خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

ذکر یونسیه چیست ؟



ذکر یونسیه یعنی گفتن: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.
آیه 87، سوره انبیا
مرحوم آیةالله سید علی شوشتری و ملا حسینقلی همدانی و سید اکبر کربلائی و سیدعلی آقا قاضی تا جناب استاد آیةالله کشمیری همگی اتفاق بر این استغفار کامل آن هم در سجده داشتند.
آثار و برکات ذکر یونسیه
1-پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلّم): هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-.رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم): آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: لا اله الا انت سبحانک إنّى کنت من الظالمین.
3- امام صادق (علیه السلام): عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: فاستبجنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤ منین (ما او را پــاسـخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم )
4-مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق (علیه السلام) برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزنددار، نشده ام ، چه کنم؟
حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ، و ذالنون إذ ذهب مغاضبا فظنّ أن لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا أنت سبحانک إنّى کنت من الظالمین را تا سه آیه بخوان إنشاء الله فرزنددار خواهى شد.
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف «400» «700» «1001» «3000» «4000» «7000» بار گفته اند؛ که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد، اما عدد 400 برای همه، آن هم شبها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده، نافع است.
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست. برای دیدن حالات برزخی مؤثر است.
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت مؤثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین، از طرف خدا شامل گوینده آن می شود
تجرّد، با مداومت این ذکر حاصل میشود، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرّد برزخی اتفاق افتاد، که البته مکاشفه؛ این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر، در هر وقت بتوانید؛ این ذکررا بگوئید.
مرحوم شیخ محمد بهاری در تذکره المتقین: سالک در اواسط کارش این ذکر را بگوید ( عددش به ابجد 2374)
حضرت استاد از قول مرحوم سیدهاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت ربّ مؤثر است، و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود.
وقتی سـوال کردم در ایام فراغت، همانند راه رفتن و نشستن، چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است؟
فرمود: ذکر یونسیه.
می فرمود: عدد 3000 به بعد برای کاملین «سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند» می باشد.
جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
ازبسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصاً در میان نماز مغرب وعشاء و یا قبل از اذان صبح و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است، و این یکی از ختوماتی است که معمولاً اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند. ناگفته نماند که این ختم به منزله ی توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود، اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد.
وقتی از مرحوم آیةالله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند: بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند: امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی میگردد.
آفتاب خوبان، اثراستاد سیدعلی اکبر صداقت
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند: تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حقتعالی در دنباله آن فرموده: «و نجیناه من الغم و کذلک ننجی الموءمنین» یعنی ما او را «حضرت یونس را به سبب این سخن» از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
منبع: اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران

شاعری از دیار مهران

عبدالرحیم بن مصطفی بن محمد زمان آل عباس(عفالله عنهم) معروف و متخلص به روزبه از فضلای این منطقه وساکن انجیره بوده است که در فاصلۀ زمانی بین سالهای 1330ه.ق تا 1420-30ه. ق می زیسته است. نزدیک به ده سال قبل در قطر وفات نمودند و  نگارنده خود به یاد دارد که در مسجد جامع لمزان بر ایشان نماز میت غایب خوانده شد.

طبع شعری روانی داشته است و کتابی در نظم به عنوان «جلب الخواطر من عمق الضمائر» چاپ 1411 ه. ق (1990 میلادی) در چاپخانۀ خلیج در کشور قطر به چاپ رسانده است.

آنطور که از این کتاب بر می آید ایشان در سال 1366 ه.ق به جهت محبت واعتقادی که به آقای کنچی(مرحوم آغا سید یوسف) داشته است به صرافت افتاده است تا توصیف نامه ای از ایشان به نوای مثنوی مولوی(یعنی در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) بسراید.چون در مجلس آقا ترجمۀ منظوم کتاب مولود برزنجی از همت بستکی را می خوانده است وآقا توصیه کرده اند نوای آن سرد است  وباید به نوای مثنوی خوانده شود. چون روزبه نتوانسته بود مولود برزنجی را به نوای مثنوی بخواند (ظاهراً مولود برزنجی در نوای مفاعیلن و تقاضای آقا نوای فاعلاتن بوده) دست به سرایش توصیف نامه ای از خود آقا سید یوسف زده است که با  بیت:

حمد معبودی کنم از جان ودل                        کافریده آدمی از آب وگل

شروع می شود والبته در بیت های معدودی قافیه نیز مشکل دارد همچنین به سبب رعایت وزن شعر، بعضی کلمات نیز اجباراً کشیده تلفظ می شوند. اما بر روی هم رفته حکایت از ذوق وطبع ایشان دارد ومنبع مکتوب ومستندی است از احوال و وصف کسی که کنچی به واسطۀ او معروف ومشهور شد.

در پایان این مثنوی خود را چنین معرفی می کند:

داعی آقای مولانا که است؟                       این فقیر عبدالرحیم روزبه است

والدم شیخ مصطفای نیکنام                        رحمت حق بر روان او مدام

بستکی اصلم نسب عبّاسیان                      ساکن انجیره قرب لیمزان...

در این کتاب حوادثی همچون زلزلۀ های گوده  و لار  ونیز سیل خانمان برانداز قصبۀ بستک، مدح علامه الشهیر محمد علی خالدی وتاریخ تاسیس مدرسه سلطان العلما، بیان کرامات شیخ حسن مدنی در قصۀ معروف زنده به گور، مرثیه هایی برای سید یوسف کنچی، شیخ محمد نور مدنی  شیخ لاور، حادثۀ ناگوار سقوط هواپیمای ایرانی در خلیج فارس و... به نظم کشیده شده است.

نمونه ای از نظم اوکه ظاهرا  مربوط به اوان شاعری وی می باشد مربوط به ساخت وتاسیس بنگلۀ کوران  است که البته جز در دوسه مورد اشکال قافیه ، مجموعا وزن سلیس  روانی دارد. قالب شعر دوبیتی های پیوسته (چهار پاره) است .  وزن آن دوری است(مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن). در اشعار شعرای کلاسیک فارسی این وزن در یک مصراع قرار می گرفته است که مرحوم روزبه آن را نصف کرده و به صورت دو مصراع در آورده است.

«تاریخ تاسیس بنگلۀ کوران که در 17 کیلومتری قریۀ انجیره در غربی قریۀ مذکور واقع است حسب الامر مرحوم محمد رشاد خان سطوت زاده بنیان کرده ام وبه همان مناسبت سروده ام (1364هجری)»

جای خوشی به دوران                         مو اُمنَدی  چو کُوران

دایم خوش است خصوصاً                      در موسم بهاران

آبش ز جویبار است                             شیرین وخوشگوار است

دل می شود مفرّح                              هم کوه و هم شکار است

در موسم زمستان                               اطراف آن چو بستان

صحرای ان صفا دار                              یابد فرح دل وجان

به به چو مردمانِن                                خوشرو وخوش زبانِن

 خوش خُلق وبا تواضع                          محبوب ومهربانِن

آقای سطوت زاده                                دست کرم گشاده

یارب به جود و فضلت                           عمرش بکن زیاده

... بر روی تلّ دریا                               بنگله شد مهیّا

خوش با صفا ودلگیر                            موزون وچفت ودلخواه

هرساله عید نوروز                             آن خان به بخت فیروز

سازد نزول اجلال                              در این محل سه چار روز

...هرگاه که با دلی شاد                     اینجا گذارتان افتاد

دور از غم زمانه                                از روزبهی کنید یاد

کوران که بوده آباد                             امسال گذارم افتاد

حالا دگر خراب است                         خوبیش رفته بر باد

آن روز ما به سر شد                         جای پدر پسر شد

کوران وفاریابش                               از دست او به در شد

بنگله گشته ویران                            نه داخل است نه بیران{بیرون}

کوران اولی نیست                           شد جای دل نگیران

سید جعفر کشفی دارابی بروجردی

 

           مشاهیر و مفاخر و  هنرمندان بروجرد ۳

      استاد سیدجعفر کشفی دارابی بروجردی

           ادبیات و کتاب • اصول فقه • حدیث • شعر
                         قرن سیزدهم

 

 Ahmad Moattaris Foto   Ahmad Moattaris Foto  Ahmad Moattaris Foto 

  عکس تزئینی است و فقط برای زیبایی این قسمت انتخاب شده است .


