وقتى امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ظهور نمایند، همه مردم دنیا را مورد خطاب قرار داده، پیام اسلام و عدالت را به تمام افراد ابلاغ مىنمایند. در آن هنگام هرکس سخنان حضرت را بپذیرد، جزء یاران وى مىشود. لذا در روایات آمده است: کسانى جزء یاران امام مىشوند که شبیه خورشید و ماه پرستان بودهاند، یعنى تا این حد از خدا و اسلام دور بودند، تا چه رسد به اهل سنت که به خدا و پیامبر اسلام معتقدند. و این یاران ویژگی ها و خصوصیاتی دارند که آنها را از دیگران متمایز می سازد.
مهمترین ویژگىهاى یاران حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف که در روایات به آن اشاره شده عبارتاند از:
1- بینش عمیق
یاران امام مهدی(علیه السلام) از بینشی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند:
الف) بینش عمیق نسبت به حق تعالی
این معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللی ایجاد می کند و نه تردید ها و شکست ها در حریمش راه می یابد. امام علی(علیه السلام) می فرمایند:
«مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناخته اند، و آنان یاوران مهدی(علیه السلام) در آخر الزمان اند.» (1) همچنین امام صادق(علیه السلام) در وصف یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: «آنان مردانی اند که گویا دل هایشان پاره های آهن است و از سنگ سخت ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.» (2)
ب) بینش عمیق نسبت به امام
یاران امام مهدی(علیه اسلام)، امام خود را می شناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد(علیه السلام) در این خصوص فرموده اند: «آنان به امامت امام مهدی (علیه السلام) اعتقاد راسخ دارند.» (3) این معرفت، معرفت به «حق ولایت» است. یعنی، فهم این حقیقت که ایشان از من، به من نزدیک تر و سزاوارترند. نتیجه ی این بینش عمیق، محبت و اطاعت است.
ج) بینش عمیق نسبت به انسان و هستی
یاران حضرت در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمان های کم ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمی کنند. با تأمل در خویشتن و استعدادهای شگفت انگیزشان، قدر و عظمت خو را می یابند و مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می فهمند. آنان با این نگاه به معبودی پیوند می خورند که از تمام کاستی ها و زشتی ها مبرا است و می تواند آنان را سرشار و ظرفیت هایشان را تکمیل کند.
استعمارگران در راستای بیگانهسازی نسلهای رو به رشد کشورهای اسلامی از دین مبین اسلام و خاموش کردن ایمان و وجدان دینی در مردم، اعتقادات اسلامی ملّتها را هدف گرفتند. وحدت حوزه و دانشگاه، راهبرد اساسی امام راحل برای تحقّق اسلام ناب محمّدی است و بدون این وحدت، انقلاب اسلامی کمفروغ خواهد بود.
وبگاه "علمداران عشق" نوشت:
وحدت، به معنی واقعی کلمه!
بار دیگر به هفته پایانی آذرماه نزدیک می شویم و به یاد سالروز شهادت آیت الله مفتح در 27آذر58، روز وحدت حوزه و دانشگاه را به تفکر می نشینیم!
دوستان عزیز این سلسله که می نویسم مثل حلقات زنجیره باهم نگاهشون کنید هم قبلی ها هم بعدی ها تا یه وقت به یکی برنخوره مارو نفرین کنه
مکانیزم طبیعی ازدواج که اسلام قوانینش را بر آن اساس وضع کرده است این است که زن در منظومه خانوادگى محبوب و محترم باشد [زن محبوب باشد و مرد محب؛ زن مطلوب باشد و مرد طالب؛ زن معشوق باشد و مرد عاشق]. بنابراین اگر به عللى زن از این مقام خود سقوط کرد و شعله محبت مرد نسبت به او خاموش و مرد نسبت به او بى علاقه شد، پایه و رکن اساس خانوادگى خراب شده؛ یعنی یک اجتماع طبیعی به حکم طبیعت ازهم پاشیده است. اسلام به چنین وضعى با نظر تأسف مىنگرد، ولى پس از آن که مىبیند اساس طبیعی این ازدواج متلاشی شده است نمی تواند از لحاظ قانونی آن را یک امر باقی و زنده فرض کند و با اجبار قانونی آنرا محفوظ نگه دارد. اسلام کوششها و تدابیر خاصى به کار مىبرد که زندگى خانوادگى از لحاظ طبیعى باقى بماند؛ یعنى زن در مقام محبوبیت و مطلوبیت و مرد در مقام طلب و علاقه و حضور به خدمت باقى بماند. توصیههاى اسلام بر اینکه زن حتماً باید خود را براى شوهر خود بیاراید، هنرهاى خود را در جلوههاى تازه براى شوهر به ظهور برساند، نیازهای جنسى او را اشباع کند و با پاسخ منفى دادن به تقاضاهاى او، در او ایجاد عقده و ناراحتى روحى نکند و... [و نیز اینکه فضای جامعه از لحاظ جنسی سالم باشد و جلوه های شهوانی که موجبات خیانت همسران را فراهم می کند وجود نداشته باشد] همه برای این است که محبت مرد به زن محفوظ بماند.
از نظر اسلام منتهاى اهانت و تحقیر براى یک زن این است که مرد بگوید من تو را دوست ندارم، از تو تنفر دارم، و آنگاه قانون بخواهد به زور و اجبار آن زن را در خانه آن مرد نگه دارد. قانون مىتواند اجباراً زن را در خانه مرد نگه دارد ولى قادر نیست زن را در مقام طبیعى خود در محیط زناشویى یعنى مقام محبوبیت و مرکزیت نگهدارى کند. قانون قادر است مرد را مجبور به نگهدارى از زن و پرداخت نفقه و غیره بکند اما قادر نیست مرد را در مقام و مرتبه یک فداکار و به صورت یک نقطه «گردان» در گرد یک نقطه مرکزى نگه دارد. از این رو هر زمان که شعله محبت و علاقه مرد خاموش شود ازدواج از نظر طبیعى مرده است. براى زن اهانت و غیرقابل تحمل است که براى حفظ حامى و دلباخته خود به زور و اجبار قانون متوسل شود.
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج19، ص: 260 تا 263