خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

جلسه شورای آموزش وپرورش بخش انگوت برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی فرمانداری مغان مهندس علائی فرماندار رورئیس شورای آموزش پرورش شهرستان مغان بر مشارکت بیشتر اولیاء در امر تعلیم و تربیت تاکید کرد.وی که در جلسه شورای آموزش و پرورش بخش انگوت سخن می گفت افزود:ارتباط بیشتر انجمن اولیاء با مربیان مدارس نقش مهمی در ارتقاء سطح کیفی تعلیم و تعلم دارد.فرماندار مغان ایجاد پژوهشکده در بخش انگوت را ضروری دانست و برپیگیری آن قول مساعد داد.

مهندس علائی همچنین از حضور گسترده مردم انگوت بویژه فرهنگیان و دانش آموزان در مراسم تشییع و تدفین شهدای گمنام قدردانی کرد.

گفتگو با محمد احمدی علی آبادی (فیلمساز)

عکاسی که فیلم ساز شد

 عصر جمعه 24 تیرماه 1390، جانباز هنرمند محمدرسول شجاعی گفت : محمد احمدی به تفت آمده است. من هم فرصت را غنیمت شمرده، صبح بیست و پنجم تیرماه برابر با 14 شعبان المعظم 1432 به منزل پدرش واقع در شهرک قدس تفت رفتم و تصمیم خود را مبنی بر انجام مصاحبه با او در میان گذاشتم . او هم مرا به اتاق مهمانی هدایت کرد و بلافاصله با یک سینی چای کنارم نشست. در حالی که پاکت حاویc.dآخرین فیلم سینمایی اش را به نام« لطفاً مزاحم نشوید» در دست داشت !!

محمد احمدی که تصمیم دارد یک سال دیگر، پنجاه همین سال تولدش را جشن بگیرد، بر خلاف صورتی خُشک، سیرتی خوش دارد و اگر چه فعالیت هنری را در سال 1360ش. از «صفر» شروع کرده ولی امروز اعتقاد دارد پس از سی سال فعالیت در عرصه عکس و فیلم می تواند ادعا کند اندکی بیشتر از صفر است. او با این که متولد و بزرگ شده تهران است، اما خودش را شهرستانی می داند و حاضر نیست خاطرات خوش کودکی اش در علی آباد پیشکوه را با چیز دیگری معامله کند. شما هم می توانید شنونده پرسش های من و پاسخ های او باشید.

  • بفرمایید سریال زندگی شما کی و کجا کلید خورد؟

در حالی که 22 روز از نوروز سال 1341 گذشته بود، یگانه هنرمند جهان آفرینش پروانه پخش نمایش زندگی مرا صادر کرد و از سه ماه پیش چهل و نهمین قسمت فیلم پر فراز و فرود زندگی ام شروع شده است.

  •  در صورتی که تمایل دارید از خانواده خود بفرمایید.

پدرم علی اکبر احمدی علی آبادی و مادرم بی بی صدیقه میرکریم زاده تفتی هستند که پس از سال ها زندگی در تهران نتوانستند فرقت و غربت زادگاه خویش را تحمل کنند و عاقبت در آستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی به تفت مراجعت نمودند. بنده چهار برادر و دو خواهر دارم. برادرم حسن که چهار سال کوچکتر ولی چهار قرن جلوتر از من بود شهید شد و برادر دیگرم حسین، طلبه علوم دینی در سطح خارج فقه است . خواهرانم نیز در آموزش و پرورش شاغل هستند. من که فرزند اول خانواده ام در سال 1368ش. زندگی مشترک خود را با دختر عمویم مهناز احمدی که کارمند شرکت نفت است آغاز نمودم و در صبح زیبای زندگی ما دختری به نام «پگاه» طلوع کرد که در رشته حقوق تحصیل کرده و به کار هنری هم علاقمند است.

  •  سیر تحصیلات خود را بفرمایید.

تحصیل را در تهران و از دبستان خواجه نصیرالدین واقع در خیابان کارون آغاز کردم. سپس به مدرسه راهنمایی فرمانیه واقع در خیابان آذربایجان رفتم. سال اول متوسطه را در دبیرستان سیدجمال الدین اسدآبادی شروع کردم ولی به علت مصادف شدن با نهضت اسلامی مردم ایران و نیمه تعطیل بودن مدارس، رها کردم و با مهاجرت به تفت، رشته علوم تجربی را در دبیرستان دکتر شریعتی که بعدها به شهید صدوقی تغییر نام داد، برگزیدم. عاقبت دیپلم را در سال 1361 و لیسانس عکاسی را در سال 1370 از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران گرفتم.

