خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

تلنگر 26 ( آدم های بزرگ ، متوسط ، کوچک)

آدم های بزرگ ، متوسط ، کوچک

 آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند

آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند

آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند .

                                                                         آدم های بزرگ درد دیگران را دارند
                                                                         آدم های متوسط درد خودشان را دارند
                                                                         آدم های کوچک بی دردند .

آیةالکرسی

 آیه الکرسی دومین آیه بزرگ قرآن در آیه الکرسی نظرات مختلفی مطرح است که آیا آیه الکرسی همان آیه 255 سوره مبارکه بقره می باشد و یا آیات 256 و 257 هم به آن اضافه شده و بزرگترین آیه قرآن را تشکیل میدهد (آیه 282 به نام دین در همین سوره بلندترین میباشد) در مجموع آیه 255 سوره بقره اختصاص یافته به نام آیه الکرسی

 

 آیه الکرسی یعنی چه؟  

 

 تعریف کرسی در آیه ای که به آیه الکرسی معروف شده است کرسی از ریشه ( ک- ر – س ) گرفته شده و به معنی اتصال یافتن اجزای یک ساختمان به هم می باشد و نیز کرسی را تخت هم می گویند که بر آن می نشینند که در این زمینه می توان برای کرسی سه معنی آورد

 علم الهی:  

 

1 - کرسی همان جسم بزرگ کیهانی است که زمین، خورشید و آسمان ونیز سایر اجزا ی آسمان را در برمی گیرد. 2) جسم بزرگ کیهانی: کرسی را همان یک جسم و جرم بزرگ کیهانی تصور کرد که تمام اجزائی که در آسمان و زمین … است در آن جای می گیرد  

 

 از حضرت علی (ع) نقل شده است که آسمان وزمین وتمام موجودات در داخل این کرسی قرار دارندکه چهار فرشته به اذن خداوند آن را حمل می کنند

 قدرت و سلطنت الهی:  

کرسی را همان جهان هستی است که این جهان تمام تحت سلطه و قدرت حضرت احدیت بوده و هیچ جنبنده ای از دایره قدرت واحاطه و سیطره او خارج نمی شود وبدون اذن او هیچ تغییری ایجاد نمی شود  

 

عرش:  

 

درلغت همان کرسی است که عرش در لغت فارسی به معنی رکن واساس هرچیز و یا سقف خانه گفته می شودبنا براین با توجه به این دو تعریف در مورد کرسی وعرش متوجه می شویم که کرسی ظاهر وعرش باطن هر چیز را گویند. 

 شأن نزول آیه الکرسی  

 

 در قرآن کریم آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل می شد دارای علت و سببی بود که به اذن خداوند توسط فرشتگان برای رسول اکرم(ص) فرستاده می شد که در مجموع به آنها شأ ن نزول می گویند. و سبب نزول آیه الکرسی درسوره بقره احتمالا این بوده که قوم یهود معتقد بود ند که خداوند تبارک وتعالی پس از خلقت آفرینش آسمانها و زمین و… خسته شده و برای رفع خستگی روی کرسی نشست که آیه مبارک آیه الکرسی بر رد عقاید منحرف کننده قوم یهود نازل شد.  

 

آیة الکرسی را خداوند تبارک وتعالی توسط رسول اکرم(ص)در سوره مبارک بقره به انسان عطا فرموده است و خداوند می فرماید: این آیه عظیم الشأن و با برکت را به بندگانم هدیه می کنم وبه همین دلیل است که پیغمبر عزیر ما به پیروانش توصیه می کند که آیه الکرسی را مورد توجه خاص قرار دهند و تلاوت کنند تا از منشأ خیر و برکت آن بهره گیرند. 

 رسول اکرم(ص) در هنگام خواندن آیه الکرسی تبسم می کرد ند و می فرمودند : آیه الکرسی گنج بزرگ و رحما نی است که زیر عرش (همان کرسی) به من نازل شدو نیز در روایت آمده است که هنگام نزول آیه الکرسی هزار فرشته تا رسیدن به حضرت رسول اکرم(ص) این آیه مبارک وعظیم را همراهی می کرد. 

 

 اهمیت آیه الکرسی  

در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر گرامی اسلام ص نقل شده است که از ابی بن کعب سؤال کرد و فرمود: کدام آیه برترین آیه کتاب اللَّه است؟ عرض کرد: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، پیامبر ص دست بر سینه او زد و فرمود: دانش بر تو گوارا باد، سوگند به کسی که جان محمد ص در دست او است این آیه دارای دو زبان و دو لب است که در پایه عرش الهی تسبیح و تقدیس خدا میگوید. -  

 

چه عطری برای چه مکان و شرایطی؟


 

استفاده از عطر و ادکلن و خوشبو کردن بدن قبل حضور در مکان های مختلف کار بسیار پسندیده ایست.اما هر کار پسندیده ای نیز قوانین و شرایطی دارد که تبعیت نکردن از آن به جای نتیجه مثبت حتی نتیجه منفی را به دنبال خواهد داشت.اگر میخواهید برای حضور در مکان ها و شرایط مختلف از عطر استفاده کنید،به خوبی باید از تناسب عطر با شرایط مختلف آگاه باشید.برای آگاهی از این مسئله با دلگرم همراه شوید:

برای محافل رسمی بهتر است از عطرهای تلخ، گرم، شیرین و تند استفاده کنید. به عطرهایی که معمولاً بوی شکلات و میوه های تابستانی را میدهند عطرهای شیرین و گرم می گویند و عطرهایی هم که از اسانس ریشۀ درختان و ادویه های تند شرقی درست شده اند را عطرهای تلخ گویند .

غالبا عطرهایی که در مجالس دوستانه استفاده می شوند عطرهای سرد و ترش هستند بخاطر حس طراوت و آرامشی است که منتقل می کنند. عطرهای سرد یک حس خنکی، شادابی و جوانی را به آدم القا می کنند. با استشمام عطرهای ترش هم یاد مرکبات می افتید

در فصل زمستان از عطرهای سنگینی مثل عطرهای تلخ وتند استفاده کنید. در این فصل، ماندگاری عطرها به دلیل پایین بودن دما بیشتر است .

در دنیای مُد، عطر و ادکلن هم مثل رخت و لباس و کفش و کلاه و…. سال به سال، نو می شود اما هر عطری برای هر سن و هرموقعیتی مناسب نیست . همیشه بهتر است که در مکا‌نهای رسمی از رایحه ‌های تلخ، گرم، شیرین و تند استفاده کنید .

در ساخت عطرهای تلخ معمولاً از اسانس هایی مانند ریشه درختان و ادویه ‌های تند شرقی استفاده می کنند. عطرهای شیرین و گرم هم عطرهایی هستند که از بو و طعم شکلات و میوه ‌های تابستانی برخوردارند . همیشه بهتر است که در محافل دوستانه و صمیمی، از عطرهای سرد و ترش استفاده کنید .

 

عطر سرد به عطری می گویند که حس خنکی و تازگی را القاء ‌کند. استشمام این عطرها معمولاً باعث میشود که طعمِ میوه هایی مانند خیار و هندوانه را بخاطر بیاوریم .

عطر ترش به عطری می گویند که طعم مرکبات را بخاطر بیاورد. عطرهای ترش نیز القاکنندۀ حس طراوت و شادمانی اند .

عطرهای سرد و ترش باعث آرامش روحی و رفع خستگی نیز میشوند. لابد دیده اید که در باشگاه های ورزشی، هوای داخل باشگاه را معمولاً با رایحه ‌های سرد و ترش مطبوع می کنند.

عطرهایی با طعم گلهای وحشی می‌توانند حس صمیمیت بیشتری به محیط القاء کنند .از زمانهای گذشته، این باور همچنان پابرجاست که عطر و ادکلن را باید به پوست جلوی گردن و یا به مچ دست زد. واقعیت این است که زدن عطر بر روی محل نبض ها مانند: مچ دست، مچ پا، پشت زانوها و نبض گردن (باعث متصاعدشدن رایحۀ عطر شده و کلاً خوشایند است، اما پزشکان توصیه می کنند به گردنتان عطر نزنید چرا که این کار، احتمال بیماریهای پوستی را در این ناحیه افزایش می دهد .

به کجا چنین شتابان

نوه امام : بنیان گذار انقلا ب نسبت به مسئله حجاب با خشونت برخورد نمی کردند ، بسیار بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمی کردیم

 

1- یعنی امام باید حجاب را اجباری کند ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

2- آیا یک روحانی باید در مورد حجاب که مسئله عمیقی است و اثرات عمیقی هم دارد مسئله حجاب را اینگونه مطرح و به این سادگی باان برخورد کند به جای اینکه ان را باز کند و به ضرورتش اشاره کند ؟؟؟

3- ایا حجاب در کشور ما اجباری است که وضع این چنین است ؟؟

4- ایشان به یک روسری کوتاه و مانتوی کوتاه می گویند حجاب ؟؟؟

5- ایشان به مطرح کردن این سخنان چه اهدافی را دنبال می کنند و چه چیز را به افکار عمومی تزریق می کنند ؟

6- چند درصد با چشمان باز به این سخن پاسخ می دهند ؟؟؟؟

 

نمی دانم چرا اینقدر در مورد مسئله ایی که می توان به همین راحتی حلش کرد اینقدر مته به خشخاش می گذارند مثل اینکه گذشته خود را به  کلی فراموش کرده اند مادران گذشته را می گویم که چطور برسر دخترانشان چادر می گداشتند چرایحالا این حجاب شده است برای اینها یک مبذل یا شایدم وسیله برای هدفشان که هی رویش بحث کنند.

بله در دین اجبارینیست ما باید دین اسلام را با چشم باز بپزیریم و برای حجاب هم اگر بچه مادرش را از او ل با جادر ببیند و مادرهم از همان دوران اول واجب شدنش ان را با چادر مانوس کند دیگر ضرورتی به اجبار نیست پس می گویی ما چطور چادری شدیم ؟؟؟

بله حرف های امثال این اقا زاده ها و اقایان را نمی توان به همین سادگی تفسیر کرد یا بهتر است بگوییم حرفهای این چنینی از زبان اشخاصی خاص را نمی توان به همین راحتی ازان گذشت وباید با تامل در باره ان فکر کرد بعدم مگر الان ما با خشونت داریم مردم را وادار به حجاب می کنیم بعضی ها که ماشاالله انقدر ازادهستند که حیا را هم قورت داده اند چه به رسد به حجاب نه قضیه به همین سادگی نیست انها می دانند چه می گویند این ماهستیم که باید چمشانمان بیشتر بروی حرفهای این اقایان باز کنیم

و اما درباره این اقا زاه ها: ماا اعتقاد داریم که خداوند به همه ی انسانها شرافت و عزت می دهد ، اما گاهی انگار بعضی ها از این عزت و شرافت در عزابند که همواره درتلاش از دست دادنش هستند و گاهی انچنان درگیر دنیا و بازیهایش می شوند که نه تنها به خود ضربه می زنند بلکه بروی تفکر ات بعضی انسانهای ساده نیز اثر می گذارند.

آنها همانهایی هستند که لباس روحانیت برایشان مانند عصایی است برای ایستادن یا مانند وسیله ایست برای دیده شدن و در عوض آنقدر به سیاسی بودن عادت کرده اند که این سیاسی بودن به کامشان لذت بخش بوده که یادشان می رود که ابرو و عزت و شرف انسانها امانتی بیش نیست در دستانشان و انقدر شتابان پیش می روند که انگار هیچ چیز جلودارشان نیست .

و چه بسا خیال هم می کنند که آبروی امام برایشان وسیله ایست تا چو ب حراج بزنند به تفکرا ت و راه راستین آن امام عزیز و نمی دانند حرف اما م در قلب مردم رفته است نه درگوششان که و حالا سندی است برای نشان دادن هرچه بیشتر حماقتهایشان .

و گاهی چه آسان و راحت همانند کودکان سخن می گویند انگار مردم هیچ علمی ندارند ، و انقدر پیش خودشان مردم را ساده می انگارند که سخنان خودشان نیز مانند احمقان می شود .

و گاهی با خود می اندیشم امام زمان برای چه کسانی باید دعا کند ؟؟

برای ما و شما یا برای کسانی که خود به اندازه هزاران هزار کس ادعا دارند  اما ....؟؟؟؟

 

 

نکته های دستور زبان فارسی

دستور زبان فارسی:

جمله : کلمه یا مجموعه ای از کلمات است که پیامی را از یک شخص به دیگران

می رساند.

 

جمله از نظر پیام و مفهوم یا شیوه ی بیان :

 

1 ـ خبری : خبری را به ما می رساند. (علامت این نوع جمله ( .) می باشد.)

 

2 ـ امری : کاری را درخواست می کند. (علامت این نوع جمله ( . ) می باشد.)

 

3 ـ پرسشی : سؤالی را مطرح می کند. (علامت این نوع جمله ( ؟ ) می باشد.)

 

4 ـ عاطفی : یکی از عواطف انسان مانند: تعجّب،تأسف،آرزو،دعا،نفرین و ... را بیان

 می کند.(علامت این نوع جمله ( ! ) می باشد.)

* جمله هایی که بوسیله ی آن ها برای کسی دعا می کنیم،« جمله ی دعایی » 

نامیده می شوند.فعل این نوع جملات معمولاً « باد ـ مباد ـ مبادا ـ بادا »می باشد و

 این جملات جزء «جملات عاطفی » محسوب می شوند.


در زبانِ فارسی جمله دارایِ دو قسمتِ اصلی است : 

 1ـ نهاد  2 ـ گُزاره

 

1 ـ نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درباره ی آن خبر می دهیم ؛

یعنی«صاحب خبر» است.

 

نهاد اجباری ( شناسه ) : ضمیری است که به انتهای فعل می چسبد تا صیغه ی

 آن را مشخص کند.

در زبان فارسی به نهادی که در ابتدای جمله می آید،« نهاد اختیاری» و 

به نهادی که به انتهای فعل می چسبد،« نهاد اجباری(شناسه)» می گویند.

مثال : من به مدرسه رفتم.  « من» : نهاد اختیاری  و « ـَ م » : نهاد اجباری

مانند : ادبیّات به یاری ابزارها و عواملِ گوناگون پدید می آید. واژه ی ادبیّات نهاد است.

گاهی نهاد بیش از یک کلمه است که اصطلاحاً به آن گروه نهادی می گویند؛ 

مانند : 

پس از واقعه ی عظیمِ انقلاب اسلامی،بسیاری از بنیاد هایِ فکری،فرهنگی و معیارهایِ 

ارزشی و اخلاقی ،دگرگون شد.                                گروه نهادی

 

برایِ پیدا کردنِ نهاد به اوّل فعل، « چه چیزی ؟ »  یا « چه کسی ؟ » اضافه 

می کنیم و نهاد را به دست می آوریم؛مانند : 

زبانِ هر جامعه در هردوره ای بر پایه ی باورها و ارزش ها ی دینی،سامان

می یابد. 

چه چیزی سامان می یابد ؟  زبان  = نهاد                                                                                                                        

2ـ گُزاره : خبری است که درباره ی نهاد داده می شود. 

مهمترین جزء گزاره ،«فعل» است .

مانند : انقلاب ، کرامتِ انسانی را به افرادِ جامعه باز گرداند.   

            نهاد                                گُزاره 

 

توضیحی درباره ی اجزای گزاره : ( مربوط به درس ادبیات )

1ـ مفعول : کلمه ای است که کار بر  آن واقع می شود .

مانند : کبوتر  پرواز را  دوست دارد. در این جمله پرواز مفعول است.

                                                                                                                                     

*نشانه ی مفعول « را » است ،امّا همیشه همراه مفعول نمی آید؛

 یعنی گاهی مفعول بدونِ نشانه ی« را » می آید.گاهی هم «ی » به مفعول

 می چسبد. 

به طورِ کل،مفعول به شکل هایِ زیر می آید :

الف ) من  پرنده  را دیدم.  ( با نشانه ی « را » ) پرنده : مفعول

ب ) من  پرنده ای  دیدم.  ( با نشانه ی « ی » ) پرنده ای : مفعول

پ ) من  پرنده ای   را دیدم.  (با نشانه ی « را » و « ی ») پرنده ای : مفعول

ت ) من   پرنده   دیدم.  ( بدونِ هیچ  نشانه ای  )  پرنده : مفعول

 

راه شناختِ مفعول : به اوّل فعل ، « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ » 

اضافه می کنیم ، اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در 

جوابِ « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ » می آید؛

هم نامه ی نا نوشته خوانی  = چه چیز را خوانی ؟ 

 نامه ی نانوشته را  = نامه ی نا نوشته : مفعول 

ما را به راهِ هُدی راهنمایی کن .  =چه کسی را راهنمایی کن ؟    

 ما را   = ما : مفعول

 


 

2 ـ مسند : صفت یا حالتی است که آن را به نهاد نسبت می دهند.

به فعل هایی که مسند می پذیرد فعلِ اسنادی (ربطی) می گویند. 

 

 فعل هایِ اسنادی (ربطی ) عبارتند از :« است ـ بود  ـ بُوَد ـ شد ـ گشت ـ

 شَوَد ـ باشد ـ باد ـ هست ـ نیست »

 

* روشِ پیدا کردنِ مُسند:

به اوّل فعلِ اسنادی،کلمه هایِ « چگونه؟ » یا « چی ؟ » اضافه می کنیم و مُسند

 را به دست می آوریم؛            

مانند : انقلابِ دینی و فرهنگی در آثارِ نویسندگانِ پس از انقلابِ اسلامی نیز 

جلوه گر شد. 

 چگونه شد  = جلوه گر  =  مُسند                   

مثال :  هم نشینِ نیک ،   بهتر از تنهایی    است .       

               نهاد                   مسند            فعلِ اسنادی (ربطی)

 


 

3 ـ مُتَمّم : واژه ای که بعد از حرفِ اضافه می آید . 

مانند : 

  او  به  مدرسه  رفت . مدرسه : متمّم 

 

برخی از حروفِ اضافه : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ اندر ـ برای ـ از برایِ ـ از بهرِ ...

 

کبوتر      پرواز          را                    در             آسمان        دوست  دارد .

نهاد      مفعول     حرفِ نشانه     حرفِ اضافه     متمّم         فعل غیراسنادی 

 


 

دستور زبان فارسی : 

« انواع حروف در زبان فارسی»

 

در دستور زبان فارسی«حروف» کلماتی را می گوییم که معمولاً از کلمه های 

دیگرکوتاه تر هستند و معنی مستقلی ندارند و کار آن ها پیوستن جمله ها و 

کلمه ها به یکدیگر و نسبت دادن کلمه به فعل و یا نشان دادن موقعیّت کلمه 

در جمله است.

حروف خودشان نقشی ندارند بلکه وظیفه ی آن ها نشان دادن اجزای دیگر است.

 

انواع حروف در فارسی :

1 ـ حروف اضافه : مانند : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ برای ـ از برای ـ بهر ـ از بهرِ ـ بدونِ ـ 

اندر ـ جز ـ مگر ـ مثل ـ بی ـ سویِ ـ به سویِ ـ به منظورِ ـ از پیِ ـ به وسیله یِ ـ 

به سانِ ـ به کردارِ ـ مانندِ ـ همانندِ ـ همچو ـ همچون و ... 

 و به واژه ی  بعد از حرف اضافه « متمّم » می گویند.

 

2 ـ حرف نشانه : مانند « را » نشانه ی مفعول

 

3 ـ حرف ربط ( پیوند ) : حرف هایی را گویند که دو کلمه یا دو جمله را به هم

 پیوند می دهد. 

مانند :  و ـ که ـ تا ـ ولی ـ چون ـ امّا ـ نیز ـ اگر ـ اگرچه ـ بلکه ـ پس و ...

از میان این حروف،اگر حرف« واو» دو کلمه را به هم پیوند دهد به آن حرف،

« واو  عطف» می گوییم و اگر حرف « واو» دو جمله  را به هم پیوند دهد به آن

 حرف،« واو ربط (پیوند)» می گوییم .

 
 http://farsi220.blogfa.com/