دیگه از اون مریم شاد و سرخوش و بگو بخند خبری نیست.شدم یه ادم اروم و ساکت و روانپریش.
الان چهار ماهه نی نی دارم تو دلم ولی اصلا بهش حسی ندارم.
دفعه قبل رفتم سونو گفت پسره پریروز رفتم گفت دختره.این سونوگرافیاهم چینی شدن.حالا ما معطل موندیم کدومشه.باز واسه 2هفته دیگه نوشته برم ببینم چیه تا شروع کنیم واسه خرید.
مهدی اسم پیدا کرده واسش.میگه چون اسم من مهدی هست باید اسمش به من بیاد دختر باشه مهدیس پسر باشه مهدیار.عجب شوهر پرروییییییییییییییی
قرار بود پایان نامه مو بهمن دفاع کنم ولی بقران یه خطم ننوشتم.خاک تو سرم واقعااااااااا.
بعدا نوشت:افسون جونم عروس خانم خوشگل خیلی خوشحالم بخاطر این روزای شیرینت.
"روزهای سخت"
یادش بخیر رفتیم واسه گرفتن عکس این آهنگ
مرتضی حالش خوب نبود اصلا
اما چون عشق داشت به کارش و هواداراش من و مرتضی و مصطفی رفتیم واسه کار
بهم گفت میخوام یه جوری واستم که مردم بدونن دارم نگاهشون میکنم و روزهای سخت رو پشت سر گذاشتم
منم کلی فکر کردم و گفتم بریم توچال
از اونجا کل شهر زیر پاته
حالا کلی هم خاطره اونجا ساختیم
بعد چندتا با کلاه عکس گرفتم
گفتم مرتضی بیا هوادارا رو سوپرایز کنیم و بدونن حالت خوبه
بیا کلاهتو بردار تو این آهنگ
بذار بدونن روزای سخت تموم شده دیگه
اونم برداشت و شد این عکس
نمیدونستم قراره روزای سخت بشه ماههای سخت و سالیان سخت برای من و هوادارات
چند روز میگذره که نیستی
اما باور این روزا خیلی سخته مرتضی خیلی
محمودگل محمدی:
بعد رفتنت، می میره. دلی که رو به زواله.
توکه نیستی تا ببینی، هریه ثانیه م یه ساله...
گریه گریه گریه گریه چله ی غم توسر شد،
با خیال تو می سوختم، شبام اینجوری سحرشد...
بی تو هرنفس عذابه، زندگی صفا نداره
باورم نمی شه دنیام، دیگه مرتضی نداره!
روی شونه هام گذاشتی، غم و غصه یه عالم،
گفتم اسممو بزارن، بعد تو: محموده با غم...
،
تشکر از شاعر عزیز :ناصردودانگه
مراسم چهلمین غروب خواننده حنجره طلایی زنده یاد مرتضی پاشایی فردا پنجشنبه ساعت دوظهر قطعه هنرمندان بر سر مزارش برگزار میگردد روحش شاد یادش گرامی
143 روزه که وبلاگم رو آپ نکردم
شاید ب نظر خیلی نباشه ولی واسه من خیلی طولانی بود
تواین 143 روز خیلیامون دلمون شکست
خیلیا از دلامون رفتن
خیلیا پا روی قلبمون گذاشتن
و خیلیا تو قلبمون جا باز کردن
خیلی اتفاقا افتاده چه روزهای خوبی که همه داشتیم
وچه روزهای سخت و بد و تلخی ک از سرمون گذشته
که امیدوارم خوبی ها همه جای بدی هارو بگیره
و همه ی روزای تلخ فراموش شه
143 روز ب سرعت برق و باد گذشت
و بیشتر از ابن نتونستم تحمل کنم
دلم بد جور هوای وبلاگم روکرده بود
که بیام دوباره دلتنگیامو بگم شادی هامو ابراز کنم
و از لطف و محبت همیشگی شما دوستای گل و وفادارم بازم غرق خوشحالی شم
به امید روزای خوب و اینکه بتونم بهترین پستهارو واستون بزارم که شما هم دوست داشته باشید .
خدایا.......
دستانم خالی اند ودلم غرق در آرزوها............
یا به قدرت بی کرانت دستانم را توانا گردان.............
یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن................
یلدا
خداحافظ روزای رنگی پاییز
بباربارون دلتنگی ببار یکریز
خداحافظ روزای سبز این خونه
بدون توهمه روزم زمستونه
دیگه یخ کرده دستاموزمستونم
شب یلداروبی دستات نمی تونم
تواین شبها توهم حال منو داری
توهم مثل من از فاصله بیزاری
شب یلدای امسالو بیا پیشم
مگه شک داری که دیونه تر می شم
بریز یلدای موهاتو توپاییزم
که احساس بدی دارم غم انگیزم
من اونقد فال می گیرم که عادت شه
نذارچشمای توواسم یه حسرت شه
بدون توشب یلدا رسیده
عوض کن بازیو خوابم پریده
تونیت کن که من تا صبح نمونم
محاله که بدون تو بمونم