود را به خوبی گسترش دهد. آدم هایی را معرفی کند که شناختنشان کار زیاد سختی نیست و مسائل و مصائبی را پیش بکشد که درد بسیاری است. پس «پنج ستاره» قادر به جلب درک مخاطب نسبت به قصه و آدم هایش است و این نکته برای مهشید افشارزاده که این نخستین فیلم اوست، گوهر گرانبهایی است.

او بی مقدمه اضافی، سراغ اصل قصه می رود و از همان ابتدا نخستین چالش قهرمان را به بهانه ای برای ورود به دنیای چند آدم گرفتار و بدبخت تبدیل می کند و در ادامه بحران را از راه می رساند و اوضاع را اندکی -و فقط اندکی- دگرگون. بحرانی که پیکانش آبروی همان چند آدم بدبخت را نشانه رفته. خوبی فیلم در این است که پایش را از این سادگی قصه و البته رِقت بحران فراتر نمی گذارد. نه می خواهد از آن چند آدم بدبخت قدیس بسازد و نه از شخصیت منفی قصه ابلیس. فیلم نمایش روند ایجاد، گسترش و خاتمه این بحران است و در این لابلا نقبی هم می زند به زندگی دردمندانه آدم هایی که با هر نقص و عارضه ای می کوشند تا به هر قیمتی از آبروی خود نگذرند. همین.

وگرنه «پنج ستاره» نه حائز دست آوردی فرمالیستی است و نه قصه ای منقلب کننده را تعریف می کند. بلکه تنها یک فیلم عادی است که این روزها فقدانش در سینمای نیمه جان ایران بسیار احساس می شود. بله، فیلم عادی، با قصه ای عادی که در ریتم و ضرباهنگی مناسب (با سپاس از کار تحسین آمیز واروژ کریم مسیحی در مقام تدوینگر) بتواند مخاطبش را تا به انتها با خود همراه کند. به دور از جاه طلبی اطواری و یا نگاهی اندرزگو و نسخه پیچ.!!!

چه بسا اگر نام فیلمساز اسم و رسم داری پای «پنج ستاره» بود تا کنون جوایزی هم می گرفت و در محافل و جراید بیشتری به بحث و نظر گذاشته می شد. چه حیف که این بی التفاتی را نیز باید به سترونی این روزهای سینمایمان افزود.....

آرش سیاوش

فیلمولوژی-دی 93

بحران آب

هنگامی که به اندازه کافی آب آشامیدنی مورد نیازوجود ندارد، خطر بحران آب حس می‌شود. با توجه به اینکه این مساله یک نگرانی جهانی است، سازمان ملل متحد و دیگر سازمان‌های جهانی مناطق گوناگونی را، مناطق دچار بحران آب در نظر می‌گیرند. دیگر سازمانها مانند سازمان غذا و کشاورزی، استدلال می‌کنند که هیچ بحران آبی در این مکان‌ها وجود ندارد، اما که باید گامهایی برای جلوگیری از بروز چنین بحرانی برداشته شود. نشانه‌ها چندین نشانه اصلی برای بحران آب وجود دارد. نبود دسترسی به آب آشامیدنی سالم کافی برای حدود ۸۸۴ میلیون نفر نبود دسترسی به آب بهداشتی کافی و دفع پساب برای ۵/۲میلیارد نفر برداشت زیاد از آبهای زیرزمینی که منجر به کاهش بازده کشاورزی می‌شود استفاده بیش از حد و آلودگی منابع آب آسیب رساندن به تنوع زیستی درگیری‌های منطقه‌ای بر سر منابع کمیاب آب که گاهی ناشی از جنگ است. بیماری‌های ساری از راه آب و نبود آب بهداشتی لوله کشی یکی از علل عمده مرگ و میر در سراسر جهان هستند. برای کودکان زیر پنج سال، بیماری‌های ساری از راه آب علت اصلی مرگ و میر است. در هر زمان، نیمی از تخت‌های بیمارستان در جهان توسط بیماران مبتلا به بیماری‌های ساری از راه آب اشغال شده است. به گفته بانک جهانی، ۸۸ درصد از تمام بیماری‌های ساری از راه آب توسط آب آشامیدنی ناسالم، نبود بهداشت و بهداشت نامناسب ایجاد می‌شود. آب توازن شکننده اساسی برای تامین آب سالم است، اما عوامل قابل کنترل مانند مدیریت و توزیع منابع آب خود سهم بیشتری در کمبود آب دارند. گزارش سازمان ملل متحد ۲۰۰۶ که بر مسائل مربوط به حکومت به عنوان هسته اصلی بحران آب متمرکز است، می‌گوید: "آب به اندازه کافی برای همه وجود دارد" و "کمی آب اغلب به دلیل مدیریت نادرست، فساد، نبود نهادهای مناسب، سستی بوروکراتیک و کمبود سرمایه‌گذاری هم در ظرفیت انسانی و هم در زیرساخت‌های فیزیکی است ". داده‌های رسمی همچنین نشان می‌دهند ارتباط روشن بین دسترسی به آب سالم و نسبت تولید ناخالص داخلی به درآمد سرانه وجود دارد.[۸] همچنین اقتصاددانان ادعا کرده‌اند که وضعیت کنونی آب به دلیل نبود حقوق مالکیت، مقررات دولتی و یارانه‌ها در بخش آب، باعث قیمت بسیار پایین و مصرف بیش از حد بالای آن است.[۹][۱۰][۱۱] پوشش گیاهی و زندگی وحش اساساً بستگی به منابع آب شیرین دارد. مردابها ،باتلاقها و مناطق ساحلی وابسته به منابع پایدار آب هستند، اما اگر دستیابی به آب کاهش یابد، جنگل‌ها و سایر اکوسیستم‌ها نیز به همان اندازه در معرض خطر تغییرات عمده خواهند بود. در مورد تالاب‌ها، با گسترش جمعیت انسانی مساحت قابل توجهی از حیات وحش گرفته شده تا برای منابع غذایی و خانه سازی استفاده شود. اما مناطق دیگری از کاهش تدریجی آب شیرین آسیب می‌بینند چون در بالادست، برای استفاده انسان از منابع آب انشعاب گرفته می‌شود. در هفت ایالت از ایالات متحده بیش از ۸۰ درصد از تمام تالاب تاریخی در دههٔ ۱۹۸۰ پر شده‌اند، تا اینکه کنگره آمریکا قانون "no net loss"را برای حفاظت تالابها تصویب کرد. در اروپا نیز از دست رفتن گستردهٔ تالابها و در نتیجه از دست رفتن تنوع زیستی رخ داده است. برای مثال بسیاری از باتلاقها در اسکاتلند با افزایش جمعیت انسانی گسترش و یا کاهش یافته‌اند. یکی از نمونه‌ها پورتلنتن موس (Portlethen Moss) و درابردین شایر (Aberdeenshire) است. بحران آب در ایران