خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

آگهی استخدام مهندس عمران، حسابدار، منشی و راننده در یک شرکت ساختمانی واقع در استان خراسان رضوی {آخرین مهلت:26 دی 1393 }

یک شرکت ساختمانی از افراد ذیل به همکار دعوت می نماید: 1. مهندس عمران با حداقل 5 سال سابقه کار دفتر فنی 2. حسابدار 3. منشی آشنا به کامپیوتر 4. راننده با ماشین(سمند یا پژوه) 5. راننده بدون ماشین تلفن: 0915247192

سوال بودجه نقدی

1-فروش شرکت سهامی الف از مهر تا اسفند ماه به شرح جدول روبرو:

ارقام به ریال

مهر

16،000

دی

22،000

آبان

25،000

بهمن

20،000

آذر

25،000

اسفند

20،000

 

 

 

 

اطلاعات مربوط به نحوه فروش و وصول به شرح ذیل است:

  1.   فروش نقدی 40 درصد از فروش همان ماه
  2. دریافت یک ماه پس از فروش 35 درصد از فروش
  3. دریافت دو ماه پس از فروش 20 درصد از فروش
  4. 5درصد از فروش های شرکت سوخت شده وجزو مطالبات سوخت شده منظور میگردد
  5. دریافت وجه نقد به دلیل فروش ماشین آلات در بهمن ماه به مبلغ 25،000 ریال

مطلوبست : محاسبه جریان ورودی وجوه نقدی

2- با استفاده از اطلاعات مسئله 1  و اطلاعات ذیل ، جریان خروجی وجوه نقد را محاسبه نمایید.

  1. خرید در هر ماه 60 درصد فروش همان ماه
  2. پرداخت بابت خرید 50 درصد خرید در همان ماه
  3. پرداخت یک ماه بعد معادل 40 درصد خرید
  4. پرداخت دوماه بعد برای بقیه خرید
  5. حقوق ماهانه کارگران 3،000 ریال بعلاوه 10درصد فروش
  6. پرداخت مالیلت بر عملکرد در اسفند ماه به مبلغ 1،500 ریال
  7. پرداخت هزینه بیمه ماشین آلات به مبلغ 2،000 ریال در دی ماه
  8. پرداخت بابت خرید وسیله نقلیه به مبلغ 20،000 ریال در بهمن ماه

3- بودجه نقدی برای شرکت فوق با استفاده از اطلاعات فوق و موارد ذیل  برای سه ماه آخر سال تنظیم کنید.

  1. مانده حساب بانک در اول دی ماه 800 ریال است
  2. حداقال موجودی مورد نظر مدیریت در حساب بانک میلغ 1،500 ریال میباشد.
  3. هزینه بهره وام در پایان هرماه 9/0 درصد است .

Angry Birds Go 1.6.1 مسابقات ماشین سواری پرندگان خشمگین برای اندروید

Angry Birds Go 1.6.1 سری جدید بازی پرندگان خشمگین با مسابقات ماشین سواری به روی جزیره های خوکی است ، که در این سری مسابقات هر پرنده ویژگیهای خاصی در مسابقه دارد. در این بازی باید با رقیبان خود مسابقه دهید و ماشین خود را ارتقاء دهید.

فروش پروژه بازى جنگ ماشین ها به زبان ++C و استفاده از OpenGL

کد: 201

عنوان پروژه: فروش پروژه بازى جنگ ماشین ها به زبان ++C و استفاده از OpenGL

قالب بندی: ++C

دسته: OpenGL

قیمت: 35.000 تومان

قابلیت اجرا در نرم افزار: Visual Studio

شرح مختصر:

فروش پروژه بازى جنگ ماشین ها به زبان ++C و استفاده از OpenGL

عکس خروجی برنامه

عکس 1

عکس 2

 

برای خرید این پروژه با شماره 09360703858

یا آدرس ایمیل namira-opengl@yandex.com در تماس باشید.

N: 1904

خـــــــــزان عشق (فصل دوم 1)

 

فصل دوم :

 

صبح زود با صدای خروس خون چشماشو باز کرد. دیشب همونجوری که سرش روی رختخواب تا شده بود خوابش برده بود. از اتاق بیرون اومد به گوشه حیاط رفت و از چاهی که زیر درخت های گردو و نارنج بود آب بیرون کشید و دست و صورتشو شست و وضو گرفت . وقتی به پیش خونه اومد مادرشو رو سجاده نماز در حال دعا دید. آروم به کنارش رفت و بوسه ای به سرش زد و بعد چادر و جانمازشو برداشت و مشغول نماز خوندن شد.

 

بعد از نماز و خوردن ناشتایی با شیر و پنیر محلی که مادرش درست می کرد هر دو راهی زمین زراعی حاج رضا کدخدای ده شدند.هر سال زنها و دخترهای ده روی زمین های کدخدا کار می کردند و کدخدا از محصولش چند تا کیسه برنج هم به اونها می داد. اونهایی هم که زمین داشتند سر زمین های خودشون کار می کردند.. شوکا و مادرش هم به کنار بقیه رفتند و آستین و پاچه های شلوارشونو بالا زدند و وارد شالیزار شدند.

 

باز هم زنها و دختران با دیدن شوکا نگاه های زیر چشمی و تک و توک پچ پچ هاشون شروع شد. از وقتی که این رفتارهای مردم شروع شده بود شوکا خیلی کمتر برای کار به سر زمین میومد و بیشتر وقتشو به قالی بافی میداد.

 

ظهر شده بود و اکثر زنها و دختران برای خوردن غذا و استراحت اطراف زمین متفرق شده بودند. مادر ساعتی قبل به دلیل پادرد به خانه بازگشته بود و شوکا تنها شده بود.آروم و با احتیاط از شالیزار بیرون اومد و به طرف رودخونه رفت . اول دستها و پاهاشو شست و بعد از پوشیدن دمپایی های قرمزش شروع به تکوندن لباس هاش کرد . یه جایی بین درختها رو پیدا کرد. زیر اندازشو پهن کرد و چادر و جانمازشو بیرون آورد و شروع به خوندن نماز کرد. بعد بقچه کوچک نان و پنیر و سبزی که مادر براش گذاشته بود رو باز کرد و همین که خواست اولین لقمه رو توی دهان بذاره صدای فریادهای شاد سعید پسر یکی از زنهای ده رو شنید ، وقتی سرشو بالا کرد اونو از بین درختها دید که با عجله به طرف زنهایی که طرف دیگه زمین نشسته بودند رفت. سپس با صدای بلند فریاد زد :آقا احمد برگشته ... آقا احمد از تهران برگشته...!

 

آرزو خواهر احمد که همراه بقیه برای کار اومده بود از جاش بلند شد و شروع کرد به شادمانی. شوکا با شنیدن این خبر لقمه نان و پنیرش از دستش رها شد و با عجله زیر انداز و بقچشو جمع کرد به طرف ده دوید. اونقدر دویده بود که به نفس نفس افتاده بود. پیچ آخرین کوچه رو هم رد کرد تا اینکه چشمش از دور به در سفید رنگ خانه مشهدی حسین افتاد.و ماشین سیاه و بزرگی رو جلوی در خونه دید که حتی اسمشم نمی دونست .

 

در همین حال هر دو در جلوی ماشین باز شد و سپس اندام بلند و زیبای احمد که از طرف راننده پایین اومد با اون کت و شلوار مشکی براق شیک جلوی چشمای شوکا ظاهر شد. قلب شوکا شروع کرد به تپیدن ، می خواست با تمام قوا به طرف معبودش بدوه و نامش رو از عمق جانش فریاد بزنه اما همین که لبهاشو از هم باز کرد چشمش به زن جوان و زیبایی افتاد که از در دیگه ماشین بیرون اومد. ناگهان سر جاش خشکش زد و سخن تو دهانش خشکید. با چشمهای متحیر به زن شیک پوشی که لباسهاش نشون از شهری بودنش می داد خیره شد.

 

احمد با لب خندون به طرف زن رفت و دستشو دور شونه های اون حلقه کرد ، چیزی در گوشش گفت که باعث شد صدای قه قهه زن به هوا بلند بشه و بعد اونو به طرف در سفید خانه مشهدی حسین کشید و با دست به در نواخت. چند لحظه بعد در باز شد و قامت مشهدی حسین نمودار شد که با دیدن احمد با شادی دست هاشو باز کرد و اونو در آغوش کشید سپس به زن جوانی که در کنارش بود نگاه کرد و از جلوی در کنار رفت و اونهارو به داخل دعوت کرد. همین موقع آرزو از راه رسید و با شادی به داخل حیاط دوید و در پشت اون بسته شد.

 

پاهای شوکا از دیدن این صحنه شل شد ، به سختی خودشو به دیوار رسوند و بهش تکیه زد. اون فقط چند متر با احمد فاصله داشت ، اما احمد حتی متوجه حضور اونهم نشد،احمدی که ادعا می کرد از ده فرسخی بوی عطر یاس هایی که شوکا همیشه تو لباسش میذاشت رو حس می کنه ، حالا از چند متری بدون اینکه اونو ببینه همراه یک زن دیگه از جلوی چشم هاش عبور کرد.