خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

وصیت نامه سلطان عثمان اول به فرزندش سلطان اورخان غازی

وصیت‌نامه سلطان عثمان اول

زمانی که عثمان وفات کرد فرزندش "اورخان" شهر "بورصه" را محاصره کرده بود، لذا عثمان در لحظه مرگ، وصیت‌نامه‌ای نوشت که در آن فرزندش و تمام سلاطین بعد از خود را مورد خطاب قرار داده است. این وصیت بیانگر فکر بلند و دورنگری این قهرمان است و حقا که این وصیت‌نامه چراغ راه سلاطین بعد از او بود بطوری که هرکس  با این وصیت‌نامه مخالفت کرده و برخلاف او حکومت‌داری نموده عواقب آن را دیده است. متن وصیت‌نامه به شرح ذیل است.

«ای پسرم! از مشغول شدن به اعمالی که خداوند به آنها دستور نداده جداً خودداری کن و هر وقت در امر حکومت با مشکلی مواجه شدی حتماً با علمای دین مشوره کن.

پسرم! پیروانت را اعزاز و لشکریانت را اکرام کن. لشکر ومال تو را فریب ندهد و هرگز از اهل شریعت فاصله نگیر.

پسرم! خودت می‌دانی که هدف ما رضایت الله تعالی است و بوسیله جهاد، نور دین ما در گوشه گوشه دنیا پخش خواهد شد لذا رضای الهی را نصب‌العین خود قرار بده.

پسرم! ما از کسانی نیستیم که هدف از جنگیدن را حکومت‌داری و سلطه بر مردم می‌پندارند، بلکه ما کسانی هستیم که با اسلام زنده هستیم و با اسلام می‌میریم.

در پرتو همین وصیت‌نامه بود که دولت عثمانی اهتمام و توجه خاصی به علماء، مؤسسات علمی و لشکری داشتند و جهادی که فتوحات آن مناطق گسترده‌ای را در تصرف آنها درآورد، به همین چیز برمی‌گردد.

ثمره و نتیجه این وصیت قبل از همه در دوران "اورخان" با تأسیس اولین دانشگاه اسلامی و تشکیل اولین لشکر درتاریخ جهان ظاهرشد.

منبع:وبسایت بدر

سوگواری مردم خاش در سالروز رحلت نبی مکرم اسلام(ص) و شهادت فرزندرسالت(ع)

سوگواری مردم خاش در سالروز رحلت نبی مکرم اسلام(ص) و شهادت فرزندرسالت(ع)

  محمدامین میربلوچزهی ،خاش- ایرنا - مردم مومن و خداجوی شهرستان خاش در سالروز رحلت حضرت رسول اکرم (ص)و شهادت امام حسن مجتبی (ع) به سوگواری پرداختند.

 

به گزارش ایرنا، رییس دفتر نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان و امام جمعه زاهدان در مراسم گرامیداشت سالروز ارتحال حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و شهادت امام حسن(ع) به تشریح ویژگیهای اخلاقی و رفتاری رسول اکرم (ص) پرداخت.

حجت الاسلام غلامرضا عباسی تاکید کرد: تمسک جستن به قرآن و عمل به آموزه های این کتاب الهی و پیروی از سیره پیامبرگرامی اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) به امت اسلامی اعتبار می بخشد.

امام جمعه شهرستان خاش در گفت وگو با خبرنگار ایرنا، با تاکید بر پیروی از سیرت پاک نبوی (ص) و بزرگان دین گفت: توجه به احکام و فرایض دینی و اهمیت دادن به فریضه بسیار مهم امر به معروف و نهی از منکر فرد مسلمان را به عزت و کامیابی در دنیا و آخرت می رساند.

حجت الاسلام محمد حسین میری ضرورت حفظ وحدت ،اخوت و برادری در میان امت اسلامی را متذکر شد و بیان کرد: اتحاد و یکپارچگی در میان مسلمانان باید استحکام یابد تا در مقابل دشمنان شکست نخورند.

