حالی دارم غریب و این اولین تجربه من است شاید اولین خواستن ونرسیدن ...
و توی که کربلایی نشدی فقط نسیم خراسان است که میتواند آرامت کند ...
و این بغض نشکسته را بکجا بری جز مشهد الرضا ...
و این شور ادامه دارد این بار برای تو یا علی بن موسی الرضا ...
و چگونه زمان می ایستد در تیک وتاک ساعت حرمت به احترام تنظیم دوباره ی ضربان قلب زائران تو یا رضا ...
و چه کرد این دعای عهد ...وچه بابیست این جواد...وچه صحنی شود انقلاب ...
سیاست چیست ؟ سیاستمدار کیست ؟
این که سیاست چیست و شما چه کسی را سیاستمدار میدانید شاید به تعداد آدمهای روی زمین تعریف و پاسخ داشته باشد. از نگاه یک زن خانه دار سیاست بسیار متفاوت خواهد بود با یک خانم یا آقای کارمند دولت و یا یک نماینده مجلس . واز نگاه یک بازاری و یا کارخانه دار بسیار متفاوت با یک خلبان و یا یک دندانپزشک . بعضی می گویند سیاست پدر و مادر ندارد و باید از سیاست دوری کرد و بعضی می گوینددین از سیاست جدا نیست و بزرگان دین می گویند صداقت بالا ترین سیاست است . از نگاه من عامی کم سواد سیاست یعنی روش . یعنی تدبیر کردن و اندیشیدن . یعنی یافتن راه صحیح عمل به آن . یعنی فکر کردن به جمع و منافع آن و کسانی باید خود را سیاستمدار بدانند که بیشتر به مصالح و منافع جمع فکر کنند . و آگاهی و مطالعه آنان نسبت به تمام اقشار جامعه بالا تر باشد و در عین داشتن درایت با صداقت با موضوعات مختلف برخورد کنند . البته زمان و مکان و امکانات نیز در سیاستمدار شدن برخی موثر است . مثلا در سریال هزار دستان دیدیم( که پشتوانه تاریخی هم دارد ) چطور فردی مانند شعبان استخوانی وارد سیاست شد . اینکه چگونه برخی از سیاستمداران وارد جریانات سیاسی میشوند جای تامل بسیاری دارد . متاسفانه در تمام اعصار عده ای فرهنگ سیاست را با خیانت و دسیسه آلوده کرده اند . کسانی امثال معاویه که خود را بسیار باهوش و سیاستمدار میدانستند با علی (ع ) در صف پیکار قرار می گرفتند و مردم با مقایسه این دو معاویه را سیاستمدار تر می دانستند در عین اینکه سیاست علوی مرز زمان را خواهد شکست و مورد قضاوت تاریخ قرار خواهد گرفت. با مروری بر تاریخ سی ساله انقلاب نیز میتوان موارد مشابهی را مشاهده کرد. امروز با روندی که جهان در مقابل ما پیش گرفته است و مشکلات عدیده ای را در مقابل ما قرار داده . و روز به روز بر آن می افزاید وظیفه ما چیست ؟ ماکه سیاستمدار نیستیم و فقط نظاره گر هستیم که بزرگان مملکت برای ما چه تصمیم میگیرند؟ حتما پاسخ این خواهد بود که با اعتماد بر آنها و همدلی با ایشان می توان ایران را در این برهه حساس از خطر رهانید . اما سئوال دیگر مطرح میشود که آیا سیاستمداران امروز ما به یکدیگر اعتماد دارند و با یکدیگر همدل هستند. امروز کشور ما به شیر نیمه جانی تبدیل شده که کشورهای دیگر برای اثبات شجاعتشان به آن لطمه میزنند و برای ضربه زدن به ما سبقت می گیرند . سئوالی که مطرح میشود اینست که آیا اینهمه هجمه ای که بر ضد ما صورت میگیرد تنها به دلیل برحق بودن ماست ؟ یا گاها اشتباهاتی باعث شوریدن افکار جهانی برضد ما میشود. چه چیز موجب گستاخی برخی همسایگان یا قدرتهای فرامنطقه ای شده است. شما فکر میکنید که این جو تا به کی بر سر مملکت ما سایه خواهد انداخت و ما تا کی باید به مسئولینی اعتماد کنیم که با سخنان و رویه های نسنجیده کشور را در معرض تهدید و خطر قرار داده اند . همانطور که همه میدانیم هر چیز بهایی دارد پس ما بهای چه چیزی را میپردازیم ، چه عقل سلیمی باور میکند که این همه هزینه فقط برای حق ایران در داشتن انرژی هسته ای است . . من بعنوان یک نفر از قشر عادی این جامعه که می خواهم بدانم که چرا من بعنوان یک ایرانی باید هزاران برابر یکنفر مثلا در مالزی هزینه پرداخت کنم . اگر در زمان طاغوت با صرف هزینه بیت المال جشنهای 2500 ساله برگزار شد که اعتراضات بسیاری به آن وارد است چرا کسی باجهای میلیاردی به کشور هایی نظیر روسیه و ... نمی بیند چرا هرکس قصد کلاهبردار ی دارد اولین طعمه اش ایران است . چرا کسی اعتراضی به ماندگاری چند ساله مهندسان روسی با دستمزد های سر سام آور و خرید تجهیزات ناکارآمد و دست چندم جهانی ندارد . چرا در این چند سال به دستهایی که به بیت المال تجاوز کرد فرصت سوء استفاده داده شد؟. رد پای عدم تدبیر در مملکتی با اینهمه منابع و استعداد همه جا دیده می شود و کاش مصلح اعظم زود تر فرا برسد. که ما را از اینهمه پریشانی برهاند . کاش دوستانی نظیر آقای احمدی نژاد داعیه مدیریت بر جهان را نداشتند که در همین حد هم کفایت خود را نشان داده اند. چیزی که من میدانم این است که امام خمینی با انقلابشان ابدا قصد تضعیف اسلام و ایران را نداشتند ولی باید تذکر داد به سیاستمداران امروز که یکبار دیگر سیره امام را بخوانند . به افکار شهید مطهری رجوع کنند . سخنان شهید بهشتی را بیاد بیاورندو خلاصه یکبار دیگر مسلمان شوند. کاش سیاستمداران ما به یاد بیاورند که از کجا شروع کردند و پایان کارشان نزد خدا وند را به سلیقه گرایی های دنیا طلبانه ترجیح میدادنداگر صداقت بالاترین سیاست باشد شما چقدر سیاستمدار هستید؟. .
آخرش این خاک ،ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود
این حرم با چهار گنبد میشود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی میشود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت میکند واقعا اینجا دارالشفایی میشود
نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد ، به چه بنایی میشود
گنبد صادق ،ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد دارد ، دل هوایی میشود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
** اللهم عجل لولیک الفرج **
نکته اول
صبح امتحان، زود از خواب بیدار شوید تا وقت کافی برای خوردن صبحانه و آماده شدن را داشته باشید. پرهیز از عجله کردن باعث آرامش خاطر شما میشود و داشتن آرامش نقش مهمی در موفقیت و افزایش بازده شما دارد.
نکته دوم
روز قبل از امتحان، ساعت، تاریخ و محل برگزاری آزمون را بررسی کنید و مطمئن شوید که همه چیز مرتب است
نکته سوم
صبحانه ی متعادلی بخورید. یک لیوان چای شیرین به همراه نان و پنیر و چند عدد خرما گزینه ی مناسبی هستند. تا جای ممکن از خوردن صبحانه ی ریسکی مثل خامه و یا هر چیزی که باعث تغییر مزاج در شما میشود اجتناب کنید تا سر جلسه به دردسر نیافتید
نکته چهارم
قبل از ترک کردن منزل، تمام وسایل مورد نیاز خود را چک کنید. خودکار آبی اضافه، مداد اضافه، پاک کن، مداد تراش، کارت ملی و یا کارت ورود به آزمون از نکات مهمی هستند که باید به خاطر داشته باشید
میتوانید از قبل لیستی از این نیازمندیها تهیه کنید و قبل از رفتن برای امتحان این نیازها را از روی لیست خود بررسی کنید
نکته پنجم
زودتر به سمت جلسه ی آزمون حرکت کنید تا نیم ساعت قبل از شروع در محل حاضر باشید. همیشه باید حوادث غیر منتظره را پیش بینی کنید. دیر رسیدن باعث افزایش استرس در شما میشود و همین میتواند عاملی برای کاهش بازده شما در امتحان باشد
نکته ششم
اگر در محل آزمون افرادی هستند که رفتار پر استرس دارند حتما از آنها دوری کنید. سعی کنید در گوشه ای خلوت به مرور آنچه مطالعه کرده اید بپردازید. فراموش نکنید شما نیاز به آرامش دارید و همیشه هستند کسانی که بخواهند با کلمات مختلف استرس را در شما افزایش دهند.
نکته هفتم
قبل از شروع امتحان دستشویی بروید. سندرم دل پیچه (احساس دل پیچه قبل از امتحان به دلیل استرس) یک امر طبیعی است. میتوانید قبل از شروع امتحان یک تکه نبات بخورید، اینکار برای کنترل دلپیچه مؤثر است. از طرفی استفاده از سرویس بهداشتی قبل از شروع آزمون باعث میشود تا حین آزمون وقت ارزشمند شما تلف نشود.
نکته هشتم
به یاد داشته باشید همیشه اولین کاری که انجام میدهید، نوشتن نامتان بالای برگه ی امتحانی باشد. ممکن است باور نکنید ولی بسیاری از افراد فراموش میکنند نامشان را در برگه ی امتحان بنویسند و نتیجه ی تلاش یک ساله شان به هدر میرود.
نکته نهم
حتما قبل از شروع به پاسخگویی، تمام سوالات را یکبار با دقت مطالعه کنید و زمان مورد نیاز برای پاسخ دادن به هر سوال را تخمین بزنید. از شروع کردن با عجله پرهیز کنید، مدیریت زمان در امتحان بسیار مهم است و میتواند بازدهی شما را بسیار دگرگون کند.
نکته دهم
آزمون را با ساده ترین سوال آغاز کنید. پاسخ دادن به سوالی که از جواب آن اطمینان دارید باعث افزایش اعتماد به نفس در شما میشود و ذهن شما برای پاسخ دادن به سوالاتی که ممکن است فراموش کرده باشید آماده خواهد شد. الزامی وجود ندارد که سوالات را به ترتیب پاسخ دهید ولی به خاطر داشته باشید که سوالاتی که جواب نداده اید را با علامت مشخص کنید.
نکته یازدهم
بعضی وقتها ممکن است حین امتحان مطلبی را که میدانید، فراموش کنید و به اصطلاح هنگ کنید! در این مواقع بهترین کار نوشتن است. هرچیزی که میدانید بنویسید و یا سعی کنید موضوعات مشابه را به خاطر آورید. با کمی نوشتن مغز از نو فعالیتش را آغاز میکند و احتمال زیادی برای یادآوردن مطلب وجود دارد.
به خاطر داشته باشید که وقت خود را در این گونه مواقع مدیریت کنید و ابتدا سوالاتی که پاسخ آنها را میدانید پاسخ دهید.
نکته دوازدهم
بیش از حد برای یک سوال یا مساله وقت تلف نکنید. اگر پاسخ دادن به یک سوال بیش از حدی که برای آن در نظر گرفته اید طول کشید، آن را رها کنید. ابتدا سوالاتی که زمان کمتری برای پاسخگویی نیاز دارند بنویسید. در این.
نکته سیزدهم
از سوال پرسیدن نترسید. اگر نکته ای از سوال برای شما مبهم است از متصدی آزمون و یا معلم خود سوال کنید
نکته چهاردهم
همیشه به طور کامل از زمان آزمون استفاده کنید. اگر زودتر از موعد مقرر به سوالات پاسخ دادید حتما و حتما یکبار دیگر سوالات را بررسی کنید و پاسخ خود را مطالعه کنید. مجددا مسائل را حساب کنید و از پاسخ درست مطمئن شوید.
بررسی کنید که پاسخ سوالات را به درستی وارد کرده اید و جواب یک سوال را برای سوال دیگر ننوشته باشید.
نکته پانزدهم
تحت هر شرایط خونسردی خود را حفظ کنید. شما قبل از شروع امتحان تلاش خود را کرده اید و تکالیف مربوطه را انجام داده اید. پس به خودتان آرامش دهید و اجازه دهید فکر شما به درستی کار کند و از چیزی نترسید. اگر امتحان سخت باشد، شرایط برای سایر دوستان شما نیز یکسان است.
نتیجه گیری
باید بدانید که موفقیت بدون تلاش و کوشش بدست نخواهد آمد. باید خوب مطالعه کنید تا بتوانید موفق شوید. در اینجا ما فقط نکاتی را یادآوری کردیم که میتواند باعث افزایش بازده تحصیلی شما شود، یعنی اگر کسی خوب درس خوانده باشد، با رعایت این نکات میتواند از اشتباهات ناخواسته جلوگیری کند و نتیجه ی بهتری کسب کند
محمود گل محمدی
تو رفتےوشب ، تاریک و خاموش
تبِ بُغْضےمنوگرفت درآغوش
تورفتےوتمومِ لحظه هارو
به یادِ عشق تو،کردم فراموش
تونیستے،لحظه هاروغم گرفته
تنِ ثانیه رو،ماتم گرفته
تونیستےوتمومِ خنده هامو
شبِ گریونِ من، ازم گرفته خدا میبینه اشکِ آدمارو خودش داره حسابِ لحظه هارو خدا مےدونه بےتو چی کشیدم خدا میشنوه بُغْضِ بےصدارو
مهدی کـرد:
مثـل اینکه باید باورکنم
شاهین دلیوند:
دومین کنسرت مرتضی در برج میلاد بود
من و مهرزاد اینقدر کار سرمون ریخته بود که خیلی دیر رسیدیم
اون شب حال مرتضی هم یکم بد بود
معده درد داشت
هنوز نمیدونستیم قراره چه بلایی سرمون بیاد
کنسرت اجرا شد
وقتی همه رفتن
برقهای سالن هم خاموش بود
دیدم یه پیانو روی استیج داره بهم چشمک میزنه
رفتم دنبال مرتضی
آوردمش نشوندمش پشت پیانو
اونم یه ژست عالی گرفت و چندتا عکس گرفتیم
و این بود داستان این عکس
اطرافیان مرتضی میدونن چقدر مرتضی این عکسشو دوس داشت
همیشه میگفت این بهترین عکس زندگیمه
بهش گفتم اگه میخوای موندگار شه بزاریمش رو آهنگ عصر پاییزی.که شد کاور آهنگ عصر پاییزی
نمیدونستم یه عمر قرار شده رو سنگ قبرت واسم یادگاری بمونه این عکس
هیچوقت فکرشو نمیکردم
مونابرزویی:
به همین زودی دارد میشود چهل روز... حدود شش یا هفت ماه بیشتر از آشنایی حضوری ما نمیگذشت.. اما از همان برخوردهای اول او را بی نهایت نجیب ، محترم و متواضع یافتم. برای سلامتی اش به نذرها اعتقادی پیدا کردم که هرگز نداشته ام . حالش که وخیم شد به خدا التماس کردم ! سر خدا فریاد کشیدم ! گفتم این یک نفر نه ! مطمئن بودم معجزه میشود ..
رفت .. و همانطور که نوشتم آنقدر به مبارزه اش ایمان داشتم که قدرت پذیرش مصیبت در من فلج شد.. رفتنش عزای عمومی واقعی بود..همه شریک بودند.. خود مردم صاحب عزا بودند.. گریه هایم بند نمی آمد .. مثل اشباح ناباور دنبال بیداری از این کابوس عمومی بودم.. تا اینکه مصاحبه ای از او دیدم به یاد روحیه ی بی نظیرش افتادم و با تمام وجود حس کردم داستان وارونه است ! داستان را از نقطه ی اشتباهی رصد کرده بودم ! همه چیز به کل وارونه است! او زنده ماند و ما مردیم .. چرا که نه او به مرده ها می ماند و نه بسیاری از ما بویی از زیستن برده ایم.. تماشای قصه از این زاویه مرا آرام میکند .. حالا دیگر میتوانم بدون اینکه بهم بریزم باز هم آهنگهایش را در تمام مسیر تا به خانه برسیم گوش کنم و آرام زمزمه کنم ! اگرچه گاهی بی اختیار اشکهایم سرازیر میشوند..و علیرضا غمزده برای تسلی دادنم می پرسد "مونا گریه میکنی باز؟ اگر اشک بریزی یعنی دلت میخواهد ضبط را خاموش کنم! .. " اما نمیداند اشکهای من تنها برای مردن خودم و امثال خودم است ..او صدا بود .. او ماند
پ.ن: ممنونم از اقای محمد جهرمی برای این عکس ! مربوط میشه به کنسرت آقای مهدی یراحی ، بهار امسال یعنی بیست و دوم اردیبهشت نود و سه.
خانم مونابرزویی ترانه سراهستند.