خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

معادلات حل نشده خیام

یکی از همکلاسی‌هایم تعریف می‌کرد: «سال‌ها قبل، آقایی برای تدریس از مرکز به شهر ما اعزام شده بود. ابتدا قرار بود به خاطر رشته تحصیلی‌اش به ما زیست‌شناسی درس بدهد اما با رفتن معلم ریاضی (که همزمان جبر و هندسه و ریاضیات جدید و... را درس می‌داد!) ناگهان او شد معلم همه‌فن حریف! از یک‌طرف تدریس دروسی به عهده‌اش گذاشته شده بود که تخصصی در آنها نداشت و از طرف دیگر به خاطر تازه‌وارد بودنش، به شدت درگیر مسئله تهیه مسکن و... بود.اینها سبب شده بود که وی، به جای تدریس کتاب‌های مدرسه، هر هفته یا دو هفته یک بار بعد از بیان نکاتی درباره ضرورت «ایجاد تحول در علم»! اعلام می‌کرد که امروز باید با کمک شما یکی از معادلات حل نشده خیام را حل کنیم!
و بعد از روی کتابی که معلوم نبود کدام آدم شیر پاک خورده‌ای به او داده بود، یک معادله و مسئله طولانی را روی تابلوی کلاس می‌نوشت و از ما می‌خواست مشغول حل آن شویم! این کار فرصت خوبی بود تا او شروع کند با تلفن پیگیر کارهای عقب‌مانده و جواب دادن به طلبکاران و... شود. یکی دو تا از بچه‌های کلاس که باهوش‌تر از بقیه بودند خیلی زود فهمیدند که این «ایجاد تحول در علم» یک ماجرای «سرکاری» است و حتی بسیاری از مسئله‌های طرح شده غلط و بی‌مبناست و خلاصه چیزی از آن به دست نمی‌آید اما بقیه رفقا، چند سال دیرتر، یعنی زمانی که به دانشگاه رفتند فهمیدند که ماجرا چه بوده! بگذریم که آن سال اکثر بچه‌ها از آن دروس نمره نیاوردند و کار به شکایت بردن به مرکز استان و... کشید».
هفته پیش همایشی در تهران برگزار شد تا در آن راهکارهایی برای اقتصاد ایران بیان شود. صرف‌نظر از اینکه اقتصاد ایران- مثل مبارزه با مفاسد اقتصادی- نیازمند همایش و نمایش و سخنرانی است یا نیازمند اقدام هوشمندانه با دست‌های پاک و خدمت صادقانه به مردم، رئیس‌جمهور محترم در آنجا از آرزوی اجرای یکی از اصول قانون اساسی و برگزاری رفراندوم سخن گفت! همین موضوع- که معلوم نیست نسبت آن با برنامه‌ریزی اقتصادی چیست- باعث شد عده‌ای ذوق‌زده و هیجان‌کرده در مدح و ثنای رفراندوم سخن‌ها بگویند و قلم بر صفحه کاغذ بدوانند و حتی عده‌ای از فرصت سوءاستفاده کرده، بغض‌های فروخورده خود از نظام را بر زبان بیاورند! اما سخنان آن روز بیشتر خاطره‌ای که در ابتدای این یادداشت به آن اشاره شد را در ذهن زنده می‌کند و تداعی‌گر آن است. صرف‌نظر از ایرادات حقوقی جدی و البته بدیهی و ابتدایی که به این پیشنهاد وارد است باید گفت؛ انتخاب رئیس‌جمهور در قالب همین قانون اساسی و بر اساس وعده‌های فراوان داده شده از سوی رئیس‌جمهور محترم صورت پذیرفته و به یقین برگزاری رفراندوم، یکی از این وعده‌ها نبود!
حال چه شده که به جای عمل به وعده‌ها، عمل به وعده نشده‌ها در دستور کار قرار گرفته است!؟ آیا جز این است که عمل به آن وعده‌ها با این عملکرد ممکن نبوده و ناچار برای برون‌رفت  از فضای مطالبه‌گری مردم، باید «یکی از معادلات خیام را حل کرد»!؟ واقعیت این است که مراجعه به آرای عمومی و برگزاری همه‌پرسی، در شرایطی مطرح است که برای اجرا یا عدم اجرای کاری، تردید وجود داشته و ندانیم که مردم این کار را قبول دارند یا نه؟
اما وقتی که بر اساس قانون عادی و قانون اساسی، تکالیف و وظایف دولت و دستگاه اجرایی معلوم و آشکار است، چه چیزی مبهم است که نیاز به همه‌پرسی دارد؟! به نظر آنها که بر طبل شعف می‌کوبند، دولت کدام خدمت را انجام داده و حال برای اجرای بقیه آن تردید دارد که مردم آن را می‌پذیرند یا نه!؟ یا کدام وعده دولت رنگ عملیاتی شدن به خود گرفته که اکنون لازم باشد مردم درباره بقیه آن نظر خود را اعلام کنند؟ مثلا قرار بود بر اساس وعده رئیس‌جمهور محترم ظرف شش ماه «تحولی اساسی» در وضع اقتصادی مردم پدید بیاید. آیا این اتفاق افتاد و مردم این را لمس کردند!؟ با گذشت نزدیک به نیمی از عمر دولت، چند درصد وعده‌ها عملیاتی شده است؟
آیا سقوط پیاپی شاخص بورس به بی‌سابقه‌ترین سطح در چهار سال گذشته با همه‌پرسی حل می‌شود؟ آیا مشکل افزایش نرخ بیکاری که علی‌رغم همه اعمال سلیقه‌ها و کاهش دستوری همچنان در حال افزایش است با همه‌پرسی حل می‌شود!؟
مگر نه اینکه وعده شده بود دولت یازدهم احترام را به پاسپورت ایرانی برمی‌گرداند؟ اکنون حدود 2 سال است که جمهوری اسلامی ایران نماینده‌ای در سازمان ملل ندارد! آیا با انجام همه‌پرسی این مشکل حل می‌شود؟! مگر قرار نبود یارانه به اقشار پردرآمد داده نشود؟ یک بار از بالا شروع می‌شود تا ثروتمندان شناسایی شوند! مدتی بعد اعلام می‌شود امکان چنین کاری نیست! بعد از پایین لیست شروع می‌کنند تا فقرا شناسایی شوند! یک بار گفته می‌شود 10 میلیون نفر شناسایی شدند و بار دیگر هرگونه گمانه‌زنی تکذیب می‌شود...! و بالاخره معلوم نیست تکلیف این شناسایی- که ساده‌ترین کار برای شروع یک حرکت مهم اقتصادی است- چه می‌شود!؟  آیا این مشکل با همه‌پرسی حل می‌شود؟! وقتی دولت از انجام چنین کاری در می‌ماند، انتظار ایجاد تحول اقتصادی مانند همان ماجرای «تحول در علم» نیست؟! مشکل تشدید واردات کالاهای لوکس و غیرضرور یا مشکل افزایش شدید نقدینگی با همه‌پرسی حل می‌شود؟! بگذریم از اینکه مردم سال قبل به فراخوان مهم و تاریخی دولت پاسخ دادند و در یک رفراندوم عمومی با رایی 97 درصدی به پیشنهاد دولت «نه» بزرگی گفتند!
ممکن است عده‌ای به خطا، طرح این موضوع از سوی رئیس محترم جمهوری را به دلیل تکلیف قانونی ایشان در عمل به قانون اساسی بدانند. صرف‌نظر از پاسخ‌های حقوقی متقن و محکمی که اصل استقلال قوا ساده‌ترین آنهاست باید پرسید، آیا در همین قانون اساسی اصل 30 بر تکلیف دولت بر آموزش رایگان برای همه اقشار و افراد تاکید نمی‌کند؟ آیا این اصل محترم و لازم‌الاجرا نیست؟! اگر هست- که هست- بر اساس کدام مصوبه قانونی دولت در حال واگذاری مدارس دولتی به بخش خصوصی است!؟ و چرا اینجا به آرای عمومی مراجعه نشده و پرسیده نشد که «مردم! ما می‌خواهیم از اجرای اصل 30 شانه خالی کنیم، آیا اجازه می‌دهید!؟»
اما چرا چنین شده و چرا به جای حل مشکلات مردم و به جای حل مشکل بیکاری به صورت واقعی نه روی کاغذ و به جای بهبود معیشت مردم در فضای واقعی و جلوگیری از روند افزایش قیمت‌ها، اینگونه سخنانی دست‌آویز قرار می‌گیرد؟ چرا به این پرسش پاسخ داده نمی‌شود که: «چطور ممکن است علیرغم رشد بالای اقتصادی (4/5 درصد، 5 درصد و حتی بیشتر!) و علیرغم کاهش دائمی نرخ تورم! و علیرغم خیلی آمارهای زیبای دیگر از یک طرف نرخ بیکاری 1/5 درصد بیشتر شود و از سوی دیگر قیمت‌ها دائما افزایش می‌یابد!؟ و تازه جناب نوبخت هم تصریح می‌کنند که قیمت‌ها باز هم بالاتر می‌رود!»، بالاخره یک جای کار مشکل دارد و ظاهرا کاغذهای در دست مسئولان و سخنانشان با واقعیت‌های جامعه تفاوت چشمگیر دارد.
واقعیت این است که حل واقعی مشکلات مردم، نیازمند عزمی راسخ، تلاشی شبانه‌روزی و برنامه‌ای حساب شده و جامع‌الاطراف دارد. صدها سخنرانی و همایش، حتی یک فرصت شغلی هم ایجاد نمی‌کند و برعکس احساس دلسردی و دلخوری مردمی که به شعارها اطمینان کرده‌اند را در پی خواهد داشت. اما چون این کارها سخت است، عده‌ای ترجیح می‌دهند که با تئوری‌پردازی و ایجاد موج روانی هم سرگرمی برای رسانه‌ها و سپس مردم ایجاد کنند و هم فرصت تنفس برای خود و تأخیر در پاسخگویی!
وقتی اینگونه می‌شود و همایش و سخنرانی به جای طرح و برنامه اجرایی می‌نشیند واضح است که در یک همایش اقتصادی، سخن گفتن از همه‌پرسی، امری طبیعی قلمداد می‌شود! بحث بر سر اینکه اصول ما به سانتریفیوژها پیوند نخورده، سخنی حکیمانه قلمداد می‌شود و کسی هم حق ندارد بگوید این سخن مانند آنست که وسط جنگ با دشمن اشغالگر یکی پیدا شود و بگوید «مگر آرمان ما به یک وجب خاک بستگی دارد که این همه بخاطر آن می‌جنگیم»!؟ و بالاخره وقتی اینگونه می‌شود، دیگر طبیعی است که به جای مبارزه با مفاسد اقتصادی و راندن مفسدان و مجرمان، باید فلان سایت سینه‌چاک حمایت از دولت، از احتمال مفاسد اقتصادی - نستجیربالله - ابوذر و سلمان! سخن بگوید!
هر یک از این صحبت‌ها که در این همایش گفته شد می‌تواند برای مدت‌ها برای رسانه‌های مدعی حمایت از دولت سوژه هیاهو و سرکار گذاشتن مردم شود و قبل از کهنه شدن موضوع و سرد شدن فضا، همایشی دیگر و سخنانی دیگر و...!
... دوستم می‌گفت کاش بقیه هم کلاسی‌هایم زودتر می‌فهمیدند «حل‌معادلات خیام و ایجاد تحول در علم» سرکاری است تا در پایان سال تحصیلی شاهد آن همه مردودی و مشروطی نبودیم...

