دستور زبان فارسی:
جمله : کلمه یا مجموعه ای از کلمات است که پیامی را از یک شخص به دیگران
می رساند.
جمله از نظر پیام و مفهوم یا شیوه ی بیان :
1 ـ خبری : خبری را به ما می رساند. (علامت این نوع جمله ( .) می باشد.)
2 ـ امری : کاری را درخواست می کند. (علامت این نوع جمله ( . ) می باشد.)
3 ـ پرسشی : سؤالی را مطرح می کند. (علامت این نوع جمله ( ؟ ) می باشد.)
4 ـ عاطفی : یکی از عواطف انسان مانند: تعجّب،تأسف،آرزو،دعا،نفرین و ... را بیان
می کند.(علامت این نوع جمله ( ! ) می باشد.)
* جمله هایی که بوسیله ی آن ها برای کسی دعا می کنیم،« جمله ی دعایی »
نامیده می شوند.فعل این نوع جملات معمولاً « باد ـ مباد ـ مبادا ـ بادا »می باشد و
این جملات جزء «جملات عاطفی » محسوب می شوند.
در زبانِ فارسی جمله دارایِ دو قسمتِ اصلی است :
1ـ نهاد 2 ـ گُزاره
1 ـ نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درباره ی آن خبر می دهیم ؛
یعنی«صاحب خبر» است.
نهاد اجباری ( شناسه ) : ضمیری است که به انتهای فعل می چسبد تا صیغه ی
آن را مشخص کند.
در زبان فارسی به نهادی که در ابتدای جمله می آید،« نهاد اختیاری» و
به نهادی که به انتهای فعل می چسبد،« نهاد اجباری(شناسه)» می گویند.
مثال : من به مدرسه رفتم. « من» : نهاد اختیاری و « ـَ م » : نهاد اجباری
مانند : ادبیّات به یاری ابزارها و عواملِ گوناگون پدید می آید. واژه ی ادبیّات نهاد است.
گاهی نهاد بیش از یک کلمه است که اصطلاحاً به آن گروه نهادی می گویند؛
مانند :
پس از واقعه ی عظیمِ انقلاب اسلامی،بسیاری از بنیاد هایِ فکری،فرهنگی و معیارهایِ
ارزشی و اخلاقی ،دگرگون شد. گروه نهادی
برایِ پیدا کردنِ نهاد به اوّل فعل، « چه چیزی ؟ » یا « چه کسی ؟ » اضافه
می کنیم و نهاد را به دست می آوریم؛مانند :
زبانِ هر جامعه در هردوره ای بر پایه ی باورها و ارزش ها ی دینی،سامان
می یابد.
چه چیزی سامان می یابد ؟ زبان = نهاد
2ـ گُزاره : خبری است که درباره ی نهاد داده می شود.
مهمترین جزء گزاره ،«فعل» است .
مانند : انقلاب ، کرامتِ انسانی را به افرادِ جامعه باز گرداند.
نهاد گُزاره
توضیحی درباره ی اجزای گزاره : ( مربوط به درس ادبیات )
1ـ مفعول : کلمه ای است که کار بر آن واقع می شود .
مانند : کبوتر پرواز را دوست دارد. در این جمله پرواز مفعول است.
*نشانه ی مفعول « را » است ،امّا همیشه همراه مفعول نمی آید؛
یعنی گاهی مفعول بدونِ نشانه ی« را » می آید.گاهی هم «ی » به مفعول
می چسبد.
به طورِ کل،مفعول به شکل هایِ زیر می آید :
الف ) من پرنده را دیدم. ( با نشانه ی « را » ) پرنده : مفعول
ب ) من پرنده ای دیدم. ( با نشانه ی « ی » ) پرنده ای : مفعول
پ ) من پرنده ای را دیدم. (با نشانه ی « را » و « ی ») پرنده ای : مفعول
ت ) من پرنده دیدم. ( بدونِ هیچ نشانه ای ) پرنده : مفعول
راه شناختِ مفعول : به اوّل فعل ، « چه چیز را ؟ » یا « چه کس را ؟ »
اضافه می کنیم ، اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در
جوابِ « چه چیز را ؟ » یا « چه کس را ؟ » می آید؛
هم نامه ی نا نوشته خوانی = چه چیز را خوانی ؟
نامه ی نانوشته را = نامه ی نا نوشته : مفعول
ما را به راهِ هُدی راهنمایی کن . =چه کسی را راهنمایی کن ؟
ما را = ما : مفعول
2 ـ مسند : صفت یا حالتی است که آن را به نهاد نسبت می دهند.
به فعل هایی که مسند می پذیرد فعلِ اسنادی (ربطی) می گویند.
فعل هایِ اسنادی (ربطی ) عبارتند از :« است ـ بود ـ بُوَد ـ شد ـ گشت ـ
شَوَد ـ باشد ـ باد ـ هست ـ نیست »
* روشِ پیدا کردنِ مُسند:
به اوّل فعلِ اسنادی،کلمه هایِ « چگونه؟ » یا « چی ؟ » اضافه می کنیم و مُسند
را به دست می آوریم؛
مانند : انقلابِ دینی و فرهنگی در آثارِ نویسندگانِ پس از انقلابِ اسلامی نیز
جلوه گر شد.
چگونه شد = جلوه گر = مُسند
مثال : هم نشینِ نیک ، بهتر از تنهایی است .
نهاد مسند فعلِ اسنادی (ربطی)
3 ـ مُتَمّم : واژه ای که بعد از حرفِ اضافه می آید .
مانند :
او به مدرسه رفت . مدرسه : متمّم
برخی از حروفِ اضافه : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ اندر ـ برای ـ از برایِ ـ از بهرِ ...
کبوتر پرواز را در آسمان دوست دارد .
نهاد مفعول حرفِ نشانه حرفِ اضافه متمّم فعل غیراسنادی
دستور زبان فارسی :
« انواع حروف در زبان فارسی»
در دستور زبان فارسی«حروف» کلماتی را می گوییم که معمولاً از کلمه های
دیگرکوتاه تر هستند و معنی مستقلی ندارند و کار آن ها پیوستن جمله ها و
کلمه ها به یکدیگر و نسبت دادن کلمه به فعل و یا نشان دادن موقعیّت کلمه
در جمله است.
حروف خودشان نقشی ندارند بلکه وظیفه ی آن ها نشان دادن اجزای دیگر است.
انواع حروف در فارسی :
1 ـ حروف اضافه : مانند : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ برای ـ از برای ـ بهر ـ از بهرِ ـ بدونِ ـ
اندر ـ جز ـ مگر ـ مثل ـ بی ـ سویِ ـ به سویِ ـ به منظورِ ـ از پیِ ـ به وسیله یِ ـ
به سانِ ـ به کردارِ ـ مانندِ ـ همانندِ ـ همچو ـ همچون و ...
و به واژه ی بعد از حرف اضافه « متمّم » می گویند.
2 ـ حرف نشانه : مانند « را » نشانه ی مفعول
3 ـ حرف ربط ( پیوند ) : حرف هایی را گویند که دو کلمه یا دو جمله را به هم
پیوند می دهد.
مانند : و ـ که ـ تا ـ ولی ـ چون ـ امّا ـ نیز ـ اگر ـ اگرچه ـ بلکه ـ پس و ...
از میان این حروف،اگر حرف« واو» دو کلمه را به هم پیوند دهد به آن حرف،
« واو عطف» می گوییم و اگر حرف « واو» دو جمله را به هم پیوند دهد به آن
حرف،« واو ربط (پیوند)» می گوییم .
باباطاهر(شاعر عارف قرن 5)،فائز دشتستانی(شاعر عهد قاجار)
6 ـ رباعی: شعری است چهارمصراعی که مصراع سوّم آن معمولاً قافیه ندارد.
در واقع مصراع« اوّل،دوّم وچهارم» هم قافیه اند و مصراع سوّم در شعر برخی از دوره ها
بی قافیه است. بعضی رباعی ها بیت سوم قافیه دارد.
پیام اصلی شاعر،معمولاً در مصراع آخر می آید و سه مصراع دیگر مقدّمه ی سخن شاعر
است.
درون مایه و موضوع رباعی:عاشقانه و عارفانه یا فلسفی است.
رباعی،مناسب ترین قالب برای ثبت لحظه های کوتاه شاعرانه است.
نمونه هایی از شعرهایی که در قالب رباعی سروده شده است :
هنگام سپیده دَم مرغِ سحری / دانی که چرا همی کند نوحه گری ؟
یعنی که نمودند در آیینه ی صبح / کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری (خیّام نیشابوری)
تفاوت دوبیتی و رباعی :
دوبیتی با یک « هجای کوتاه » و رباعی با یک « هجای بلند » آغاز می شود.
شکل قالب رباعی :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ * ــــــــــــــــــــــــــــــــ *
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــ *
*شاعرانی که درآثارشان،بیش تر از این قالب شعری استفاده کرده اند:
خیّام(قرن 5)،عطّار (قرن 6
ویکتوآ پیتان به تازگی 30 ساله شده و زمانی یکی از گردشگران ایران بوده، اما حالا یک شهروند ایرانی است. او آخرینبار که به ایران سفر کرد با «مصطفی» آشنا شد و با او ازدواج کرد و تصمیم گرفت در روستای مصر خوروبیابانک زندگی کند. اهالی روستا به او «ویکی» میگویند.
او که فرانسویتبار است، درباره پیشینه ذهنی که از ایران داشت اظهار میکند: والدین پدرم در زمانهای بسیار دور در ایران زندگی میکردند که پدربزرگم مهندس شرکت نفت بود. در خانه ما همه فرشها ایرانی و روی دیوارها تابلوهای مینیاتور نصب شده بود. خیلی دوست داشتم به ایران سفر کنم، اما نمیدانستم یک زن تنها هم میتواند به ایران سفر کند یا نه؛ چون در رسانههای خارجی تصاویر خوبی از ایران نشان نمیدهند. بعدا خیلی اتفاقی با شخصی در فرانسه آشنا شدم که زیاد به ایران سفر میکرد و گفت تصمیم دارد دوباره به ایران برود و گفت من هم میتوانم همراهش به ایران بروم، 10 روز بعد از آن ایران بودم.
ویکی ادامه میدهد: اول به عشق شوهرم زندگی در کویر مصر را انتخاب کردم، اما خودم هم طبیعت و زندگی ساده اینجا را دوست داشته و دارم و احساس میکنم آزادی بیشتری دارم. اینجا خبری از اجبارهای اجتماعی که در شهرهای بزرگ دیکته میشوند نیست و مردم سبک زندگی خودشان را انتخاب میکنند. بنابراین چهارچوب زندگی شهری وجود ندارد و من به این خاطر احساس آزادی بیشتری میکنم.
او همچنین درباره صنایعدستی که میفروشد به خبرنگار ایسنا میگوید: در طول هفته همهچیز آرام است، اما آخر هفته که گردشگران بسیاری به منطقه میآیند، سرمان شلوغ و فروشمان زیاد میشود.
ویکی میافزاید: فروش صنایع دستی کفاف هزینههای زندگیمان را در اینجا میدهد، اما هربار که میخواهم به فرانسه سفر کنم با مشکل مالی مواجه میشوم. طی چهار ماه و نیمی که در ایران زندگی میکنم تنها یکبار برای انجام کارهایم به فرانسه رفتهام و اگر بتوانم سالی یکبار به کشورم سفر کنم، برایم خوب است؛ چون من هم نیاز دارم در سال یکبار خانوادهام را ببینم.
فارسی هفتمین زبانی است که ویکی در طول پنج ماه اقامتش در ایران یاد گرفته. او که به خوبی فارسی حرف میزند، درباره اینکه چطور آن را در مدت کوتاه یاد گرفته است، اظهار میکند: من هوش بالایی دارم، در کنار آن چون همسرم خیلی کم انگلیسی صحبت میکند، انگیزه یادگیری من برای این زبان زیاد شده است. در عین حال از یک کتاب خوب فرانسوی - فارسی استفاده میکنم. زمانی که اینجا آمدم، هیچ چیز از زبان فارسی را متوجه نمیشدم و صحبت کردن با همسرم برایم سخت بود، اما الان خیلی بهتر میتوانم صحبت کنم.
او ادامه می دهد: 90 درصد قابهای خاتم کاری یا صنایعدستی میدان نقش جهان اصفهان چینی هستند، اما من فقط جنس ایرانی میفروشم. گرچه کار دشواری است، اما بعد از پیگیریهای بسیار جاهایی را که صنایع دستی ایرانی را عرضه میکنند پیدا و در مغازهام میفروشم.
مصطفی اضافه میکند: قبل از عید بود که یک مغازه در روستای مصر اجاره کردم، شاید اینکه از یزد به اینجا آمدهام و سه مغازهام در یزد را جمع کردم احمقانه به نظر برسد، اما خودم از کاری که انجام دادهام راضی هستم. گرچه درآمدم میلیاردی نیست، اما گاهی اوقات در یک هفته دو میلیون تومان برای مغازه خرید میکنم.
او درباره آشناییاش با «ویکی» میگوید: به نظرم او بعد از سفر به 40 کشور، آمادگی شروع یک زندگی مشترک را داشت و من هم که تازه به مصر آمده و تنها بودم، صبحها مغازه را باز میکردم و در کنار آن به مردم روستا در کشاورزی و دیگر کارها کمک میکردم. روز اولی که با هم آشنا شدیم، صبح زود بود و من از قنات برمیگشتم. حالا حدود پنج ماه است که با هم ازدواج کردهایم.
مصطفی میگوید: سعی نکردم تا زبان فرانسوی را از ویکی یاد بگیرم، اما اگر ویکی فارسی را خوب حرف میزند به خاطر این است که مربی خوبی مثل من داشته است!
خانواده ویکی تنها عکس مصطفی را دیدهاند و نظرشان درباره او این بوده که شبیه مردان اصیل ایرانی است.
او که برنامههای بسیاری برای آینده مغازه صنایع دستیشان دارد، در اینباره میگوید: میخواهم دستگاههای بافندگی قدیمی را از شهرهای مختلف خریداری کنم تا وقتی توریستها به این مناطق میآیند، بتوانند حتی اگر دو رج ببافند و این هنر را تجربه کنند. اما انجام چنین کاری نیاز به زمان دارد.
گزارش از: کبریا حسینزاده
مدیریت محترم آموزش و پرورش
به استحضار می رساند گروه زبان و ادبیات فارسی و گروه زبان و ادبیات عرب دومین مجمع دبیران را روز چهارشنبه
1/11/93 با موضوع : « بررسی سوالات دیماه و طراحی سوالات استاندارد و هم اندیشی و تبادل آرا » راس ساعت 3
در محل مرکز تحقیقات برگزار می نمایند.
با تشکر گروه زبان و ادبیات فارسی و گروه زبان و ادبیات عرب