راه که میروی عقب میمانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم رد پایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد
تو فقط برای منی.........
تا حالابهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم...
می خوام بگم تو دنیای منی .......
می خوام بگم دوستت دارم فقط به خاطر خودت !!
می خوام بگم شدی مجنون عشقم ...
می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!
می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه!!
می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم .......
می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم ...
می خوام بگم هرجور که باشی دوستت دارم !!
می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم ...
میخوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !!!
می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !!
می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم .......
می خوام بگم یک لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!
می خوام بگم در حد پرستش دوستت دارم ..
دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ، خیلی شلوغ
وایستم اون وسط نگات کنم
بگم اینارو میبینی
بگی آره....
بگم تو هیاهوی همه ی این آدما، من چشمام فقط دنبال تو میگرده
دلم برای تو تنگ میشه
صداهاشونو میشنوی
بگی آره
بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده
بگم حالا چشماتو ببند، بگو چه حسی داری ....
بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه
بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من .......
غصه هایت برای من ...
همه بغضها و اشکهایت برای من ...
بخند برایم بخند
آنقدر بلنــــد
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را ...
صدای همیشه خوب بودنت را
...دلم برایت تنگ شده.......