حسین شمسیان

منبع:روزنامه کیهان-21دی

محمد هاشمی: باید در صلاحیت حمله‌کنندگان به علی مطهری تجدیدنظر شود

محمد هاشمی در گفت‌و‌گو با سایت ندای ایرانیان افزود: آنچه درشان مجلس نبود عبور قانون گذاران از قانونی بود که خود به تصویب رسانده بودند. در قانون هر نماینده‌ای حق دارد اظهارات و دیدگاه‌اش را راجع به مسائل مهم کشور و دغدغه مخاطبان خود بیان کند. قطعا اتفاقی که برای علی مطهری نماینده تهران رخ داد، اتفاقی ناخوشایند و روی دادی در خور شان مجلس جمهوری اسلامی نبود. مجلسی که حضرت امام (ره) می‌خواست در راس امور باشد، نباید در تفرقه و حاشیه دست و پا بزند.
 
وی افزود: اظهار نظر آن هم در نطق‌های پیش و پس از دستور حق هر نماینده‌ای است. هیئت رئیسه مجلس باید مانع از هتک حرمت ایشان می‌شد. اگر نمایندگان محترم مجلس خود را تابع ولایت فقیه می‌دانند پس باید به توصیه رهبر معظم انقلاب در این هفته وحدت توجه می‌کردند و در راه تفرقه در صحن علنی مجلس گام نمی‌گذاشتند. هنوز مرکب روزنامه‌ها خشک نشده است که مقالات بسیاری در این خصوص نوشتند که مجلس شاهد فریادهای نه چندان گوشنواز عده‌ای از نمایندگان شد. رهبری روز ۱۹ دی ماه در دیدار با مردم قم، توصیه به وحدت و حفظ آرامش کردند. حالا علی مطهری بنا به وظایف نمایندگی خود اظهاراتی را در نطق خود مطرح کرد نمایندگان محترم مجلس اگر هم اختلافی داشتند نباید اختلافات را علنی می‌کردند. برای بسیاری که دل در گرو انقلاب دارند این تفرقه‌ها، مایه تاسف بسیار است.

هاشمی در ادامه گفت: مطهری مانند هر نماینده‌ای برای ابراز عقیده آزاد است. اگر این سعه صدر وجود ندارد که مخالف را تحمل کنیم بهتر است دم از ایجاد وحدت در بقیه کشور‌ها نزنیم. این شیوه‌های خشونت بار ما ایرانیان را به یادمجالس تایلند و میانمار و... می‌اندازد. فرهنگ ایرانی، مدارا و تعامل را به ما شهروندان می‌آموزد. حق علی مطهری بود که اظهار نظر کند و به بیان عقیده خود بپردازد. حمله کردن به علی مطهری نشان دهنده تندروی تعدادی نماینده و عبور از قانون برخی افراد بود که باید در صلاحیتشان تجدید نظر شود.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا این عده از نمایندگان خشمگین شدند و با این نماینده مجلس اینگونه رفتار کردند؟گفت: واضح است؛ تندروی. البته باید دلایل از نمایندگان هجمه کننده به مطهری بپرسید. متاسفانه عده‌ای نانشان در اختلاف و دو دستگی است. بحث مطهری به نظرم این است که بیایید به مشکلات و تفرقه‌ها با یک راه حل ساده پایان دهیم تا فضای سیاسی داخلی به وضعیت عادی بازگردد. متاسفانه عده‌ای نانشان در همین اختلاف‌ها و دعواهاست. حمله به مطهری حمله به‌ شان نمایندگی بود.

وی افزود: نباید اینگونه باب شود که هر کس، هر طور دلش خواست با نماینده مخالف دعوا و جارو جنجال راه بیندازد و او را از تریبون پایین بکشد و برخی هم در مجلس و خارج از مجلس برایش کف و سوت بزنند. مردم در این روزگار به این رفتار‌ها می‌خندند. متاسفانه جز اظهار تاسف، نمی‌توان چیز دیگری گفت.
 
محمد هاشمی: باید در صلاحیت حمله‌کنندگان به علی مطهری تجدیدنظر شود

ادامه راز سلامتی انسان با تمرین افکار مثبت

به عقیده ی دکتر جان آساراف ،همه با هم در ارتباط هستیم ولی از این موضوع خبر نداریم .چیزی وجود ندارد که با چیزهای دیگر بی ارتباط باشد.همه چیز در عالم هستی با هم در ارتباط هستند و یک میدان انرژی را تشکیل می دهند.از هر زاویه به این موضوع بنگرید به نتیجه یکسانی می رسید.همه ما یکی هستیم.همه با همدیگر مرتبط هستیم .همه ما بخشی از یک میدان انرژی ،یک ذهن متعالی،یک شعور یگانه،یا یک منبع خلاق یکتا هستیم .هر اسمی می خواهید بر روی آن بگذارید.

اگر اکنون به قانون جذب بیندیشید،با توجه به این که همه ما یکسان و از یک جنس هستیم ،آنگاه متوجه کامل و بی نقص بودن آن می شوید.بدین ترتیب متوجه می شوید که چرا وقتی در مورد کسی افکار منفی داشته باشیم عوارض منفی آن به سوی خودمان باز می گردد.همه ما یکی هستیم و به هم پیوسته ایم.شما مورد آسیب و لطمه قرار نمی گیرید مگر آن که این آسیب را از طریق افکار و احساسات منفی به عالم هستی ارسال کرده باشید.به شما آزادی داده شده است،ولی وقتی افکار منفی در سر می پرورانید و دچار احساسات منفی می شوید خود را از آنوجود یگانه و همه خوبی ها جدا می کنید .به هر نوع احساس منفی فکر کنید می بینید که زیر بنای آن ترس است.این ترس ناشی از تفکر جدایی و خود را مجزا از دیگران پنداشتن است.رقابت و برتری جویی،نمونه ای از جداسازی خود از دیگران است.وقتی به فکر رقابت می افتید به طور قطع در ذهن خود به کمبود و فقدان می اندیشید.انگار می خواهید بگویید امکانات محدود است و برای همه به اندازه کافی وجود ندارد،بنابر این مجبوریم برای بدست آوردن خواسته های خود به رقابت بپردازیم.هنگامی که رقابت می کنید هر گز نمی توانید برنده شوید،حتی اگر تصور کنید که برنده شده اید.بر طبق قانون جذب وقتی که با دیگران رقابت می کنید در واقع افراد و شرایط زیادی را برای رقابت در هر جنبه از زندگی بر علیه خود جذب می کنید و سر انجام بازنده می شوید.چون همه ما یکی هستیم ،وقتی که رقابت کنید بر علیه خود رقابت کرده اید.شما باید رقابت را از ذهن خود بیرون کنید و به ذهن خلاق تبدیل شوید.فکر و ذهن خود را فقط بر خواسته ها و آرزوهای خود متمرکز کنید و از هر نوع رقابت خودداری نمایید.کائنات منبع و سر چشمه همه چیز است .همه چیز از کائنات حاصل می شود و از طریق مردم،شرایط و وقایع ،و قانون جذب به شما تحویل داده می شود.قانون جذب در واقع قانون عرضه و تحویل است . این قانونی است که شما را قادر می سازد از ذخائر بی انتهای عالم هر چه می خواهید در یافت کنید.این آدمها نیستند که خواسته های شما را بر آورده می سازند. اگر این باور اشتباه را داشته باشید کمبود را تجربه می کنید،زیرا در آنصورت دائم چشم تان به دیگران و دنیای بیرون است و خواسته های خود را از آنان مطالبه می کنید .منبع تامین خواسته های شما نامرئی است.می توانید آن را خدا،کائنات،ذهن متعالی،یا هر چیز دیگر بنامید.هرگاه چیزی به دست آوردید بدانید که از طریق قانون جذب میسر شده است و این که بر روی بسامد(طول موج)مناسب دریافت قرارداشته ایدو با آن هماهنگ بوده اید.شعور کائنات که کنترل همه چیز را در دست دارد باعث بر انگیخته شدن مردم،شرایط و وقایع می شود تا شما را به خواسته تان برساند.جیمزری فیلسوف و نویسنده ی بزرگ امریکایی ،می گوید .شما قدرتی عظیم و خداگونه دارید که میتوانید هم خود را به هر گونه ای که می خواهید خلق کنید هم دنیا و زندگی خود را.شاید تا این مرحله از عمر خود چیز های شگفت انگیز ی خلق کرده باشید ،شاید هم نه.می خواهم از شما سوالی بپرسم :آیا آنچه در زندگی بدست آورده اید همان چیزی است که واقعا می خواسته اید؟ اگر جواب تان منفی است ،آیا زمان آن فرا نرسیده است که تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنید؟شما قدرت این کار را دارید. ((همه قدرت شما از درون تان نشات می گیرد ،بنابر این تحت کنترل شماست. ))مایکل برنارد بر این باور است که شما قادرید خود را از باورهای قدیمی ،سنن فرهنگی گذشته ،و اعتقادات اجتماعی منسوخ شده رها کنید و یکبار برای همیشه ثابت کنید که قدرت درونی تان خیلی عظیم تر از قدرتی است که در جهان وجود دارد.او می گوید : آیا هیچ نوع محدودیتی در این زمینه وجود دارد؟ ابدا" .انسان موجودی نامحدود است.هیچ سقفی برای توانایی های اووجود ندارد .میزان توانمندی ها،استعدادها،وقدرتی که در تک تک انسانها وجود دارد نامحدود است .بدین ترتیب شادی درونی ،محرک موفقیت است .آنجه به شما احساس خوبی می بخشد ،همیشه خوشی های بیشتری را برایتان به ارمغان می آورد.در پایان برای همه ی دوستان بزرگوارم در حوزه ی پاراسس آرزوی بهترین ها را دارم .در پناه یکتای ابدی و ازلی ،که خالق زیباییها ست زیرا که خود گوهر ناب زیباییست ،همیشه شادکام و مثبت اندیش باشید.

قبض و بسط تئوریک علم طبیعت!

  1. از منظر کانت -فیلسوف آلمانی- در معرفت شناسی، باید نومن (بود، پدیده، واقعیت فی نفسه) را از فنومن (نمود، پدیدار ، واقعیت برای ما) تفکیک کرد. مبتنی بر این رآی، بنظر می رسد باید "طبیعت" را از "فهم ما از طبیعت" جدا کرد. بر این مبنا، قانون علمی غیر از قانون طبیعی است و این دو مفهوم را باید از هم سوا کرد. قانون علمی فهم ما در مقام اثبات از قانون طبیعی در مقام ثبوت است. لذا علوم طبیعی تفاسیر ما از واقعیت است نه خود واقعیت.
  2. هیچ تفسیر و قرائتی منطقاً نمی تواند فارغ از پیش فرض ها، پیش فهم ها، علائق، انتظارات و پرسش ها باشد. به عبارت بهتر، ما ذهن خالی از پیش فرض نداریم. طبیعی دان در تفسیرش از طبیعت قطعاً صاحب پیش فرض های متافیزیکی است.(برای مثال پیش فرض وجود خدا یا عدم وجود خدا، حتماً یکی از این پیش فرض ها لحاظ می شود.) اساساً هر علم طبیعی به لحاظ موضوعی به فلسفه و متافیزیک تکیه زده است.
  3. دانشمندان علوم طبیعی از گذشته تا کنون، در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم می شوند: 1. افرادی که با دیدن طبیعت و بررسی مسائل آن، خدا را بیشتر حس کردند و به خدا معتقد یا معتقدتر شدند. 2. افرادی که با افزایش علم، ایمان شان به خدا کم تر و شایدم از بین می رفت. چرایی این وقایع در تاریخ علم، پاسخش تفاوت در پیش فرض های آن هاست. پیش فرض یکی وجود خدا و دیگری عدم وجود خدا بود لذا قرائت های متفاوت داشتند. "قبض و بسط تئوریک علم طبیعت" سر این تفاوت را نشان می دهد.
  4. نگاه طبیعی دان منکر خدا به طبیعت، آرخه محور (توجه به مادة المواد) است. و نگاه طبیعی دان معتقد به خدا آیه محور است.
  5. نگاه قرآن به طبیعت، آیه محور است.  وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَىٰ جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاءُ قَدِیرٌ ﴿الشورى: ٢٩﴾ و از آیات اوست آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه از جنبدگان در آن منتشر نموده، و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست! قرآن می گوید "افلا ینظرون الى الابل کیف خلقت" می گوید آیا به چگونگی و کیفیت خلقت شتر نمی نگرند که چگونه خلق شده است؟ و این عظمت در خلقت را نشانه خدا می گیرد. اما در عوض آقای ریچارد داوکینز با دیدن همین موجودات و چگونگی ساخت شان به انکار خدا می رسد!!!! چرا؟ .... چرا امام صادق برای مفضل با برشمردن شباهت انسان و میمون درس توحید می دهد اما داروینیست ها با دیدن این مشاهده به الحاد می رسند؟
  6. قرائت دینی از طبیعت با قرائت سکولار از طبیعت متفاوت است.
  7. نتیجه:
  8. قرائت ها از کتاب طبیعت متنوع است. قرائت ها متکی به پیش فرض هاست. برای رسیدن به قرائت حقیقی باید به تنقیح پیش فرض ها پرداخت.

بیانیه شورای هماهنگی اصلاح طلبان استان کرمانشاه در ارتباط با حوادث دیروز مجلس

بیانیه شورای هماهنگی اصلاح طلبان استان کرمانشاه در ارتباط باحمله عده ای از نمایند گان به تریبون مجلس و ضرب وشتم آقای مطهری
در جلسه دیروز مجلس در حالی که آقای مطهری در حال سخنرانی قبل از دستور بود،عده ای ازنمایندگان که مخالف با بیانات ایشان بودند شأن مجلس و قانون اساسی را شکستند و به تریبون حمله ور شده و ایشان را مورد ضرب وشتم قرار دادند.هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید. این نص صریح قانون است که در اصل ۸۴ آمده است. قانونی که همانند پنج سال گذشته، امروز هم آشکارا در مجلس نادیده گرفته شد و چون نطق علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس از نظر نایب رییس مجلس و نماینده های تندرو به مصلحت نبود، نیمه تمام گذاشته شد.