اوایل روزهای سال ۱۳۸۰ با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانههای آن تحقیقات گستردهای انجام داده بود و با استدلالهای روایی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است نکات علمی سخنان ایشان، هر شنوندهای را به تفکر وامیداشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بیبنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسنزاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گرانقدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درسآموز است که وقت مستقلی برای بیان میخواهد که در این مقاله مختصر نمیگنجد.
اما آنچه باعث شد آن جلسه برای این حقیر بهیادماندنی و سرنوشتساز شود مطرحشدن ماجرای تحقیق برادر محققمان در مورد ماجرای ظهور و نشانههای آن بود آن طلبه فاضل به تفصیل موضوع را برای حضرت علامه شرح دادند و ایشان باادب و حوصله مثال زدنی به دقت به سخنان ایشان گوش دادند همه دوستان حاضر در جلسه لحظهشماری میکردند تا عکسالعمل علامه حسنزاده را در قبال مسائل مطرحشده مشاهده کنند بعد از پایان سخنان برادر بزرگوار، استاد لحظهای تأمل کردند و سپس با خنده شیرین و معناداری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند خلاصه عرایض حضرات این است که میخواهید بفرمایید که ظهور حضرت نزدیک است؟ با تأیید دوستان ایشان فرمودند: اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟
همه جا خوردیم. اصلاً انتظار چنین مطلبی را از ایشان نداشتیم همه مات و متحیر این سخن ایشان بودیم و نمیدانستیم چه بگوییم؛
علامه که متوجه تحیر جمع شده بود بابیانی حکیمانه اینگونه مطلب را توضیح دادند برای توضیح مطلب باید مثالی بیان شود پروردگار متعال قواعد عالم ملکوت را نظیر و شبیه قواعد عالم ملک قرار داده و عالم تکوین را منطبق با عالم تشریع خلق کرده تا بشر با پی بردن به اسرار و قواعد عالم ملک و تکوین، پی به اسرار ملکوت و تشریع ببرد و از این هماهنگی و شباهت حکمتهایی استفاده کند یکی از این قواعد مسلم و عمومی طبیعت، تدریجی بودن تحولات میباشد فیالمثل حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرایند تدریجی است اگر خورشید به یک باره در آسمان زندگی مادی و طبیعی طلوع یا غروب کند در روند حیات اختلال ایجاد میشود و هیچ موجود زندهای قادر به تطبیق خود با تغییر وضعیت نور در میدان حیات نخواهد بود و نظم زندگی به هم میریزد.
خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تأثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخهی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است.
علامه بزرگوار در توضیح این مطلب فرمودند:
امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت به طور دفعی و بدون هیچ زمینهای واقع شود، مسلماً جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت.
بدین علت حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات بابرکت حضرت در میابیم که این اتفاق در مورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریباً به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود.
غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبــــــری تقسیم می شود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طــــــولانی حضرت بوده است.
همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صدها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـــــدی-ولایــــــی نشو و نما پیداکرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق میکند "اشرقت الارض بنور ربها..." را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعتهای محدود به وجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند.
سپس آن عارف روشنضمیر تأملی کرده و با قاطعیت، جملاتی فرمودند که باعث شد جمع حاضر به وجد آمده و طوفانی از شادی و سرور در دل و جان حضار پدید آید؛
و آن از این قرار بود:
قرائن و شواهد نشان میدهد انقــــلاب اســـلامی و نــــظام مقـــــدس جمهـــــوری اســـــلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه میباشد.
