روزنامههای صبح اولین روز هفته در تهران در تیترهای اصلی خود از آغاز دور تازه مذاکرات هسته ای نوشته و در عین حال از دیدگاههای مختلف به تحلیل عملیات تروریستی و تحرکات گروههای هوادار مسلمانان و مخالفان آنان در اروپا پرداخته اند. همایش ساده اصلاح طلبان که برای نخستین بار بعد از ده سال و بدون حضور چهرههای اصلی این جریان برپا شد عنوان اصلی چند روزنامه اصلاح طلب است که در عین اشاره به کاستی ها و توقعات مردم، آن را گامی به جلو دیده اند.
سیروس ناصری در سرمقاله مردم امروز نوشته: دور تــازه مذاکرات هســته ای در ژنو در حالی انجام خواهد شــد که میل و اراده لازم برای دستیابی به توافق نهایی از سوی طرفین ایرانی و آمریکایی وجود دارد. آمریکا با وضعیتی بحرانی در منطقه مواجه است و دغدغه ای اســتراتژیک دارد . آن ها به تدریج در حال تغییر تمرکز از کشورهای خاورمیانه به سوی کشورهای آسیایی هستند.
این دیپلمات و مذاکره کننده با سابقه که ده سال گذشته را به دنبال طرح اتهاماتی علیه وی، دور از محیط سیاسی گذراند در مقاله مردم امروز نوشته: دستیابی به توافق بایــد در زمانی زودتر صــورت می گرفت. در زمان برگزاری اجلاس وین دستیابی به توافق امکان پذیر بــود. ولی باید گفت در بازه زمانی ایجاد شده رئیس جمهــوری آمریکا فرصــت کافی به دست آورد تا بسترهای لازم برای دستیابی به نقطه مشــترک بر ســر موضوع مذاکرات هســته ای فراهم کند. بسترسازی شرایط امیدوارکننده کنونی پس از آن امکان پذیر شد که آمریکایی ها در مذاکرات وین قدمهای نسبتا مثبتی را برای رســیدن به تفاهم برداشتند.
در تحلیل مذاکرات پیش رو سرمقاله مردم امروز نوشته: بخش عمده ای از پیشرفت در روند مذاکرات مدیون گفت وگوها و بحثهای منطقی صورت گرفته از سوی دکتر ظریف وزیر خارجه با مذاکره کنندگان غربی بود. در نتیجه این موضوع بود که آمریکایی ها متوجه شدند باید مواضع خود را تعدیل و اصلاح کنند. دســتیابی به توافق جامع و کلی نیازمند توجه به مســائل اساســی اســت. در این میان کلیــد توافق نهایــی، اجماع طرفین مذاکره کننده بر سر تدوین سازوکاری مناسب و مورد موافقت ایران درباره روند رفع تحریم هاست.
شاهین زینعلی در قانون نوشته: نبود رابطه سیاسی با آمریکا اکنون به موضوع پیچیده ای در روند مذاکرات هسته ای تبدیل شده است. پیشتر هم مذاکرات ایران و اروپا به واقع مذاکره نیابتی با آمریکا بود.در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، چه تصور ایران و چه تصور آلمان، بریتانیا و فرانسه این بود که مسئله به این صورت قابل حل است و به خصوص طرف ایرانی ضرورتی برای ورود آمریکا به جریان مذاکرات را حس نمیکرد.
به نوشته این مقاله: برگ برنده ایران در مذاکره با آمریکا بر سر مسئله هسته ای، تغییر شرایط جهانی و منطقه ای در فاصله زمانی بین دور قبلی و دور اخیر مذاکرات است. پیشتر هرچه قدر طرف ایرانی مایل به دستیابی به توافقی جامع بر اساس منافع ملی و نیازهای منطقی خود بود، طرف آمریکایی تمایل به خرید وقت داشت تا بر اساس موقعیت فرضی تضعیف شده ایران، فشار بیشتری وارد و امتیاز بگیرد. اکنون همه چیز تغییر کرده است.
مقاله قانون با تاکید بر این که نه ایران و نه آمریکا نباید این فرصت استثنایی را از دست بدهند نوشته: ایران و آمریکا رابطه سیاسی رسمی ندارند و سفارتخانه هایشان در هر دو کشور تعطیل است، اما با این حال منافعی دارند که اکنون بیش از هر زمان دیگر همسو شده است. چنانچه آمریکا با ایران به توافق نرسد، شاید موقعیت ایران تضعیف شود، اما مهم آن است که ضعف ایران به قیمت قدرت گرفتن رقبای ایران و رشد افراط گرایی تمام خواهد شد. امری که در همین چند روز گذشته در پاریس نیز نشان داد تمدن غرب را بی نصیب نخواهد گذاشت.
پیمان مقدم در ستون طنز روزنامه ایران از قول یک اصولگرا نوشته به چه حقی جناب ظریف با وزیر خارجه امریکا پیادهروی کردهاند! مگر خانه خاله است؟ و خود جواب داده: البته که خانه خاله نیست، وین است و به هر حال جای دیدنی زیاد دارد. در عین حال که مذاکره پشت میز با قدم زدن در خیابان مگر توفیری دارد؟
جواب عموجان اصولگرای طنزنویس این است: خب معلوم است که برای شما خودباختهها مهم نیست. وقتی پشت میز نشستهای، در موضع برابر قرار داری اما در حین پیادهروی بسته به این است که چه کسی جلوتر میرود و چه کسی عقبتر یا چه کسی قد بلندتر است. وزیر خارجه امریکا هم که به چنار ولیعصر گفته است زکی! خب در نتیجه در حین پیادهروی نگاه امریکا به ایران به موضع از بالا به پایین مبدل میشود. تازه چند جا دیدم که جناب ظریف یک نیم بدن از کری عقب مانده بود. سانتریفیوژها نچرخید که ظریف با کری در وین بچرخد؟
عموجان شما را به خدا کوتاه بیایید. مگر فوتبال است که دارید آفسایدگیری میکنید؟ مهم محتوای مذاکرات رد و بدل شده است. جناب ظریف خودشان بهتر میدانند که یک مجلس با کارتهای زرد و قرمز ابنالوقت است که از دیپلماسی دولت خطایی سر بزند. شما فعلاً خط آفساید را به گل روی ما ببخشید.
ستون طنز ایران جواب عمو جان را چنین منعکس کرده: «در آفساید بودن ظریف را ببخشیم، اضافه بهای مسکن مهر را بیخیال شویم، برداشت غیرقانونی از صندوق توسعه ملی را ندید بگیریم، رکود اقتصادی و سقوط شاخص بورس را کنار بگذاریم... هر دم از باغ دولت اعتدال بری میرسد. خسته نشوید این همه دسته گل به آب میدهید.»
روزنامههای هوادار اصلاحات به شکلهای مختلف اجتماعی در تهران با عنوان اصلاح طلبی را با اهمیت دیده و به انعکاس آن پرداخته و در مقالاتی آن را نشانه آغاز حیات تازه اصلاح طلبی دانسته اند. روزنامه آرمان با چاپ عکسی از هاشمی و خاتمی پیام هایی را که این دو رییس جمهور سابق برای اجلاس اصلاح طلبان فرستاده بودند نشانه حضور و پشتیبانی آنان دانسته اند و روزنامههای دیگر هوادار اصلاحات هم با چاپ عکس هایی از اجتماعی که هیچ یک از روسای قوای پیشین در آن حضور ندارند و محمد رضاعارف معاون اول دولت اصلاحات مهم ترین شخصیت حاضر در آن است همین حرکت را گام به جلو دیده اند.
صادق زیباکلام در مقاله ای در شرق با اشاره به این که همایش اصلاحطلبان سرانجام پس از مدتها انتظار، برگزار شد نوشته: بسیاری بیصبرانه در انتظار حضور آقایان هاشمیرفسنجانی و خاتمی بودند. تصورشان بر این بود که یکی از آنان، نطق افتتاحیه را ایراد خواهد کرد. بالطبع اگر آمدن آنان با حضور آقای ناطقنوری همراه میشد از منظر سیاسی بر ارتقای جایگاه همایش میافزود. نخستین ناکامی، عدم حضور این شخصیتها بود.
به نوشته این مقاله: اگرچه هاشمی و خاتمی با ارسال پیام، در حقیقت امضا و تایید خود را پای همایش گذاردند. ناکامی دیگر در غیبت بسیاری از چهرههای شاخص اصلاحطلب بود؛ چهرههایی که به هر حال اصلاحات، اصلاحطلبی و دوم خرداد با آنان شناخته میشود. کاستی سوم را شاید بتوان روح قطعنامه همایش توصیف کرد. انتظار بسیاری از جوانترها و پرحرارتترها آن بود که قطعنامه خیلی جدیتر از اینها میبود.
مقاله شرق بدان جا رسیده که:: انتظار آن بود که قطعنامه دستکم به بخشی از مسایل واقعی جامعه اشاره میکرد. ضمن آنکه همه ما میدانیم اصلاحطلبان با وجود پایگاه اجتماعی درخور توجه، چندان قدرت و توانایی برای انجام تغییرات یا برآوردن خواستههای مورد انتظار، ندارند، اما به هر حال این انتظار میرفت که قطعنامه به آن مسایل اشارهای میداشت تا مخاطبان بدانند اصلاحطلبان دغدغه آنان را در سر دارند و آن مسایل نه فراموش شدهاند و نه به بایگانی رفتهاند. اما با درنظرگرفتن مجموعه شرایط سیاسی و اجتماعی کشور، نفس برگزاری این همایش تحولی مبارک بود.
مهران کرمی در سرمقاله فرهیختگان نوشته: همایــش روز پنجشــنبه اصلاحطلبان اگر چه بسیاری از چهرههای کلیدی این جریان ریشهدار سیاسی را در صندلیهای ردیف نخست نداشت لیکن از این جهت که نخستین هماندیشی آنان پس از رویدادهای سالهای اخیر بود، میتواند گویای این واقعیت باشد که پس از یک سال و نیم، آهستهآهسته شاهد به بار نشستن این شعار حسن روحانی هستیم که وعده داده بود از فضای سیاسی کشور امنیتزدایی کند.
به نوشته این روزنامه نگار: از این رو اصلاحطلبان برای تلطیف فضای سیاسی و حفظ حلقههای وصل با حاکمیت نیاز به اقداماتی چند دارند تا در بازه زمانی مانده به انتخابات آینده مجلس قانونگذاری و خبرگان، فعالیت و ارتباطات خود را در سپهر سیاسی گسترش دهند. نخستین اقدام ضروری در این راه تلاش برای ایجاد اعتماد میان بخشی از نخبگان و جریانهای سیاسی با نظام و نهادهای حاکمیتی بهگونهای است که این اعتماد به پایگاه مردمی آنان که در سالهای اخیر طیف خاکستری جامعه را در بزنگاههای انتخاباتی پررنگ کرده بود، منتقل شود.
نویسنده سرمقاله فرهیختگان توصیه کرده: اصلاحطلبان حتی با وجود برخوردهای سرد کننده، باید بکوشند ضمن ایستادگی بر مواضع آرمانی خود بهتر این که از کشاندن برخی اختلافنظرها به تریبونهای عمومی خودداری کنند و در مناسبتهای ملی مشارکت موثرتری داشته باشند. تاکید بر نقاط اشتراک و پرهیز از برجسته کردن نقاط افتراق شرط رسیدن به اعتماد دوسویه حاکمیت و کنشگران بزرگترین جریان سیاسی خارج از گردونه قدرت است.
آذر منصوری فعال سیاسی اصلاح طلب هم در مقاله ای در اعتماد نوشته: تجربه انتخابات ادوار گذشته این واقعیت را به تصویر میکشد وآن اینکه اصلاح طلبان با وجود اینکه از بدنه اجتماعی و تکیه گاه به مراتب محکمتری در بطن جامعه نسبت به جریان سیاسی رقیب برخوردارند، پاشنه آشیل شان چند دستگی، تفرق و عدم وحدت و اجماع است.
تلاش برای حضور و مشارکت گسترده در انتخابات از جانب این طیف سیاسی نه فقط از سر پیروزی این جریان سیاسی در یک انتخابات صرف است که قاعدتا بخشی از کنش احزاب و شخصیتهای حقیقی و حقوقی این جریان را به خود اختصاص خواهد داد، اما مبنای این حضور و کنش فعال توجه به منافع ملی کشور و تقویت و اصلاح نهاد منتخب دموکراتیکی است که بنا بر توصیه بنیانگذار جمهوری اسلامی باید در راس امور باشد.
مقاله اعتماد در نهایت به بررسی رفتار برخی نمایندگان مجلس فعلی پرداخته که هم از حیث گفتار و هم رفتار با دولت نیاز به تشریح و تحلیل ندارد که یکی از نمونههای بارز آن در چند روز اخیر در هنگام نطق علی مطهری - که هر داور بیرونی، انصاف و آزادگی اورا میستاید -اتفاق افتاد. با این اتفاق تلخ که در قوه قانونگذاری کشور رخ داد، قدر مسلم ضرورت شکلگیری مجلس توانمند، واقع گرا و برآمده از خواست ومطالبات قاطبه مردم ایران بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
علی میرفتاح ستون کرگدن نامه اعتماد یک گفتگوی فرضی را شرح داده است:
- کف کردیم و حوصله مون سر رفته و تحرکی نداریم وهیچ اقدام مشترکی نمیتونیم بکنیم و هیچ گونه حالت اشمئزازی نمیتونیم به خودمون بگیریم.
- روزنامههای مریض، به خصوص مریض منظور دست گل تازه به آب نداده؟
- نچ. تازه معذرت خواهی هم کرده.
- علی مطهری بیانیه جدید نداده؟
نویسنده به طعنه ادامه داده: نه، همون قبلیه. نکتهیی هم نداره.
- اصلاحطلبا گافی چیزی ندادن؟ چند روز پیش یه گردهمایی داشتن. چیزی ازش درز نکرده؟
- پاستوریزه پاستوریزه. انگار موتلفهییها بودن با اسم اصلاحطلب.
- یعنی اصلا تو زمین دشمن بازی نکردن؟
- اصلا. دریغ از یه همسویی با رسانههای بیگانه. دقیق رصد کردم، مو لا درزش نمیره. حتی دادم پیامها رو هم دی کد کنن که یه وقت توش چیزی نباشه. نبود.
در ادامه کرگدن نامه اعتماد آمده: به اینکه ظریف و کری پیاده روی کردن نمیشه گیر داد؟ جا گیرش زیاده ها؟
- متوجه نکته خاصی شدی؟
- نکته خاص که بالاخره کاچی به از هیچیه. کری قدش بلنده، پاهاش هم بلندتره. یعنی هر دو قدمی که بر میداره، ظریف باید سه قدم برداره. فلذا اگه بخواد عقب نمونه باید دنبالش بدوه.
عضو شورای هماهنگی اصلاحات گفت: حصر موسوی و کروبی و رهنورد را غیرقانونی میدانیم.
|
قطعا روحانی پیروزی خود در انتخابات را مدیون فردی نیست"، روحانی در انتخابات یک کاندیدا بود که همه بنا بر وظیفه و تشخیص خود از وی حمایت کردند، بنابراین روحانی مدیون کل رای دهندگان و مردم و پا برنهگان است و هی هاشمی و خاتمی مدعی نباشند..اگر هاشمی راست می گوید چرا در انتخابات مجلس تهران و ریاست جمهوری 84 شکست خورد ..اگر می گویند در انتخابات تقلب شده ..مسول انتخابات 1384 خاتمی دوست عزیز هاشمی بوده است و اگر می گوید احمدی نژاد در سال 1388 تقلب کرد و پس چرا در سال 1392 روحانی از صندوق در آمد مسئول انتخابات 92 که دولت احمدی نژاد بود..از هاشمی و اصلاح طلب ها خواهش داریم یک نعل و یکی به میخ نزنند..در انتخابات بیشترین رای مردم به روحانی اصولگرایان و طرفداران انقلب بودند من مثالش را می زنم..بیشتر مشارکتی و اصلاح طلب ها انتخابات را تحریم کرده بودند ..این پا برهنگان افراد بی طرف بودند که سال 1388 به احمدی نژا د رای دادند و سال 1392 به روحانی رای دادند.. انقلاب وانتخابات مدیون کسی نیست و اگر در کشور ریس جمهور و مسئول شده استفاده مادی و معنوی برده است و اگر نظام شاهنشاهی یا نهضت آزادی درکشور بود مطمن باشند بعضی آقایون تخمخ فروش یا و..در خیابانهای شهرشان بودند ...این نعمت انقلبا بود که آنها شدند نخست وزیر و ریس مجلس و ریس جمهور و وزیر و وکیل ....واما
معتقدم رای بدنه اجتماعی اصولگرا و پا برهنگان بود که باعث پیروزی روحانی شد. همانطوریکه احمدی نزاد را ریس جمهور کردند و “اگر و اگر” بدنه اجتماعی اصولگرایان و پا برهنگان به سمت آقای روحانی نرفته بود آقای روحانی با کمک هاشمی و خاتمی فی نفسه یکی شش میلیون رای بیشتر نداشت.
وقتی مهره اصلی احمدی نژاد مشایی رد صلاحیت شد..احمدی نژاد رسما در انتخابات شرکت نکرد و بیطرف شد و کلا کار بکار انتخابات نداشتند بقولی یک اعتراض به رد صلاحیت مشایی بود و بدنه اصلی مردم درانتخابات که دیدند احمدی نژاد مهره ای ندارنند بطرف روحانی متمایل شدند و اگر حمایت هاشمی از روحانی نبود ازاین رای که روحانی داشت نزدیک 12 میلیون بخاطر هاشمی به روحانی رای ندانند و اگر هاشمی پشت روحانی نبود روحانی بالای چهل میلیون رای داشت
خدا شکر ..اصلاح طلبان تن به اعتدال دادهاند و از افراط و تندرویی دور شدهاند
هرگونه پیشنهاد و طرحی که بخواهد در جریان اصلاحات مطرح شود باید در جمع دوستان و بزرگان اصلاح طلب مطرح شود و جمع به نتیجه برسد و به صورت انفرادی نباید هر فرد طرحی را ارائه کند و بر سر زبان ها بیاندازد که بعدا مشکل آفرین شود. این یک مسئله مهمی است و همه دوستان باید حرمت اصلاح طلبی و بزرگان جبهه را حفظ کنند. واقعیت جامعه به اینجا رسیده است در دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب یک تعداد معدودی افراد افراطی هستند که قبلا در میان اصلاح طلبها هم بودند که به حمدالله الان شاید یا وجود نداشته باشند یا اگر وجود دارند به ندرت هستند و همه تابع یک روش معتدل، میانه و مقبول شدهاند. الان اصلاح طلبها تن به اعتدال و روش فارغ از افراط و تفریط دادند. در میان اصولگراها هنوز مرزها مشخص نشده است. یک مجموعه ای از میان جریان اصولگرا به وجود آمده است که افراطیگری را ادامه میدهند که به هیچ وجه با عقل و منطق قابل پذیرش نیست.
تعامل بین اصلاح طلبان و اصولگرایان اگر در مقابل خطر افراطی گری قرار بگیرد باید عقلای قوم در کنار هم قرار گیرند و این خطر را از کشور و نظام دفع کنند بعد از جریان 88 بارهاگفتم تنها راه حل مشکلات کشور این است که از عقلای کشور استفاده کنیم و حتی برخی چهره ها را اسم بردم که عقلای اصلاح طلب و اصولگرا بنشینند و راه حلی برای مشکلات کشور در آن زمان ارائه کنند. الان هم در مقابل افراطی گری، اصولگرایان و اصلاح طلبان تعامل دارند اما اینکه اصلاح طلبان و اصولگرایان در کنار هم قرار بگیرند و اصولگرایان دست از اصولگرایی بردارند و اصلاح طلبان دست از اصلاحات این یک امر نشدنی است و منطقی نیست.
ما در رابطه با سیاست خارجی هیچ مشکلی نمیبینیم، دکتر ظریف همان مواضعی را دنبال می کند که روحانی وعدهاش را داده بود. در مورد سیاست داخلی احساس میکنیم یک فاصلهای بین حرفها و شعارهای روحانی و عملکردش خصوصا در عزل و نصب ها وجود دارد. در برخورد با احزاب و تشکلهای سیاسی یکی از شعارهای روحانی باز کردن فضای باز سیاسی و ایجاد امنیت فوقالعاده در جامعه بود. نیاز بود افرادی که در راس وزارت کشور هستند این مسیر را دنبال کنند. افرادی که در استانها منصوب می کنند کاملا با این تفکر هماهنگ باشند. در اینجا یک مقدار جای گله باقی مانده است که وامیدواریم با تذکرات و توجهاتی که رییس جمهوری دارد مقامات مسئول خودشان را به خصوص در استانها هماهنگتر کنند. بخصوص با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس وزارت کشور حساسیت های زیادی دارد و امیدواریم این وزارتخانه به آرمانهای روحانی جامه عمل بپوشاند. استانداران، فرمانداران و معاونینی که با دولت هماهنگ نیستند، بدون تعارف با آنها برخورد شود و بدانند وقتی رئیس جمهور سیاستی را ابلاغ کرد خودشان را منطبق بکنند. وقتی جدی برخورد نشود شاهد جزایر مستقلی هستیم که هر استان یک خط مشی را دنبال می کند.
مثال ساده اش چند ماه به انتخابات مانده است هنوز معان سیاسی وز یر کشور معرفی نشده است آیا این اعتدال است نه...
ادامه داردdardnews.ir