خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

90092
93/6/23 - 11:33 - 2014-9-14 12:33:33
روایت هولناک زنان «رقه» از جنایات داعش

روایت هولناک زنان «رقه» از جنایات داعش

تروریست‌های داعش در استان رقه در سوریه، در حال ارتکاب جنایت‌های وحشتاکی علیه ساکنان این استان به ویژه زنان هستند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، سایت خبری " اخبار الآن " گزارشی را درباره تنفر زنان استان رقه سوریه از داعش به علت سوء استفاده جنسی اعضای این گروه تروریستی و تکفیری از آنان منتشر کرد.

بر اساس این گزارش، اعضای داعش در مناطق تحت تصرف خود، زنان را مجبور به ازدواج کردن با خود می کنند.

اکثر زنان استان رقه، به علت رفتارهای داعش درپی رها کردن خانه و کاشانه خود و ترک این استان هستند.

یکی از زنان ساکن مرکز استان رقه اعلام کرد: داعش با زنان رقه همچون حیوانات رفتار می کند.

زنی دیگر گفت: اگر داعش دخترم را مجبور به ازدواج با یکی از اعضایش کند ، من سوریه را ترک خواهم کرد.

زنان و دختران از رفتارهای داعش در شهر رقه و دیگر مناطق تحت تصرف این گروه تروریستی و تکفیری متنفر هستند؛ به نحوی که یکی از زنان ازدواج اجباری دختران با اعضای داعش را به " تجاوز جنسی " تشبیه کرد و گفت : داعش با توسل به زور یا با حیله پول و ثروت دختران را به ازدواج اعضای خود درمی آورد.

یکی دیگر از زنان رقه تأکید کرد: داعش اکنون درپی اشباع غرایز جنسی خود است.

این زن سوری خاطرنشان کرد: سرنوشت زنان و دخترانی که به ازدواج اعضای داعش درمی آیند، نامعلوم است؛ زیرا اگر شوهر داعشی‌اش کشته شود ، بیوه می شود و اگر هم کشته نشود ، اصل و نسب فرزندش ناشناخته می ماند زیرا اعضای داعش از اسامی مستعار استفاده می کنند.

مشاوره پیش از ازدواج - تبریز

مشاوره پیش از ازدواج - در شهر تبریز

با بیش از 20 سال سابقه درخشان در زمینه مشاوره پیش از ازدواج با مصاحبه و اجرای آزمونهای شخصیتی لازم. 

مختار معتمدین (رئیس مرکز مشاوره زندگی موفق تبریز با مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور و مشاور متخصص ازدواج و زناشویی)

تلفن‌های تعیین وقت:  35400045  و    09147696268    و   35546595

 آدرس مطب: تبریز - خیابان 17 شهریور جدید - تقاطع طالقانی - روبروی بانک مسکن - ساختمان امروز - طبقه 4 واحد 2

                                                                                                                         پیشاپیش پیوندتان مبارک

در چه مواردی و با چه کسی نباید ازدواج کرد

ازدواج غلط نه تنها به فرد بلکه به خانواده ها و جامعه صدمات بسیار سنگین

و گاهی جبران ناپذیری می زند

مجرد ماندن صدها برابر برتر از ازدواج غلط است.اگرچه ازدواج و تشکیل خانواده بهترین و متعالی ترین شکل پیوند رابطه زن و مرد است و یکی از راههای رسیدن به خوشبختی، سعادت و کمال است اما این امر میسر نخواهد شد مگر اینکه دست به انتخابی درست زد. ازدواج غلط نه تنها به فرد بلکه به خانواده ها و جامعه صدمات بسیار سنگین و گاهی جبران ناپذیری می زند و این در حالی است که

با اندکی صرف وقت و مطالعه و مسئولیت پذیری و واقع بینی می توان حداقل بیش از 90% موارد انتخابهای غلطی را که غالباً به طلاق منجر می شود، جلوگیری نمود.

 


ادامه مطلب رو حتما بخون

آیا میدانید سه رکن اصلی زندگی سالم چیست؟

 
 بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن …

بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن اشاره می کنیم:


1) رشد اجتماعی

رشد اجتماعی، سازگاری خوب اجتماعی با همه‎ی آدم ها و از جمله با همسری است که قرار است عمری با او زندگی کنیم. افرادی که در زندگی مشترکشان رعایت حقوق همسر را می‎کنند، احترام می‎گذارند و حق تصمیم‎گیری برای همسر قائل می شوند از رشد اجتماعی برخوردارند. یکی دیگر از مشخصه‎های رشد اجتماعی، داشتن استقلال فکری است. افراد مستقل توانایی‎ها و محدودیت هایشان را به خوبی می شناسند و این شناخت به تصمیم گیری صحیح کمک می کند، آنها در مورد مسائل مختلف خوب می اندیشند و ارزیابی می کنند و پیامدها و نتایج کارهای خود را بر عهده می گیرند. در بسیاری از ازدواج ها عدم استقلال یکی از زوجین باعث بروز اختلافات بسیاری می شود. افرادی که استقلال ندارند، وابسته‎اند و توجهشان بیشتر معطوف به دیگران است تا خودشان ، اهل فکر کردن و اندیشیدن نیستند وچون خود را قبول ندارند دائماً دنبال کسی هستند تا به جای آنها تصمیم بگیرد و مسئولیت را از گردن آنها سلب کند. گاهی حتی برای امور ساده ای مثل انتخاب رنگ پارچه دچار تزلزل می‎شوند. افرادی که روحیه استقلال طلبانه ندارند زندگی مشترک ناموفقی خواهند داشت.

استقلال فکری از دو راه به دست می آید: یکی از طریق مطالعه ( درسی، متفرقه و آزاد ) در مورد چگونگی رفتارهای اجتماعی و دیگری از طریق تجربه ؛ به این معنا که تجربه ای که از کارهای گذشته داریم درمورد کارهای آتی در نظر بگیریم . در اینجا ذکر این نکته لازم است که مستقل بودن به معنای مشورت نکردن نیست، استقلال فکری وقتی تحقق پیدا می‎‎کند که هدفی را که شخص دنبال می کند تنها به واسطه صحبت دیگران زیر پا نگذارد بلکه برای رسیدن به آن اهداف از مشورت کردن با دیگران استفاده کند.

یکی دیگر از فاکتورهای رشد اجتماعی اعتماد به نفس است. یعنی باور داشتن توانایی ها و شناخت محدودیت ها و این که فرد بداند، می‎تواند از عهده ی مسئولیت های خود برآید. می توان اعتماد به نفس را نوعی واقع بینی نیز دانست؛ زیرا افرادی که دارای اعتماد به نفس هستند، تصویر درستی ازخود دارند و افرادی که اعتماد به نفس ندارند مردد و دودل هستند، کاری را شروع کرد ه ولی به آخر نمی رسانند و بیشتر منفی بافند. " من نمی توانم " ،" غیر ممکن است" ،" نمی توانم تصمیم بگیرم " جملاتی هستند که این افراد زیاد به کار می برند و تحت تأثیر دیگران قرار گرفته، تصمیم‎گیری شان سست می شود. نقطه مقابل این افراد، افراد مغرورند که توانایی های خود را بیش از اندازه می پندارند و در ارزیابی خود دچار اشتباهند. برای تقویت اعتماد به نفس باید شناخت واقع‎بینانه‎ای از توانایی‎ها و نقاط مثبت خود داشته باشیم و آنها را تقویت کنیم. به کار بردن عبارات مثبت نیز در تقویت اعتماد به نفس نقش مؤثری دارد. باید هدف‎هایی را که انتخاب می‎کنیم در حد توانایی‎هایمان باشد تا هر بار که کاری را با موفقیت به اتمام می‎رسانیم یک لایه به اعتماد به نفس ما اضافه شود.

2) رشد اخلاقی

رشد اخلاقی یعنی کنترل داشتن روی رفتار، عادات و خلق و خوی خود ؛ به طوری که هم حقوق خود و هم رفاه و حقوق دیگران رعایت شود. کسی که رشد اخلاقی دارد خصوصیات زیر را داراست: همیشه پیامدهای اجتماعی و رفتار و اخلاقش را در نظر می گیرد، حتی در حین عصبانیت آنقدر کنترل دارد که حرفی نزند تا بعد احساس گناه کند و یا باعث قطع روابط شود و به طور کلی پیامد بدی داشته باشد. یکی از فوائد داشتن رشد اخلاقی این است که انسان احساس آرامش می‎کند چرا که وقتی کسی کنترل رفتار و گفتارش را داشته باشد، بیشتر از همه خودش احساس آرامش می‎کند. رشد اخلاقی باعث نزدیکی دلهاست و در یک تعریف جامع می توان گفت که:

‹‹ واقعیت آن چیزی است که هست و اخلاق آن چیزی است که باید باشد.››

3) رشد عاطفی

رشد عاطفی به معنای داشتن کنترل روی عواطف مثبت و منفی است. یکی از نشانه های رشد عاطفی داشتن اعتدال است؛ همانطور که پرخاشگری محض غلط است، مطیع بودن محض نیزغلط می باشد. مطلب دیگری که در رشد عاطفی هر فرد باید مورد توجه قرار بگیرد حس وظیفه شناسی است . به شخصی وظیفه شناس گفته می شود که وظایف نقشی را که ایفا می کند به خوبی بشناسد و انجام دهد. به طور کلی وظیفه شناسی در نقشها بیان می شود؛ افراد وظیفه شناس احساس مطبوعی از زندگی دارند و از آن راضی هستند. افرادی که از رشد عاطفی برخوردارند در زندگی احساس آرامش می‎کنند و به دیگران هم آرامش می‎دهند. ذکر یک نکته در اینجا ضروری به نظر می رسد و آن نقشی است که والدین در تربیت فرزندان خود دارند، چرا که دختر یا پسر باید از جنسیت خویش راضی باشد در غیر این صورت رشد عاطفی با اختلال روبرو می‎شود. والدین باید بدانند که دختر و پسر فرقی ندارند. تفاوت در نقشی است که آنها در آینده ایفا می‎کنند. باید آنها را با صداقت، قاطع و دلسوز و مهربان تربیت کرد.

تا اینجا به ذکر مسائلی پرداختیم که قبل از ازدواج باید مورد توجه قرار بگیرد

اما بسیاری ازنکات هست که بعد از ازدواج باید مد نظر داشت و برای رسیدن به حد مطلوب آن تلاش کرد.

قطعاً از هر دختر یا پسر جوانی که سؤال شود معیار خوشبختی بعد از ازدواج را چه می داند ؛ یکی از معیارهایش را به داشتن تفاهم اختصاص می دهد. بسیاری تفاهم را شبیه هم بودن و اختلاف نظر نداشتن می پندارند در حالی که زن و شوهر باید مکمل هم باشند نه این که مثل هم شوند. برای دستیابی به تفاهم باید بتوانیم شرایط یکدیگر را درک کنیم و خود را درجای دیگری ببینیم وهم احساس شویم. چیزی که هر زوج جوانی باید بداند این است که هیچ رفتاری به خودی خود، سر نمی‎زند . زن ومرد باید بتوانند از دریچه چشم هم به مسائل بنگرند نه این که مقابل هم قرار بگیرند.

یکی دیگر از راه های رسیدن به تفاهم، داشتن صبر و شکیبایی و گذشت است.

اما گذشت و شکیبایی باید دوطرفه باشد. گذشت یک طرفه باعث بدتر شدن و تقویت رفتار نامطلوب طرف مقابل می شود. گذشت منطقی و آگاهانه گذشتی است که طرف مقابل از آن اطلاع پیدا کند و خود نیز پشیمان و متنبه (تنیبه، آگاه) شود و در نتیجه، تغییر رفتار ایجاد شود. در غیر این صورت گذشت یک طرفه امری بیهوده است. برای ایجاد تفاهم نباید به منزلت و ارزش انسانی خود ضربه زد.

هنر گوش دادن

عامل دیگری که درزندگی زناشویی بسیار حائز اهمیت است ولی کمتر به آن پرداخته می شود؛ هنرگوش دادن و چگونگی سخن گفتن است.

دقت و توجه به صحبت دیگران و مفاهیم آن، به موقع صحبت کردن و سخن مفید و نه بیهوده گفتن یکی از عواملی است که به درک متقابل زوجین کمک بسزایی می کند. باید به صحبت های طرف مقابل به خوبی گوش داد. به خصوص در زمان بحث و گفتگو که آن نیز زمان مخصوصی دارد . این امر باعث می‎شود که بحث به مشاجره کشیده نشود. مطلب دیگر با ملاطفت صحبت کردن است چرا که گاهی نحوه و چگونگی سخن گفتن مقدم بر محتوا و به عبارتی "چه گفتن" است.

صداقت

در انتهای این مبحث به " صداقت " در زندگی زناشویی می پردازیم . بسیاری از مردم با نظر یکی از بزرگان موافقند که گفته است " ترجیج می دهم از شنیدن حقیقت غمگین شوم تا از شنیدن دروغ خوشحال گردم" . چرا که عدم صداقت باعث می شود تمامی صحبت های شخص زیر سؤال رود و در تمام آنها شک و تردید به وجود آید. هیچ چیز به اندازه عدم صداقت باعث بی اعتمادی در زوجین نمی‎شود در عین حال سبب کینه نیز می شود و فضای مسمومی را ایجاد می کند.

 
 

در این شرایط ازدواج نکنید!

 
 
سلام

 

با تشکر از خانم غلامی که این مطلب رو واسم ایمیل کردند

منبع اصلی :سایت خبری تحلیلی جوان امروز http://javantoday.mihanblog.com/post/265

افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با 10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم. گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند، مشکلات زیادی در زندگی مشترک شان دارند و به نظر می رسد از همان اول، ازدواج شان نادرست بوده است. 

در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟ شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع این طور نیست! 


مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با 10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.

1 – زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.


2 – پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

 


3 – شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم. 

اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.

اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.


4 – احساس تنهایی شدید

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.

تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.



5 – عجله

«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!


6 – سن پایین

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.

این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

 


7 – شناخت ناقص

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید. 

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.









8 – بحران روحی

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.




9 – سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!

هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.

در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

 



10 – چشم و هم چشمی

 

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!