هـرچه دلـم خواست نه آن میشود
چونکه خدا خواست همان میشود
آهــوی در دام و بـه چـنگــال دد
چونکه خدا خواست دوان میشود
سـیلِ گِــل و لای بجــا مــانده ای
چونکه خدا خواست روان میشود
خســرو اگر نیست به دامان یــار
چونکه خدا خواست عیان میشود
نکتــه ی بنهفته به اعماق جــان
چونکه خدا خواست بیان میشود
سنــگ ذلــیلـی بــه تهِ چــاهِ لای
چونکه خدا خواست گران میشود
خـرد و ضعـیفی وفــروماندگــان
چونکه خدا خواست کلان میشود
لـــوده ی بــی بنـــدِ ولا قیـــدِ زار
چونکه خدا خواست ضمان میشود
شیــر بــلادیده ی نـیـــزارِ پـــیر
چونکه خدا خواست دمان میشود
ابرُوی درهـــم ز بـلایی حـــزین
چونکه خدا خواست کمان میشود
آن نــفــسِ آخـــرِ بی جــــانِ من
چونکه خدا خواست توان میشود
فـصـل بهــــارِ من و ایــام شـــور
چونکه خدا خواست خزان میشود
سـود رباخـــواری هر کـافــــری
چونکه خدا خواست زیان میشود
آخــرِ این قصه٬ دخیــلِ من است
چونکه خدا خواست همان میشود
شعر نو کامران سمائی
باید به عشق گنبد تو یاکریم شد
روی مناره های الهی مقیم شد
حیف است پا به صحن و سرای شما نهم
باید سوار بال ملک یا نسیم شد
هرکس دخیل صحن گوهرشاد میشود
تا روز حشر خانه اش آباد میشود
صحن و سرای خانه ات آباد یا رضا
صید توییم گر تویی صیاد یا رضا
روزی سفره های شب ما زیاد شد
وقتی که راهمان به تو افتاد یا رضا
مهر تو را به آب و گل ما گذاشتند
نام تو را شفاعت عالم نگاشتند
بال و پر فرشته گلیم سرای تو
آقا شود کنار تو آقا، گدای تو
آنقدر وسعت حرمت کبریایی است
جا شد بهشت گوشه صحن و سرای تو
حالا بهشت، هم نفس زایرت شده
در کوچه های دور حرم عابرت شده
باید برای درک تو پر در بیاورم
غیر از رئوف، واژه بهتر بیاورم
باید برای منقبت بی کرانه ات
یک صفحه ای به وسعت محشر بیاورم
محشر به شانه های تو مثل کبوتر است،
وصف تو از خیال و شعورم فراتر است
در مشهد آفتاب به دردی نمیخورد
بی عطر تو گلاب به دردی نمیخورد
بوسه، مرا ز پای تو سیراب میکند
با این حساب، آب، به دردی نمیخورد
یک ذره از تلولوی تو آفتاب شد
خورشید هم کنار تو خانه خراب شد
صحن عتیق هرچه مسلمان درست کرد
از برکت تو بوذر و سلمان درست کرد
شبهای جمعه از نفس زائران تو
دور ضریح، چند سلیمان درست کرد
بیهوده نیست عاشق تو بی قرار تو
اینگونه بود مور شدن در جوار تو
خوب است در حریم شما استخاره ها
هیچند در برابر نورت ستاره ها
سوگند میخورم به جلال تو یا رضا
عرش خداست بر سر دوش مناره ها
پیش تو استخاره گرفتیم و بد نشد
گلدسته حریم تو آقا رصد نشد
هرجا کریم هست، کرمخانه میشود
بالم فقط به گرد تو پروانه میشود
کنج حرم نشسته ام و داد میزنم
( هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود )
آقا کرامت تو در اینجا زبان زد است
کرببلای دیگر من شهر مشهد است
دست تو خاک را به نظر کیمیا کند
ظرف مس وجود مرا هم طلا کند
حس میکنم کنار تو نام حسین را
نام حسین در حرم تو چه ها کند
پابوسی تو پاره گریبانمان کند
راهی به سوی شهر حسین جانمان کند
آن سایلی که دامن لطف تو را گرفت
یادم نرفته نیمه شبی که شفا گرفت
جان جواد را که قسم داد پیش تو
یک اربعین، از حرمت کربلا گرفت
دارالشفاست کوی تو یا ثامن الحجج
وجه خداست روی تو یا ثامن الحجج
رضاباقریان
هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود
هم چو آهویی گریزان در بیابان میشود
زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم
بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود
جذبه برق نگاهش بسکه ناز و دلرباست
نا مسلمان هم از این جذبه مسلمان میشود
سینه زوار قبرش در کنار حوض ها
همچو این دیوار و در آیینه بندان میشود
بسکه این صحن و سرا بوی غریبی میدهد
صاحب این خانه یار ما غریبان میشود
آب سقاخانه اش مانند آب کوثر است
هر مریضی با دو قطره آب درمان میشود
پرچم سبز رضا خط امانش میدهد
هر که در این قبه ریزه خوار سلطان میشود
عاقبت سلطان ارض طوس روزی میرسد
هم نشین محفل ما مستمندان میشود
پنجره فولاد این میخانه حاجت میدهد
زایر او زایر شهر حسین جان میشود
رضاباقریان
این دست و پا زدنها بخاطر اقامت دائمی غیر ممکن در کمپ لیبرتی است!
