زندگانی حضرت امام حسن عسکری(ع) | ||
امام حسن عسکری (ع) در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشود. مادر والا گهرش سوسن یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد. |
خداوند متعال به بنده خویش فرمود:
آرزو داری که با ملایک هم پروازشوی؟
عرضه داشت: آری.
فرمود:پس باید به پنج خصلت آراسته شوی:
آنکه در مهرورزی همچون خورشید بی دریغ
در تواضع همچون زمین خاکسار
در سخاوت مانند جویبار روان فیض بخش
در تسلیم و رضا بسان مرده ای بی اراده
و در رازداری همتای شب تیره پرده دار و رازپوش باشی.
حدیث قدسی
نهم دی ماه در تاریخ انقلاب به یک روز ماندگار تبدیل شده و هرگز فراموش نخواهد شد. این روز را به همه خلق کنندگان این روز حماسی و ملت با بصیرت تبریک می گویم.
به این مناسبت به چند ویژگی خواص و نمونه ای از خواص با بصیرت و خواص بی بصیرت اشاره می شود.
همانطور که می دانید افراد جامعه به دو گروه تقسیم می شوند ، عوام و خواص. خواص همان نخبگان جامعه هستند که توان تجزیه و تحلیل مسائل را دارند و با توجه به ویژگیهایی که دارند باید الگو و نمونه برای عوام باشند و در جایی که لازم است با گفتار و کردار عوام را راهنمایی کنند و به طور کلی وظیفه خود را در هر زمان و شرایطی خصوصا در ایام فتنه به خوبی انجام دهند.
مقام معظم رهبری می فرماید: تصمیم گیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه ی لازم. اینها هست که تاریخ را نجات می دهد ارزشها را نجات می دهد، ارزشها را حفظ می کند.
1) ویژگیهای خواص
الف) تقوا
یکی از ویژگیهای خواص تقواست. خواص باید تقوا را در گفتار و کردار خود سرلوحه زندگی خود قرار دهند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقین»(توبه/119)اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و با راستگویان باشید. اِنَّ الَّذینَ اتَقّوا اِذَا مَسَّهُم طَائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذَا هُم مُّبصِرُون (اعراف:201)پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) مى افتند; و (در پرتو یاد او، راه حق را مى بینند و) در این هنگام بینا مى شوند.
ب) بصیرت
یکی دیگر از صفات و ویژگیهای خواص جامعه بصیرت است. بصیرت یعنی بینایی دل نه بینایی چشم چون بصر غیر از بصیر است همانطور که قرآن به آن شاره می کند و می فرماید برخی چشم ظاهری دارند ولی بصیر نیستند. «وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا یَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» (اعراف آیه ۱۹۸) و اگر آنها را به هدایت فراخوانید، نمى شنوند; و آنها را مى بینى (که با چشمهاى مصنوعیشان) به تو نگاه مى کنند، امّا چیزى را نمى بینند!» بصیرت نداشتن بدتر از نابینا بودن است. فَقدُ البَصَرَ أهوَنُ مِن فِقدان البَصیرَةَ . چشم نداشتن آسان تر [ بهتر] از بصیرت [ روشن بینی در امور ] نداشتن است. البته راه رسیدن به بصیرت تقواست. اگر انسان تقوا نداشته باشد، بصیر نخواهد شد چرا که درسایه تقوا انسان به کمالی می رسد که حق را از باطل تشخیص می دهد و در سایه سار تقوا انسان بصیرتی می یابدکه آن چه برای دیگران در حجاب است برای او مثل روز روشن می شود و تقواست که قلب انسان را روشن نگه می دارد. « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً »( انفال آیه 29) اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما (نورانیت درون و) وسیله تشخیص حق از باطل قرار مى دهد.
ج) ولایت پذیری
یکی از ویژگیهای بارز خواص «ولایت پذیری»است ،یعنی پذیرش ولایت ولی و رهبر جامعه اسلامی.به دو نمونه تاریخی از ولایت پذیری خواص توجه کنید:
1- «عبدالله بن یعفور »از یاران برجسته ومورد احترام حضرت امام صادق (علیه السلام )است او مفسیر قرآن بود ودر مسجد کوفه درس تفسیر داشت . او می گوید روزی به امام صادق (علیه السلام )عرض کردم : به خدا قسم اگر اناری را دو قسمت کرده ونیمی از آن را حلال ونیم دیگر را حرام کنی ،من تسلیم می شوم و حلال شما را حلال وحرامتان را حرام می دانم .امام (علیه السلام )دوباره مرا دعا کرد وفرمود :خدا ی، تو را مشمول رحمتش سازد.
