برادر ندارم،کلاس که بچه ها ازغیرتی شدن داداش هاشون حرف می زدند،دلم میخواست کاش برادرداشتم وبعضی وقتا برام غیرتی میشد!؟"این شاید توجیه رفتاریست که الان غریبانگیر دانش آموزی شده که...
بهترین جا برای یافتن برادر"چت"بود،مشاورم میدونه چت چیه؟! تقریبا خوب:
بعدش با فردی آشنا شدم که یکسال از من بزرگتر بود،اول کار بهش گفتم:رابطه من با تو مثل خواهر وبرادر خواهد بود!؟واو هم قبول کرد.اول داستان هر چی بهمدیگه گفته بودیم دروغ بود جز سن که او17 سال داشت ومن یکسال کوچکتر...
بعد که بیشتر چت کردیم ناخودآگاه خودم را با تمام مشخصات معرفی کردم و اون هم تقریبا" چنین کرد رابطه کشید به مکالمه تلفنی و...خانواده اوفهمیدند که با من رابطه دارد ولی من بکسی نگفتم.
بعد چند ماه (6ماه)به این نتیجه رسیدم که دیگه به برادر نیاز ندارم مثلا چه بشه که بیام حرفام بزنم و...!!این رابطه من وقانع نمی کنه!باید حرفهایی میزدیم غیر از حرفهای معمولی همیشگی،بهش گفتم:بیا خواستگاری من و او در کمال تعجب گفت:چه جوری !؟من که سنی ندارم!شغل ندارم! و...!؟ادامه دادم نیای رابطه را باید قطع کنیم،گوشی را برای چند روز خاموش کردم ولی بعد چند روز وسوسه شدم نکنه اس داده باشه و... وباز اس ام اس و...الان موندم چه کنم!؟اگه پدرم بفهمد سکته میکنه چون همیشه میان حرفاش میگه:اگه روزی کاری کنی که به بی آبرویی منجر بشه ومن بشنوم حتما" می میرم!؟
نگرانم مشاور می فهمید!؟نمیدونم چه کنم!؟میخوام رابطه نباشه ولی نمیشه!؟
وابستگیها اینطور هستند خیلی وقتا مثل اعتیاد می مونند...بهتر قبل از چاره یافتن برای این مسئله علت یابی کنیم که واقعا"چرا برخی نوجوانان ما خودشون غریبانگیر روابطی میکنند که سرانجامی جز پشیمانی ندارد...