آیت الله العظمی محمد علی گرامی، مرجع تقلید شیعیان امروز در دیدار با محمد رضا عارف ضمن ابراز نگرانی از شرایط اقتصادی کشور و مشکلاتی که مردم با آن دست به گریبان هستند، گفت: مجلس آینده باید به گونهای باشد تا آبرویی که در آن هشت سال از مملکت رفته را برگرداند. او دربخش دیگری از سخنان خود گفت: متاسفانه امروز مردم گرچه لباس سیاه نمی پوشند اما عزاداری از چهره بسیاری از آنان آشکار است.
آیت الله العظمی گرامی که قبل از انقلاب بارها توسط رژیم شاه دستگیر، زندانی و شکنجه شده است، جزو روحانیونی است که در کنار امام خمینی بنیان گذار انقلاب فعالیت سیاسی و مبارزه می کرد. این استاد برجسته حوزه در سال ۹۱ ضمن انتقاد شدید از سیاست حذف یارانه ها و پرداخت نقدی به مردم، از سوء مدیریت موجود در کشور انتقاد کرده و از اینکه دولت احمدی نژاد حتی ذخایر ارزی باقی مانده از دوران خاتمی را هم بی برنامه هزینه کرده، ابراز تاسف کرده و گفته بود: آدم واقعا متاسف می شود که آن میزان منابع حساب ذخیره ارزی که آن سید مظلوم جمع کرده بود، اینچنین بی برنامه هزینه شد.
او در سال ۸۹ نیز در همایش منشور روحانیت هشدار داده بود که روحانیون باید مسئولیت پذیر باشند و درد دردمندان را بفهمند؛ و تاکید کرده بود که اگر عوامل زیر دست یک حاکم، مختصر ظلمی به فردی از افراد رعیت بکنند، در امامت و ولایت آن حاکم باید شبهه کرد.
به گزارش امید، آیتالله العظمی محمدعلی گرامی عصر امروز در دیدار محمدرضا عارف گفت: مردم جامعه ما کمبودها را میفهمند و ممکن است به دلیل شرایط موجود کمبودها را تحمل کنند اما از تبعیض رنج میبرند.
او افزود: اگر مردم به گفتمان اعتدال عقلانیت و اصلاحات علاقه دارند به دلیل این است که امید به تعقل را توسط این جریان پررنگتر میبینند و امیدوارم طیف شما در جهت خواسته مردم حرکت کند.
این مرجع تقلید گفت: مجلس آینده باید به گونهای باشد تا آبرویی که در آن هشت سال از مملکت رفته را برگرداند؛ آبرویی که نه فقط در عرصه سیاسی بلکه حتی در عرصه مذهبی نیز دچار خدشه شد و حتی امروز برخی از خانوادههای مذهبی از مسائل پیشآمده رنج میبرند.
او خاطرنشان کرد: متاسفانه گاهی در داخل حوزهها دیده میشود که برخی افراد مقابل اساتید بزرگ میایستند و احترام آنها را نگه نمیدارند. در حالی که بسیاری از بزرگان حوزه از جمله مرحوم آیتالله العظمی آملی لاریجانی سفارشهای مکرری در خصوص احترام به مراجع تقلید و بزرگان حوزه داشتند.
آیتالله العظمی گرامی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نسل جوان امروز جامعه ما با تمام دلخوریهایی که ممکن است داشته باشد به جان مذهب نمیافتد اما با کارهایی مثل شرکت معنادار در تشییع جنازه خواننده ای به نام پاشایی پیامهای خود را میرسانند.
این مرجع تقلید خطاب به محمدرضا عارف گفت: امیدواریم با درایتی که دارید و با همراهی جریان خود کاری کنید آب رفته به جوی باز گردد؛ باید شرایط به گونه ای باشد که مردم خوشحال و راضی باشند در حالی که متاسفانه امروز مردم گرچه لباس سیاه نمی پوشند اما عزاداری از چهره بسیاری از آنان آشکار است.
آیت الله العظمی گرامی در پایان سخنان خود با اشاره به دوران بستری خود در یکی از بیمارستان های تهران و عیادت سید محمد خاتمی از وی گفت: در جریان عیادت جناب آقای خاتمی از خود در بیمارستان به این نکته پی بردم که آقای خاتمی اگرچه از یک جهت مظلوم است اما از جهتی دیگر محبوب دل مردم است چرا که افراد بسیاری به استقبال ایشان رفته و تقاضای گرفتن عکس یادگاری با ایشان را داشتند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، به نقل از روابط عمومی مؤسسه علوم وحیانی اسراء، آیتالله عبدالله جوادی آملی در درس اخلاق این هفته خود که در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء، برگزار شد، انتشار کاریکاتورهای موهن از پیامبر گرامی اسلام(ص) را محکوم کرد و این عمل را جاهلیت مدرن خواند.
مفسر بزرگ قرآن کریم در خصوص شخصیت بیهمتا و والای پیامبر خاتم(ص) اظهار داشت: پیامبر گرامی اسلام بهگفته خود ایشان، مظهر ذات اقدس اله است و مبعوث شده است تا کاری بالاتر از عیسای نبی انجام دهد؛ اگر حضرت عیسی(ع) مردگان را بهاذن خداوند زنده میکرد، پیامبر گرامی اسلام مبعوت شدند تا خُلق را در افراد زنده کند و با کمک آن گوهری که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده است انسان را به کمال حق تعالی برساند.
مرجع تقلید شیعیان افزود: خداوند هرچه را بشر به آن نیاز داشت، به پیامبر گرامی اسلام آموخت و پیامبر با این سرمایه سنگین برای هدایت تمام مردم آمده بود لذا بیان داشتند: "بعثت لجوامع الکلم"، و لذا هیچ وقت یک انسان کریم، یک جامعه کریم، دست به اعمال توهین آمیزی، مانند آنچه امروز در غرب شاهد آن هستیم، نمیزند.
استاد برجسته حوزه علمیه تصریح کرد: کشیدن کاریکاتور از پیامبری که مظهر کرامت و ادب است و آمده است تا آنچه را خداوند در ذات انسان گذاشته است، بارور کند و انسان را به رشد و کمال برساند، یک جاهلیت مدرن است. پیامبری که حتی قبل از رسیدن به مقام نبوت، هرگز غلامان را با این اسم صدا نمیکرد و به آنها فتا که در معنای خود جوانمردی را نیز بههمراه دارد صدا میزد.
آیتالله جوادی آملی عنوان کرد: خداوند در قرآن کریم فرمود: ﴿انّک لعلی خلق عظیم﴾، وصف پیامبر نشانهٴ آن است که او از آن جهت که اُسوه و الگوی ماست، پس ما هم باید در مسیر خُلق عظیم حرکت کنیم. رسیدن یک سالک و به حرکت در آوردن یک متحرّک، هم نیروی داخلی خود متحرّک را لازم دارد و هم رهبری توسط یک محرّک. که بهتعبیر خداوند این نیروی داخلی در درون انسانها به ودیعه گذاشته شده که انسان فطرتاً بهسوی خدا حرکت میکند و پیامبر گرامی اسلام نیز چراغ هدایت این حرکت بهسوی توحید هستند.
مفسر بزرگ قرآن کریم خاطرنشان کرد: بنابراین اگر کسی بخواهد راه فضیلت را طی کند خیلی دور نیست مقداری هم به درون خود سفر کند، یک مقداری هم با اسرار نهانی و نهایی خود گفتوگو کند تا راه را بهتربیابد.
متن کامل منشور کوروش کبیر
برگردان و ترجمه متن کامل این منشور چنین است:
خط 1. «کورش» (در متن بابلی : «کو - رَ - آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بـابـِل»(با - بی - لیم)، شاه «سـومـر»(شو- مـِ - ری) و «اَکـَّد»(اَک - کـَ - دی - ای)، ...
خط 2. ... همه جهان.
از این جا تا پایان سطر نوزدهم، نه از زبان کورش، بلکه به روایت ناظری ناشناخته که میتواند نظر اهالی و بزرگان بابل باشد، بازگو میشود.
خط 3. ... مرد ناشایستی به فرمانروایی کشورش رسیده بود.
خط 4. او آیینهای کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.
خط 5. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه»(اِ- سَگ - ایلَـه) برای شهر «اور»(او - ریم) و دیگر شهرها ساخت.
خط 6. او کار ناشایست قربانی کردن را رواج داد که پیش از آن نبود ... هر روز کارهایی ناپسند میکرد، خشونت و بدکرداری.
خط 7. او کارهای ... روزمره را دشوار ساخت. او با مقررات نامناسب در زنـدگی مـردم دخالت میکرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش «مَـردوک»(اَمَـر - اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.
خط 8او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز به شیوهای ساکنان شهر را آزار میداد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود میکرد ... همه مردم را.
خط 9. از ناله و دادخواهی مردم، «اِنلیل / ایـلـّیل» خدای بزرگ (= مردوک) ناراحت شد ... دیگر ایزدان آن سرزمین را ترک کرده بودند.
خط 10. مردم از خدای بزرگ میخواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه شان رو به ویرانی میرفت، توجه کند. مردوک خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.
خط 11. ساکنان سرزمین «سومِـر» و «اَکـَّد» مانند مردگان شده بودند. مردوک به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.
خط 12. مردوک به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نام «کورش» پادشاه «اَنـْشان»(اَن - شـَ - اَن) را برخواند. از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.
خط 13. او تمام سرزمین «گوتی»(کو - تی - ای) را به فرمانبرداری کورش درآورد. همچنین همه مردمان «ماد»(اوم - مـان مَـن - دَه) را. کـورش با هر «سیاه سر» (منظور همه انـسانها) دادگرانه رفتار کرد.
خط 14. کورش با راستی و عدالت کشور را اداره میکرد. مردوک، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و اندیشه نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود.
خط 15. او کورش را برانگیخت تا راه بابل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی داشت.
خط 16. لشکر پر شمار او که همچون آب رودخانهای شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ افزارها در کنار او ره میسپردند.
خط 17. مردوک مقدر کرد تا کورش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابل وارد شود. او بابل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبـونـید»(نـَ - بو - نـَ- اید) شاه را به دست کورش سپرد.
خط 18. مردم بابل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهرههای درخشان او را بوسیدند.
خط 19. مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.
خط20.منم «کورش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَّد، شاه چهار گوشه جهان.
از این جا به بعد، روایت به صیغه اول شخص و از زبان کورش بازگو میشود:
خط 21. پسر «کمبوجیه»(کـَ- اَم - بو - زی - یَه)، شاه بزرگ، شاه «اَنـْشان»، نـوه «کـورش»(کـورش یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نبیره «چیش پیش» (شی - ایش - بی - ایش)، شاه بزرگ، شاه اَنشان.
خط 22. از دودمانی کـه همیشه شاه بودهاند و فرمانروایی اش را «بـِل / بعل» (بـِ - لو) (خداوند / = مردوک) و «نـَبـو»(نـَ بو) گرامی میدارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم؛
خط 23. همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مَردوک دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
خط 24. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
خط 25. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد ... من برای صلح کوشیدم. نـَبونید، مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شأن آنان نبود.
خط 26. من برده داری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوک از کردار نیک من خشنود شد.
خط 27. او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من «کمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،
خط 28. برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مَردوک همه شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشسته اند؛
خط 29. و همه پادشاهان سرزمینهای جهان، از «دریای بالا» تا «دریای پایین»(دریای مدیترانه تا دریای فارس)، همه مردم سرزمینهای دوردست، همه پادشاهان «آموری»(اَ - مور - ری - ای)، همه چادرنشینان،
خط 30. مـرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از ... تا «آشـور» (اَش - شور) و «شوش» (شو - شَن)
خط 31. من شهرهای «آگادِه»(اَ - گـَ - دِه)، «اِشنونا»(اِش - نو - نَک)، «زَمبان»(زَ - اَم - بـَ - اَن)، «مِتورنو»(مـِ - تور - نو)، «دیر»(دِ - ایر)، سرزمین «گوتیان» و شهرهای کهن آن سوی «دجله»(ای - دیک - لَت) که ویران شده بود را از نو ساختم.
خط 32. فرمان دادم تمام نیایشگاههایی که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم. خانههای ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم.
خط 33. هم چنین پیکره خدایان سومر و اَکـَّد را که نـَبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود؛ به خشنودی مَردوک به شادی و خرمی،
خط 34. به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم، بشود که دلها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستین شان بازگرداندم،
خط 35. هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیک خواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: «به کورش شاه، پادشاهی که تو را گرامی میدارد و پسرش کمبوجیه جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.»
خط 36. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعهای آرام فراهم ساختم. (صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم) ...
خط 37. … غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردکها و کبوتران…
خط 38. ... باروی بزرگ شهر بابل بنام «ایمگور-اِنلیل»(ایم - گور - اِن - لیل) را استوار گردانیدم ...
خط 39.... دیوار آجری خندق شهر را،
خط 40 ... که هیچ یک از شاهان پیشین با بردگان ِبه بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند؛
خط 41. ... به انجام رسانیدم.
خط 42. دروازههایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب «سِدر» و روکشی از مفرغ...
خط 43. ... کتیبهای از پادشاهی پیش از من بنام «آشور بانیپال»(آش - شور - با - نی - اَپ - لی)
خط 44. ...
خط 45. ... برای همیشه!
گرامی باد هفته ی وحدت، که درآن میثاق ها تحکیم می شود ، پبمان ها استوارتر می گردد ، خون ها در هم می جوشد ، دست ها و بازوها درهم قرار می گیرد ، چهره ها بر یکدیگر لبخند پبروزی و صفا می زند ، قشرها همه باهمند ، امت، یکپارچه و منسجم است و شیعه و سنی، به یاد سالروز میلاد رسول گرامی اسلام، با هم و در کنار هم، در یک راه و به سوی یک هدف سرود وحدت می خوانند.
قبله ی مشترک، رسول مشترک، کتاب واحد و رهبر واحد، وحدت بخش قشرهای این امت شهید است.