2- مأمون رقی می گوید:
در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم که سهل بن حسن خراسانی داخل شد، بر امام سلام کرد و نشست. سپس گفت: ای فرزند پیامبر! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید، چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت اسلامی می شود در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند.
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: خدا حقت را حفظ بکند بنشین. سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت: ای حنیفه تنور را آتش بزن. حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد و اطراف تنوراز شدت گرما سفید گشت.
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: بلند شو و خود را به تنور بینداز. خراسانی گفت: سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام به او فرمود: تو را از این کار معاف کردم. در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام سلام کرد.
امام به هارون مکی فرمود: کفشت را به زمین بینداز و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین. هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست.
امام شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع واحوال خراسان سؤال می کرد. پس از آن به مرد خراسانی فرمود: بلند شو و نگاه بکنو ببین در تنور چه خبر است. مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است. پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست.امام به مرد خراسانی فرمود: در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟ خراسانی گفت: به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود.
پس از آن امام صادق(ع) فرمود: ما در زمانی که پنج نفر یاور(واقعی) نداریم دست به قیام مسلحانه نمی زنیم. ما بهتر از دیگران وقت خروج و قیام مسلحانه را می دانیم
2) خواص با بصیرت: حضرت عباس علیه السلام
یکی از افراد با بصیرت که در جریان کربلا تا آخر در کنار امام و رهبر خود ثابت قدم ماند و در این راه به شهادت رسید حضرت ابالفضل علیه السلام است. حتی در لحظه ای که دستش افتاد فرمود: اگر دستم راستم را قطع کردید باز از دین خود حمایت می کنم. امام صادق علیه السلام نیز به همین ویژگی علمدار بابصیرت اشاره می کند و می فرماید: «کان عمُّنا العباس بن علی نافذ البصیرة، صلب الإیمان، جاهد مع أبی عبد الله علیه السّلام، وأبلى بلاءً حسناً، ومضى شهیداً» عموى ما، عبّاس، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.
3) خواص بی بصیرت: طلحه و زبیر
زبیر بن عَوام از برجسته ترین خواص صدر اسلام می باشد. وی از نخستین کسانی بود که به اسلام گروید و در دوران رسول الله صلی الله وعلیه وآله از نزدیک ترین یاران حضرت بود و چنان در راه دین اسلام می جنگید که لقب «سیف الاسلام» گرفت. بعد از پیامبر نیز از علاقمندان و شیفتگان علی علیه السلام بود که تا آغاز خلافت ایشان همراه و همگام حضرت بود. زبیر پس از جریان سقیفه وقتی دید امام علی علیه السلام را با اهانت به مسجد می برند، در حمایت از علی علیه السلام شمشیر برکشید. در شورای شش نفره عمر، نیز زبیر از علی علیه السلام حمایت کرد. طلحه معروف به «طلحة الخیر» نیز از پیش قدمان اسلام بود که در عمده جنگهای صدر اسلام حضور فعال داشت. چهره هایی با این سوابق درخشان، سرانجام دنیا آنها را فریفت و به همراه عایشه جزء برپاکنندگان فتنه جمل گردیدند و در همین فتنه نیز از پای درآمدند. جنگی که شناخت جبهه حق و باطل برای بسیاری از یاران علی علیه السلام مشکل بود. در یک سو، حضرت علی علیه السلام و شخصیت های نامداری چون عمار یاسر و مالک اشتر و... و در سویی دیگر، عایشه ام المؤمنین، طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام حضور داشتند. در چنین شرایطی بود که یکی از یاران علی علیه السلام خدمت حضرت آمد و گفت: »آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟« علی علیه السلام در جواب فرمود: »حقیقت بر تو اشتباه شده است. حق و باطل با میزان قدر و شخصیت افراد شناخته نمی شود. حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسی.» در همین حد کافی است بدانید که علت رویارویی طلحه و زبیر و دیگران در جنگ جمل با امیرمومنان علیه السام چیزی جز دنیاپرستی و برکنار ماندن آنها از مناصب مهم سیاسی بود. آیا عین همین قضیه در فتنه 88 رخ نداد و برخی از خواص جامعه در ولایت پذیری رفوزه نشدند و در نهم دی ماه 1388مُهر بی بصیرتی بر پیشانی آنها زده نشد؟!
روزى پیامبر صلى الله علیه و آله با اصحاب خود نشسته بودند. پیامبر جوان نیرومندى را دید که اول صبح مشغول کار و تلاش مى باشد. بعضى از حاضران گفتند: این شایسته تمجید و ستایش بود، اگر نیروى جوانى خود را در راه خدا به کار مى انداخت ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: چنین نگویید، اگر این جوان کار مى کند تا نیازمندیهاى خود را تاءمین کند و از دیگران بى نیاز گردد، در راه خدا گام برداشته و همچنین اگر به نفع پدر و مادر ناتوان و کودکان خردسالش کار کند و آنها را از مردم بى نیاز سازد، باز هم در راه خدا قدم برداشته است.
رفتار با مردم
در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله میدان جنگ بود، عربى به محضر او رسید و رکاب شترش را گرفت و گفت : یا رسول الله ، عملى را به من بیاموز که سبب رفتنم به بهشت گردد.
حضرت فرمود: با مردم آن گونه رفتار کن که دوست دارى با تو آن گونه رفتار کنند، و از رفتار با آنها که خوشایند تو نیست ، بپرهیز.
پاداش زنان
پیامبر صلى الله علیه و آله در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مى گفت . در این بین ، زنى بپاخاست و پرسید: آیا براى زنان هم از این فضیلت ها بهره اى هست ؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: آرى ، از هنگامى که زنان باردار مى شوند، تا لحظه اى که کودکان خود را از شیر باز مى گیرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مى برند. و اگر در این فاصله ، اجل آنان فرا رسد و مرگ ایشان را دریابد، اجر و منزلت شهید را دریافت خواهند کرد.
تعلیم و تعلم
در مدینه روزى پیامبر صلى الله علیه و آله اسلام صلى الله علیه و آله وارد مسجد گردید، چشمش به دو اجتماع افتاد که در دو دسته تشکیل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده و سرگرم بودند؛ یک دسته به عبادت و ذکر خدا، و دسته اى به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت از دیدن هر دو دسته مسرور و خرسند گردید و به همراهانش فرمود:
این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند. لکن من براى دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام . پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان نشست.
حب على علیه السلام
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: در شب معراج هنگامى که مرا به آسمان مى بردند، به هر جا مى رسیدم ، دسته هایى از فرشتگان با اظهار شادى و شادمانى به دیدارم مى آمدند، تا اینکه به جایى رسیدم که جبرئیل به همراه جمعى از فرشتگان به استقبالم آمدند. آن روز جبرئیل سخنى شنیدنى گفت : اگر امت تو بر دوستى و مهر على علیه السلام اجتماع مى کردند، خداوند متعال آتش جهنم را نمى آفرید.
دستبوسى
مردى خواست تا بر دست رسول خدا صلى الله علیه و آله بوسه زند، پیامبر دست خود را کشید و فرمود: این کارى است که عجم ها با پادشاهان خود مى کنند و من شاه نیستم ، من مردى از خودتان هستم.
دفاع از آبروى مؤ من
ابوالدرداء گوید: مردى در محضر رسول اکرم صلى الله علیه و آله آبروى کسى را دستخوش بدگویى قرار داد، دیگرى در مقام دفاع برآمد، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس از آبروى برادر دینى خود دفاع کند، حجاب و پرده اى از آتش براى او خواهد بود.
راءفت با حیوانات
عبدالرحمان بن عبدالله ، اظهار مى دارد: در حال مسافرت ، در خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله بودیم . چشم به حمره اى (پرنده اى همانند گنجشک ) افتاد که دو جوجه با خود داشت . ما جوجه هایش را برداشتیم . حمره آمده ، در اطراف ما بال و پر مى زد. هنگامى که رسول اکرم صلى الله علیه و آله مطلع گردید فرمود: چه کسى نسبت به فرزند این پرنده ، مرتکب خلاف