حدود شش ماه پیش خبری مبنی بر تشییع دو جوان فلسطینی به نامهای «اسامه حسن موسى الحسومی» و «محمد فصیح» در تابوتی پیچیده در پرچم گروه تروریستی داعش منتشر شد که با واکنش برخی از مقامات فلسطینی روبرو شد.
«ایاد البزم» سخنگوی وزارت کشور غزه، وجود تشکیلات داعش در نوار غزه را نفی کرد و گفت: هیچکدام از گروههای افراطی از جمله داعش، در غزه حضور ندارند.
«خالد القدومی» نماینده جنبش حماس در ایران نیز واکنش عجیب تری به انتشار این خبر داشت و گفت: اگر این تصاویر را به یک کارشناس فتوشاپ نشان بدهید به شما خواهد گفت که ساختگی و جعلی است و از طرفی محیط تصویر نیز نشان دهنده هویت هیچ کشوری نیست و ممکن است هر کسی در اتاق خودش در هر نقطهای از جهان آن را ساخته باشد. و به طور قطع نمیتواند صحت داشته باشد.
این اظهارات القدومی در حالی مطرح شد که تصاویر منتشر شده به هیچ عنوان جعلی و دستکاری شده نبوده و رسانههای معروف فلسطینی نیز آنها را منتشر کرده بودند. ضمن اینکه "گروه تکفیری ــ بعثی داعش" نیز عضویت این دو فلسطینی را در گروه خود تایید کرده بود.
همچنین پس از مدتی، گروه داعش فلسطین ــ با عنوان "داعش ؛ ولایت غزه" ــ از فعالیت خود خبر داد و با انتشار بیانیهای، ۱۸ شاعر، نویسنده، ادیب و فعال فرهنگی هنری این منطقه را به مرگ تهدید کرد. اینها همه را به این اضافه کنید که عده زیادی از جنگجویان گروههای ضد نظام «بشار اسد»، تابعیت فلسطینی دارند (که البته ارتباط آنها با حماس تکذیب شده است).
متأسفانه در روزهای اخیر و پس از کشته شدن «سعید کواشی» و «شریف کواشی» عاملان حمله به نشریه فرانسوی شارلی ابدو، بهانه جدیدی ایجاد شد تا بار دیگر پرچمهای گروه تروریستی داعش در غزه به اهتزاز دربیاید!
دهها تن از هواداران این گروه تروریستی با در دست گرفتن تصاویری از عاملان حمله به نشریه شارلی ابدو و نیز «امیدی کولیبالی» عامل تیراندازی مونتروژ و گروگانگیری فروشگاه مواد غذایی پاریس، در خیابانهای منتهی به مرکز فرهنگی فرانسه در غزه راهپیمایی کردند. تظاهرات کنندگان که حدود ۲۰۰ نفر بودند پرچم های سیاه داعش را حمل می کردند و خطاب به فرانسوی ها شعار دادند: "ما گردن شما را خواهیم زد".
تجمعی با این گستردگی و حمل کردن آشکارای پرچم تکفیریها پس از تشییع جنازه دو عضو داعش، اقدامی بی سابقه است.
ناپلئون بناپارت در تاریخ ۱۵ اوت ۱۷۶۹ در آژاکسیو در جزیره کرس مدیترانه به دنیا آمد. ناپلئون از طریق تجارب نظامی خود و شایستگی های شخصی اش از فقر و گمنامی به امپراتوری فرانسه رسید. پس از شکست در نبرد واترلو در ۱۸ ژوئن سال ۱۸۱۵، وی از امپراتوری استعفا داد و خود را به دشمن دیرینش نایبالسلطنهٔ بریتانیا تسلیم کرد و برای همیشه به جزیرهٔ سنت هلن تبعید شد. وی به دلیل بیماری در سن ۵۲ سالگی در همان جا درگذشت. البته شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد ناپلئون از آنجا نیز فرار کرد و در میان مردم به طور مخفی زندگی کرده و در صدد بود تا پسرش را به قدرت برساند که بر اثر گلوله نگهبانی که او را نمیشناخت کشته شد.
