گرچه پیش از خواهش سائل عنایت می کند
گوشه چشمی هم کند آقا ، کفایت می کند
این گدا چیزی به غیر از اشک تقدیمش نکرد
شاه امّا باز لطف بی نهایت می کند
این سیه روزی ما از غصه ی ایام نیست
مرگ مجنون از غم لیلی حکایت می کند
آبرویم رفت از بس در زدم در وا نشد
پس کی آقای من اعلام رضایت می کند
هر چه می خواهی بیاری بر سرم آماده ام
این دل از دوری تو تنها شکایت می کند
گرچه تاریک است راه و ماه رفته پشتِ ابر
پرتو تو همچنان ما را هدایت می کند
تا شروع دولت عدل تو ما با آن کسیم
کز دل و جان خویش را خرج ولایت می کند
کوری نسخه نویسان دروغین شاهدیم
درد عشقت بر جهان دارد سرایت می کند
فتنه ها شمشیر از رو بسته اند امّا چه باک
مهدی زهرا از این پرچم حمایت می کند
آه ای صاحب عزا بنشین که دارد روضه خوان
روضه ی جدّ غریبت را روایت می کند
شاعر:علی صالحی