وی افزود: قرآن کریم و سیرت پاک حضرت محمد (ص) و اهل بیت (ع) انسان را به اوج کمال، غرور، عزت و شرافت می رساند.

وی اظهار داشت: در شرایط کنونی دنیای اسلام به گسترش احکام الهی و سنتهای رسول اکرم (ص) و مکتب رهایی بخش و متعالی قرآنی نیازمند است.



همزمان با 28 صفر سالروز رحلت جانسوز نبی مکرم اسلام حضرت محمد(ص) دوستداران و ارادتمندان خاندان پاک رسالت و نبوت در حسینیه صاحب الزمان(عج) آیین با شکوه قرائت زیارت از راه دور پیامبر اکرم (ص) را برگزار کردند.

آیین های گرامیداشت ایام آخر ماه صفر به همت جوانان، هیات های مذهبی و حمایت مسوولان فرهنگی خاش در نقاط مختلف این شهرستان برگزار شد.

تخریب ایران در پیاده‌روی اربعین

جریانی که خودشان را “الشیرازیه” می‌نامند با داشتن موکب‌های متعدد در مسیر پیاده‌روی اربعین حسینی از نجف تا کربلا و پخش کردن بنرها و کتابچه‌های متعدد توجه بسیاری از مردم را به خودشان جلب کرده بودند. اما با مطالعه سطحی برخی از مطالب موجود در بروشورها متوجه می‌شدید که دشمن اصلی این جریان نظام جمهوری اسلامی ایران است نه داعش یا تفکرات دیگر
در بند بند مطالب این بروشورها در لفافه مسئولین نظام ایران را عالم بد و باعث جدایی مردم از اسلام و بزرگان جمهوری اسلامی ایران “مقام معظم رهبری” را حاکمان به ظاهر مسلمان معرفی می‌کند. در جای دیگر اسلام موجود در ایران را اسلام دروغین معرفی می‌کند.

شیرازی

برای مشاهده تمامی عکس ها و مطالب به ادامه رجوع کنید

☼ قرآن | قورئان ☼

پانزده سال پیش به دین اسلام مشرف شدم و برای مرگ دقیقه شماری میکنم! با وجود هدیه مقدسی چون قرآن خیالم راحت است و مأیوس و ناامید نیستم...

پیامم برای کسانیکه دنبال حق هستن اینه که: تحت تاثیر مطبوعات مبتذل کشورهای غیرمسلمان قرار نگیرین و قضاوت بیجا نکنین، هرچیزی امکان پذیر است، حداقل یک بار در طول زندگیت قرآن بخوان، فقط یکبار و از خودت بپرس آیا این حق نیست؟! بعضی از شما حق را خواهید دید بعضی نه! ماشاالله از این کتاب! حق را درک خواهید کرد!

حقیقت؛ روشن، ساده و واضح است...

پیام پیتر چیفلد ملقب به سعید اسلام در بستر مرگ بعلت بیماری سرطان | لینک دانلود ویدیوی سعید اسلام

آخرین لحظات پیامبر به روایت دکتر عبدالحسین زرین کوب

 

 در میان کتاب های بسیاری که درباره پیامبر گرامی اسلام و زندگی نامه ایشان نوشته و منتشر شده شاید در کمتر کتابی مانند «بامداد اسلام» به قلم دکتر عبدالحسین زرین کوب (انتشارات امیرکبیر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) به ظرایف تاریخی اشاره شده و استناد به آن مورد وثوق همه باشد زیرا قدر مشترک چند کتاب معتبر تاریخی را با نثر شیرین پارسی بازگفته است.

 

 به بهانه سالروز ارتحال حضرت محمد (ص)- که پس از 1400 سال همچنان بیش از یک میلیارد انسان نامش را عاشقانه بر زبان می آورند و دیگران نیز در صورت آشنایی با احترام یاد می کنند و بیش از هر شخصیت مذهبی تاریخ بشر لحظه لحظه زندگی او در تاریخ ثبت شده- بخشی از فصل « بیماری و مرگ» بامداد اسلام از منظر تاریخ و بی هیچ تعصب مذهبی و مسلمانی خواندنی است:

 

.... بیماری پیغمبر اندک اندک رو به شدت نهاد: تب و سردرد. قوای او نیز در این زمان تدریجا به کاستی می رفت؛ موهایش سپیدی گرفته و قامتش به خمی گراییده بود. پیش از وقت، پیری به سراغش آمده بود و البته مرارت های گذشته او آن مایه بود که پیش از وقت، وی را پیر کند. در این هنگام با آسایش و رضایتی که از حُسن ختام رسالت خویش داشت بی دغدغه و بی تزلزل، تن به مرگ داد.

 

آخرین ساعات حیات پیامبر گرامی اسلام به روایت زرین کوب

در آغاز بیماری به رسم همیشه به نوبت در خانه زن های خویش به سر می برد. زن های وی در این دوران 9 تن می شدند که جز عایشه همه پیش از ازدواج (با پیامبر) بیوه شده بودند. از آن جمله سوده دختر زمعه و ام حبیبه دختر ابی سفیان که شوهران شان در مهاجرت حبشه نصرانی شده و مرده بودند. صفیه و میمونه پیش از وی دو بار شوهر کرده بودند. جویریه و حفصه نیز وقتی به خانه پیغمبر می آمدند بیوه بودند.

 

ام سلمه نخست زن ابو سلمه خویشاوند و صحابی پیغمبر بود و چون او وفات یافت محمد –ص- زنش را به سرپرستی گرفت. زینب بنت حبش هم در آغاز در حباله (عقد نکاح) زید بن حارثه پسر خوانده پیغمبر بود و ازدواج با او که در قرآن نیز به آن اشارت رفته است، منشاء حکمی شد در باب مساله زنان پسر خواندگان. محبوب ترین زنان پیغمبر (بعد از خدیجه) عایشه بود؛ دختر ابوبکر که در هنگام وفات پیغمبر 18 ساله بود و دختری 9 ساله بود که به خانه وی آمد.... پیغمبر در خانه میمونه بیمار شد و با اذن و رضایت دیگر زنان در خانه عایشه بستری شد... وقتی او را به خانه آوردند بر دوش علی ع و فضل بن عباس تکیه داشت. سرش را بسته بود و پاهایش را بر زمین می کشید....

 

پیغمبر در تب داغی می سوخت چنان که از شدت حرارت کسی دست بر دست وی نمی توانست نهاد. ظرف آبی کنار بسترش بود که گاه از آن به صورت خویش می زد و ناله ای می کرد. فاطمه یگانه فرزندش در نزدیک بستر پدر می گریست. وقتی محمد –ص- بی تابی او را دریافت دختر را پیش خواند و چیزی آهسته در گوش او گفت. فاطمه گریست. پیغمبر دیگر بار او را پیش خواند و باز پنهانی چیزی در گوش او گفت. این بار دختر بخندید. بعدها وقتی عایشه از وی پرسید که آن گریه و خنده چه بود، گفت: آن روز پدرم اول به من گفت که می میرد و من از درد گریستم. بعد گفت که تو هم به زودی به من می پیوندی و من از شادی خندیدم.

 

بدین گونه بیماری پیغمبر شدت یافت. آخرین روز اما در حالش اندکی بهبودی پدید آمد. مردم شادمان شدند و گمان کردند که از بیماری برخاسته است... این بهبود اما ظاهری و بی دوام بود. پیغمبر باز در صدد برآمد که به مسجد برود و نتوانست. نزد عایشه بازگشت و به بستر افتاد. زن، سرش را در کنار گرفت و پیغمبر محتضرانه دعایی چند خواند. پس از آن ساکت شد و گویی به خواب رفت. هنوز ظهر نشده بود که حرکتی خفیف کرد. بر پیشانی اش عرق نشست و نفسی کشید. آخرین کلماتی که گفت اینها بود: بل الرفیق الاعلی/ بل آن یار برترین....

