تو_ خنده ای، عکسی ، عصایی!
من_ آینه ، قابی ، کلاهی
شاید که ما هر چیز باشیم
هر چیز خوبی که بخواهی
من چشمه ای شاید، تو ماهی
در من برقصی شاد و آزاد
دنیا به پاس عشق این بار
یک زندگی از نو به ما داد !!!
شاید که من در کارگاهی
مردی هنر ورزیده باشم
دارم به یاد تو شب و روز
از سنگ ها ، بت میتراشم
شاید به جرم عشق صد بار
محکوم حکم مرگ باشم
اما طناب دار من شو
تا خون به دنیایت بپاشم
*****
شاید هزاران سال دیگر
تو رد شوی از یک خیابان
من عاشقت خواهم شد از نو
در کوچه های سرد تهران
*****
ما پیش از این ها قرن چندم
ما پیش از این یکبار تهران
تو عاشقم بودی.... ولی نه
من عاشقت بودم به قرآن