و در دوران طفولیت پدرش را به سبب بیماری روده ی اثنی عشر از دست داد. او و برادر بزرگترش ژوزف مسئولیت خانواده خود را به عهده گرفته بودند که ناپلئون در این زمینه فعال تر و مفیدتر می نمود. وی در دوران جوانی به ارتش فرانسه پیوست و توانست درجه ژنرالی را کسب کند و از آن پس زنرال بناپارت خوانده شد. در این زمان گفته شده که ژنرال جوان به دختری به نام دزیره کلاری دختر پارچه فروش معروف علاقه مند شده و به وی قول ازدواج داده اما بعد از سفر به مصر و همراه ساختن مصریان با خود و بازگشت مجدد به فرانسه و تغییر مقامش به کنسول اول آن کشور دیگر سراغی از آن دختر نگرفت. در این زمان با پاشیده شدن خانواده بوربن های حاکم بر فرانسه ناپلئون با خود اندیشید:« تاج سلطنت بر زمین افتاده و تنها برای برداشتن آن نیاز به یک دست دارد تا آن را روی سر خود قرار دهد ».
به این ترتیب ناپلئون با ازدواج با ژوزفین که زنی بیوه و دارای دو فرزند بود اما فردی نفوذی در کشور به شمار می آمد توانست خود را امپراطور فرانسه معرفی کند و زوزفین نیز در مقام امپراطوریس جای گرفت.
ناپلئون در مدت حکومت بر فرانسه به فتوحات زیادی دست یافت. در اوایل این کشور گشایی ها برای مردم ارزش زیادی داشت و با کوچک ترین خبر از پیروزی در جنگ ها به خیابان ها می ریختند و شادی می کردند اما بعد از چند سال این فتوحات برایشان امری عادی تلقی می شد.او به کشورهایی که برآنها غلبه می یافت ، قانون اساسی می داد و نظام ارباب رعیتی را در آنها از بین می برد و تحصیلات ، علوم ، ادبیات و هنر را در آنها ارتقا می داد. یکی از مهمترین کارهای وی نظارت بر بازنویسی و جمع آوری قوانین فرانسه و تبدیل آن به اصول مدنی فرانسه بود. این اصول ۷ گانه ، به آزادی هایی که مردم فرانسه طی انقلاب کبیر به دست آورده بودند مشروعیت می بخشید. از جمله این اصول می توان به آزادی دینی و ازبین بردن نظام ارباب رعیتی اشاره کرد. اصول ناپلئون که به آنها قوانین مدنی هم گفته می شود، هنوز هم مبنای قوانین مدنی فرانسه است . ناپلئون با پیروزی در جنگ های ایتالیا و مصر محبوبیت خیره کننده یی یافت و در سال ۱۷۹۹ به سمت کنسولی رسید. در سال ۱۸۰۴ وی به عنوان امپراتور فرانسه تاج گذاری کرد.
تنها کشورهایی که ناپلئون نتوانست برآنها پیروزی یابد، انگلیس و روسیه بودند. ناپلئون در ۱۸۱۲ به روسیه لشگرکشی کرد ولی در زمستان سخت روسیه با ۵۰۰ هزار سرباز خود در این کشور به دام افتاد و ارتش وی براثر سرمای شدید از بین رفت . براثر این شکست ، ناپلئون تبعید و به جزیره الب در ایتالیا فرستاده شد. ولی موفق شد از آنجا فرار کند و دوباره امپراتور فرانسه شود. ولی پس از صد روز و طی نبرد واترلو از ارتش انگلیس شکست خورد. این بار ناپلئون به جزیره سنت هلن در اقیانوس آتلانتیک فرستاده شد. ناپلئون در تاریخ ۵ ماه مه ۱۸۲۱ در سن ۵۲ سالگی در این جزیره چشم از جهان فرو بست .
پنجشنبه 27 آذر 1393، ساعت 18 الی 20
امسال شب یلدا را سه شب قبل از آن و در دفتر جمعیت جشن گرفتیم. دقایقی به 18 مانده بود که مهمانها آمدند. گپ و گفت، دیدن فیلم «مرغ سحر» و خواندن داستانی از کتاب «عزاداران بیل» دوستان را تا ساعت 18 سرگرم کرد. دقایقی از 18 گذشته بود که «به بهانهی شب یلدا» با صحبتهای رییس شورای مرکزی جمعیت رسمیت پیدا کرد. در این نشست دوستانه، مطلبی راجع به تاریخچه شب یلدا و نحوهی برگزاری این مراسم در شهرهای مختلف خوانده شد که با اظهارنظر دوستان و تعریف خاطرات همراه بود. یکی از مهمانان از قدیمها گفت و داستانی از شب یلدا در روستای مهاباد تعریف کرد. چند داستان کوتاه و جالب نیز مهمانها را به گپ و گفت پیرامون مسایل انسانی و اجتماعی برانگیخت. چند داستان کوتاه از عرفان نظرآهاری خوانده شد و فال حافظ که با شب یلدا عجین شده است.
از مهمانان با لواشک خانگی (طرح خورشید)، میوههای خشک خانگی، نارنگی یافا و چای پذیرایی شد. البته دوستان لطف کرده بودند و هر کدام چیزی آورده بودند: کیک خانگی بسیار خوشمزه، دمنوش به، شیرینی و ....
30 نفر از دوستان و همراهان جمعیت در این برنامه شرکت داشتند. چند کودک شیرین و دوستداشتنی نیز آمده بودند. برای همه آنها آرزوی آیندهای شاد و پر از امنیت داریم.
بازی فکری پایانبخش این ضیافت بود. در حالی که عدهای به گپ و گفتهای دوستانه مشغول بودند، کودکان به همراهی چند تن از بزرگها بازی فکری برج هیجان را تجربه کردند.
حدود ساعت 20 یکی یکی مهمانان دفتر را ترک کردند.
با تعدادی از اعضای فعال جمعیت دست به کار شدیم و دفتر را مثل قبل مرتب کردیم. ساعت از 21 گذشته بود که دفتر جمعیت را با خوشحالی از برگزاری این جشن ترک کردیم.
* * *
«امشب شب یلداست. تو سرمای این شب طولانی به فکر بیخانمانهایی که چشم میزنند تا زودتر صبح بشه هم هستی؟»
و تلاش کردیم تا شب یلدا را با ارسال این پیامک با همه دوستان جمعیت همراه باشیم و این یک ثانیهی اضافه را با فکر کردن به دیگران سپری کنیم.
تا سالی دیگر و یلدایی دیگر
بدرود
حاج قاسم سلیمانی که کت و شلوار تنش بود رو به اسیر داعشی کرد و کت و شلوارش را نشان داعشی داد و گفت ببین من قاسم سلیمانی کت و شلوار تنمه وای به روزتان اگر لباس رزم بپوشم ...
در تاریخ 93/9/23 شبکه تلویزیونی الفرات عراق یک میهمان ویژه داشت که در خلال آن میخواست از شکست یک عملیات ویژه داعش پرده بردارد . میهمان شبکه یکی از روسای قبایل عراق و فرمانده نیروهای مردمی عراق بود .
آقای ابوحسن فرمانده عراقی میگفت ما اطلاع یافتیم که 370نفر از نیروهای داعشطی عملیاتی قصد گروگانگیری ایرانیان زائر را در نزدیکی کربلا دارند ؛ میگفت ما طبق وظیفه موضوع را سریعأ به حاج قاسم سلیمانی اطلاع دادیم . چون ایشان فرمانده حفاظت از زوار اربعین بودند .
این فرمانده عراقی توضیح میدهد حاج قاسم سریعأ مسیر حرکت داعش را رصد کردند و با 20 نفر از نیروهای زبده اش در سر راه نیروهای داعش کمین کرد ؛
فرمانده عراقی چنین توضیح داد که نیروهای حاج قاسم سلیمانی با نیروهای داعشدرگیر شدند و این درگیری نیم ساعت به طول انجامید ؛
ابو حسن میگوید بعد از اتمام درگیری من با نیروهایم به منطقه درگیری رفتم و با چشمان خودم دیدم که تمام نیروهای داعش به جز یک نفر که اسیر شده بود کشته شده بودند ؛
ابوحسن چنین توضیح داد که حاج قاسم سلیمانی که کت و شلوار تنش بود رو به اسیر داعشی کرد و کت و شلوارش را نشان داعشی داد و گفت :
ببین من قاسم سلیمانی کت و شلوار تنمه وای به روزتان اگر لباس رزم بپوشم ..
ای نوشته از وبلاگ fama-ghiyamesorkh.blogfa.com است