وضعیت موجود میراث فرهنگی امروز ما ایجاب می کند که همه نسبت به این تخریب ها و نابودی آثارباستانی خود واکنشهایی را نشان دهیم چه این تخریب هایک شئی .یک مفرغ .یک بنا یا نخ بافته شده بر پارچه زربفت و دیواری فروریخته از کاروانسرا و دژ و قلعه و بارویی باشد.از کرانه های غرب تا ضلع شرق و از شمالی ترین نقطه تا جنوبی ترین ناحیه در ایران زمین باشد.واکنش ما اعلام خطر برای تخریب و متوجه کردن مردم برای اقدامات پیشگیری است چرا که با روند فعلی این همه تخریبگری ها نسل آتی برای اثبات هویت برتر ایرانی خود مدارکی دردست نخواهد داشت.اسناد و مدارک باستان شناسی زمینه رجعت به داشته های تاریخی و میراث فرهنگی ما را فراهم می کنند. چون تک تک افراد علاقه مندندبدانند واقعا زمانی که محل زندگی و فعالیت انسانها متروک شده است چه اتفاقی برای آنها روی داده است؟ تخریب آثارباستانی را اگر جدی نگیریم اتفاق نامبارکی روی خواهد داد.و آن نابودی ،کم توجهی و بی مهری به میراث فرهنگی خودمان خواهد بود.امروز هنر و هونر واژه مفقود شده در میراث فرهنگی وصنایع دستی و حتی گردشگری کشوراست.هنری که واژه کهن اوستائی و در زبان فارسی از پیشوند «هو» بمعنی خوب و واژه «نر» بمعنی مردانگی و توانایی پیوند یافته و «هونر» بمعنی «خوب توانی» گرفته شده است.هنر تجلی مدرکات نیرومندی است که انسان آنها را بدست آورد. یا بازده ذهنی مشهودات به دیگران وهنر توانی نمایش انعکاسهای جهان برونی در مغز آدمی است.شارل بودلر شاعر فرانسوی عقیده دارد تحرک باطنی از حواس ظاهر و باطن و جنبشهای نفسانی سرچشمه میگیرد.ایرانیان باستان اینگونه به هنر معنا بخشیدندآثار تاریخی و باستانی دیرگاه زیبایی و لطافت خود را از دست می دهند وفرو ریختن و کم توجهی ما درکنار خشم گردش زمانه آنها را کهنه تر می سازد از لطف و زیبائی آنها در همه حال و احوال کاسته می گردد. تاکنون به خود اجازه نداده ایم که با اندکی کوشش و با چشمان باز آنچه را سنت هنری و صنعتی گذشته ایرانی است با نمونههای دیگران بسنجیم تا زیبائی و برتری پدیده های هنری ایرانی برایمان روشن ترشود.با اینکه می دانیم جوامع بیبهره از معرفت تاریخی و آگاهی و فهم عمیقاز واقعیتها و موقعیتها وضعیت روحی و روانی مطلوبی ندارند وناتوان از تحلیل رخداد ها و وقایع دورانها در تصمیم گیری ها ، مبادلات ، معاملات و تعاملات اجتماعی همیشه عقب مانده محسوب می شوند.باز هم چراغ تخریب آثار تاریخی را روشن نگاه داشته ایم.در زیر سقف آسمان میراثی که عزت و سربلندی ،افتخار و غرور بی پایان برای ما تا کنون داشته است تمام این دیوار خاطرات و اعتمادها با یورش بولدوزرها یا کجورزی های عتیقه جو یان ،ضعف مدیران و فقر نوع نگاه ها در ژرفنای و ژرفای خاک نابود و یامدفون ،معدوم و منهدم گردیدند تا کنون نتوانسته ایم چهره کامل میراث سترگ و جهانشمول ایرانی را حفظ کرده و به نسل دوستدار میراث فرهنگی معرفی کنیم.این میراث فرهنگی عظیم که میراث نسلهای بیشمار را درسینه نهفته دارد و رازها ورمزهای خویش را در گوشه وکنار ویرانههای تاریخی ، درخطوط فرسوده ومرموز سنگ نبشتهها، در طرح وزیور وترکیب کاشیها وگنبدها، در فضای آمیخته به بوی تاریخ بقعهها، در شهرهای کهن ودهکدههای باستانی که زمان زلزلهوار بر آنها گذشته، پراکنده است. همه آنچه که به گذشته وتاریخ تعلق دارد، تخریب و ویرانی هایش دغدغه و دلنگرانی های همه ی ماست دغدغه های ما به دارایی فرهنگی گذشتگانمان است.آثاری که هریک مخلوق ذوق و اندیشه ملت ما در طول زمان و دورههای گوناگون است وسرنوشت اقوام این سرزمین را با خود بهمراه داردونشان می دهد که در هیچیک از ادوار روشن و تاریک تاریخ از توجه به ترویج زبان و توسعة ادب و تحیکم مبانی دانش و ابراز استعدادهای هنری خود غافل نبوده اند سزاوار نیست محصول چنین کوشش پیگیر مداوم در طول تاریخی که از پنج هزار سال تجاوز میکند از نگاهداشت آن برای رسانیدن به آیندگان احساس عجز کنیم آثار تاریخی زبان مشترک تمدنها هستند با انقطاع این رشته پیوند های تاریخی مااز بین می روند.میراث نسلهای زبده و دانا ،خردمند و هوشیار ،فکور و مدبر ،که امروزابزار سنجش دانایی اقوام خردورز و بی خرد دراین جهان پرآشوب هستند باید درنگاهبانی آنها بسیار تلاش کرد نگذاریم همه آن حاصل نیروی خلاق نیاکان ما بخشکد