استاد در پاسخ چنین گفت :
ای نادان , فرمانده وقتی سربازی نداشته باشد , خود بعنوان آخرین سرباز تا آخرین نفس و قطره خونش میجنگد و هرگز تسلیم دشمن زبون نمیشود .
سپس حالت عجیبی سرا پای جسم و روح استاد را در برگرفت و چنان نبرد بی امانی آغاز گردید که متجاوزین یکی پس از دیگری هم آغوش زمین گردید . پس از گذشت مدتی , تنها استاد مانده بود و فرمانده دشمنان . آن دو چشم در چشم هم دوخته و هر یک کوچکترین حرکت دیگری را زیر نظر داشت . فرمانده دشمنان با نعره ای رعدآسا با شمشیر برهنه اش به طرف استاد یورش برد و استاد حمله او را دفع و چنان ضربه مهلکی بر پیکر او وارد ساخت که در دم جان سپرد . استاد رو به آسمان نمود و چنین فرمود : با توکل بر پروردگار بی همتا بر دشمن زبون چیره گشتم و سپس سجده شکر به جا آورد .و... استاد در میان رهروانش چنین گفت این داستان آخرین سرباز بود .
خطیب توانا مرحوم محمد هاشم غنایی
معروف به آقاشیخ
زنده یاد محمدهاشم غنایی یکی از روحانیون و وعاظ معروف روستای نیگنان بودند .ایشان در سال 1295 هجری شمسی در نیگنان دیده به جهان گشودند و بعد از عمری خدمت در بساط ائمه اطهار(ع) ومنابر وعظ وروضه خوانی و همچنین تعزیه خوانی دراردیبهشت ماه سال 1368 دارفانی را وداع نمودند.آرامگاه ایشان در کنار مقبره ی معروف به مقبره سلطانی قراردارد و علی رغم گذشت سالیان متمادی از در گذشت ایشان هر هفته علاقمندان زیادی برای قرائت فاتحه وابراز علاقه بر سر آرامگاه اینشان حاضر می شوند.مرحوم غنایی در سنین کودکی و نوجوانی با توجه به استعداد وهوش زیادی که داشتند خیلی زود دروس قرانی و علوم دینی را نزد علمای آن زمان فراگرفتند و از همان سن جوانی به عنوان معلم قرآن و مبلغ دین پا به عرصه فعالیت گذاشتند .حقیر آنچه از اولین محرمی که از زمان کودکی بیاد دارم (در مسجد میان ده ) منبرهای ایشان و عزت واحترام خاصی بودکه مردم برای ایشان قائل می شدند. شروع منبر این عالم ربانی با آیه شریفه( رب الشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی) و همیشه منبر ایشان حسن ختام منبر سایرین بود. ایشان همچنین مدت زیادی به عنوان مسئول خانه انصاف آن زمان به کار حل اختلاف واصلاح مشکلات بین مردم مشغول بودند همچنین ایفای نقش امام حسین (ع) در تعزیه روز عاشورا از دیگر فعالیت های مذهبی ایشان بود.
(شادی روحشان صلوات)
توضیحات تکمیلی جناب حاج آقا نیازی:نامبرده یکی از وعاظ توانمند نه تنها نیگنان بلکه شهرستان بشرویه بودند که تبحری زیبا در تفسیر قران داشتند ایشان از اولین افرادی بودند که به علت نبود مکتب خانه درمنطقه جهت کسب علم به شهرستان طبس هجرت نموده و سپس جهت ترویج علوم و احکام اسلامی در نیگنان سکنا گزیدند ..و تا پیان عمر به این کار شریف ادامه دادند.درمراسم محرم نیگنان رسم براین بود ابتدا یکی دو نفر از روحانیون بومی منبر می رفتند و بعد از سینه زنی جمعیت حاضر همه با هم برای اماده شدن مجلس دو بیت (علی رفتی از بر لیلا.خاک غم کردی برسر لیلا).(همی گفتی حرف رفتن را تا سیه کردی محجر لیلا)را می خواندند و با ذکر صلوات مرحوم غنایی بعنوان اخرین سخنران به منبر می رفتند....روحشان شاد.
قطعا روحانی پیروزی خود در انتخابات را مدیون فردی نیست"، روحانی در انتخابات یک کاندیدا بود که همه بنا بر وظیفه و تشخیص خود از وی حمایت کردند، بنابراین روحانی مدیون کل رای دهندگان و مردم و پا برنهگان است و هی هاشمی و خاتمی مدعی نباشند..اگر هاشمی راست می گوید چرا در انتخابات مجلس تهران و ریاست جمهوری 84 شکست خورد ..اگر می گویند در انتخابات تقلب شده ..مسول انتخابات 1384 خاتمی دوست عزیز هاشمی بوده است و اگر می گوید احمدی نژاد در سال 1388 تقلب کرد و پس چرا در سال 1392 روحانی از صندوق در آمد مسئول انتخابات 92 که دولت احمدی نژاد بود..از هاشمی و اصلاح طلب ها خواهش داریم یک نعل و یکی به میخ نزنند..در انتخابات بیشترین رای مردم به روحانی اصولگرایان و طرفداران انقلب بودند من مثالش را می زنم..بیشتر مشارکتی و اصلاح طلب ها انتخابات را تحریم کرده بودند ..این پا برهنگان افراد بی طرف بودند که سال 1388 به احمدی نژا د رای دادند و سال 1392 به روحانی رای دادند.. انقلاب وانتخابات مدیون کسی نیست و اگر در کشور ریس جمهور و مسئول شده استفاده مادی و معنوی برده است و اگر نظام شاهنشاهی یا نهضت آزادی درکشور بود مطمن باشند بعضی آقایون تخمخ فروش یا و..در خیابانهای شهرشان بودند ...این نعمت انقلبا بود که آنها شدند نخست وزیر و ریس مجلس و ریس جمهور و وزیر و وکیل ....واما
معتقدم رای بدنه اجتماعی اصولگرا و پا برهنگان بود که باعث پیروزی روحانی شد. همانطوریکه احمدی نزاد را ریس جمهور کردند و “اگر و اگر” بدنه اجتماعی اصولگرایان و پا برهنگان به سمت آقای روحانی نرفته بود آقای روحانی با کمک هاشمی و خاتمی فی نفسه یکی شش میلیون رای بیشتر نداشت.
وقتی مهره اصلی احمدی نژاد مشایی رد صلاحیت شد..احمدی نژاد رسما در انتخابات شرکت نکرد و بیطرف شد و کلا کار بکار انتخابات نداشتند بقولی یک اعتراض به رد صلاحیت مشایی بود و بدنه اصلی مردم درانتخابات که دیدند احمدی نژاد مهره ای ندارنند بطرف روحانی متمایل شدند و اگر حمایت هاشمی از روحانی نبود ازاین رای که روحانی داشت نزدیک 12 میلیون بخاطر هاشمی به روحانی رای ندانند و اگر هاشمی پشت روحانی نبود روحانی بالای چهل میلیون رای داشت
خدا شکر ..اصلاح طلبان تن به اعتدال دادهاند و از افراط و تندرویی دور شدهاند
هرگونه پیشنهاد و طرحی که بخواهد در جریان اصلاحات مطرح شود باید در جمع دوستان و بزرگان اصلاح طلب مطرح شود و جمع به نتیجه برسد و به صورت انفرادی نباید هر فرد طرحی را ارائه کند و بر سر زبان ها بیاندازد که بعدا مشکل آفرین شود. این یک مسئله مهمی است و همه دوستان باید حرمت اصلاح طلبی و بزرگان جبهه را حفظ کنند. واقعیت جامعه به اینجا رسیده است در دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب یک تعداد معدودی افراد افراطی هستند که قبلا در میان اصلاح طلبها هم بودند که به حمدالله الان شاید یا وجود نداشته باشند یا اگر وجود دارند به ندرت هستند و همه تابع یک روش معتدل، میانه و مقبول شدهاند. الان اصلاح طلبها تن به اعتدال و روش فارغ از افراط و تفریط دادند. در میان اصولگراها هنوز مرزها مشخص نشده است. یک مجموعه ای از میان جریان اصولگرا به وجود آمده است که افراطیگری را ادامه میدهند که به هیچ وجه با عقل و منطق قابل پذیرش نیست.
تعامل بین اصلاح طلبان و اصولگرایان اگر در مقابل خطر افراطی گری قرار بگیرد باید عقلای قوم در کنار هم قرار گیرند و این خطر را از کشور و نظام دفع کنند بعد از جریان 88 بارهاگفتم تنها راه حل مشکلات کشور این است که از عقلای کشور استفاده کنیم و حتی برخی چهره ها را اسم بردم که عقلای اصلاح طلب و اصولگرا بنشینند و راه حلی برای مشکلات کشور در آن زمان ارائه کنند. الان هم در مقابل افراطی گری، اصولگرایان و اصلاح طلبان تعامل دارند اما اینکه اصلاح طلبان و اصولگرایان در کنار هم قرار بگیرند و اصولگرایان دست از اصولگرایی بردارند و اصلاح طلبان دست از اصلاحات این یک امر نشدنی است و منطقی نیست.
ما در رابطه با سیاست خارجی هیچ مشکلی نمیبینیم، دکتر ظریف همان مواضعی را دنبال می کند که روحانی وعدهاش را داده بود. در مورد سیاست داخلی احساس میکنیم یک فاصلهای بین حرفها و شعارهای روحانی و عملکردش خصوصا در عزل و نصب ها وجود دارد. در برخورد با احزاب و تشکلهای سیاسی یکی از شعارهای روحانی باز کردن فضای باز سیاسی و ایجاد امنیت فوقالعاده در جامعه بود. نیاز بود افرادی که در راس وزارت کشور هستند این مسیر را دنبال کنند. افرادی که در استانها منصوب می کنند کاملا با این تفکر هماهنگ باشند. در اینجا یک مقدار جای گله باقی مانده است که وامیدواریم با تذکرات و توجهاتی که رییس جمهوری دارد مقامات مسئول خودشان را به خصوص در استانها هماهنگتر کنند. بخصوص با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس وزارت کشور حساسیت های زیادی دارد و امیدواریم این وزارتخانه به آرمانهای روحانی جامه عمل بپوشاند. استانداران، فرمانداران و معاونینی که با دولت هماهنگ نیستند، بدون تعارف با آنها برخورد شود و بدانند وقتی رئیس جمهور سیاستی را ابلاغ کرد خودشان را منطبق بکنند. وقتی جدی برخورد نشود شاهد جزایر مستقلی هستیم که هر استان یک خط مشی را دنبال می کند.
مثال ساده اش چند ماه به انتخابات مانده است هنوز معان سیاسی وز یر کشور معرفی نشده است آیا این اعتدال است نه...
ادامه داردdardnews.ir