(ح 1267 -1189 ق)، عالم امامى ، فقیه اصولى، محدث، مفسر، متکلم، نحوى،
عارف، ادیب و شاعر. نسب وى با سى  و چهار  واسطه به حضرت  موسى بن
جعفر (ع) مى‏رسد.
چون اهل عرفان و ریاضت‏هاى شاق و کشف و شهود بود به سید کشفى معروف شد.
تحصیلات مقدماتى را در  اصطهبانات  گذراند.  در 1208 قمری به نجف رفت و از محضر
اساتید وقت استفاده نمود و  در  فقه و  حدیث  برآمد. به  تدریس و  تصنیف  پرداخت و
مدت‏ها از مدرسین حوزه‏ى نجف بود. وى به اصرار   محمد تقى  میرزا  حسام‏السلطنه،
پسر فتحعلى شاه، حاکم بروجرد به بروجرد رفت و در آنجا به تدریس پرداخت.
وى همچنین در شهرهاى اصفهان، یزد و اصطهبانات نیز چند سالى تدریس کرده است.
او با صاحب «جواهر» و سید محمد باقر حجت الاسلام شفتى  معاصر بود.  سید حسین
بروجردى، صاحب «نخبة المقال» و حاج میرزا صالح لرستانى  و  اورنگ زیب میرزا، فرزند
حسام السلطنه محمد تقى میرزا حاکم بروجرد، و ملا عبداللَّه بروجردى از  شاگردان  وى
بودند.  ایشان در  شهر زیبای بروجرد درگذشت . وی در اواسط سلطنت فتحعلى شاه 
 قاجار در بروجرد مقیم بوده و در سال 1267 در همان جا وفات و مدفون  گردیده  
است. مقبره ایشان در کنار مسجد دوخواهران بروجرد قرار دارد .   
 
 Ahmad Moattaris FotoAhmad Moattaris FotoAhmad Moattaris FotoAhmad Moattaris Foto
     عکس نزئینی است . 
 
   از اوست : 
صبح آمد که در میکده ها بگشایند
سر خم بهر  گشاد دل  ما  بگشایند
در میخانه گشادند به  اخلاص ، درای
پیش  از  آن  تا  در   تزویر و ریا بگشایند
بسته تا چند بود کار ندیمان ، وقت است
که    نکویان   گره   از   بند   قبا    بگشایند  
 
               * * * * * *
 
 مه مه ای طوطی سخن بسیار شد 
   زین سخن هر صفحه ای طومار شد 
     داستان      عقل       بی پایان    بود 
        آنچه   ناید   در   بیان  عقل  آن  بود
                    * * * * * *
زان آستان  که  قبلهء  ارباب  دولت است
                     محروم   بودن   از   عدم   قابلیت است
                     * * * * * *
گفتمش حرف به اغیار نمی باید گفت
                       زیر لب گفت که بسیار نمی باید گفت
سخندانی که از هر سوی بینی کلک گفتارش
           بدان شاخ گلی ماند که باشد غنچه بسیارش
کسی که چشم ندارد چه حاصل از شاهد
               وگر که گوش ندارد چه سود از گفتارش
                           * * * * * *
 
حکیم و عاقل و دانا کسی بود که سخن
                       به   فهم   گوید و کم گوید و نکو گوید
Ahmad Moattaris Foto  Ahmad Moattaris Foto Ahmad Moattaris Foto  Ahmad Moattaris Foto
         از آثار وى:  
 
