خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خدایا مرا ببخش که مسیحیان را مسیحی و یهودیان را یهودی کردم!

شیخ حسنعلی نخودکی مینشست در جانماز و یک ساعت گریه میکرد و میگفت:

خدایا....مرا ببخش که مسیحیان را مسیحی و یهودیان را یهودی کردم!!!!!

به او گفتند آقا این چه حرفی است که می گویید؟؟؟ایشان در پاسخ گفتند:

چون در رفتارم...

در ظاهرم....

در گفتارم....

در زندگی....

و در تمام مسائل اجتماعی خودم

طوری رفتار کردم که مسیحی و یهودی گفتند:

 اگر اسلام این است ما نخواستیم...

"کتاب اثرات گناه اثر سید محمد انجوی نژاد"

رهبر من مخلصتیم

 

روزی در مطب بیمارستان نشسته بودم...

خانم محجبه ای همراه فرزندش وارد مطب شد...

فرزند را که معاینه میکردم...

شباهت عجیبش به امام خامنه ای مرا به فکر فرو برد...

 

از مادرش سوال کردم...

شما با آقای خامنه ای نسبتی دارید؟

 

گفتند:

بله من همسر ایشان هستم...

خیلی تعجب کردم !

 

گفتم:

مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟

 

گفتند:

خیر آقا اجازه چنین کاری نمیدهند!

 

میگویند شما هم مثل سایر مردم به بیمارستان مراجعه کنید...

 

آن روز دیگر نتوانستم به کارم ادامه دهم...

سرم را روی میز گذاشتم و بسیار گریه کردم...

 

اهنگ عشق

داستان کوتاه : آهنگ مهربانی

 

به حکیم ارد بزرگ گفتند : چکار کنیم تا عمرمان دراز شود .

حکیم فرمود : درازای زندگی در بخشندگی و مهربانی است .

گفتند : بخشندگی و مهربانی از سادگی است و دیگران سهم ما را خواهند خورد و بیچاره می شویم !

حکیم تبسمی نمود و فرمود : کسانی که از درون مهربان خویش دور شده اند همواره زندگی را بر خود سخت می کنند . خوی مهربان ، ریشه در سرشت گل ها دارد . مهر و مهربانی درخشش باورهای پاک درون آدمیان است . ماندگارترین نوا ، آهنگ مهربانی است .

 

دیوانه وعشق...

از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟

دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را…

گفتند : عشقت کیست؟

گفت:عشقی ندارم!

خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارهاکنی؟

گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ،

وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ،

میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش

فداکاری خواهم کر د،ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم…

گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ، اگربی وفابود ،

اگر ترکت کرد چه…؟

اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…

فرقه‌ها و لباس جدید پادشاه



 
دو نفر شیاد به قصد کلاهبرداری به سراغ پادشاه می‌روند و به او می‌گویند خیاط‌اند و قادرند لباسی جادویی برایش بدوزند که در تمام دنیا فقط او داشته باشد. خلاصه آنقدر از محاسن و اثرات لباس برای پادشاه تعریف کردند تا او را متقاعد کنند که لباس را بدوزند. مدتها گذشت و این دو نفر پول کلانی را از پادشاه بابت دوختن لباس جادویی ‌گرفتند. پادشاه هر روز با کنجکاوی بسیار به سراغ آنها در کارگاهشان می‌رفت تا شاهد پیشرفت کار باشد. اما با کمال تعجب می‌دید که آن دو نفر فقط مشغول خورد و نوش و استراحت هستند و خبری از لباس نیست. بالاخره صبر پادشاه لبریز شد و روزی فریاد برآورد که «لباس من کجاست؟» آن دو نفر نیز در کمال زرنگی، طوری که خود پادشاه هم بیشتر تحریک شود آهسته در گوشش گفتند: «قربان مگر قبلاً به شما نگفته بودیم؟!»
پادشاه با تعجبی مضاعف گفت: «نه! چه چیزی را؟!»
گفتند: «قربان این لباس را افراد حرامزاده نمی‌توانند ببینند. فقط کسانی می‌توانند این لباس جادویی را ببینند که حلال‌زاده باشند.» پادشاه که دوزاری‌اش افتاده بود از ترس آبرویش سکوت کرد و راهش را کشید و رفت.
روز جشن، پادشاه ساده‌دل به خیال اینکه لباسی جادویی بر تن دارد لخت و عریان در منظر اهالی شهر ظاهر شد. اما از ترس حرامزادگی! کسی را یارای آن نبود که دم بر آورد و بر برهنگی پادشاه بخندد. تا آنکه کودکی شوخ و بازیگوش بر این همه حماقت و ساده‌لوحی شورید و فریادی از سر خلوص کودکی برآورد که: «چرا پادشاه لخت است؟» و با این نخستین جرقه، انفجار خنده و تمسخری بود که پادشاه را به هوا فرستاد. جمعیت که تا آن لحظه از ترس، دَم برنمی‌‌آوردند به خود جرات دادند و به وضع موجود خندیدند.
سالها از نوشتن این داستان می‌گذرد اما هنوز هم کسانی در سراسر دنیا پیدا می‌شوند که وعده لباس‌هایی جادویی، دنیایی ماورایی، ثروتی کلان و دانشی رمزی را به ساده لوحان می‌دهند؛ بی‌آنکه صلاحیتی داشته باشند و یا حتی بتوانند به بخشی از وعده‌های خود عمل کنند. آنها همچون دو خیاط داستانِ لباسِ پادشاه، علاوه بر آنکه زبانی چرب و فریبنده دارند که به راحتی مردم را فریب می‌دهد از یک حربه مهم دیگر نیز برای ساکت کردن معترضین استفاده می‌کنند، تهدیدی که حق هر گونه اعتراض را از معترضین می‌ستاند و آنها از ترس حرامزاده شدن تن به فریب بیشتر و بیشتر این خیاطان جادویی می‌دهند. این داستان تمام آن چیزی است که ما در مورد فرقه‌ها می‌خواهیم بگوییم؛ آمیزه‌ای از فریب، تهدید، دروغ و خیانت.