خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

باران، صداقت دیرین/ حمید یعقوبیان

وبلاگ وه هار نوشت:

کاش می شد زشهر بگریزم ، دل به   باران دشت بسپارم

چشم درچشم کوه بنشانم ،   دست در دست رود بفشارم

بوی باران و   پونه و پـــــــــرواز ، در  دل کوچه ها نمی پیچد

چند تـــــــا چند در خیابانها ،  داغهای  غریبه  بشـــــــمارم

به گزارش ایلام بلاگر، وبلاگ وه هار نوشت:

( تقدیم به همه شاعران ودوستانی که دل ودیده ای بارانی دارند)

کاش می شد زشهر بگریزم ، دل به   باران دشت بسپارم

بیشتر بخوانید

گیاهان در قرآن

 

گیاهان در قرآن( انار)

در آن دو، میوه هست و نخل هست و انار هست.

      "رحمن/68"

نام قرآنی: رُمّان

 

اشارات قرآنی:

1- وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون والرمانمشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلکم لایات لقوم یومنون. (انعام/99)

اوست خدایی که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتی را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه ای سبز و از آن دانه هایی بر یکدیگر چیده و نیز از جوانه های نخل، خوشه هایی سر فروهشته پدید آوردیم، و نیز بستانهایی از تاکها و زیتون و انار، همانند و ناهمانند. به میوه هایش آنگاه که پدید می آیند و آنگاه که می رسند بنگرید که در آنها عبرتهاست برای آنان که ایمان می آورند.

2- و هوالذی انشا جنات معروشات و غیرمعروشات والنخل و الزرع مختلفا اکله و الزیتون والرمان متشابها و غیرمتشابه کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین.( انعام/141)

و اوست که باغهایی آفرید نیازمند به داربست و بی نیاز از داربست، و درخت خرماو کشتزار، با طعمهای گوناگون، و زیتون و انار، همانند، در عین حال ناهمانند. چون ثمره آوردند از آنها بخورید و در روز درو حق آن را نیز بپردازید و اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.

3- فیهما فاکهة و نخل و رمان.( رحمن/68)

در آن دو، میوه هست و نخل هست و انار هست.

در قرآن مجید سه جا از رمان نام برده است. در سوره انعام/141 درباره میوه این درختان توصیه مهمی شده است. در آن ذکر شده: چون ثمر آوردند از آنها بخورید و در روز درو، حق آن را بپردازید؛ معنی این دستور آن است که خداوند انحصار یا مالکیت فردی محصولات کشاورزی و نباتی را نمی پسندد.

 

شدت گرفتن بارندگی‌ها در مرز ایران و عراق

کارشناس سازمان هواشناسی با اشاره به بارش باران در اواسط هفته جاری در تهران، گفت: به سبب ورود سامانه بارشی جدید، فردا در مرزهای ایران و عراق شاهد بارش قابل ملاحظه باران خواهیم بود.

ویولن

این ویولن ملودی سکوت می نوازد
می دانم خواندن این شعر درگوشت
محال است ولی می نویسم
تا شاید شاپرکی شیدا
قصد مهاجرت روی گل سرت داشته باشد
چشمانت دیکتاتوری بودند که
زبانم را بند می آوردند
زانوانم از ترس دیدن چشمانت قفل می شد
و زمان می ایستاد و تو بودی و تو
و پروانه ای که در حضورت
خودش را
گُم می کرد
و چمن زار ها برایت
سمفونی رقص به پا می کردند
با این باور که باد
برای تو می خواند
و هر بار که صدایش اوج می گرفت
گیسوانت در آسمان به پرواز در می آمد
و این ویولن ملودی سکوت می نوازد....
تا به تو نشان دهد زمان دست توست
و واژه ی احساس در چشمانت
تجلی می کرد تا مانند مومی به آن شکل دهی
که باران می بارید
قطراتش به سبقت می نشستند
تا به تو برسند
و این خیال افسانه ای
با سقوطی تاریک همراه شد
آنجا که باران روی زمین از هم می پاشید
و می گسست
در روز هایی که عاشقی خریدار نداشت
من عاشق فرو پاشیده ی تو بودم
و آن قطره های بارانی که
بر روی خاکت عاشقانه جان می داد
و دفن می شد
به نقش تیشه ی فرهاد بر روی بیستون می ماند
و من همانند آن
بارها باریدم و دفن شدم
بی آنکه بدانی
نگاه کردنت چه تماشایی می شود
در حضور باران و لبخند
آنجا که به تنه ی درخت تکیه داده ای
و محو دوردست ها شدی و من محو تو
آری این ویولن دیگر نمی نوازد
و به خواب رفت
زمانی که صاحبش در نبودت
سمفونی مرگ را هر شب
روی تار هایش کوک می کرد

حاشیه ای بر لیلا زدگی در باران

می خواستم اگر روزی مرتکب کتابی شدم هم برایش مقدمه ای بنویسم و هم اسمی خاص پیشنهاد کنم ، روی اسم خیلی فکر نکردم ولی عناوین زیر بدون هیچ زحمتی به ذهنم رسید :

لیلی و پنجشنبه عزیز - لیلا و این همه آسمان - باز هم لیلا - دست خودم نیست لیلا - نامه های نازک تر از پنجشنبه های لیلا - من ، لیلا و ابلیس باران خورده - لیلی همیشه دیر می رسد - نازکتر از لیلی - از آن همه آسمان لیلا و ...

دیدم همه عنوان ها بدون آنکه بخواهم یا با لیلا شروع می شوند یا با لیلا ختم می شوند.یک نوع لیلا زدگی در این نوشته هایم هست ، در این متنها علاوه بر لیلا ، باران هم فراوان است ، پس به این نتیجه رسیدم که بد نیست اسم کتاب را بگذارم « لیلا زدگی در باران ».

گفتم بد نیست مقدمه آن کتاب را کسی دیگر بنویسد.که من این کاره نیستم ، اگر میتوانستم مقدمه بچینم که روزگارم این نبود . مشکل این است که بی مقدمه عاشق می شوم.

اصلا مرا چه به نوشتن ، میگذارم برای وقتی دیگر ، بهتر است در دنیای لیلا زده ام همیشه سر به زیر باشم و نگاه هایم را از مردم بدزدم تا کسی نفهمد که عاشقم.

نمی دانم چرا الان حس خوبی ندارم ، حالم خوب نیست یاد روزگار شیمیایی کسی افتادم که همیشه می گفت : فراموش نکن ، چشمهای من و تو از فرط خمیازه پیر شده اند ، پس بهتر است بروی و کمی بخوابی ، خدای فردا بزرگتر است....