خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

ملا زین العابدین سلماسی (حکایت)

ملا زین العابدین سلماسی (حکایت)

مجموعه : ادبیات،شعر و داستان‌

ملا زین العابدین سلماسی (حکایت)


در کتاب دارالسلام روایت است که :خبر داد مرا عالم صالح تقی ، میرزا محمد باقر سلماسی ، خلف صاحب مقاماتعالیه و مراتب سامیه آخوند ملا زین العابدین سلماسی که جناب میرزا محمد علی قزوینی مردی بود زاهد و عابد و ثقه. و او را میل مفرطی بود به علم جفر و حروف و به جهت تحصیل آن سفرها کرده و به بلاد ها رفته و میان او و والد (ره) صداقتی بود .پس آمد به سامره در آن اوقات که مشغول تعمیر و ساختن عمارت مشهد و قلعه عسکریین (ع) بودیم.

 

پس در نزد ما منزل کرد و بود تا آنکه برگشتیم به وطن خود کاظمین و سه سال مهمان ما بود . پس روزی به من گفت : (( سینه ام تنگ شده و صبرم تمام گشته و به تو حاجتی دارم و پیغامی نزد والد معظم تو .))

 

گفتم : چیست ؟

گفت : در آن ایام کهدر سامره بودم ، حضرت حجت (عج) را در خواب دیدم . پس سوال کردم که کشف کند برای من علمی را که عمر خود را در آن صرف کردم. پس فرمود که : (( آن نزد مصاحب تو است.)) و اشاره فرمود به والد تو .

 

پس عرض کردم : او سر خود را از من پوشیده می دارد.

 

فرمود : این چنین نیست . از او مطالبه کن که از تو منع نخواهد کرد .

 

پس بیدار شدم و برخاستم که به نزد او بروم . دیدم که رو به من می آید در طرفی از صحن مقدس. پیش از آنکه سخن گویم ، فرمود : (( چرا شکایت کردی از من در نزد حجت (عج) ؟ کی از من سوال کردی چیزی را که در نزد من بود پس بخل کردم ؟))

 

پس خجل شدم و سر به زیر انداختم . و حال سه سال است که ملازم و مصاحب او شدم ، نه او حرفی از این علم به من فرموده و نه مرا قدرت بر سوال است و تا حال به احدی ابراز ننمودم ، اگر توانی این کربت را از من کشف نما.

 

پس از صبر او تعجب کردم و به نزد والد رفتم و آنچه شنیدم گفتم و پرسیدم که: ((از کجا دانستی که او در نزد امام (عج) شکایت کرده؟ ))

 

گفت که (( آن جناب در خواب به من فرمود )) و خواب را نقل ننمود .

در زمان ظهور و حکومت حضرت حجت(عج) بانوان مختلفی به کمک و یاری امام زمان می‌پردازند، البته روایات در چهار محور از حضور و نقش زنان در آن زمان سخن به میان آورده‌اند.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، حضور ۵۰ زن در بین یاران امام که امام باقر(ع) می‌فرماید: به ‏خدا سوگند، ۳۱۳ نفر می‏آیند که ۵۰ نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد یا حضور زنان آسمانی که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: عیسی‏ بن مریم به همراه ۸۰۰ مرد و ۴۰۰ زن از بهترین و شایسته‏ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد.

همچنین رجعت زنان که سومین گروه از یاوران اباصالح المهدی(عج)، زنانی هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آن‌ها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند کرد که در منابع معتبر اسلامی نام ۱۳ زن یاد می‏شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان(عج) به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت.

امام صادق(ع) اسامی این زنان را این چنین بیان می کنند: همراه قائم(عج) ۱۳ زن خواهند بود که به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به ‏عهده خواهند گرفت، فرمود: قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه(مادر عمار یاسر)، زبیده ‏ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه

در نهایت بانوان منتظر چهارمین گروه یاوران امام زمان(عج) هستند که پیش از ظهور حضرت بقیة‏ اللّه رحلت کرده‏اند، به آنان گفته می‏شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلی می‏توانی حضور داشته باشی، آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.

*آشنایی با ۸ بانوی پرستار امام زمان(عج)

اینک در ادامه به شرح حال برخی از زنان نامبرده از کتاب «زنان در حکومت امام زمان(عج)» تألیف حجت‌الاسلام محمدجواد مروجی طبسی اشاره می‏کنیم:

۱- صیانه ماشطه

او یکی از همان ۱۳ بانویی است که در دولت حضرت مهدی(عج) زنده شده، به دنیا باز می‏گردد. وی همسر «حزقیل»، پسر عموی فرعون و شغلش آرایشگری دختر فرعون بود، او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسی، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان می‏کرد.

نوشته‏ اند: روزی وی مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بی‏ اختیار نام خدا را بر زبان جاری ساخت، دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردی؟ گفت: نه، بلکه نام کسی را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است، دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟

گفت: هرگز! من از خدای حقیقی دست نمی‏کشم و تو را پرستش نمی‏کنم. فرعون دستور داد تا تنور مسی برافروزند و همه بچه‏ های آن زن را در حضورش در آتش افکنند، چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید، صیانه می‏خواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستی! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدی زنده می‏گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند و هم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.

۲- سمیه، مادر عمار یاسر

وی هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و بدین ‏سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجه‏ها را بر او روا داشت، او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آن‌ها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، اما آن ها حاضر به چنین‏ کاری نشدند، او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر پوشانید و آن ها را در آفتاب سوزان نگه ‏داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور می‏کرد، آن‌ها را به صبر و مقاومت سفارش می‏کرد و می‏فرمود: ای خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است، سرانجام ابوجهل بر هر یک ضربتی وارد ساخت و ایشان را به ‏شهادت رساند.

خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتی که در راه اعتلای اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایام ظهور مهدی آل محمد(ص) زنده خواهد کرد تا تحقق وعده الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.

۳- نسیبه، دختر کعب مازنیه

او معروف به «ام ‏عماره» و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخی از جنگ های پیامبر اسلام(ص) شرکت جسته و مجروحان جنگی را مداوا کرده است، او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد، با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخم های فراوان برداشت.

پیامبر عزیز این فداکاری را ستود و به فرزندش عماره چنین فرمود: امروز مقام مادر تو از مردان جنگی والاتر است، پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با ۱۳ زخم سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت، با شنیدن فرمان پیامبر خدا(ص) که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جای برخاست و آماده رفتن شد، اما به‏ علت شدت خونریزی نتوانست شرکت کند، همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبداللّه‏ بن کعب مازنی را برای احوالپرسی نسیبه و سلامتی وی به نزد او فرستاد و چون از سلامتی وی آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد.

۴-امّ ایمن

از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول(ص) است. پیامبر به ‏او مادر خطاب می‏کرد و می‏فرمود: hین زن، باقی‏مانده‏ای از خاندان من است، وی همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداوای مجروحان می‏پرداخت.

ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجرای فدک، حضرت زهرا(س) او را به ‏عنوان شاهد معرفی کرد، وی پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.

۵-امّ خالد

در روایت دو بانو به این نام مشهور شده‏اند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه، شاید مقصود ام خالد مقطوعة الید (دست بریده) باشد که یوسف‏ بن عمر، پس از به ‏شهادت رساندن زید بن علی بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد، در کتاب رجال کشی درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق(ع)، مطلبی ذکر شده که حایز اهمیت است، ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعة‏ الید از راه رسید، حضرت فرمود: ای ابابصیر، آیا میل داری که کلام امّ خالد را بشنوی؟

من عرض کردم: آری ای فرزند رسول خدا! با شنیدن آن شادمان می‏گردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت، دیدم وی در کمال فصاحت و بلاغت صحبت می‏کند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.

۶-زبیده

مشخصات کاملی از او نقل نشده است، احتمال دارد زبیده زن هارون‏ الرشید باشد که شیخ صدوق، درباره‏اش گفته است: وی یکی از هواداران و پیروان اهل بیت است، هنگامی که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد، زبیده کارهای خدماتی بسیاری داشت که یکی آبرسانی به عرفات است، همچنین نوشته‏اند وی ۱۰۰ کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صدای تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال ۲۱۶ قمری رحلت کرد.

۷-حبّابه والبیه

از زنان والامقامی است که دوره زندگی هشت امام معصوم را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت، در یک یا دو نوبت به‏ وسیله امام زین‏ العابدین و امام رضا(ع) جوانی‏ اش به‏ او بازگردانده شد، اولین ملاقات وی با امیرمؤمنان(ع) بود که از آن حضرت دلیلی بر امامت درخواست کرد، حضرت در حضور وی سنگی را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جای گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثری بر جای بگذارد او امام است، از این رو حبابه پس از شهادت هر امامی نزد امام بعدی می‏رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ می‏زدند و اثر آن نقش می‏بست، نوبت که به امام رضا(ع) رسید، حضرت نیز چنین کرد، حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا(ع) زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.

روایت شده است که وقتی حبابه به خدمت امام زین‏العابدین رسید، ۱۱۳ سال از عمرش سپری شده بود، حضرت با انگشت سبابه خود اشاره‏ای کرد و جوانی‏اش بازگشت.

۸-قنواء

دختر رشید هجری، یکی از شیعیان و پیروان علی(ع) و خود از یاران با وفای حضرت امام جعفر صادق(ع) است، وی دختر بزرگمردی است که در راه محبت و دوستی امیرمؤمنان به‏ طرز دلخراشی به‏ شهادت رسید، از گفتار شیخ مفید بر می‏آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللّه‏ بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پای پدر خود بوده و به ‏کمک دیگران بدن نیمه‏ جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و به ‏خانه منتقل کرده است.
 

 

رعایت نکاتی برای خروج از خانه!‌!

دین اسلام جامع ترین و کامل ترین دین است، دینی که به جزیی ترین جزییات زندگی مادی و معنوی توجه کرده است. حتی پیرامون شکل ظاهری ما در جامعه و شیوه صحیح راه رفتن و . . . سخن گفته است. بیاییم طریقه صحیح حضور در اجتماع را در محضر معصومین علیهم السلام بیاموزیم.


اجتماع

چگونه در اجتماع ظاهر شویم؟

انسان به اقتضاى فطرت، جویاى پاکیزگى، زیبایى، تمیزى و آراستگى است، از ژولیدگى، پلیدى، پلشتى و پریشانى نفرت دارد. قرآن کریم در آیه‌اى «1» انسان‌ها را به آراستگى و برگرفتن زینت‌هاى خود، هنگام رفتن به مساجد دعوت مى‌کند. (که البته این توصیه منحصر به آرایش ظاهرى نبوده و زینت‌هاى معنوى مانند طهارت و تقوا را نیز شامل مى‌شود. از سوی دیگر پاکیزگی و آراستگی غیر از تبرّج و خودنمایی در اجتماع است و در اسلام انسانی که خود را با خودنمایی، طعمه کامجویی دیگران قرار می دهد به شدت نکوهش شده است.)

در سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز آمده است که هرگاه ایشان قصد خروج از منزل یا پذیرفتن کسى را داشت، موى سر خود را شانه مى‌زد، سر و وضع خود را مرتّب مى‌کرد، خویش را مى‌آراست و براى آن که تصویر خود را ببیند در ظرف آبى مى‌نگریست وقتى علّت این امور را پرسیدند، فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَعالى‌ یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلى‌ إِخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیَّأَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ «2» خداوند متعال دوست دارد، هنگامى که بنده‌اش به سوى برادرانش مى‌رود، خود را براى دیدار آنان آماده کند و بیاراید. هزینه‌اى که آن حضرت براى تهیّه عطر و بوى خوش مصرف مى‌کرد، از هزینه خوراکش بیش‌تر بود و در شب تاریک قبل از آن که با چشم دیده شود، از بوى خوشى که از پیکر مطهّرش در فضا پراکنده بود، شناخته مى‌شد. «3»

از امام باقر علیه السلام نقل شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله از هر کوى و برزنى که عبور مى‌کرد، تا مدّت‌ها بوى خوشى فضاى آن‌جا را معطّر مى‌ساخت به‌گونه‌اى که مردم‌ مى‌فهمیدند که رسول خدا صلى الله علیه و آله از آن مسیر گذشته است.«4»

در تعالیم پیشوایان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصیه‌هاى فراوانى مطرح شده که از آن جمله است، توصیه به پوشیدن لباس پاکیزه و آراسته، شانه‌زدن و مراقبت از موى سر و محاسن، پرهیز از ژولیدگى آن‌ها، تمیزنگهداشتن بدن و زدودن موهاى زاید آن، کوتاه‌کردن ناخن و موى شارب و درون بینى و پرهیز از آنچه که موجب نفرت و کراهت دیگران مى‌شود، از قبیل بوى بد دهان که ناشى از مسواک‌نزدن و خلال‌نکردن دندان‌هاست.«5»

کم‌ترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مى‌دارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمى‌پسندى، براى او نپسندى.

چگونه در اجتماع قدم برداریم؟

امام صادق علیه السلام در بیانى جامع و شیوا، تصمیم صحیح و نیّت درست را قبل از گام‌نهادن در هر راهى، نشانه خردمندى دانسته، مى‌فرماید: نفس خود را از گام‌برداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راه‌رفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتى‌هاى آفرینش الهى برخوردى، از آن‌ها پند گیر. در رفتن به هر سویى بى‌باک مباش و با ناز و تکبّر راه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند (چشم چرانى مکن) و بسیار خدا را یاد کن که در خبر آمده است: مکان‌هایى که تو در آن به یاد خدا بوده‌اى، روز واپسین به نفع تو در نزد خدا گواهى مى‌دهند و برایت از او طلب بخشش خواهند کرد، تا تو را وارد بهشت گردانند.

و نیز با دیگران در راه بسیار سخن مگوى که نشانه بى‌ادبى است. بدان که بسیارى از راه‌ها کمینگاه‌ها و تجارت‌خانه‌هاى شیطان است، پس از شرّش ایمن مباش و رفتن و بازگشتن خود را در اطاعت خدایت بگذران، زیرا تمام حرکاتت در نامه عملت نوشته خواهد شد.«6»

غرور

این گونه راه نرویم:

1. با خودپسندی: قرآن کریم راه‌رفتن با غرور و خودپسندى را نهى کرده و مى‌فرماید: وَ لا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً «7» با خودپسندى بر زمین راه مرو.

2. بسیار تند و یا بسیار کند : در جاى دیگر قرآن کریم اعتدال و میانه‌روى هنگام راه‌رفتن را توصیه کرده است: وَاقْصُدْ فى‌ مَشْیِکَ «8» در راه‌رفتن خود میانه‌رو باش. یعنى نه چنان بى‌حال و کَسِل راه برو که تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حرکت کن که وقار و شخصیّتت مخدوش گردد. امام على علیه السلام فرمود: سُرْعَةُ الْمَشْىِ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُۆمِنِ» «9» به تندى راه‌رفتن ارزش مۆمن را از بین مى‌برد. پس با آرامش و وقار راه برویم: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً. . . «10» و بندگان خداى رحمان کسانى هستند که در روى زمین با فروتنى راه مى‌روند.

 

چگونه در اجتماع با دیگران برخورد کنیم؟

آدمی در زندگى اجتماعى خود ناگزیر است آنچه را که از مردم انتظار انجام آن را دارد، خود مقیّد به رعایت آن باشد و با مردم آن گونه رفتار کند که توقّع دارد با وى رفتار شود.  قرآن کریم، انجام‌ندادن وظایف اجتماعى را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى اجتماع، نکوهش فرموده و آن را نشانه بى‌خردى انسان مى‌داند و مى‌فرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلوُنَ «11» آیا مردم را به نیکى وامى‌دارید و خود را فراموش مى‌کنید در حالى که کتاب خدا را تلاوت مى‌کنید. آیا عقل خود را به کار نمى‌گیرید؟ پس باید دانست که جامعه بر عهده هر یک از اعضاى خود حقوقى دارد که همگى به اداى آن موظّفند و عمل به آنچه آدمى، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایین‌ترین درجه آن است.

نفس خود را از گام‌برداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راه‌رفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتى‌هاى آفرینش الهى برخوردى، از آن‌ها پند گیر. در رفتن به هر سویى بى‌باک مباش و با ناز و تکبّرراه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند

از امام صادق علیه السلام درباره حق مۆمن بر مۆمن سۆال شد، آن حضرت فرمود: . . . أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْها أَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهُ لَهُ ما تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ «12» کم‌ترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مى‌دارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمى‌پسندى، براى او نپسندى.

علاوه بر آن که در یک جامعه اسلامى، تمام آحاد مردم، هم خود محترمند و هم موظّف به رعایت احترام دیگران هستند، از دیدگاه اسلام گروهى از مردم از احترام و تعظیم ویژه‌اى برخوردارند، پیران و سال‌خوردگان از این گروهند. روایات اهل بیت علیهم السلام، این واقعیّت را در قالب تعبیرات لطیفى همچون اجلال، توقیر و تعظیم بیان مى‌کند، که همگى دلیل بر اهمّیّت خاصّ موضوع بوده و بیانگر ارزش والایى است که اسلام براى این قشر از جامعه قائل است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ إِجْلالُ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ «13» تجلیل و احترام مسلمان سال‌خورده و سپید موى در شمار تجلیل از خداوند متعال است. امام صادق علیه السلام نیز بى‌تفاوتى در گرامى‌داشت سال‌مندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌داند و مى‌فرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کَبیرَنا «14» آن که بزرگ‌سالان ما را احترام نکند، از ما نیست.

و نیز مى‌فرماید: عَظِّمُوا کِبارَکُمْ «15» سال‌مندان خود را ارج نهید و بزرگ شمارید. از تعبیرات به کار رفته در احادیث بالا و مانند آن‌ها به راحتى مى‌توان دریافت که رابطه افراد جامعه با سال‌خوردگان نه‌تنها باید بر اساس احترام متعارف باشد، بلکه باید از شکوه و کیفیّتى والا برخوردار باشد، به شکلى که انسان از این رهگذر، خود را براى تعظیم و اجلال الهى آماده کرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پیشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.

بیاییم با حضوری نیکو در اجتماع، الگوی سایر مسلمانان شویم و با ظاهر و گفتار و رفتارمان، دیگران را به خوب دینداری کردن دعوت کنیم. یا مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیم نگاهی به ما بینداز که سخت محتاجیم.

 

پی نوشت:

1. نـحـل (16) ، آیـات 6 ـ 5 ؛ حـج (22) ، آیـه 5 ؛ کـهف (18) ، آیه 7 ؛ صافّات (37) ؛ آیـه 6 ؛ فـصـّلت (41) ، آیه 12 ؛ ملک (67) ، آیه 5 ؛ حجر (15) ، آیه 16 ؛ ق (50) ، آیه 6

2.  بحارالانوار ، ج 16 ، ص 294

3.همان، ص 248

4. همان ، ص 249

5.حلیة المتقین ، علامه مجلسى (ره ) بابهاى پنجم ، ششم ، هفتم

6. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 301

7. اسراء (17) ، آیه 37

8. لقمان (31) ، آیه 19

9. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 302

10. فرقان (25) ، آیه 63

11. بقره (2) ، آیه 44

12. بحارالانوار ، ج 74 ، ص 224

13. اصول کافى ، ج 2 ، ص 165

14. همان

15.  همان

فاطمه سرفرازی 

کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

داروی رفع نگرانی ها

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی بچه‌ی ما به سنین نوجوانی که می رسه نگرانی های ما هم بیشتر میشه ؛نگران این هستیم که دوست ناباب پیدا نکنه، نگران این هستیم که دچار انحرافات جنسی و عاطفی نشه، نگران این هستیم که مبادا سمت اعتیاد بره،  نگرانی نسبت به آینده ،تحصیلات ،ازدواج، اقتصاد و ... هم وجود داره

بعلاوه که این سنین نوجوانی برای خود نوجوان هم یه سری نگرانی ها، ترس ها،اضطراب ها،استرس ها رو به ارمغان آورده 

خود به خود نگرانی ها آرامش و امنیت رو از ما سلب می کنه و غالب خانواده ها دنبال راه چاره ای برای نگرانی های خود هستند و می خواهند فرزندشان از آسیبهای اجتماعی،انحرافات جنسی،روابط حرام و ... در امان باشد و مدام از خود می پرسند راه چاره چیست؟

بنده می خواهم راهکاری را امنیت روحی و روانی شما از زبان امام رضا علیه السلام بیان کنم.

امام رضا علیه السلام در جمع مردم نیشابور فرمودند:

« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی»
کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.
سپس حضرت رضا علیه السلام فرمود:« آری، خداوند راست فرمود و جبرئیل و رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام همه راست گفته اند.»
در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.(چه بسا مامورین مأمون، کجاوه را حرکت دادند.)
ولی امام اشاره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها »
اما در صورتی که به شرط‌های آن عمل شود، و من یکی از آن شرط‌ها هستم. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135. 

کسی که خودش و خانواده اش رو با محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام وارد دژ محکم لا اله االا لله کنه از همه نگرانی ها در امان خواهد بود و از نگرانی های مداوم دنیایی عذاب نخواهد کشید و خودش رو از عذاب آخرتی نجات داده است.

شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت باد

وصیت نامه امیر المومنین علی (ع)

وصیت‎نامه حضرت علی(علیه‎السلام): از وصایاى حضرت علی(علیه‎السلام) در واپسین دم حیات مى‎توان به وصیت گهربار ذیل اشاره نمود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این آن چیزى است که على پسر ابوطالب وصیت مى‎کند: به وحدانیت و یگانگى خدا گواهى مى‎دهد و اقرار مى‎کند که محمد بنده و پیغمبر اوست، خدا او را فرستاده تا دین خود را بر دیگر ادیان پیروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حیات و زندگانى من از آن خداست. شریکى براى او نیست، من به این امر شده‎ام و از تسلیم شدگان اویم .

 

فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نوشته من به او رسد را به امور ذیل توصیه و سفارش مى‎کنم :

 

1- تقوای الهى را هرگز از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقى بمانید.

 

2- همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید، و بر مبناى ایمان و خداشناسى متفق و متحد باشید و از تفرقه بپرهیزید، پیغمبر فرمود: اصلاح میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزى که دین را محو مى‎کند، فساد و اختلاف است .

 

3- ارحام و خویشاوندان را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مى‎کند.

 

4 -خدا را! خدا را! درباره یتیمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.

 

5- خدا را! خدا را! درباره همسایگان، پیغمبر آن قدر سفارش همسایگان را فرمود که ما گمان کردیم مى‎خواهند آنها را در ارث شریک کند.

 

6- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا دیگران در عمل کردن، بر شما پیشى گیرند.

 

7- خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پایه دین شماست .

 

8- خدا را! خدا را! درباره کعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطیل شود که اگر حج متروک بماند، مهلت داده نخواهد شد و دیگران شما را طعمه خود خواهند کرد.

 

9- خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در این راه مضایقه نکنید.

 

10- خدا را! خدا را! درباره زکات؛ زکات آتش خشم الهى را خاموش مى‎کند.

 

11- خدا را! خدا را! درباره ذریه پیغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گیرند.

 

12- خدا را! خدا را! درباره صحابه و یاران پیغمبر، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) درباره آنها سفارش کرده است .

 

13- خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهیدستان، آنها را در زندگى شریک خود سازید.

 

14- خدا را! خدا را! درباه بردگان، که آخرین سفارش پیغمبر درباره اینها بود.

 

15- در انجام کارى که رضاى خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.

 

16- با مردم به خوشى و نیکى رفتار کنید چنانکه قرآن دستور داده است .

 

17- امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید؛ نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آنگاه هر چه نیکان شما دعا کنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.

 

18- بر شما باد که بر روابط دوستانه ما بین خویش بیفزایید، به یکدیگر نیکى کنید، از کناره‎گیرى و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.

 

19- کارهاى خیر را به مدد یکدیگر و به اتفاق هم انجام دهید، از همکارى در مورد گناهان و چیزهایى که موجب کدورت و دشمنى مى‎شود، بپرهیزید.

 

در انجام کارى که رضاى خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.20- از خدا بترسید که جزا و کیفر خدا شدید است .

 

خداوند همه شما را در کنف حمایت خود محفوظ بدارد و به امت پیغمبر توفیق دهد که احترام شما (اهل بیت) و احترام پیغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا مى‎سپارم . سلام و دورد حق بر همه شما ... .(1)

 

از علامه امینی پرسیدم: آخرین ذکرى که على(علیه‎السلام) بر زبان مبارک جارى فرمود چه بود؟

 

مى‎فرماید: بعضى مى‎گویند پس از وصیتى که ذکر آن رفت امام علی(علیه‎السلام) لحظه‎اى بیهوش شد و چون به هوش آمد دیگر سخنى جز لا اله الا الله از حضرت شنیده نشد تا جان به جان آفرین تسلیم فرمود.

 


چنانکه بعضى دیگر گفته‎اند2) آخرین فرمایش ایشان این آیه شریفه بود: و من یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره.(3)


البته گروهى دیگر ذکر کرده‎اند(4) که حضرت ابتدا به فرشتگان خدا سلام داد سپس این آیات را زمزمه فرمود که المثل هذا للیعمل العاملون،(5) یعنى براى چنین لحظاتى باید عمل کرده و بکوشند و ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون (6) یعنى خدا با مردمى است که عمر خود را به تقوا و پرهیزکارى گذراندند و مردمى که همواره کار نیک مى‎کنند. آنگاه در واپسین دم حیات فرمود: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله .