تو_ خنده ای، عکسی ، عصایی!
من_ آینه ، قابی ، کلاهی
شاید که ما هر چیز باشیم
هر چیز خوبی که بخواهی
من چشمه ای شاید، تو ماهی
در من برقصی شاد و آزاد
دنیا به پاس عشق این بار
یک زندگی از نو به ما داد !!!
شاید که من در کارگاهی
مردی هنر ورزیده باشم
دارم به یاد تو شب و روز
از سنگ ها ، بت میتراشم
شاید به جرم عشق صد بار
محکوم حکم مرگ باشم
اما طناب دار من شو
تا خون به دنیایت بپاشم
*****
شاید هزاران سال دیگر
تو رد شوی از یک خیابان
من عاشقت خواهم شد از نو
در کوچه های سرد تهران
*****
ما پیش از این ها قرن چندم
ما پیش از این یکبار تهران
تو عاشقم بودی.... ولی نه
من عاشقت بودم به قرآن
خدایا
اگر خطائی میکنیم از نادانی است
و قصد جسارت به ساحت مقدست را نداریم
ای الرحم الراحمین میدانیم که
تو گناهان ما را بخاطر نادان بودنمان میبخشی
مگر میشود زیباترین و توانا ترین وجود عالم
مشتی انسان ضعیف و نا اگاه را مغضوب درگاهش کند.
کاش میتوانستم ببوسمت
ولی بدان که همیشه عاشقت بوده و هستم
و تا ابد عاشقت خواهم بود حتی اگر مرا در آتش بیاندازی
میدانم از مهربانی مثل تو محال است که
عاشقش را به آتش بکشد
ولی آتشت را هم دوست دارم.
الهی به جوانان خودت رحم کن
و دنیایشان را به کامشان شیرین گردان