«اجابة المضطرین»، در اصول دین، حاوى تحقیقات عرفانى؛ «البلد الامین»،  
 منظومه‏اى به عربى،
در علم کلام و اصول دین؛ «تحفة الملوک»،
در سیر و سلوک و عقل و جهل و تعدیل قوا؛ «جمع الشتات»؛
«الرطب الیابس»؛
«الرق المنشور»؛
«الشریفیة»، در منطق؛
«الشموس و العکوس»؛
«صید البحر»؛ «کفایة الایتام»،
در فقه، در سه جلد؛ «میزان الملوک»، در عدالت سلطان؛
«نخبة العقول فى علم الاصول»؛
«سنابرق فى شرح البارق من الشرق»،
در شرح دعاى رجب؛ «برق و شرق» که به آن «شرق و غرب» نیز گفته‏اند،
در شرح بعضى از احادیث عرفانى؛ «دیوان» شعر.
سیّد جعفر کشفى دارابى از اعاظم علماء قرن  13 سیزدهم  (1267-1191 هجرى  
 قمرى)  و داراى تألیفات متعدد و بسیار مشهور است که  یکى از آنها کتاب معروف  
 «میزان الملوک  و الطوایف و  صراط المستقیم  فى سلوک  الخلایف»  در   اندیشه   
 سیاسى اسلام و از نشریات مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامى قم در سال 1357 مى‏باشد. که یکى از آثار بى بدیل در روند  تحولات اندیشه  سیاسى  در حوزه تفکر اسلامى‏بوده و از میراث گرانبهاى سیاسى دانشوران سلف و به عنوان  گنجینه‏اى  
 پر ارج از دانشوران دوره  قاجار تلقى مى‏گردد. 
  " باید دانست که مرحوم علامه سیّد جعفر کشفى تحصیلات  مقدماتى را نزد مادر فاضل خویش آموخته و مدتى در یزد به تحصیل مقدمات مشغول و بعداً رهسپار نجف اشرف و در آنجا از محضر اساتیدى نظیر مرحوم سیّد محمّدمهدى بحرالعلوم استفاده کرده و رفته رفته به عنوان فقیه اصولى و عارفى سالک و حکیمى آگاه به زمان، شهره آفاق گردید. از علماى جامعین مابین علم و ایقان و ذوق و عرفان شناخته شده و  در اجتهاد و   فتاوى شهیر و در علم تفسیر و حدیث بى‏نظیر و در ردیف اعاظم علماى امامیه  در قرن 13 هجرى  محسوب مى‏گردد و تا آنجا  که آقا  بزرگ  تهرانى  در  اعلام الشیعه او را «هو من اعاجیب الزمان و اغالیط الدهر» خوانده است.
از سایر بزرگان این سلسله سیّد على عارف کشفى و سیّد موسى نجل مرحوم سیّد جعفر کشفى و حجت الاسلام و المسلمین سیّد حجت کشفى از فقیهان حوزه علمیه قم و استاد خط ثلث در قید حیات مى‏باشند. از بزرگان دیگر این خانواده، مرحوم محمّد   صالح  کشفى خوشنویس قرن 11 هجرى که در  صفحه 71 کتاب  خوشنویسان  اصفهان  به قلم  مرحوم منوچهر قدسى از او نام برده شده است.  "
 
 
 
   منابع  :   
 اثرآفرینان (جلد پنجم صفحه 42)  
 سخنوران بروجرد صفحه 356 - 359  
 
 تاریخ بروجرد جلد دوم صفحه   272
  
 تذکره استاد حزین بروجردی صفحه 612 (زندگینامه سید باقر 
 
 کشفی بروجردی از اعقاب  مرحوم سید جعفر کشفی ) 
 
 فرهنگ سخنوران جلد دوم صفحه  763
 
  آدمیت ( ب ) صفحه 90 - 88
  آثار عجم (103)
اعیان الشیعه (85/ 4) 
ایضاح المکنون (631 ،58 ،48/ 2 ،259/ 1)
 
دانشمندان و سخن‏سرایان فارس (90 -88/ 2) 
الذریعه (97/ 24 ،327 -326 ،49/ 23 ،225/ 21 ،89 -88/ 18 ،105/ 15 ،259/ 14 ،232/ 12 ، 177 -176/ 10 ،911/ 9 ،471 ،87/ 3 ،121 -120/ 1)
  
ریحانه (61 -60/ 5) 
طبقات اعلام الشیعه (قرن 242 -241/ 13) 
طرائق الحقائق (455/ 3) 
فارسنامه (1260/ 2) 
لغت‏نامه دهخدا  (ذیل/ دارابى) 
المآثر و الآثار (156) 
معجم رجال الفکر و الادب فى النجف (1079 -1078/ 3) 
 
مکارم الآثار (1858 -1855/ 5) 
مؤلفین کتب چاپى (333 -332/ 2) 
هدیة العارفین (256/ 1)  
 
 
  * نوشته شده توسط احمد معطری

        
 
 
 

گزارش وعکس های مراسم چهلم مرتضی پاشایی

 

موسیقی پارس: مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم مرتضی پاشایی بر سر مزارش در بهشت زهرا برگزار شد.

ساعاتی قبل از شروع مراسم، مردم دوست دار مرحوم پاشایی گروه گروه به قطعه بهشت زهرا می آمدند و باز هم ازدیاد جمعیت از نکات بارز این مراسم بود. بعد از تلاوت قرآن کریم، عموی مرحوم پاشایی به روی سن رفت و دریاره مرتضی سخن گفت.

منصور پاشایی در ابتدای این مراسم ضمن تشکر فراوان از حضور مردم، گفت: مردم ما در این مدت برای مرتضی سنگ تمام گذاشتند، مردم ما عاشق هستند، برخورد اینگونه مردم با مرتضی واقعاً ستودنی است.

وی افزود: مردم ما باید قدر خودشان را بدانند که حقیقتاً بی‌نظیر هستند. مردم ایران مردمی با فرهنگ والا و غنی هستند، من برای تشکر از شما که در این مراسم حاضر شدید و طی این مدت با ما همراه بودید چیزی ندارم جز اینکه بگویم حاضریم جان خود را نیز برای شما فدا کنیم.

منصور پاشایی ادامه داد: مرتضی چند ویژگی داشت که باعث شد طرفداران این چنینی پیدا کند. اول اینکه او بسیار مردمی بود و فقط برای مردم می‌خواند و دومین ویژگی او به اذعان بسیاری از دوستان و طرفدارانش تواضع و خشوع او بود و سومین ویژگی که شاید مهمترین آنها نیز باشد این بود که او توانسته بود نغمه‌های درونی انسانها را از دل ترانه‌هایش بازگو بکند و این شاید موفق‌ترین چیز برای یک هنرمند باشد. هرکس که ترانه‌های او را می‌شنید با آن ارتباط حسی برقرار می‌کرد، مرتضی از عشق می‌خواند، عشقی که الهی بود چرا که ریشه عشق هم الهی است. من چیزی جز نغمه‌های الهی از مرتضی نشنیدم.

در ادامه این مراسم علی ضیاء که مجری این برنامه نیز بود، گفت: هنوز هم بعد از گذشت ۴۰ روز حالمان خوب نشده خیلی ها در این جمع هستند که هنوز هم چشمشان گریان است.

وی در ادامه از مریم حیدرزاده دعوت کرد تا به به شعرخوانی بپردازد.

حیدرزاده نیز در سخنانی گفت: برای او لحظاتی پر از آرامش آرزو می‌کنم و برای خانواده‌اش صبری بی‌نهایت، چرا که ما با صدای مرتضی زندگی کردیم اما خانواده او با خود او زندگی کردند. همین که کسی در اوج پرواز کرد و مردم نیز اغلب ترانه‌هایش را زمزمه می‌کنند به گمانم مهمترین چیزی است که یک هنرمند می‌تواند به دست بیاورد.

حاج مجید بادکوبه مداح اهل‌بیت در ادامه این مراسم به روی صحنه آمد و گفت: من همیشه به خانواده مرتضی گفته‌ام که اگر طول زندگی مرتضی کم بود اما عرض زندگی‌اش زیاد بود و شاید همین حضور مردم در این چند وقت و همراهی با شما این موضوع را ثابت کند. امیدوارم روح مرتضی در این ایام ماه ربیع مهمان سفره رسول الله باشد.

 در حین مداحی پدر مرحوم پاشایی، ناصر پاشایی نیز به روی سن آمد و برای پسرش روضه خوانی کرد و از مسئولین بخاطر همراهیشان در این چهل روز تشکر کرد.

از نکات قابل توجه بازار داغ فروش پوستر، تقویم، ساعت، تی شرت، شال و … بود که عکسی از مرحوم مرتضی پاشایی بر روی آن حک شده بود.

محمد علیزاده, علی لهراسبی، بنیامین بهادری، مهرزاد امیر خانی، علی عبدالمالکی و فریدون آسرایی از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

 بیننده عکس های «اشکان ازاد بخت» از این مراسم باشید.

برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید

خلع سلاح مردم دشتی در اوایل سلطنت رضاه شاه

● خلع سلاح مردم دشتی در اوایل سلطنت رضاه شاه:

در سال ۱۳۰۸در حالی که چهار سال از سلطنت رضا خان میرپنج که بعد ها به رضا شاه پهلوی ملقب گردید می گذشت" فوج نادری به فرماندهی سرهنگ احمد معینی جهت خلع سلاح مردم دشتی عازم آن دیار شد, آن سال مردم دشتی باقحط سالی شدیدی مواجع بودند تنها قوت روزانه اشان  ثمر نخل هایشان بود که آن هم تبدیل به خارک سیس (خارک سیس عبارت است از ثمر درخت خرما که در اثر بدی آب وهوا وعدم گرد افشانی صحیح دانه ها ی  خرما کوچک ونامرغوب است وبیشتر برای تالیف دامها استفاده می شود) شده  بود .روسای طوایف دشتی تصمیم  گرفتند که در مقابل فوج نادری بیاستند برای این کار با مرحوم ملا عبدالله زایر حسن جمال کدخدای مسیله عبد ی که فردی کار آزموده واهل نظر در آن زمان  بود مشورت کردند وایشان را  نیز دعوت به هم کاری نمودند اما ایشان روسای طوایف  از انجام این کار بر حذر داشتند وتوجیع ایشان این بود که مردم گرسنه هستند قوت لایموتشان سیس نخل است آن هم بیشتر مردم ندارند من توصیه می کنم با دولت در نیفتید. اما کو گوش شنوا .عده ای تفنگچی  جمع شدند وبه فرماندهی حسین خان دشتی(حسین خان ابن جمال خان ابن حسین خان ابن حاجی خان)در نزدیک روستای محمد آباد خورموج در مقابل ستون سنگر زدند .سنگر تفنگچی های دشتی در جنوب دره قرار داشت در حالی که  بیشترتفنگچی ها  نیز ازسلاح های موثری بهره مند نبودند در شمال دره ستون در حالی که یک ارابه توپ کششی داشتند وتقریبا با فنون نظامی آن زمان آشنای کامل داشتند اماده نبرد بودند بعضی ها نیز معتقدند در گیر ی از روستای عربی اغاز گردید وتا محمد آباد به اوج خود رسید در این زمان با شلیک گلوله توپ  رئیس عالی کنرینی به قتل رسید وتعدادی نیز زخمی شدند بقیه تفنگچی هابه سمت کوه خاک که در شرق روستای حسین زایری قرار دارد عقب نشینی ومتفرق شدند حسین خان با رئیس پولاد  از روسای کردوان که با خوانیین حاجیان از یک نژاد بودند وسابقه ی قرابت نیز داشتند"با پای پیاده این مسیر را پیمودند وچون  حسین خان پیرمرد بود بیشتر توان ادامه راه نداشت رئیس پولاد  برای آوردن مرکب و انتقال خان به کاکی  به روستای حسین زایری رفت اما بعد از برگشت از خان اثری نیافت بعدها پس از مدتی پیکر خان به راهنمای شبانی در شکاف کوه  خاک پیدا شد وجهت تدفین به شهر نجف حمل گردید وستون نیز در حالی که خود را فاتح این جنگ می دید وارد سراسر دشتی شد و افرادمسلح را خلع سلاح کرد  اما این کار بسیار دوام نیاورد پس از چند سال با ضعف دولت و روشن شدن آتش جنگ جهانی دو م مردم باز مسلح شدند  ودولت باز تصمیم به خلع سلاح گرفت اما در این زمان ملا عبدالله از تحویل اسلحه خوداری کرد وگفت ما مخالف  بسیار داریم منطقه نیز ناامن است به محض آرامش سلاح تحویل دولت می دهیم ولی با عدم موافقت ماموران دولت مواجع شد ملا عبدالله با دو پسرش حاج حسین جمالی نژاد وحاج اسماعیل وخواهرزاده ودامادش مرحوم زایر محمد عبدی(محزون دشتی) متواری شدند این مدت به گفته ی مرحوم محزون در مقدمه دیوانش دو سال طول کشید بیشتر محل زندگیشان در کوه ماه جنبان وکوه گنخک بود حدود دو ماه در غاری بنام اشکفت پوستی در کوه گنخک بودند در آن جا چند بیت شعر توسط مر حوم ملا عبدا لله با نوک کارد قدش(کارد قد چاقوایی دشنه ماند با تیغه فولادی ودسته ی نقره ای  تزئین شده که در جلد چرمی قرار می گرفت وشکارچی در شالی که دور کمر خویش می پیچید می زد وهنگام شکار وتنگاتنگ معرکه از آن استفاده می کرد) روی دیواره اشکفت کنده شده است که بعد از هفتاد سال در اثر عوامل طبیعی نظیر سرما وگرما که باعث انقباض وانبساط وشکستگی سنگ می گردد قسمتی از آن بر جای مانده است بیشتر شکار چیان که به این غار سر می زدنند بعضی از این اشعا ر از حفظ هستند و اب گیری نیز در نزدیک    این اشکفت است که بنام ملا عبدالله مشهور است از اشعاری که بر دیواره غار کند شد ه  وکمتر اسیب دیده  این دو بیت می توان به خاطر سپرد که اولی از سعدی(ره) می باشد ودومی از خود مرحوم ملا عبدالله وچون تخلص ملا عبد صیاد بوده است کلمه صیاد در این دو بیت تذکر شاعر به خودش  است خدایشان رحمت کناد..

صیاد نه هر بار شکاری گیرد

باشد که یکی روز پلنگش بدرد

ترا صیاد مغرور از چه باشی

نمی دانی که عمرت مختصر شد

✍ http://www.Gezderaz100.blogfa.com