آنگاه این مژده بزرگ را بیان مثالهایی شرح دادند ایشان فرمودند:
مثلاً این مراسمات عبادی و معنوی را ببینید روزی در همین شهر قم، اگر چند طلبه به صورت انفرادی و با هزینه شخصی چند روزی اعتکاف میکردند، میگفتیم الحمدالله معنویت در حوزه پیشرفت کرده ولی اکنون میبینیم چند هفته قبل از ایام اعتکاف شاهد جوانانی هستیم که چندین شبانهروز و در سختترین شرایط و با کمترین امکانات در مساجد و حرمها معتکف میشوند و عمده هدف خود را خودسازی برای آمادگی ظهور اعلام میکنند مگر در ایام رژیم گذشته عموم مردم از معارف اهلبیت و ادعیه ایشان این قدر اطلاع داشتند!؟
در روز عرفه در غیر صحرای عرفه شاید خواصی پیدا میشدند که دعای عرفه سیدالشهدا را با آن مضامین بلند و عرشی را قرائت میکردند؛ اما اکنون چه؟ از ظهر تا عصر عرفه، مساجد، حرمها و خیابانهای اطراف و رسانهها بسیج میشوند تا میلیونها انسان اعم از نوجوان و جوان و پیر و زن و مرد و عامی و عالم در کنار هم نشسته و با ناله و تضرع، این دعای به این حجم را قرائت میکنند، اینها فرج امام زمان نیست، پس چیست؟
زمانی بر این ملت گذشت که حتی در میان خواص کمتر کسی پیدا میشد که بتواند قرآن را از روی مصحف، به درستی قرائت کندتا چه رسد به درک معانی و معارف قرآن اما اکنون میبینیم که در سراسر کشور دهها هزار حافظ و قاری قرآن تربیتشدهاند که به دنبال درک حقائق قرآن و عمل به آنها هستند، آیا اینها جلوههای ظهور نیست؟
نمـــاز جمعهها، راهپیماییها، جهـــادها و شهادتها، احیـــاء مهدیهها و جمـــکران، اقـــــبال مردم به دعـــــای ندبــــه و... همه و همه نشان از یک خیزش عظیم و تحولی بیسابقه در تاریخ تشیع و همه جلوههایی از ظهور صغری است.
انقـــــلاب اســـــلامی ایـــــران
ظهـــــور برنامهای، شخصیـــــتی و حقــــوقی حضرت مهـــــــدی موعـــــود(عج) بوده و ظهــور جهانی و اصلی حضرت، ظهـــور شخصی و حقیـــقی ایشــان میباشد هر کس هر کاری میخواهد در دوران ظهور انجام دهد الان شروع کند چون وقتش فرا رسیده و زمینهاش از هر جهت آماده است.
منبع: کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد
در زمان های گذشته،پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته
سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد.
حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد.
بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.
پادشاه در ان یادداشت نوشته بود : " هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد"
من حریم(تریتوری) بزرگی دارم... نمی تونم زیاد به دیگران نزدیک بشم البته بیشتر از لحاظ جسمی ولی روحی هم کمی هست...نمی تونم تحمل کنم یکی زیاد بهم بچسبه راستش حتی وقتی موهای سرم میریزه دور صورتم عصبی میشم!حتی بابامو زیاد بغل نمی گیرم و نمی بوسم! وقتایی هم که این اتفاق بیفته خیلی معذبم!تعداد آدمایی که بدون ناراحت شدن می تونم لمسشون کنم تازه اونم تو زمان مشخص و محدود، خیلی کمه! یه سری از گزینه های شغلی و تحصیلی رو از همون اول بچگی واسه همین رد کرده بودم!
برای تربیت وانیا هم یکی از اولین هدف هام مستقل بار آوردن و وابسته نشدنش به خودم و دیگران بود. از همون بچگی از اونایی که یه سره به مامانشون می چسبن بدم میومد.فکر می کردم اگه بچه من اینطوری بشه نمی تونم تحملش کنم!قدر یه لحظه به نظرم رسید این مریضی یه علتش هم میتونه همین باشه که این همه نزدیک شدن با یه نفر حتی بچم برام سخته.شاید این دردا بهونه است برای اینکه کمتر بغلش بگیرم یا خودمو این جوری گول بزنم که این کمتر بغل گرفتن وانیا به خاطر درده! شاید...این هم یه ایده است واسه خودش! شاید هم یه بهونه واسه دور شدن از مجید چون به هر حال اون هم به من نزدیک بوده!
قبلا با مجید مشکلی نداشتم یا حداقل میزان اذیت شدنم از تماس باهاش خیلی کم بود.اما الان حتی تصور اینکه دستشو بگیرم باعث استرس و تهوعم میشه.
فک کنم اکثر آدما به این شدت نباشن.کسی یه همچین حسایی داره؟
بر حسب این که تکیه گاه بین نیروی محرک و نیروی مقاوم دقیقأ کجا قرار گیرد که خود سه حالت دارد.
حالت اول:
اگر تکیه گاه درست وسط دو نیرو قرار بگیرد ، طول بازوی محرک و مقاوم برابر می شوند. پس این اهرم غیر از انتقال نیرو فقط با تغییر جهت نیرو به ما کمک می کند.
در این اهرم مزیت مکانیکی همیشه ۱ است مانند قرقره ثابت ،آلاکلنگ
حالت دوم:
اگر تکیه گاه به نیروی مقاوم نزدیکتر باشد ، در این حالت طول بازوی محرک بزرگتر از طول بازوی مقاوم می گردد ،پس با افزایش مقدار نیرو به ما کمک می کند . وقتی تکیه گاه مطابق شکل به وزنه نزدیک می کنید و تخته را به طرف پایین می کشید . در این حالت برای بلند کردن وزنه نیروی کمتری لازم خواهد بود، ولی وزنه هم مقداری کمی بالا می رود در حالی که دست های شما بیشتر پایین می آیند .مانند میخ کش وزمانی که تکیه گاه بین نیروی محرک و نیروی مقاوم ولی نزدیک به نیروی مقاوم باشد, در این حالت, اهرم از راه های زیر به ما کمک می کند.
تغییر جهت نیرو: زیرا تکیه گاه بین نیروی محرک و مقاوم قرار دارد.
افزایش نیرو: زیرا بازوی محرک بزرگتر از بازوی مقاوم است. و مزیت مکانیکی این اهرم همواره از یک بیش تر است
حالت سوم:
اگر تکیه گاه به نیروی محرک نزدیک باشد ، طول بازوی مقاوم بزرگتر از طول محرک می شود ، پس در این حالت با افزایش مسافت و سرعت اثر نیرو بما کمک می کند. وقتی تکیه گاه را به محلی قرار دهید که به دستتان نزدیک باشد ، در این حالت برای بلند کردن وزنه باید نیروی زیادتری به کار ببرید ، ولی وزنه بیشتر بلند می شود در حالی که دستتان کمی به طرف پایین حرکت می کند. مانند قیچی کاغذ بری وزمانی که تکیه گاه بین نیروی محرک و نیروی مقاوم بوده ولی نزدیک به نیروی محرک باشد, در این حالت اهرم از راه های زیر به ما کمک می کند.
اهرم نوع دوم:
اهرمی گفته می شود که نیروی مقاوم آن بین تکیه گاه و نیروی محرک باشد. یعنی تکیه گاه در یک انتها ی اهرم بوده و نیروی مقاوم بین تکیه گاه و نیروی محرک قرار دارد . به عبارت دیگر در اهرم نوع دوم نیروی محرک در یکی از دو سراهرم قراردارد و نیروی مقاوم بین تکیه گاه ونیروی محرک قرار دارد .طول بازوی محرک همیشه با طول اهرم برابر است . پس فقط با افزایش مقدار نیرو به ما کمک می کند یعنی در نیروی محرک صرفه جویی می نماید.
اهرم نوع دوم جهت نیرو را تغییر نمی دهد . زیرا جهت حرکت نیروی محرک و نیروی مقاوم رو به بالا است.
مزیت مکانیکی این اهرم همیشه از یک بیشتر است.
اهرم نوع دوم مانند :چرخ دستی -فرغون - فندق شکن،گیوتین کاغذ،پانچ-درب بطری باز کن و...
۱)تغییر جهت نیرو: زیرا تکیه گاه بین نیروی محرک و مقاوم قرار است.
افزایش مسافت اثر نیرو: زیرا بازوی مقاوم بزرگتر از بازوی محرک است. (LR >LE) و مزیت مکانیکی این اهرم همواره از یک کم تر است.
اهرم نوع سوم:
به اهرمی گفته می شود که نیروی محرک آن بین تکیه گاه و نیروی مقاوم باشدیعنی در اهرم نوع سوم نیروی مقاوم در یکی از دوسر اهرم ، ونیروی محرک بین نیروی مقاوم و تکیه گاه قرار دارد ، در این نوع، طول بازوی مقاوم همیشه با طول اهرم برابر است ،پس فقط با افزایش مسافت و سرعت اثر نیرو به ما کمک می کند یعنی در وقت صرفه جوئی می کند
مزیت مکانیکی آن کمتر از ۱ است .
مانند :دست وپای انسان ،راکت تنیس، چوب بیس بال ،برف پاک کن ماشینِ -انبریخ – جاروی فراشی- موچین- قند گیر و...