خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

شیعه و تشیع در لغت

گرچه وازه های تشیع و شیعه _در برابر تسنن_به عنوان نامی برای یکی از دو مذهب بزرگ اسلام،برای همگان،از جمله،فارسی زبانان،شناخته شده است،اما از آنجا که این وازه عربی است،برای شناخت دقیق معنای آن،ناگزیر باید به لغت نامه های عربی مراجعه نمود.البته باید توجه داشت که در زبان عربی ،بسیاری از وازه ها،از جمله وازه موضوع سخن،به طور مشترک در معناهای متعددومختلف به کار می رود.به لحاظ دستوری(صرفی)،در زبان عربی،تشیع مصدر باب تفعل از ریشه شیع(شاع)است،و وازه شیعه نیز از همان زمان اشتقاق یافته است.در اصل عربی،شیعه به معنای گروهی از مردم است،و اسمی است که بر مفرد،تثنیه و جمع،ونیز بر مذکر و مونث ،به یک شکل اطلاق می گردد که در فارسی نیز همین گونه است.البته اگر بخواهند تنها مفرد را قصد کنند_چه در فارسی ،و چه در عربی _شیعی می گویند،و جمع آن در فارسی شیعیان است.اما در عربی،با توجه با مراتب گوناگون جمع،شیع (جمع) و اشیاع (جمع الجمع) استعمال می گردد.در عربی،وازه شیعه در دو معنای لغوی نزدیک به هم بکار می رود:الف. الشیعه به شکل مفرد (بدون اضافه به وازه ای دیگر):به معنای گروه و دسته ای که بر سر امری یگانه ،گرد هم می آیند.ب.شیعه الرجل (شیعه آن مرد،مثلا_)به شکل مضاف:به معنای پیروان و یاوران آن مرد.

ناگفته نماند که آن چه در بالا مورد اشاره قرار گرفت،تنها برخی از معناهای لغوی تشیع است،و بیشتر ،مواردی است که با معنای اصطلاحی آن ارتباط دارد.

منبع:دانستنیهای شیعه

نویسنده:واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

OnOne Perfect Resize 9.0.2.1335 Premium Edition تغییر سایز عکس بدون افت کیفیت

OnOne Perfect Resize 9.0.2.1335 Premium Edition یکی از پلاگین ها کار بزرگ کردن عکس ها را بدون افت کیفیت انجام می دهد. اگر یک کاربر بخواهد چنین کاری انجام دهد علاوه بر این که زمان و دقت و البته دانش بالایی نیاز دارد کار بسیار دشواری هم هست و البته محدودیت هایی هم دارد ولی مثلا با پلاگینی به نام OnOne Perfect Resize می توان همین کار را در طول زمانی بسیار کوتاه تر و البته بدون دانش خاص امکان پذیر ساخت. این نرم افزار که نسخه بعدی از نرم افزار Onone Genuine Fractals می باشد قابلیت های متعددی نیز دارد.این پلاگین که از سافت 98 دانلود میکنید به مانند نمونه های قبلا برروی نسخه های مختلف فتوشاپ قابل نصب و اجرا بوده با دو سیستم 32 بیت و 64 بیت سازگاری داشته . در منوی اصلی نرم افزار گزینه های مختلف وجود دارد که کاربر می بایست ضمن تغییر آن ها اندازه دلخواه را با توجه به کیفیت تصویر اصلی به دست آورد. گاهی لازم است نویزها را در تصاویر کم و زیاد کند و یا تغییرات دیگری ایجاد نماید. OnOne Perfect Resize نسبت به نسخه های قبلی تا حدود زیادی هم بهینه شده و Performance بهتری را ارائه می دهد.

BitDefender AntiVirus Plus 2015 Build 18.20.0.1429 x86/x64 Final

BitDefender AntiVirus Plus 2015 Build 18.20.0.1429 یکی از بهترین آنتی ویروس های حال حاضر جهان می باشد که با وجود آن در رایانه تان و آپدیت مداوم آن دیگر نگرانی از بابت ویروس ها و تروجان ها نخواهید داشت . معمولا از مواردی که باعث می شود یک آنتی ویروس به آنتی ویروس دیگر ترجیح داده شود مقدار استفاده ی آن از قطعات رایانه به خصوص رم و سی پی یو می باشد که خوشبختانه BitDefender Antivirus استفاده ی بسیار بهینه از این قطعات دارد و ویندوز را اصطلاحا سنگین نمی کند . زمان بار گذاری رایانه بعد از نصب این آنتی ویروس نیز تقریبا به همان مقدار خواهد بود که در نوع خود بی نظیر است . از نظر شناسایی ویروس ها و تروجان ها و سرعت اسکن هارد نیز BitDefender Antivirus از بهترین آنتی ویروس ها محسوب می شود که امروزه از آن به عنوان یک آنتی ویروس مطمئن یاد می کنند . البته به خاطر داشته باشید که تنها نصب آنتی ویروس کافی نیست . آنتی ویروس شما برای شناسایی جدیدترین ویروس ها که سرعت پیشرفت آنها نیز بسیار زیاد است ، باید به روز باشد . البته نگران آپدیت این آنتی ویروس نباشید . حجم آپدیت بیت دفندر در هر مرحله کم است و نیازمند صرف مدت زمان زیادی اتصال به اینترنت نیست .

تیرکمون

یکی از بازیچه های علیرضا و دوستاش سلاح مخوفی بود که معمولا" در زراد خونه های فوق سرّی ارتش بچّه پرروها ساخته میشد بنام تیرکمون که البته با اون تیر و کمونی که شما معمولا" می بینین که تو فیلم آرتیست هایی که در نقش مثلا" رابین هود و جرانیمو رئیس قبیله کومانچی سرخپوست ها در فیلم های غرب وحشی بازی می کنن یه کمی فرق می کنه  تیرش بجای یه شاخه بلند و باریک که تهش پر عقاب کار گذاشته باشن و نوکش یه پیکان تیز فولادی باشه یه قلوه سنگ کوچولوئه و کمونش هم بجای یه چوب منحنی یه دوشاخه است که معمولا" از درخت خونه یکی از فامیلها یا همسایه ها دزدیده میشه د آخه اگه از درخت خونه خودشون ببرّن که کتک مفصلی نوش جان می کنن و زهش هم بجای یه رشته باریک ریسمون ساخته شده از روده حیوانات شکار شده معمولا از رشته های بریده شده از تیوپ لاستیک های مستعملی ساخته میشد که از در دکون اوسّا حبیب پنچرگیر به لطائف الحیل البته با طرح نقشه های شیطانی و بالاتر از خطری (یاد سریال بالاتر از خطر بخیر یادم باشه قصه علیرضا در بالاتر از خطر رو هم براتون در آینده بگم) به سرقت می رفت البته اگه به خود اوسّا حبیب هم می گفتن بهشون می داد ولی اونوقت کیف کردن بخاطر انجام این عملیات متهورانه سرقت تیوپ پاره چی میشد؟ القصّه این وسط به یه تیکه چرم هم برای ساخت کفچه (محل قرار دادن سنگ) نیاز بود که اون هم صد البته با استفاده از قوّه ابتکار معمولا" از یه کیف یا چمدون یا کفش کهنه کنده میشد حالا فقط تنها چیزی که از وسائل مورد نیاز ساخت این سلاح مخفی باقی مونده کمی ریسمون برای وصل کردن این قطعات بهمدیگه اس که خوب معمولا میشد از بند کفش های کهنه یا نخ تسبیح های پیرزن های فامیل که می خواستن باهاش تسبیح نخ کنن و چرت بعد از غذا باعث میشد که این مطاع گرانبها ازشون بسرقت بره استفاده کرد  علیرضا وقتی که تموم وسایلش جور میشد یه بعد از ظهر که مادرش می خوابید اون هم خودشو میزد به خواب و آقا همچین که خروپف مادر به هوا می رفت یواشکی از جاش بلند میشد و پاورچین می رفت تو زیر پله ایی و با دقّتی که یه جراح مغز و اعصاب کارش رو انجام میده مراحل ساخت تیر و کمون رو انجام میداد با مهارتی که علیرضا داشت ساخت هر تیر و کمونی حدود دو ساعت طول می کشید و چون معمولا" مدّت خواب بعد از ظهر مادرش بیشتر از نیم ساعت نبود لاجرم این عملیات فوق سرّی یه چهار پنج روزی زمان میبرد بین خودمون باشه این علیرضائه میگه آخه اگه مادرم می فهمید که بازم دارم تیر کمون درست می کنم این دفعه دیگه با انبر داغم میکرد اوندفعه هم اگه میونجی گری خانم جان مادر بزرگ علیرضا نبود حتما" شهیدش می کرد آخه چند دفعه باید واسه شکستن شیشه همسایه ها بدست این سلاح مخوف که تو دست علیرضا از مسلسل ماکزیم رضا خان هم خطرناکتر بود ازشون عذر منظور بخواد و خجالت بکشه؟ آقا اصلا" این صنعت ساخت تیرکمون واسه علیرضا که فقط اسباب مردم آزاری و تفریح نبود باهاش پز میداد د آخه تیر کمون های علیرضا که از این الکی پلکی ها نبودن همشون آخرین مدل و با بهترین فن آوری تولید شده بودن  یه روز علیرضا و دوستاش با همدیگه مسابقه نشونه زنی گذاشتن یه قوطی حلبی گذاشته بودن و بهش تیر می زدن انصافا" تیر اندازی علیرضا از همشون بهتر بود البته تکنولوژی پیشرفته اسلحه اش هم در این موفقیّت تاثیر داشت بالاخره حوصله بچّه ها سر رفت و گشنه اشون شد و رفتن خونه هاشون  دمدمای غروب بود که یه یاکریم خوشگل اومد نشست سر دیوار خونه اشون و علیرضا یهویی خر شد با تیر کمون یاکریمه رو زد طفلک دور خودش چرخید و جلوی علیرضا خورد زمین انگاری هفت سال بود که مرده بود علیرضا تا اون موقع به هیچ حیوونی یه همچین صدمه ایی نزده بود گرفت یا کریمه رو تو بغلش و نازش کرد ولی یاکریم مرده بود صداش زد ولی یاکریم مرده بود بهش التماس کرد که بلند شه ولی یاکریم مرده بود بوسش کرد و گریه کرد ولی یاکریم مرده بود  گریه نکن علیرضا از اون موقع تا حالا خیلی سال گذشته حتما" خدا تو رو بخشیده یاکریمه هم تو رو بخشیده  نخیر مثل اینکه این علیرضائه ول کن نیس  علیرضا دیگه تیر کمون درست نکرد./.

برگی دیگر

 

 

 

 

 

 

 

این کتاب جیبی از مجموعه زندگی‌نامه‌های مصور rororo انتشارات روولت آلمان را زمانی ترجمه کردم که جوان‌تر بودم؛ حدود پنج سال پیش. اگر حالا بود پیشنهاد ترجمه‌اش را نمی‌پذیرفتم چون اکنون معتقدم نویسنده و مترجم باید پیوندی با کتاب داشته باشند و آن‌زمان تنها پیوند من با کتاب شور فلسفه‌دانی بود. خوشبختانه نیروی جوانی و آن شور باعث شد کتاب از بسیاری آسیب‌ها در امان بماند. آن‌زمان دوست عزیزم آقای کامبیز پورناجی هنوز با نشر پارسه همکاری می‌کرد. فلسفه خوانده بود و حضورش مایة دلگرمی من و قطعاً بسیاری دیگر بود. علاوه بر این دغدغه‌های ما را به ناشر منتقل می‌کرد و ناشر گرامی نیز از هیچ حمایتی دریغ نمی‌کرد. گاهی در دفتر کوچک ناشر می‌نشستیم و گپ می‌زدیم و من دست‌کم به قدر ساعتی پیش از بیرون نهادن پا از دفتر و روبه‌رو شدن با واقعیت تلخ زندگی آن‌سوی ویترین مترجمی از گرفتاری‌ها فارغ می‌شدم و البته چیزها می‌آموختم. گاهی افسوس می‌خورم که چرا عادت عکس‌گرفتن در من پرورده نشده و از آن زمان جز خاطرات، تصویر مجسم دیگری ندارم. دوست عزیز دیگر و استادی که این مجموعه با سرپرستی او پا گرفت اما بعد ناچار به مهاجرت شد، آقای رضا نجفی بود که گمانم در زمان ترجمة این کتاب به آلمان کوچیده و جایش حسابی خالی بود و هست. گر چه کتاب به معنای اخص کلمه فلسفی نبود، منابع بسیاری را گردآوردم و خواندم تا مدیون خواننده نشوم و ترجمه‌ای در حد توان درست و امانتدارانه ارایه کنم؛ و البته این کاری است که هنوز و به عادت یادگار همان زمان در مورد هیچ کتابی از آن دریغ ندارم. از نویسنده نیز خواستم برای نسخة فارسی کتاب مقدمه‌ای بنویسند و ایشان هم به فاصلة دو یا سه روز با ابراز لطف بسیار در حق این مترجم کوچک مقدمه‌ای کوتاه بر ترجمة فارسی کتاب‌شان نوشتند. از بخت بد مشکلات ناگهانی بازار نشر دامن این مجموعة کتاب خوب را نیز گرفت تا این که ناشر گرامی کمر راست کرد و اکنون چندی است انتشار این مجموعة زندگی‌نامة مصور را از سر گرفته‌ است. و به این ترتیب این کتاب هم شد برگی دیگر از زندگی‌ مترجمی‌ام که در این سرزمین به فصل برگ‌ریزان می‌ماند.