در آخرین شب از مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا، دو تیم بایرن مونیخ آلمان و زسکا مسکو روسیه به مصاف یکدیگر رفتند و مونیخی ها موفق به دست یابی پیروزی سه بر صفر مقابل میهمان روسی خود شدند.
گل های این دیدار را مولر (دقیقه 17 از نقطه ی پنالتی)، سباستین رود (دقیقه 84) و گوتزه (دقیقه 90) به ثمر رساندند.
با این پیروزی بایرن مونیخ با 15 امتیاز به عنوان تیم اول و منچستر سیتی نیز با 8 امتیاز به عنوان تیم دوم از این گروه راهی دور بعد شدند.
در دیگر بازی های این شب از رقابت های مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا، شالکه دیگر نماینده ی بوندسلیگا با پیروزی یک بر صفر برابر میزبان خود ماریبور، به دور بعد راه یافت.
نوشابه های گاز دار با یا بی پسوند کولا
نوشیدن از جام زهر و بلا
قابل توجه آنانی که به مصرف نوشابه در انواع کولا، فانتا، پپسی، سپرایت، سون آپ ، زیرو یا لایت و هر نام دیگری عادت کرده اند.
آیا می دانید با قلب، کبد، روده، معده، دندان و کلاً بدن خود چه می کنید؟!
فقط اطلاعات زیر را که توسط آزمایشگاه وزارت بهداشت کشف شده است مطالعه کنید.
شاید اندکی دلتان برای بدنی که خداند به امانت به شما سپرده یا حداقل دلتان برای اعضای بی زبان داخلی بدنتان سوخت.
عذر و بهانه نیاورید که ما هفته ای یک نوشابه مصرف می کنیم و یا حتی نوشابه ی لایت یا زیرو می نوشیم. فقط مطالب کاملاً علمی، آزمایش شده و پزشکی زیر را بخوانید.
تاثیر مصرف آنی کوکاکولا:
۱۰ دقیقه بعد از مصرف؛ ۱۰ قاشق مرباخوری شکر وارد سیستم بدن می شود. اما به علت اسید فسفریک موجود در آن است که طعم شیرینی آن کاهش می یابد و شما خیلی شیرینی نوشابه را حس نمی کنید.
۲۰ دقیقه بعد: میزان قند بالا می رود و باعث افزایش انسولین شده. کبد واکنش نشان می دهد.
۴۰ دقیقه بعد: جذب شدن کافئین توسط بدن به پایان می رسد.مردمک چشم گشاد می شود، فشار خون بالا می رود و در نتیجه کبد قند بیشتری وارد جریان خون می کند. در این زمان گیرنده های آدنوزین موجود در مغز مسدود شده ، مانع خواب آلودگی فرد می شود.
۴۵ دقیقه بعد: بدن با تولید بیشتر دوپامین، مرکز مغز را تحریک می کند.
۶۰ دقیقه بعد: اسید فسفریک، کلسیم،منیزیم و روی را در روده به هم می چسباند تا سوخت و ساز را افزایش دهد. در این حالت دفع کلسیم از طریق ادرار افزایش می یابد.
یک ساعت و ده دقیقه بعد: فرد با افت قند مواجه گردیده ، این افت باعث بی قراری و بی حالی وی می شود. در این زمان علاوه بر دفع تمامی آب موجود در نوشابه، مواد مغذی با ارزش بدن نیز از بدن خارج می شود.
▪ تاثیر درازمدت مصرف روزی یک قوطی کوکاکولا:
با افزایش وزن مواجه می شوید.بررسی ۸ ساله روی ۹۰ هزار زن که روزی یک قوطی نوشابه مصرف می کردند، نشان داد طی ۴ سال با ۵ کیلوگرم افزایش وزن رو به رو شدند.
به احتمال زیاد دچار دیابت خواهید شد:نتایج تحقیقات نشان می دهد افرادی که روزی یک یا بیش از یک وعده نوشیدنی گازدار یا آب میوه می نوشند نسبت به افرادی که به ندرت این نوع نوشیدنی مصرف می کنند، دچار دیابت نوع ۲ می شوند.
حتما دچار بیماری قلبی می شوید:طبق بررسی که در مجله موسسه قلب آمریکا چاپ شد، افرادی که به مدت ۴ سال هر روز یک قوطی نوشابه مصرف می کردند با ۲۵ درصد خطر افزایش میزان قند خون مفید رو به رو بودند. هم چنین افرادی که روزی ۲ نوشیدنی با شیرینی مصنوعی مصرف می کردند نسبت به افرادی که به ندرت نوشیدنی شیرین مصرف می کردند ۴۰ درصد بیشتردر معرض حمله قلبی و مرگ بر اثر بیماری قلبی قرار داشتند.
حالا این شما و این:
نوشابه های رنگ رنگ / از همه رنگ / در طعم های خوب و / قشنگ
انتخاب با خودتان
یا بنوشید و بعد دیگران به دنبال اسمتان این واژه را بیاورند: شادروان
یا ترک کنید و سلامت بمانید تا آخر عمرتان
این شما و نوشابه های با پسوند یا بی پسوند کولا و
نوشیدن از جام زهر و بلا
خواب نمیروز باعث میشود تا شما منطقیتر، سالمتر و ایمنتر باشید
تحقیقات جدید نشان میدهد که خواب بعد از ظهر به کارکرد حافظه بلندمدت کمک میکند. همچنین این مطالعات نشان میدهد که 90 دقیقه خواب نیمروز، به حافظه کمک بسیاری میکند.
خواب نیمروز به مدت یک ساعت، باعث بهبود هوشیاری تا 10 ساعت میشود. مطالعه بر روی خلبانان نشان می دهد که 26 دقیقه خواب کوتاه در هنگام پرواز (درحالی که هواپیما توسط کمک خلبان هدایت میشود)، سبب افزایش کارایی تا 34 درصد و هوشیاری عمومی تا 54 درصد میشود.
همچنین تحقیقی انجام شده در دانشگاه هاروارد نشان داد که چرت زدن به مدت 45 دقیقه توانایی یادگیری و به خاطر سپردن را افزایش میدهد. خواب نمیروز فشارهای روحی را کم میکند و خطر حمله قلبی و سکته، دیابت و افزایش وزن را کاهش میدهد.
یک/ همکلاسی که حرفهایش دربارۀ ویتگنشتاین تمام میشود، ازش سوال میپرسم. هم جواب میدهد، هم نمیدهد. جوابش را هم میفهمم، هم نمیفهمم. گمانم او هم سوالم را هم فهمیده، هم نفهمیده.
دو/ همان همکلاسی سر کلاس بعدی از استاد سوال میپرسد. استاد کاملا پرت جوابش را میدهد. بقیه به همکلاسی کمک میکنند و سوال او را با ادبیات دیگری برای استاد تکرار میکنند. باز استاد جواب پرتی میدهد. من هم با اینکه میدانم از این استاد نمیشود جواب درست حسابی شنید، ویرم میگیرد به جای حدیث نفس، سوالم را بلند بپرسم. جواب استاد؟ پرت. بیربط. نمیدانم یعنی استاد واقعا نفهمیده یا چون از دل حرفهایش مؤیدی برای فمینیسم ِسیمون دوبوآری کشیدم بیرون، تعمدا زده توی کوچۀ علی چپ.
سه/ بعد از کلاس است و طبق معمول ما چهار-پنج نفر با هم درگیریم. با فکرهای هم درگیریم. یکی از بجهها نمیفهمد من چرا باید فلان موضوع ِ مذهبی و در عین حال هنری را برای کنفرانس کلاسی بردارم و من نمیفهمم او دقیقا مشکلش با موضوعم چیست و اساساً چه اشکالی دارد که یک مولفۀ مذهبی را در بستر یک نظریۀ فلسفی بازخوانی کرد. دقایق طولانی تلاش میکنیم هم را بفهمیم و بینتیجه است. سرآخر از سر کلافگی دست از سر هم برمیداریم و متفرق میشویم.
چهار/ توی نمازخانه دوباره سهتایمان همدیگر را پیدا میکنیم. دیالوگ آغاز میشود. موضوع ِ دیالوگ؟ عشق. من آن مدل عشق افلاطونی، متعالی و به یک معنا فانتزیای که دوستم بهش قائل است را نمیفهمم، و او آن مدل عشق ِ انضمامیای که من تقریر میکنم. از نفر سوم کمک میگیریم که ببینیم اصلا برای بعضی فرایندها که عموما اسمش را عشق میگذارند، میشود تبیین فیزیولوژیک پیدا کرد یا نه. کار خرابتر میشود.کلاف در هم گوریدهتر. با گفتن «نمیدونم» بحث را رها میکنیم.
پنج/ کشوری و زیباکلام مناظره دارند. قرار است با هم دیالوگ کنند. ده دقیقه زیباکلام حرف میزند و به کشوری و هم تیپهای او حمله میکند، ده دقیقه کشوری. همینطور ده دقیقه ده دقیقهها میانشان تقسیم میشود و هر بار هر کدام حرف خود را تکرار میکنند، با ادبیات دیگری. هیچ یک جواب آن دیگری را نمیدهد. یکی دیگری را هوچی میداند و دیگری آن یکی را کسی که صورت مسئله را عوض میکند. انگار تعمدی دارند برای نفهمیدن هم. پردهای که میان خودشان کشیدهاند و قصد ندارند بزنندش کنار و بحث را از این حالت بازی رفت و برگشتی (مثل بازی پینگ پونگ) دربیاورند، کلافهمان میکند. ترجیح میدهیم دعوای سیاسیون را بگذاریم برای خودشان و برویم به کلاس بعد از ظهرمان برسیم.
شش/ سر کلاس بعد از ظهر، استاد میشود همه حرف. من میشوم همه گوش. ترجیح میدهم به جای سوال پرسیدن گوش کنم و خودم را بسپارم به بحثها. حداقل سود این مدل برخورد این است که تلاشی نمیکنم برای فهماندن حرفم به دیگری و دیگری را نمیبینم که به جای جوابِ من را دادن، بزند توی جاده خاکی. اینجا دیگر از رفت و برگشت کلامها و برخورد کلام هر یک به دیوار دیگری و کلافگی حاصل از بحران دیالوگ خبری نیست.
هفت/ میرسم خانه. لِه. چک میل میکنم. استاتوس میزنم «زنی که بتونه از پس کارای فنی بخاری اتاقش بربیاد، دیگه مرد شده. وقت زن گرفتنشه». یک ساعتی یا یکی از دوستان سر همین گزارهای که بیشتر شوخی است و شاید کمی کنایی، سر به سر هم میگذاریم. یک ساعت مطلقا دریوری به هم میبافیم. حرفها جدی نیست. کسی نمیخواهد دیگری را مجاب کند. کسی با دیگری سر جنگ ندارد. غرض فقط لذت بردن از مصاحبت است. در نسبت با هم ورِ خُلِ وجودمان ظهور کرده و ما هم سرکوبش نمیکنیم. میگذاریم که بگوید و ببافد و بخندد. کسی پنجه نمیکشد توی صورت دیگری. کسی از فهمیده نشدن رنج نمیبرد. دو طرف از پیش نرفتن بحث و درجا زدن سر یک نقطۀ کور کلافه نمیشوند. اینجا هم از بحران دیالوگ خبری نیست.