منبع: انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی| شنبه ۶ دی ۱۳۹۳ چاپ
خبر زیر که با تفرعات بیشتر در رسانه های فرقه ی رجوی که نام بی مسمای
منافقین خلق را کماکان یدک میکشد ، بازهم دراشکال دیگر خوراک رسانه های این گروه
مافیایی شده و موضوع طوری مطرح میشود که گویا آسمانها بزمین ریخته وهمین فرداست که
رژیم سقوط میکند و رجوی ها درمیدان آزادی تهران، در میتینگی مشابه آنچه که دراوایل
سال جاری دراکراین اتفاق افتاد ، به رقص وپایکوبی خواهند پرداخت ومردم ایران صاحب
حکومتی خواهند شد که نمونه اش را درمناسبات فرقه ی رجوی در کمپ های اشرف و لیبرتی
دیده و شنیده ایم!
وبسایت فرقه ی نامبرده خبر را بصورت متفاوت تر از قبل بشکل زیر تیتر کرده است:
" کابوس وحشت نظام از قطعنامه مجلس انگلستان و فراخوانهای پارلمانی به محاکمه
خامنه ای و ارجاع پرونده جنایات رژیم به شورای امنیت "
وطی آن که دراصل تکرار یکی دوجمله در چند صفحه است میخوانیم:
" به دنبال ثبت قطعنامه پارلمانی درحمایت از حقوق مجاهدان لیبرتی و
فراخوانهای فزاینده در کنفرانس پارلمانی در انگلستان و پارلمان اروپا و سخنان
نمایندگان و حقوقدان برجسته یی هم چون پرفسور سارا چند لر ازسوی 850هزار حقوقدان
ووکیل در کشورهای اروپایی، که خواستار شناسایی حقوق بنیادین مجاهدان لیبرتی ازجمله
حق تردد آزاد و تعیین لیبرتی به عنوان کمپ پناهندگی شده اند، غیظ و کین و ترس و
وحشت نظام ولایت را فرا گرفته و از جمله در خبرگزاری سپاه پاسداران فوران کرده است
".
من اصل و هسته ی مرکزی خبر چند صفحه ای فوق را درآوردم که خواننده بداند که تمام
بازیهای این باند مافیایی شبیه همان ادا واطوارهای خرس بخاطر تصاحب گلابی های یک
درخت است ولاغیر! وتیتر خبر که " کابوس وحشت نظام از قطعنامه مجلس انگلستان و
فراخوانهای پارلمانی به محاکمه خامنه ای و ارجاع پرونده جنایات رژیم به شورای
امنیت " است با این نیت اصلی رجوی ها همخوانی ندارد وباصطلاح معروف مرگ را
پیش کشیده تا به تب رضایت داده شود وحکم کشک را دارد که افراد بیکار ومستاصل
وگرفتار این باند مافیایی آنرا سابیده و مشغول باشند وفکرهای دیگری ازقبیل جدا شدن
ویا درخواست آزادی برای تماس بادنیای خارج نداشته باشند!
دراین میان میماند حق تردد زندانیان لیبرتی که جای تعجب است وهمگی میدانیم که این
نگون بخت های تاریخ معاصر ایران ازطرف گماشتگان ونگبانان خود رجوی محروم از داشتن
این حق تردد هستند و بنابراین چاره ای جز این نداریم که نتیجه بگیریم که این تردد
ازقماش دیگر وازنوع آن تردد های تشکیلاتی و کنترل شده توسط رجوی ها وبمنظور
خرابکاری در کشور عراق وامکان اعزام تیم های تروریستی به داخل ایران است که دراین
مورد باید گفت که خواب دیده اید که خیری درآن نیست!
ضمنا این پارلمانتاریست های دست ساز رجوی چه حقی دارند که به کشور عراق امر ونهی
کنند که بگذارد کمپ لیبرتی بعنوان پشت سند نکاح خانم مریم رجوی، بطور دائمی
دراختیار این باند بماند؟!
آیا مردم عراق متعهد به تضمین مالی نکاح خانم رجوی هستند و اجرای این تعهد؟! باید
فقط وفقط با بخشیدن قسمتی ازاراضی شان باشد؟!
خنده دارتر اینکه این موضوع زمانی مطرح میشود که دولت عراق صبر وتحمل این بند بازی
های رجوی را ازدست داده وباید که طبق قوانین آن کشور ، خاک عراق را ترک کنند!
ضمنا ، ارجاع پرونده به شورای امنیت با شکل وشمایلی که فرقه ی رجوی خواهان آن است
وسخت تر ازآن صدور قطعنامه ی دلخواه رجوی ها بان سادگی هانیست که تصور میشود!
نه! هموطنان مستاصل وگرفتار در مناسبات منحط فرقوی! آن موقعیت محبوب شما را لو لو
برده و روابط اعضای اصلی شورای امنیت باین خوبی نیست که میپندارید دستمالی را نصیب
شما خواهد کرد و برعکس، هر قطعنامه ی این چنینی درجا رد خواهد شد!
پس این اقدامات پرهزینه راه بجایی نمیبرد وبرای شما مسیری غیر از انتقال سریع این
گروگان های رجوی ازعراق باقی نمانده است!
به عنوان یک هموطن، بشما پیشنهاد میشود که مخارج این نشست ها وخرید امضای
پارلمانتاریست های این چنینی را صرف این کار خیر "انتقال لیبرتی نشینان به
خارج از عراق" بکنید!
خودتان را فریب ندهید ودلخوشی های دروغینی هم دراین افراد اسیر تولید نکنید که
ابدا فایده ای نداشته و تنها اعتباری در سطخ " عرض خود بردن"- اگر باقی
مانده باشد – دارد!
سعید