بسم الله الرحمن الرحیم
ای برادر کجا می روی، کمی درنگ کن، آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم ازیاد خواهی برد یا نه ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد…
قسمتی از وصیت نامه شهید رضا نادری
عاقبت میراث درتب و تاب تباهی ،در بازارتخریب ،از بی پناهی رانده ودر رنج بی گناهی مانده است.گوش ها دریغ از هزاران پند خواهی ،این فیروزنده بخت که سیه بخت شده است.میراث فرهنگی زبده الماسی با میلیون ها تراش و صیقل ،چهره ی عمر غبار به خود گرفته است.آشوب وآسیب , غارت و گزند(ی )که از مابه یادگارهای فرهنگی ایران رسیده است به آن حدت و شدت,از تاخت و تاز عرب و مغول نرسید ه است. ازناکارآمدی ها بسیاری از یادگارهای تاریخ و فرهنگ ایران زمین را به تاراج برده می شوند.با هرتخریب و از بین هراثرباستانی در حقیقت اسناد هویت بخش این سرزمین درمیان کج طبعی ها امضا می شود.رشته ی مسولیت ها ،طناب پوسیده و رو به زوالی شده که تکیه گاه نامطمئنی به نظر می آیند.بسیاری هنوز به میراث فرهنگی این سرزمین به صورت یک امر عادی و معمولی می نگرند. غارت و اضمحلال و نابودی این آثار گرانقدر ناراحت شان نکرده و عذاب شان نمی دهد وگویا کسی هم عمق فاجعه را درک نمی کند. به زبان ساده تر ابنیه و آثار سلسله های پیشین که حاوی شاهکارهای هنری و ابتکارات و ابداعات صنعتی هستند و میراث مکتوب و به طور خلاصه سرمایه های عظیم مادی و معنوی این سرزمین با علم و آگاهی مقامات کشور در حال تحلیل رفتن و نابودی هستند ولی کار لازم و اقدام اساسی صورت نمی گیرد. تخریب و ویرانی مربوط به میراث فرهنگی را با چشم ها نظاره گرند و گوش ها دریغ از پند خواهی همچنان دل و جان به اخبار ناگوارش سپرده اند،
از دست چـــــون توکه نخیـــزد خیانتی
دست خدا برآن باد +صد ها هزار هزار عنایتی
| ||
درهر زمان شایعه ای روشنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید! |
جوانی محضر امام حسین(ع) رسید و گفت من مردی گناهکار و نمی توانم خودم را در انجام گناهان باز دارم. مرا نصیحتی فرما:
امام حسین(ع)فرمودند پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه می خواهی گناه کن:
1- روزی خدا را مخور و هر چه می خواهی گناه کن
2- از حکومت خدا بیرون برو و هر چه می خواهی گناه کن
3- جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن
4- وقتی عزرائیل(ع) برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه می خواهی گناه کن
5- زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد در آتش وارد مشو و هر چه می خواهی گناه کن
اللهم عجل لولیک الفرج
روزها را به امید آن که نگاهت فردا بر پهنای آسمان درخشیدن گیرد
به شبهایم گره میزنم و دست بر دعا
انتظار فردایی را میکشم که از حریم امن خویش درآیی
و دلدادگان دیرینهات را با آب زلال مهربانیات سیراب کنی.
هر شب که ماه بر آسمان میافتد،
غمی دلگیرتر از همیشه تمام وجود عاشقانت را میگیرد و امید دیدنت باز
حماسه شاعرانه میآفریند و شعر هجران به شعر انتظار تبدیل میشود
و شاعر چشمهایت در لابلای ابیات
ترکخوردهاش به دنبال تو میگردد
شاعران انتظار در غم هجرانت غزلها را جامه امید میپوشند و
الهههای شعرشان هر لحظه به امید وصالی بزرگ،
در آسمان آبی دلدادگی به رقص درمیآیند.
راستی تو از طلوع کدامین خورشید جمعه سر بر خواهی آورد
و از میانه کدامین آدینه دست مرا خواهی گرفت.
من قرنهاست که انتظارت را میکشم.
بیآن که دیده باشمت، از تو خاطرهها دارم و بی آن که دستهایت را
گرفته باشم، دستهایم بوی تو را میدهند.
تو را نادیدن ما اگر غم نباشد مرا نادیدنت تنها غمم هست.
حکایت من را از زبان تمام عاشقانی بپرس که با امید دیدارت
راه دیار دیگر را در پیش گرفتند و عاشقانهشان
را به سوی سرزمین دیگری روانه کردند.
این حکایت من و تمام آنهایی است که روز و شب را با نامت پیوند
میزنیم و لحظهها را میشماریم تا شاید به آدینه موعود برسیم.
تو می آیی
در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است
تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی
و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد.
تو می آیی و دست نوازش بر سر میخک هایی
خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است.
تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد