✍ تولد : اسم شناسنامهای برادرم نادر می باشد" اما مادرم در خانه به خاطر عشقی که به آقا اباعبدالله(ع) داشت، حسین صدایش میزد!
✍ تغییر نام خانوادگی : برادر شهید در باره تغییر نام خانوادگی شهید میگوید: «این مربوط به سال ۱۳۶۵ میشود. ایشان خیلی دنبال این رفت که برای شهرت بصریا، یک ریشه و عقبهای پیدا کند. راستش ما ربطی هم به بصرة عراق نداریم و این فامیل، به اصالتمان هم دخلی ندارد. خـلاصه وقتی دست نادر به جایی نرسید، تصمیم گرفت شهرتش را تغییر دهد. من قبلاً شهرتم را به شهرت مادریام[فقیه] تغییر داده بودم. شهید " خودش رفت، اقدام کرد و درخواست داد و به دلیل ارادت خاصی که به حضرت مهدی,عج, داشت، شهرتش را مهدوی گذاشت.»
✍ تحصیلات : او تحصیلات ابتدایی را در دبستان« زائرعبّاسی » آغاز کرد و با موفقیّت به پایان رساند. در سال دوم دبستان بود که به مکتب رفت و قرآنِ کریم، را نزد آقای علی فقیه خــتم نمود. در همین سال بود که خانوادة وی از روستای نوکار "، به روستای بحیری " مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند. شهید، پس از اتمامِ تحصیلات ابتدایی، در مدرسة راهنمایی ادب خورموج* ثبتنام کرد و علاقهمندانه به ادامة تحصیل پرداخت.
در این زمان، مبارزات انقلابی ملت ایران به اوج خود رسیده بود" شهید مهدوی، ضمنِ اهتمام به تحصیل، تمامی رخدادهای نهضتِ انقلابی را کنجکاوانه جویا میشد. مشکلاتِ اقتصادی،دوریِ راه از منزل تا مدرسه و به خصوص پرداختن به فعالیتهای پیگیر و گستردة انقلابی، سبب شد تا شهید، در پایة دوم راهنمایی بهناچار، ترکِ تحصیل نماید.
✍ اشتغال و فعالیت های انقلابی : پس از ترک تحصیل، به جهت سامانبخشی به وضع معیشتی خود و کمک به والدینش، در مغازه ای که از ملکِ پدر و تنها بردارش فراهم ساخته بود، مشغول به کار شد و در کنار کار ، فعالیتهای انقلابی خود را نیز کماکان دنبال کرد. انقلاب که پیروز شد او در تاریخ ۵/۹/۵۸ به عنوان بسیجیِ ویژه، به عضویت بسیج درآمد و از آن تاریخ تا زمان شهادت، تمام زندگی خود را مصروفِ تحقّق اهداف والای اسلام نمود. با شروعِ جنگِ تحمیلی، کار را رها کرد تا عملاً هیچ مانعی در راه فعالیتهای ایشان در مسیر خدمت به نهالِ نوپای انقلاب اسلامی، وجود نداشته باشد.
از همینرو با عزمی مصمّم به خانوادهاش گفت: «با وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه میهن اسلامیمان ایران، من دیگر حاضر به ادامة فعالیت در مغازه نیستم و به هر طریقی شده باید وارد عرصة خدمت در جبهههای جنگ شوم.» در این هنگام، او نوجوانی هفدهساله بود. پس از آنکه اولین کاروان رزمندگان اسلام از شهرستان دشتی، آمادة اعزام به بوشهر، جهت گذراندن آموزش نظامی شد، شهید مهدوی اصرار فراوانی داشت که در این کاروان، حاضر باشد اما به دلیل کوچکی سن، از حضور او ممانعت به عمل آمد. برادر ایشان حاجحسن فقیه* در زمرة اولین کاروان رزمندگان اعزامی, به نیروگاه اتمی بوشهر جهت گذراندن دوره آموزشی جبهه بود. شهید نادر، در طی مدتی که برادرش در بوشهر آموزش میدید، همواره به دیدنش میرفت و در برخی از کلاسهای آموزشی حضور مییافت و با تمامِ وجود، به انگیزة کسب توانمندی جهت دفاع از کیان نظام اسلامی، به فراگیری فنونِ نظامی، همت میگماشت.
✍ استخدام در سپاه : شهید «مهدوی»به دلیل اشتیاقِ زیادی که به پوشیدن لباس مقدّس پاسداری داشت، در صدد استخدام در نهاد انقلابی سپاه برآمد و در مورّخة ۱/۲/۱۳۶۰ رسماً در این نهاد مقدس، استخدام گردید. در این تاریخ، او به پادگان آموزشی شهید عبدالله مسگرِ شیراز اعزام شد و آموزش اولیة پاسداری را در این پادگان، گذرانید. پس از آن، به عنوانِ اولین مأموریت، پس از کسب افتخار پاسداری، در مورّخة ۲۱/۵/۱۳۶۰ به تهران اعـزام شد و تا تاریخ ۲۰/۷/۱۳۶۰ در جهت مبارزة با گروهک منافقینِ" خدمات شایانی را به انجام رسانید.
✍ اعزام به جبهه : ..................✍ جزئیات و نحوه ی شهادت شهید مهدوی و ویژگی های اخلاقی ایشان" در ادامه ی مطلب ... http://www.gezderaz100.blogfa.com
این جدیدترین اظهار نظر یک فعال سیاسی اصلاح طلب است که سابقه نمایندگی مجلس٬ دبیر کلی یک حزب اصلاح طلب و مدیر مسئولی یک روزنامه ی زنجیره ای اصلاح طلب را نیز در کارنامه خود دارد.
وبلاگ " انقلاب سوم " نوشت:
با توجه به این جمله ی مشعشع می توان سطح برداشت یک سیاستمدار اصلاح طلب و توان تحلیل مسائل توسط او را بررسی کرد. به نظر ایشان ریشه فتنه 88 ٬که ایشان آن را "حوادث" می دانند٬ بداخلاقی های آقای احمدی نژاد در مناظره های انتخاباتی است. یعنی:
سالهاست که در جامعه ما نقد انگیزه بیشتر از نقد انگیخته به عنوان مغالطه در بسیاری ازگفتگو ها و مشاجرات سیاسی و اجتماعی و حتی علمی رواج پیدا کرده و خود عامل یکی از معضلات فرهنگی و اجتماعی دوره حاضر گردیده است . لیکن وقتی صحبت از نقد حرفی و یا مطلبی به میان میاید ، همه در لاک دفاعی فرو رفته و سعی می کنند تا از نزدیک شده به موضوعات مختلف خودداری نمایند ، حال بحث اجتماعی باشد یا سیاسی ! . جالب اینجاست ، آنقدر فضای نقد ملتهب شده که حتی در کله پزی محلمان هم با خطی درشت نوشته شده "بحث نداریم " . وقتی از کله پز خواستم تا کمی آب گوشت برای من بریزد ، وی غرغر کنان گفت خیلی پول میدی ، میخوای شیر آب را هم برات باز کنم !؟ - کله اینقدر ، چشم و زبان اونقدر ، مالیات فلان قدر ، کارگر ....... . من هم حوصله ادامه بحث در مورد کله و غیره را نداشتم و به وی گفتم : ممنون همین خوبه ! وی هم در جواب با تعنه گفت: نیگاه کن بابا حوصله انتقاد نداره ، آب گوشت اضافه هم می خواد ، حالا کی به تو کار داشت . موقع حساب کردن به او گفتم شما بالای سر مبارک ، درشت نوشتی بحث نداریم ، خوب من هم تمکین کردم و دنباله بحث را نگرفتم . ای کاش همه نقدها و بحثها به همین آب گوشت ، کله ، زبان ، بناگوش و گاز و .... ختم بشه ، اما یک حق یا نکته را همیشه برای مخاطبت در نظر بگیر که او هم "کله ، چشم ، زبان ، و بناگوش دارد "، پول را دادم و آمدم بیرون . توی مسیر باخودم فکر می کردم که چرا جامعه ما به سمتی رفته که حتی کله پز سر کوچه مان هم تحمل نقد و انتقاد را ندارد، ولی به خود اجازه می دهد تا طرف مقابل را به هر طریق و زبان ممکن بکوبد تا وی از نقد یا خواسته اش بگذرد ! ؟ . اتفاقاً همان شب در شبکه مجازی ، موضع نقد را جستجو می کردم که به مطالب جالبی برخوردم . مشاهده کردم که دین ما چقدر به موضوع نقد و انتقاد پرداخته . دهها حدیث و روایت از ائمه معصوم ( ع ) وجود دارد که ما از آن بی خبریم و همانند قالی بافی شده ایم که بدون نگاه به نقشه دار خود ، قالی می بافیم ، غافل از اینکه چیزی که بافته می شود ، یک تکه بافته بی ارزش نیست !؟ . امام صادق ( ع ) می فرمایند : "بهترین دوستان در نزد من کسانی اند که عیوب و نواقص مرا به من هدیه دهند " . پس کمترین فایده نقد این است که سوء تفاهم های پیش آمده را در فضایی صمیمی و دوستانه رفع کنیم . مدتی قبل دیداری با آقای دکتر حداد عادل داشتم و ایشان در ارتباط با موضوع نقد در جامعه مطالبی مطرح کردند که برای من بسیار جالب بود و بخشهایی از آن را برای شما نیز نقل می کنم : ایشان مطرح فرمودند که به اعتقاد من نقد بایستی به عنوان یک امر طبیعی جامعه در بیاید . از طرفی دیگر ، ما باید بین نقد یک مطلب یا اثر با توهین به صاحب نقد و اثر تفاوت بگذاریم . ادامه مطلب در صحه بعد :
اگر این حرف را اینجا نزنم ، پس کجا بزنم ؟ می دانم حضرت آقا راضی نیستند ولی ما موظفیم که بگوییم.
مرحوم آیت الله احمدی میانجی ازعرفای زمان و از شاگردان آیت الله بهجت(ره) بودند. ایشان به محضر امام زمان(عج) شرفیاب شده بودند ، در یکی از تشرفات گفتند که از امام زمان در خصوص رهبری آقا سید علی سوال کردم :
آقا! نظرتان در مورد ایشان چیست؟
امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرمودند: ایشان از ما هستند .
سخنرانی در بیت رهبری ، مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها (28/2/89)
منبع رهبرم سید علی
به گزارش جهان، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به نامه جمعی از مقلدان خود در خصوص انتشار فتوای جعلی از ایشان پیرامون ازدواج موقت، آن را تکذیب و خبر از تعقیب نشردهندگان اصلی آن از طریق مجاری قانونی دادند.
متن سؤال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است: