کتاب فلسفه ترس اثر لارس اسوندسن فیلسوف نروژی است.
شاید بتوان ترس را مهمترین احساسی نامید که بر تفکر و تعقلِ درست، سایه میافکند و آن را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. از طرفی ترس احساسی است که در تکامل انسان نقش به سزایی داشته است، چرا که یکی از بن مایه های بقا برای نژاد انسان است.
اما ما تا چه حد باید بترسیم؟ ترس چه چیزهایی را حفظ می کند و چه چیزهایی را از ما میگیرد؟ چرا با اینکه زندگیهای ما اینقدر امن شده است باز ترس بر زندگی ما سایه افکنده است؟ چرا ترس برخی مواقع جذاب است؟ وجود سایه ترس و هراس در جامعه چه تاثیری دارد؟ رابطه قدرت و ترس چیست؟
در این کتاب لارس اسوندسن نویسنده جوان نروژی، ترس را از جنبههای مختلف به پرسش میگیرد و به واکاوی آن میپردازد. به زعم نویسنده، این کتاب حملهای است به این گرایش که عملا همه پدیدهها را باید از منظر ترس مورد توجه قرار داد. یک ویژگی فرهنگ ترساین است که ترس درست زمانی سر بر آورده است که با احتساب همه جوانب، زندگی ما نسبت به هر دوره تاریخی دیگر امن تر است. با این حال مهمترین انگیزهی نویسنده در حمله علیه فرهنگ ترس، آن است که این فرهنگ، آزادی ما را کمتر و کمتر میکند.
بخشی از مقدمه کتاب در معرفی فصل های آن:
«کتاب هفت فصل دارد.
در فصل اول شرح و گزارش مختصری از فرهنگ ترس به دست می دهیم، یعنی اینکه چگونه ترس از نظر فرهنگی بدل به عینکی ذره بینی شده است که ما جهان را از پشت آن مینگریم.
در فصل دوم، می کوشیم توصیفی به دست دهم از اینکه ترس چه جور پدیدهای است و شماری از رویکردها و نگرش های مختلق از نوروبیولوژی تا پدیدارشناسی را در بر میگیرد.
در فصل سوم به بررسی نقش ترس در جامعه خطرخیز می پردازم و نشان می دهم تلاش های ما برای به حداقل رساندن خطر حاوی چه جنبه های غیرعقلانی زیادی است.
در فصل چهارم سروکارمان با این واقعیت است که ما غالبا داوطلبانه به دنبال چیزهای ترسناک میرویم - مثل ورزشها و سرگرمی های دیوانه وار - نکته منتاقض اینجاست که ما معمولا سعی میکنیم از هرچه ترس آفرین است پرهیز کینم.
در فصل پنجم نگاهی میاندازیم به مفهوم اعتماد و این نکته را به بحث میگذاریم که فرهنگ ترس تاثیری مخرب و تضعیف کننده بر اعتماد دارد - و همین متقابلا و به نوبه خود دامنه ترس را افزایش میدهد. وقتی اعتماد عمومی کاهش پیدا میکند، این کاهش تاثیری متلاشی کننده بر روابط اجتماعی میگذارد، اگر چه ترس به نوبه خود میتواند تاثیری یکپارچه کننده هم داشته باشد. این نقش یکپارچه کننده ترس در شماری از فلسفههای سیاسی اهمیت دارد، خصوصا در فلسفه سیاسی ماکیاولی و هابز.
در فصل ششم من به همین نقش ترس که بنیان برخی از فلسفههای سیاسی است میپردازم و در عین حال نشان میدهم از ترس در همین سال های اخیر در جنگ علیه تروریسمچه بهره برداریهای سیاسیی شده است.
سرانجام در فصل پایانی این پرسش را مطرح میکنم که آیا راهی برای برون رفت از ترس وجود دارد یا نه، آیا ما میتوانیم این جو ترسی را که امروزه ما را احاطه کرده است بشکنیم یا نه.
بنا به اینگزارش، در این مراسم عباس محمد زاده گلعذانی به عنوان بخشدار بخش مرکزی شهرستان سلماس معرفی می شود.
محمد زاده گلعذانی دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) می باشد که پیش از در بخشداری کوهسار سلماس مشغول خدمت بود.
برای این بزرگوار آرزوی توفیق و سربلندی در سنگر خدمت به مردم شریف منطقه را دارد.
تبیان صادق
سرگذشت، آثار و افکار آیت الله میرزا صادق آقا تبریزی
مؤلف: سید ابراهیم سید علوی
تهیه کننده و ناشر: مؤسسه کتابشناسی شیعه، قم
چاپ اول: 1390
632 ص: 12000 تومان
آیت الله میرزا صادق آقا تبریزی (متوفای 1351) شاگرد مرحوم شیخ هادی تهرانی (م 1321) است. وی یکی از علمای بنام و تأثیرگذار شیعه و مجتهدی سیاستمدار بوده که فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و افکارش درباره مشروطه و مبارزهاش با رضاخان، تحمل تبعید، رنجها و مرارتهایی که در این راه مقدس داشته، او را ممتاز و یادش را در تاریخ سیاسی کشور ماندگار کرده است. کتاب حاضر به بررسی آرا، افکار و اندیشههای وی طی قسمتهای ذیل پرداخته است: سرگذشت، معرفی استادان، شاگردان، معاصران، اجازات و سالشمار زندگی او، معرفی و بررسی آثار فقهی، اصولی، کلامی و ادبی وی، دو رساله مشروطیت به عنوان آثار سیاسی، تبیین فعالیتها و تحولات سیاسی اجتماعی دوره ایشان، گفتار و نوشتههای بزرگانی همچون حضرت امام خمینی، واعظ خیابانی، ثقهالاسلام تبریزی، سید محسن امین و... درباره این شخصیت شیعی.
در مقدمه کتاب آمده است: «بررسی افکار و اندیشههای میرزا صادق آقا و معرفی شخصیت ایشان از چند جهت اهمیت ویژه دارد: 1ـ وی شاگرد بلاواسطه مرحوم شیخ هادی تهرانی و ناقل و مفسرآرا و اندیشههای اوست. میدانیم که مسلک علمی و اندیشههای تهرانی کمتر در حوزهها مطرح است و توجه و عنایتی ویژه میطلبد. 2ـ فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و افکار خاص ایشان درباره مشروطه که از جمله در دو رساله مشروطیت در کتاب حاضر آمده است. این رسالهها نشان میدهد که وی تفکر سیاسی ژرف و استعداد بسیار داشته و در فهم مسائل اجتماعی و سیاسی عهد مشروطه بسیار قوی بوده است. 3ـ مبارزه با رضاخان و تحمل تبعید و رنجها و مرارتهای بسیار در این راه؛ به طوری که حضرت امامخمینی (ره) در مواقع مختلف و حدود ده بار از ایشان و مبارزهاش با رضاخان یاد کردند. 4ـ تأثیرگذاری قوی و فوقالعاده وی بر پیروانش که هنوز ادامه دارد، به طوری که مردمانی پاکدل که در روستایی نزدیک طالقان زندگی میکنند، به انگیزه پیروی از ایشان و منویاتش، از مظاهر تمدن جدید مانند برق و تلفن و گاز و رادیو و تلویزیون پرهیز میکنند؛ هر چند ممکن است در فهم مقصود و مراد این بزرگوار اشتباه کرده باشند. اینها همه دلیل اهتمام به سرگذشت و تبیین افکار این مرد بزرگ است و البته چنین اهتمامی به معنی قابل نقد نبودن اندیشههای ایشان نیست.» (روزنامه اطلاعات، 9 دی 1393، شماره 26054، ص 6).