 

پس از آن خاموشی گزید و سرش بر سینه عایشه افتاد... و عایشه آن را بر بالش نهاد تا بر خیزد و با دیگر زن ها بر مرگش شیوه کند.

 

وفات محمد(ص) در دوازدهم ربیع الاول اتفاق افتاد به سال یازدهم هجرت. قولی هم هست که 28 ماه صفر بود. اقوال دیگر نیز گفته اند که ضعیف است. هنگام وفات 63 سال داشت و جز فاطمه از وی فرزندی نماند. پسرش ابراهیم که از یک کنیزک مصری - ماریه قبطیه - یافته بود و هنوز دو سالش به پایان نیامده بود که درگذشت و پیغمبر نیز بعد از او یک سالی بیش نزیست. دو دختر دیگرش که به نوبت در حباله عثمان درآمدند پیش از پدر از جهان رفته بودند.

 

چون پسران خدیجه نیز هم در کودکی فرو شده بودند جز فاطمه (ع) و فرزندان وی از محمد(ص) هیچ کس در جهان باقی ماند. کسان دیگرش عبارت بودند از عمش با فرزندان او و همچنین فرزندان ابوطالب: علی (ع) و عقیل. اما علی در حقیقت هم پسر عم وی بود و هم دامادش و هم بر خلاف عباس در اسلام سابقه قدیم داشت. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، اسامه بن زید، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس و شقران غلام محمد در غسل و کفن او را یاری کردند. پس از آن چند روزی بر وی نماز گزارده شد. مردم می آمدند و دسته دسته بر وی نماز می خواندند. بعد هم جنازه مقدس را در خانه او و عایشه دفن کردند.

 

در وصف سیما و بالای محمد-ص-

پیشانی یی بلند داشت و دست و پای درشت. میانه بالا بود و فراخ شانه. رنگی روشن داشت آمیخته به سرخی و چشمانی سیاه و گشاده با مژه های پرمو. موی سرش غالبا تا بناگوش و به روایتی تا شانه ریخته بود. ریشی داشت انبوه که در نزدیک چانه و بنا گوش به سپیدی گراییده بود.

 

لباسش بیشتر دو پاره بود که یکی را بر میان می بست و آن دیگر را بر دوش می افکند. گاه نیز پیرهن می پوشد و می گویند پیرهن را دوست می داشت. بعضی اوقات عمامه بر سر می نهاد و گاه قلنسوه نوعی کلاه خانگی. سر را کمتر بالا می گرفت و بیشتر به زمین می نگریست. نه کم سخن بود و نه پرگو.

 

خنده اش هم مختصر بود و به تبسم می مانست. هرگز با تمام دهان نمی خندید. شیرین سخن بود و در آوازش کمی گرفتگی داشت. در هنگام خشم روی خویش برمی گاشت (برمی گرداند) و در وقت راه رفتن مثل آن بود که از صخره کنده می شود یا چون آبی بود که از کوه فرود آید.

 

به شست و شو و خوش بویی و پاکیزگی علاقه تمام داشت و در این کار چنان بود که غالبا در هر جا که می گذشت پیش از آن که خودش دیده شود آمدنش را از بوی خوشی که همواره با حضور او همراه بود می دانستند. با این همه در غایت سادگی می زیست. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد. در بازارها راه می رفت. عبا بر تن می کرد و با بینوایان می نشست.

 

می گفت من بنده ام و مثل بنده می نوشم. در معاشرت مهربان و در غذا ساده و قانع بود. با این همه پرهیز رهبانان را دوست نمی‌داشت. وقتی چند تن از یاران پیش از او سخن از زهد و پرهیز خویش می گفتند. یکی گفت: من زن نگرفته ام. دیگری گفت: من گوشت نمی خورم. سومی افزود که من بر زمین خشک می خوابم و چهارمی گفت من پیوسته روزه دارم و محمد گفت: من اما هم روزه می گیرم و هم می خورم. هم شب زنده داری می کنم و هم می خوابم و زن هم دارم و هر که ازسنت من پیروی نکند از من نیست...