به نام خدایی که به پیامبر اسلام درود می فرستد
سلام علیکم
رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله تسلیت باد
به مناسبت 28 صفر نکتهای در باب توسل به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از کتاب هدهد (جلد دوم) به نقل از کتاب روضههای استاد فاطمی نیا تقدیم می شود :
روایتی داریم که اگر حاجتی داشتی به پیامبر صلی الله علیه و آله پناه ببر. شیخ صدوق رحمت الله تعالی علیه هم روایت کرده پیامبر صلی الله علیه و آله از جایی رد می شدند که صدای گریه کنیزی را در یک گوشه شنیدند. پرسیدند چرا گریه میکنی؟ گفت : مولایم پولی داده بود که چیزی با آن بخرم ولی پول را گم کردهام. حضرت فرمود: من به تو این پول را میدهم. ظاهراً حضرت پیراهن خود را فروختند و پول را دادند. اما دوباره کنیز گریه میکرد. حضرت علت را پرسیدند. گفت : چون دیر کردهام میترسم دعوایم کند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من با تو میآیم و وساطت میکنم. به در خانه که رسیدند چون در آن زمان برای کسب اجازه جهت داخل شدن به خانه سلام میگفتند، پیامبر فرمود : السلام علیکم (یعنی اگر کسی هست بیاید بیرون) حضرت دو بار سلام گفتند اما جوابی نیامد و بار سوم از داخل خانه صدایی بلند شد که : السلام علیک یا رسول الله. حضرت فرمود چرا دو بار قبل جواب ندادید؟ صاحب کنیز عرض کرد: یا رسول الله ، صدای شما دلنشین بود. خواستیم این صدا را بیشتر بشنویم. قربان قدمتان ، امر بفرمایید. حضرت سفارش کنیز را کرد و صاحب کنیز هم به احترام حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها او را دعوا نکرد بلکه وی را آزاد نمود.
این کنیز گوشهای گریه میکرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گره از کارش گشودند. ما هم گوشه دلمان را متوجه حضرت کنیم و از عمق جانمان عرض کنیم : یا رسول الله ، ما هم از شما میخواهیم دستمان را بگیرید و شفاعتمان بفرمایید. همانطور که در دعای کمیل آمده، گریه سلاح ما است و باید همین توفیق را هم از خداوند درخواست نمود. همانگونه که در دعای ابوحمزه ثمالی عرضه میداریم: خدایا کمکم کن به حال خودم گریه کنم.
البته باید توجه داشت که داشتن سلاح به تنهایی کافی نیست بلکه آمادگی فرد و نحوه استفاده از سلاح هم مهم است. انشاءالله با توجه قلبی به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله متوسل شویم و در گوشهای بنشینیم و عرض کنیم :
یا وجیهاً عند الله اشفع لنا عند الله (ای آبرومند نزد خدا برای ما نزد خدا شفاعت فرما)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
(متن کامل کتاب هدهد را با کلیک از اینجا بخوانید)
رحلت پیامبر اکرم و شهادت سبط اکبرش امام حسن مجتبی و امام رضا علیهم السلام را به همه شیعیان و محبان اهل البیت تسلیت عرض می کنم
خلاصه ای از زندگی امام حسن علیه السلام
#- قال رسول الله (ص) : من احب الحسن والحسین فقد احبنی ومن ابغضها فقد ابغضنی[1]
#- قال رسول الله (ص) : الحسن والحسین امامان قاما او قعدا
زندگی امام حسن (ع) را می توان به چهار قسمت تقسیم کرد
1- از ولادت آن حضرت تا رحلت پیامبر اکرم
2- ازرحلت پیامبر تا بعد از شهادت حضرت علی (ع)
3- ازآغاز حکومت تا صلح با معاویه
4- یعد ازصلح تا شهادت
#- اما دوره نخست زندگی امام حسن (ع)
امام حسن (ع) درشب شننبه 15 رمضان سال سوم هجری درمدینه به دنیا آمد با تولد آن حضرت مدینه غرق شادی ونشاط شد حضرت علی اورا در پارچه زردی پچید وبه خدمت پیامبر آورد پیامبر از اینکه اورا در پارچه زرد دید ناراحت شد ودستورداد آن پارچه زرد را باز کنند واو را در پارچه سفید به پیچند و بعد بنا به دستور خدا که فرموده بود حضرت علی بمنزله هارون برای شما هست پس باید نام اورا شُبَرکه به عربی حسن می شود نام بگذار بعد در گوش راستش اذان ودر گوش چپ آن حضرت اقامه گفتند بعد در روز هفتم گوسفندی را عقیقه کردند و موهای سرش را تراشیدن وبه وزن موهایش صدقه دادند گفته شده که امام حسن ازنظر شباهت مانند جدش بود لذا هروقت حضرت فاطمه لالائی می گفت این شعررا می سرود : انت شبه به ابی لست شبیها به علی
کُنیَت آن حضرت ابومحمّد است ، و القاب آن بزرگوار: سیّد و سبط و امین و حجت و برّ و نقیّ و زکیّ و مجتبی و زاهد وارد شده است
#- دوران کودکی امام حسن بهترین دوران بود زیراتا هشت سال درآغوش پرمهر پیامبر اسلام بسر برد وپیامبر این دو برادررا بسیار دوست می داشت ودائم می فرمود حسن وحسین دو سید جوانان اهل بهشت هستند هر کس آنها را اذیت کند مرا اذیت کرده وهرکس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده
ونیز نقل شده که پیامبر(ص) امام حسن را بردوش خود قرار می داد وگاهی در موقع نماز امام حسن بردوش پیامیر سوار می شد وپیامبر با ملاطفت تمام آن حضرت را به زمین می گذاشت وگاهی وقتها این قدرسجده راطول می داد تا خود آن حضرت بلند می شد .
محمد اسمائیل بخاری از ابی بکره نقل می کند که گفت دیدم پیامبر را که « رایت النبی علی المنبر والحسن بن علی معه وهو یقبل علی الناس مره وینظر الیه مره اخری ویقول ابنی هذا سید » این فرزند من سید وآقا است.
#- نقل داستانی از کودکی امام حسن ع : نقل شده که وقتی پیامبر پنچ یا شش سال داشت اکثر اوقات در پای منبر پیامبر می نشست وبه سخنرانی پیامبر (ص) گوش فرامی داد و وقتی که بر می گشت خانه آنچه را که پیامبر فرموده بود برای مادر نقل می کرد وقتی حضرت علی ع به خانه می آمد حضرت فاطمه (س) آنچه را که درمسجد اتفاق افتاده بود را برای حضرت علی نقل می فرمود حضرت عرض کردند شما که در مسجد نبودید پس چه کسی این مطالب را برای شما نقل کرده است حضرت فاطمه جریان را برای حضرت نقل کرد یک روز حضرت علی مقداری زودتربه خانه می آید تا مشاهده کند فرزندش چگونه سخن می گوید
امام حسن وقتی خواست برروی متکاها بنشیند وسخن بگوید زبانش به لکنت افتاد مادرفرزندش را در آغوش کشید وفرمود تو را چه می شود فرزند گرامیم امام حسن ع فرمود : مادرجان حس می کنم مرد بزرگواری دارد به حرفهای من گوش می دهد که دراین زمان حضرت علی ع بیرون می آید وامام حسن را درآغوش می کشد .
#- دوره زندگی دوم امام حسن ع از بعد از رحلت پیامیراکرم شروع می شود که امام هشت سال بیش نداشت که دوران بسیار سختی بود ولی امام این دوران را با موفقیت وافتخار گذراند در این زمان بود که بنا به گفته مورخانی مانند ابن اثیر ابن خلدون امام حسن به همراه برادرش امام حسین درفتح شمال افریقا شرکت می نماید که این در زمان حلافت عثمان بود
همچنین ابونعیم اصفهانی می نویسد که امام حسن در فتوحات ایران به گرگان رسید ه بودند
#- دوره سوم زندگی امام حسن بعد از شهادت حضرت علی ع بود که ازسخت ترین دوران زندگی آن امام بزرگوار است امام بعد از شهادت پدربزرگوارش مردم را درمسجد کوفه جمع می کنند و سخنرانی کردند که خیلی مردم تحت تاثیر قرار می گیرند که بلافاصله بعد از سخنرانی عبد الله ابن عباس بلند می شوند ومردم را تشویق به بیعت می کنند ومردم گروه گروه با حضرت بیعت می کنند امام حسن عبدالله ابن عباس را فرماندار بصره و قیس ابن سعد را و سعید ابن قیس وعبیدالله ابن عباس رابه فرماندهی نیروهای مسلح برگزید وبسیاری از والیان را که در زمان پدربزرگوارش در منصب بودند را گذاشت که در همان منصب باقی بمانند .
امام حسن (ع)هنوز نتوانسته بود اوضاع را درست دراختیار بگیرد که شیطنت های معاویه شروع شد لذا جلسه ای را تشکیل داد واز افرادی مانند عمرعاص و قیس ابن اشعث و جمعی از بزرگان دعوت کرد تا نقشه نابودی سپاه امام حسن را بکشن و تصمیم گرفتن تا این روش ها را برای سرکوبی اجرا کنند :
1- به سرتاسر منطقه تحت تسلط امام حسن جاسوس بفرستند
2- نیروهای ارشد نظامی را با پول بخرند
3- شایعه پراکنی کنند که امام حسن خواهان واگذاری حکومت به معاویه است
4- وحدت کوفیان را نابود کنند وبین آنها اختلاف بیندازند
این جریانات از دید تیزبین امام حسن مخفی نماند وحتی بعضی از جوسوسان معاویه را گرفته واعدام کردند و لذا امام شروع کردند به نوشتن نامه به معاویه و نصیحت کردن ایشان، که کارگرنیفتاد بدین خاطر امام مجبورشدند درآخرین نامه بنویسند که گویا چیزی جز شمشیرنمی تواند بین من وشما حاکم باشد که با این نامه معاویه خود را آماده جنگ کرد ودرمرحله اول 60 هزارسپاه جنگی آماده کرد وبه سوی فرات فرستاد .
امام حسن هم « حجرابن عدی »را فرمود که مردم را به مسجد فراخواند مردم جمع شدند امام آنها را به جهاد فراخواند ولی متاسفانه هیچ کس گوش نداد و دعوت امام را لبیک نگفت.
عدی ابن حاتم ازاین سستی مردم ناراحت شد و اطاعت خویش وقبیله اش را اعلام کرد وبا سپاهیانش به سوی نخلیه حرکت کرد اردوگاه امام حسن ع هم حرکت کرد وبعد از آن دیگران مانند قیس بن سعد , معقل ابن قیس , زیاد ابن صعصه از آن حضرت حمایت کردند و با تلاش فقط 12 هزار نفر سپاه فراهم شد وامام مجتبی تا دیرعبد الرحمن پیش رفت ودردیر عبدالرحمن بخاطرجمع آوری سپاهیان از ایران وبصره توقف کرد وفرماندهی سپاه را به ترتیب به عبیدالله عباس , قیس ابن سعد ,وسعید ابن قیس سپرد وفرمود شماها راهی مسکن شوید ودر مقابل معاویه حالت تدافعی بگیرید تامن با سپاه مدائن به شما برسم.
که درآنجاه دشمنان وجاسوسان من جمله تعدادی از خوارج به امام قصد سوء کرده وخیمه آن امام بزرگوار را غارت کردند
لذا امام مجبور شد بدین دلائل صلح کند
1- روحیه ضعیف سپاهیان وتعداد اندک آنها
2- رغبت نداشتن به جنگ وتسلیم فرمانده ارشد سپاه
3- متفرق بودن کوفیان
4- خطرحمله رومیان به حکومت اسلامی
5- برافراشته ماندن پرچم مبارزه با حفظ شیعیان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
تاریخ شهادت امام حسن :
در شهادت آن امام مظلوم اختلاف است ، بعضى در هفتم صفر سال پنجاهم هجرى و جمعى در بیست و هشتم آن ماه گفته اند و در مدّت عمر گرامى آن جناب نیز اختلاف است و مشهور چهل و هفت سال است ، چنانچه صاحب(کشف الغمّه ) به روایت ابن خشّاب از حضرت باقر و صادق علیهماالسّلام روایت کرده است که مدّت عمر شریف امام حسن علیه السّلام در وقت شهادت چهل و هفت سال بود که بنا به دستور معاویه توسط همسرش جعده به وسیله ی زهری که معاویه فرستاده بود صورت می گیرد و مظلومانه مانند جده اش زهرا (س)در قبرستان بقیع دفن می شوند.
ثواب زیارت
قال رسول الله (ص):
ُ وَ مَنْ زَارَهُ فِی بَقِیعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَام . کسی که فرزندم حسن را در بقیع زیارت کند روی پل صراط قدم هایش نمی لرزد روزی که همه قدمها متزلزل خواهد شد.[2]
منابع مورد استفاده :
1- بحار الانوار
2- منتهی الامال (فصل چهارم )
3- تاریخ طبری
4- الطبقاتالکبری،خامسة1،ص:225
اگر ادعای مسلمونی داریم، نباید در کشورمون فقیر وجود داشته باشه ... مگر اینکه ...
♥•٠·˙
رسول الله ص فرمود :
زمانی خواهد آمد که خدای مردم شکم آنهاست و قبله آنان زنانشان است و دین آنان پول آنهاست و دارایی آنان نشان شرافت آنهاست .
باقی نمی ماند از ایمان مگر اسمش و از اسلام مگر رسمش و از قرآن مگر درسش . مساجدشان بناهای آباد دارد ولی دلهای آنان خالی از هدایت است .
┘◄ بحارالانوار ج 22 ص 453
.
.
.
امام صادق (علیه السلام):
خداوند به حضرت داود (ع) وحی کرد که چه بسا بنده ام کار نیکی انجام می دهد و به خاطر آن کار او را به بهشت می برم.
حضرت داود (ع) گفت: پروردگارا، آن کار نیک چیست؟
خداوند فرمود: "برطرف کردن غم مومن ولو به یک دانه خرما باشد."
داود (علیه السلام) عرضه داشت: به راستی که کسی که تو را شناخت دیگر از تو ناامید نشود.
┘◄ جامع احادیث الشیعه، ج 16، ص 137