بغرامک مصلوبه و جسمی منهار
لجلک یا محبوبی لمشی علی نار
بخاطر اشتیاقم به تو مصلوب شدم و جسمم ضعیف و ناتوان است.
اما بخاطر تو محبوب من حتا در آتش هم می روم .
نارک ما راح تفیها بدی خلیها ولعانه
روحی انت مدفیها ولو لا تبقا بردانه
آتش عشقت را خاموش نخواهم کرد و می گذارم روشن و سوزان بماند.
آغوش تو مرا گرم می کند و اگر نباشی سردم می شود .
قصه و بدی کفیها و نخربة ، عمرة ، کبرة ، ضغرة ، "مش سألانه "
می خواهم این قصه را پایان دهم که همه چیز خراب شد،باز از نو ساخته شد، بزرگ شد باز کوچک شد ، و "هیچ چیز برایش مهم نیست ".
بغرامک مصلوبه و جسمی منهار
لجلک یا محبوبی لمشی علی نار
بخاطر اشتیاقم به تو مصلوب شدم و جسمم ضعیف و ناتوان است.
اما بخاطر تو محبوب من حتا در آتش هم می روم .
لاکنت بعمری مهضومه و لا حتارت بأمری
راح ابقا بحبک مغرومه لأخر عمری
هرگز درزندگیم اندهگین نبودم و برای انجام کاری دودل نشدم.
مرهون عشقت باقی خواهم ماند تا آخرین دقایق عمرم.
حبک غلغل جو عروقی ... و بوجدانی
عشق تو دررگهاو احساسم جریان پیدا کرد.
نارک ما راح تفیها بدی خلیها ولعانه
روحی انت مدفیها ولو لا تبقا بردانه
آتش عشقت را خاموش نخواهم کرد و می گذارم روشن و سوزان بماند.
آغوش تو مرا گرم می کند و اگر نباشی سردم می شود .
انه و قصه و بدی کفیها نخربة ، عمرة ، کبرة ، ضغرة ، ، "مش سألانه "
من می خواهم این قصه را پایان دهم که همه چیز خراب شد،باز از نو ساخته شد، بزرگ شد باز کوچک شد ، "هیچ چیز برایش مهم نیست ".
بغرامک مصلوبه و جسمی منهار
لجلک یا محبوبی لمشی علی نار
بخاطر اشتیاقم به تو مصلوب شدم و جسمم ضعیف و ناتوان است.
اما بخاطر تو محبوب من حتا در آتش هم می روم .
شو بتسوه کلل المسکونه انت و مش فیها
انت محلیها بعیونی وانت مضویها
خانه هیچ ارزشی ندارد وقتی تو در آن نیستی
تو هستی که آنجا را درچشمم زیبا و روشن کرده ای .
بخسرة العالم واربحتک مش خسرانه
دنیا را باختم اما تو را بردم پس ضرر نکردم ...
نارک ما راح تفیها بدی خلیها ولعانه
روحی انت مدفیها ولو لا تبقا بردانه
آتش عشقت را خاموش نخواهم کرد و می گذارم روشن و سوزان بماند.
آغوش تو مرا گرم می کند و اگر نباشی سردم می شود .
انه و قصه و بدی کفیها نخربة ، عمرة ، کبرة ، ضغرة ، مش سألانه
من می خواهم این قصه را پایان دهم که همه چیز خراب شد،باز از نو ساخته شد، بزرگ شد باز کوچک شد ، و تمامی ندارد.
راه که میروی عقب میمانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم رد پایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد
تو فقط برای منی.........
تا حالابهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم...
می خوام بگم تو دنیای منی .......
می خوام بگم دوستت دارم فقط به خاطر خودت !!
می خوام بگم شدی مجنون عشقم ...
می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!
می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه!!
می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم .......
می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم ...
می خوام بگم هرجور که باشی دوستت دارم !!
می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم ...
میخوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !!!
می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !!
می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم .......
می خوام بگم یک لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!
می خوام بگم در حد پرستش دوستت دارم ..
دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ، خیلی شلوغ
وایستم اون وسط نگات کنم
بگم اینارو میبینی
بگی آره....
بگم تو هیاهوی همه ی این آدما، من چشمام فقط دنبال تو میگرده
دلم برای تو تنگ میشه
صداهاشونو میشنوی
بگی آره
بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده
بگم حالا چشماتو ببند، بگو چه حسی داری ....
بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه
بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من .......
غصه هایت برای من ...
همه بغضها و اشکهایت برای من ...
بخند برایم بخند
آنقدر بلنــــد
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را ...
صدای همیشه خوب بودنت را
...دلم برایت تنگ شده.......
آقای احمدزاده واقعا خسته نباشی خدا قوت برادر گلموسپاس ویژه از جناب رومادیه 6 شما هم خسته نباشی وخسته نباشی ویژه به برادر و سرور بزرگوارم جناب دکتر حاج بشیر اردکانی که از آنسوی مرزها ودر مدینه منوره هم نگران دوستان حق طلب خود می باشد و خستگی را الحق خسته کرده وهمیشه وبلاگ وزینشان آنلاین و پیگیر مطالبات آزادگان است.
اگر امکان دارد متن پیام حضرت آقا رو در یک پست اختصاصی قرار دهید ،بهترین زمان برای تظلم خواهی است تا تنور داغ است نون را بچسپانید لطف خدا را در این قضیه زیاد می بینم وتاکید حضرت آقا جایی که می فرمایند: با توجه به شرایط مناسب وامید بخشی که از لحاظ همدلی وهماهنگی وهمفکری بین مسئولان امر وجود دارد ،چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی گیرد ؟که همه نتیجه را به طور ملموس مشاهده کنند .توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار وچه بدون سمینار،تصمیمات قاطع وعملی وبدون هرگونه ملاحظه ای بگیرند واجرا کنند .
حضرت آقا اتمام حجت فرمودند وموجی از امید و شادی را به جامعه و خصوصا آزادگان هدیه کردند که به هیچکس ملاحظه ای نشود و تصمیمات قاطع وعملی صورت بگیرد ،بنظر حقیر اگر نظر سنجی در سایت باشد، بهتر از نمایش همراه دوستان خواهد بود .انشالله ماه دی ،ماه شادی وجشن وسرور آزادگان زجر کشیده باشد .امیدوارم برادران عزیز وفرهیخته وبلاگنویس هم در این نشست اعتراضی شرکت کنند ،جایی که رهبر عظیم الشان از دست مفسدان وغارتگران اموال و دارایی های مردم دلخور است و می فرماید چه با سمینار چه بی سمینار اقدام عاجل کنید ؛فکر نکنم با عریضه نویسی ما وشما ره بجایی ببریم ،ما بعنوان سهام دار در شرکتی که متعلق به خودمان است تحصن و تجمع می کنیم ،تا صدایمان زودتر به گوش سران نظام برسد وخود شما بهتر از حقیر واقفید که آزادگان در تنگنای معیشتی و تورم کمر شکن هستند .وبقول حجت السلام باطنی آزادگان عمر نوح ندارند.ویا هر جور شما بزرگان صلاح میدانید ،در این برهه بهتر است اختلاف ها را کنار بگذاریم وبا وحدت و همدلی حق یتیمان ودوستانی که دستشان از این دنیا کوتاه شده را بگیریم ومرهمی باشیم بر درد های بی شمارشان.امید است همه وبلاگ نویسان متعهد و فرهیخته مروج فرهنگ ایثار وشهادت واز خود گذشتگی (واقعی )باشند . تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال والامر الیکم