  •  چگونه به دنیای هنر وارد شدید؟

ذوق هنری بنده در دوره متوسطه به همت دبیر فیزیک دبیرستان دکتر شریعتی تفت آقای سیدحسن بی کس[حیان]، شکوفا شد . ایشان از ما خواستند نمایشی با عنوان «شهر اعداد» اجرا کنیم و من نقش عدد «صفر» را بازی کردم. سپس چند نمایشنامه ی دیگر هم کارگردانی و بازی کردم تا این که پس از کسب دیپلم، شخصاً با همکاری محمدرسول شجاعی اقدام به ساخت فیلم سوپر 8 با نام «حقیقت گمشده» کردم که رتبه هایی هم به خود اختصاص داد.

  •  چند نفر از همشهریانی که در زمینه هنر عکس و فیلم می شناسید نام ببرید.

از بچه های تفتی باید به مرحوم ناصر مکزی و آقایان محمدرسول شجاعی، مجیدرضا دهقانی، عمار دهقانی، اردشیر تفتی، کامران تفتی، سجاد شاهدی، اشاره کنم و از دیگران همشهریان هم با روح الله مفیدی نصرآبادی، محمد مطیع نصرآبادی، طاهره طایفی نصرآبادی، آشنا هستم اما خودم را بیشتر مدیون مرحوم ناصر مکزی می دانم که باعث ورود من به عرصه فیلم سازی و سینما شد.

 · هنر تعاریف متعددی دارد اما بفرمایید شما چه تعریفی از هنر دارید؟

به اعتقاد من هنر یعنی خلاقیت و نوآوری. چون عقیده دارم انسان به عنوان نماینده خدا، خدای کوچکی بر روی زمین است . یعنی نمونه بسیار کوچک شده صفات خداست. چون بر طبق آیه قرآن خداوند پس از آفرینش آدم از روح خود در آن دمید . پس درصدی از صفات خداوند در انسان هست. مثلاً نظم و زیبایی را فطرتاً دوست دارد .از طرفی همانگونه که خداوند از خلقت خود لذت برد و فرمود: « فتبارک الله احسن الخالقین» پس انسان هم از آثار هنری خود که نوعی آفرینش است لذت می برد . به همین دلیل ساده ولی محکم، ما موظف هستیم زیبایی ها و حتی زشتی ها را، به شکلی زیبا بیان کنیم. بنا براین «هنر یعنی بیان زیبای زیبایی ها. به شرط آنکه با خلاقیت همراه باشد ».

  • با کدامیک از کارگردانان و هنرپیشه های سینمای ایران همکاریداشته اید؟

بنده به عنوان فیلمبردار تاکنون افتخار همکاری و کسب تجربه در کلاس کارگردانانی از قیبل: بهرام بیضایی، محسن مخملباف، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، کیومرث پوراحمد و علی شاه حاتمی نصیبم شده و با هنرپیشه هایی مانند جمشید هاشم پور، پرویز پرستویی، مهدی هاشمی، حامد بهداد، باران کوثری، پریوش نظریه، مهناز افشار، نیکی کریمی هم کار کرده ام و یا آشنایی دارم.

  • آشنایی و کار با محسن مخملباف را چگونه توصیف می کنید؟

بنده از سال 1376 تا 1386 به مدت 10 سال با آقای مخملباف کار کردم و بیش از دو سال است که با هم ارتباط نداریم . او کارگردانی هنرمند است که متاسفانه هنر را به سیاست پیوند زد. ای کاش با زبان هنر حرفش را زده بود نه با زبان سیاست.

  •  به کدامیک از کشورهای خارجی مسافرت کرده اید؟

علاوه بر این که چهار بار توفیق تشرف به مکه و مدینه نصیبم شده، برای شرکت در جشنواره های فیلم و عکس به کشورهای آلمان، ایتالیا، افغانستان، اوکراین، تاجیکستان، ترکیه، ژاپن، فرانسه، هند، کره جنوبی، نیز سفرکرده ام. ضمناً به جشنواره فیلم در کشورهای آمریکا، استرالیا، کانادا هم دعوت شده ام که به دلایلی نتوانستم شرکت کنم.

  •  تاکنون با کدامیک از نهادهای دولتی همکاری داشتید؟

در ابتدا مدت سه سال با حوزه هنری تبلیغات اسلامی کار کردم و بعد به مدت 10 سال برای ثبت و ضبط میراث فرهنگی ایران در نقاط مختلف با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری همکاری داشتم ولی هم اکنون شاغل و بازنشسته ی هیچ سازمان دولتی نیستم و آزاد کار می کنم.

  •  تاکنون چند جایزه داخلی و خارجی گرفته اید؟

تاکنون موفق به کسب 9 جایزه از جشنواره های خارج از کشور و 8 مورد هم از جشنواره های داخل کشور شده ام که به قرار ذیل است.

  •  جشنواره بین المللی فیلم فجر ایران – دوره 13. بخش مسابقه مواد تبلیغاتی فیلم ها ۱۳۷۳بهترین عکاسی برای فیلم های : آخرین شناسایی و سجاده آتش
  •  جشنواره بین المللی فیلم فجر ایران ـ دوره 14. بخش مسابقه مواد تبلیغاتی فیلم ها ۱۳۷۴ بهترین عکاسی برای فیلم : به خاطر هانیه
  •  جشنواره بین المللی فیلم فجر ایران ـ دوره 15بخش مسابقه مواد تبلیغاتی فیلم ها ۱۳۷۵ بهترین عکاسی برای فیلم : گبه
  •  جشنواره بین المللی فیلم فجر ایران ـ دوره 21. بخش مسابقه سینمای ایران۱۳۸۱ بهترین فیلم برداری برای فیلم : کولی
  •  جشنواره بین المللی فیلم اوش فرانسه بخش مسابقه۱۳۸۲ برای فیلم : دو فرشته
  •  جشنواره بین المللی فیلم دو آرننه فرانسه ـ دوره 26 بخش مسابقه ۱۳۸۲ برای فیلم: دو فرشته
  •  جشنواره بین المللی فیلم کن فرانسه ـ دوره 56 بخش مسابقه ۱۳۸۲ برای فیلم : دو فرشته
  •  جشنواره بین المللی فیلم گاردن فرانسه بخش مسابقه۱۳۸۲برای فیلم : دو فرشته
  •  جشنواره بین المللی فیلم لاروشل فرانسه ـ دوره31 بخش مسابقه۱۳۸۲ برای فیلم : دو فرشته
  • جشنواره بین المللی فیلم مونترال کانادا ـ دوره 27بخش مسابقه۱۳۸۲ برای فیلم : دو فرشته
  • جشنواره بین المللی فیلم کارتاژ تونس ـ دوره 20بخش مسابقه۱۳۸۳برای فیلم : دو فرشته
  • جشنواره بین المللی فیلم پالماس پرینگ آمریکا ـ دوره 11.بخش مسابقه۱۳۸۳ برای فیلم : دو فرشته
  • جشنواره بین المللی فیلم سائوپائولو برزیل ـ دوره 28بخش مسابقه۱۳۸۳ برای فیلم : دو فرشته
  • جشنواره بین المللی فیلم میلان ایتالیا بخش مسابقه ۱۳۸۴
  • جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین کارگردانی برای فیلم :شاعر زباله ها
  • جشنواره بین المللی فیلم فجر ایران ـ دوره26 بخش خارج از مسابقه سینمای ایران ۱۳۸۶ برای فیلم : حقیقت گمشده
  • جشنواره بین المللی فیلم فجر ایران ـ دوره 30. بخش مسابقه فیلم های اول1390 برای فیلم : آزمایشگاه
  •  لطفا فهرست کاملی از آثار خود را، ارائه بفرمایید.

اگر بخواهم کارنامه مختصری از خودم ارائه کنم باید عرض کنم که مجموعا تا کنون در 14 رشته هنری از هنرهای نمایشی فعالیت داشته ام و جمعاً بیش از 60 کار هنری ارائه نمودم. البته در بسیاری از فیلم ها الزاماً چند مسئولیت به عهده داشتم.

  • کارگردانی : حقیقت گمشده (۱۳۸۶) / شاعر زباله ها (۱۳۸۴)
  • دستیارکارگردان: مادر (۱۳۶۳)
  • منشی صحنه :سجاده آتش (۱۳۷۲)
  • نویسنده : حقیقت گمشده (۱۳۸۶)
  • بازیگری: ستاره ها (۱۳۸۴) / زخمی (۱۳۷۶) / گروگان (۱۳۷۴) / تحفه هند (۱۳۷۳) / تابستان 58 (۱۳۶۸)/ انسان و اسلحه (۱۳۶۷) / تیر باران (۱۳۶۵)
  • تهیه کننده : آزمایشگاه (۱۳۹۰) /لطفاً مزاحم نشوید (۱۳۸۸) / حریم (۱۳۸۷) / خواب است پروانه (۱۳۸۷) /حقیقت گمشده (۱۳۸۶) /دو فرشته (۱۳۸۱)
  • مجری طرح : دو فرشته (۱۳۸۱)
  • مدیر تولید : دو فرشته (۱۳۸۱) /آوای جبرئیل (۱۳۸۰) /تخته سیاه (۱۳۷۸) / داستان های جزیره (۱۳۷۷) / سکوت (۱۳۷۷) /قصه های کیش( اپیزود اول،کشتی یونانی ) (۱۳۷۷) / قصه های کیش ( اپیزود دوم، سفارش) (۱۳۷۷) / قصه های کیش ( اپیزود سوم، در) (۱۳۷۷) /مدرسه ای که باد برد (۱۳۷۶) / گبه (۱۳۷۴) / نون و گلدون (۱۳۷۴)
  • مدیر فیلمبرداری : آزمایشگاه (۱۳۹۰) / لطفاًمزاحم نشوید (۱۳۸۸) / حریم (۱۳۸۷) / حقیقت گمشده (۱۳۸۶) / غروب شد بیا (۱۳۸۳) / کولی (۱۳۸۱)/ دلبران (۱۳۷۹) / روزی که زن شدم (۱۳۷۹) / داستان های جزیره (اپیزود سوم، باران و بومی) (۱۳۷۷) / قصه های کیش ( اپیزود سوم، در) (۱۳۷۷)
  • فیلمبردار : سیب (۱۳۷۶)
  • عکس : دو فرشته (۱۳۸۱) / مدرسه ای که باد برد (۱۳۷۶) / گبه (۱۳۷۴) / نون و گلدون (۱۳۷۴) / به خاطر هانیه (۱۳۷۳) / آخرین شناسایی (۱۳۷۲) / پرواز از اردوگاه (۱۳۷۲) / سجاده آتش (۱۳۷۲)
  • فیلمبردار پشت صحنه : گنگ خواب دیده (۱۳۷۴)
  • تدوین : حقیقت گمشده (۱۳۸۶)
  • در باره آثار مکتوب و مصور خود توضیحاتی بدهید.

در مدتی که برای سازمان میراث فرهنگی کار می کردم، بنا بر ضرورت شغلی و علاقه قلبی، دو مجموعه عکس درباره صنایع دستی چاپ کردم.

  • زیراندازهای عشایر(عکس)، محمداحمدی علی آبادی، 1371، سازمان صنایع دستی استان فارس، رحلی 80ص، مصور رنگی.
  • گبه( فیلم نامه و عکس)، محمداحمدی علی آبادی، چاپ اول 1375، نشر نی، 150ص، مصور رنگی. [ فارسی، انگلیسی، فرانسه]
  • شیرین ترین و تلخ ترین خاطره هنری شما چیست؟

شیرین ترین خاطره من در زمینه ی کار هنری به زمان فیلمبرداری فیلم«غربیه ها» در سال1360 مربوط می شود که با حداقل وسیله اما با انگیزه و پرشور کار می کردم.

تلخ ترین خاطره هم به فیلمبرداری فیلم سینمایی «خداحافظ رفیق» بر می گردد که من به خواهش دوستم آقای پاک سیما که عازم حج بود، قرار شد 15 روز بجای او فیلم برداری کنم. یک روز پس از تمرینات مکرر وقتی دوربین را روشن کردم قایق موتوری اشتباها به پل معلق روی رودخانه ی شهرک سینمایی دفاع مقدس برخورد کرد و60 نفر از هنرورانی که نقش رزمنده داشتند و روی پل معلق ایستاده بودند در رودخانه افتادند و به علت نپوشیدن جلیقه ی نجات و کم بودن مربی نجات غریق، متاسفانه چهار نفر از جوانان گروه در آب خفه شدند و با کمال تاسف با رفقا خداحافظی کردند.

  • اگر قرار باشد یک سفارش به جوانان داشته باشید چه می گویید؟

قبل از هر چیز، هدف اصلی خود را در زندگی مشخص کنند و سپس با تمام توان برای رسیدن به آن تلاش کنند و باور داشته باشند که «خواستن توانستن است»

  • اگر به دوران کودکی برگردید چه مسیری را برای زندگی انتخاب می کنید؟

همین مسیر فعلی را بر می گزینم ولی این دفعه با اشتباهات کمتر و سرعت بیشتر جاده ی ترقی را طی می کنم تا کوتاهی ها را جبران کنم. مثلاً : زبان انگلیسی را به طور کامل فرا می گیرم و حتماً نواختن یک ساز ایرانی را دنبال می کنم تا در لحظه های تنهایی همدم بی همزبانی هایم باشد.

  • رابطه شما با زبان دوم و موسیقی چگونه است؟

بر حسب نیاز و ضرورت شغلی، آشنایی مختصری با زبان انگلیسی دارم تا در سفرهای خارجی بتوانم ارتباط بهتری با مخاطبین برقرار کنم . در زمینه موسیقی هم در کنار گوش دادن به صدای خوانندگانی مانند : مرحوم غلامحسین بنان، استاد علی اکبرگلپایگانی، استاد محمدرضا شجریان و دکتر عبدالحسین مختاباد، مدتی هم هست که آموختن سه تار را آغازکرده ام ولی احساس می کنم دیر شده و مقداری مشکل است.

  • نظر خود را خیلی کوتاه و گویا در باره کلماتی که عرض می کنم بفرمایید.

مادر: عشق                                                 ایران : وطن

دوربین : ابزاری برای حرف زدن                      سیاست : چِندِش آور

علی آباد: بهترین بهانه برای یادآوری خاطرات خوش کودکی.

  • مهم ترین آرزوی شما چیست؟

این است که روزی بتوانم یک فیلم موفق و خوب در زمینه ی دفاع مقدس بسازم و آن را به شهدای عزیز تقدیم کنم.

  • نظر شما درباره ساخت فیلم سینمایی «سردار حاج احمد متوسلیان» چیست؟

 اگر امکانات مالی آن فراهم بشود با کمال میل و با حداکثر توان آن را می سازم.

  • بیشتر خود را عکاس می دانید یا فیلم ساز؟

اگر بتوان مرا هنرمند تلقی کرد ترجیح می دهم بیشتر عکاس شناخته شوم. زیرا از دنیای عکاسی به عالم سینما وارد شدم. اصولاً عکاسانی مانند آقای امیر نادری و همایون اسعدیان که به دنیای فیلم قدم گذاشته اند موفق اند زیرا کسی که بتواند با یک عکس حرف خود را بزند، با فیلم بهتر و بیشتر می تواند حرف می زند. در مجموع عکاسی پیش نیاز لازم برای فیلمسازی است.

  • در مدت عکاسی بیشتر در چه رشته ای از عکاسی کار کردید؟

پایان نامه ی لیسانسم، معرفی رشته های زیر گروه عکاسی از قبیل : عکاسی «طبیعت، پُرتره، تبلیغات، جنگ، ورزشی، خبری، اجتماعی، فرهنگی» بوده است . ولی خودم در دوران دانشجویی به عکاسی تبلیغاتی و تجاری اشتغال داشتم . اما در 13 سالی که با حوزه ی هنری و میراث فرهنگی همکاری داشتم الزاما در زمینه اجتماعی عکس می گرفتم و تا سال 1376 که وارد سینما شدم بیش از 120 هزار عکس و اسلاید گرفتم.

  • از این که در این گفتگو شرکت کردید سپاسگزارم

 بنده هم از لطف شما نسبت به خودم و همچنین تلاشی که در زمینه های فرهنگی انجام می دهید سپاسگزارم.

درباره‌ی اندوه

زمانی، اندوه مد روز بود. آرام آرام آنقدر در هر فیلم و کتابی، در هر صفحه و وبلاگی آدمها از اندوهشان گفتند که یکدفعه همه چیز تغییر کرد. حالا نوبت آدمهای کول و الکی خوش بود که به شکاف دیوار هم می‌خندیدند. هرگونه بحث جدی قدغن شد. آدمهایی که همه چیز را ریشخند می‌گرفتند. حالا اندوه دوره‌اش سر آمده بود. اگر کسی از یأس و ناامیدی حرف میزد همه می‌گفتند دست بردار رفیق. در لحظه زندگی کن.
از اندوه حرف زدن، نشانی بود از املی.
پارتی ها زیاد شدند. نوع لباس پوشیدنها عوض شد. دیگر کسی پالتوی بلند تا زیر زانو نمی‌خرید. موهایش را ژولیده بلند نمی‌کرد. حالا خیلی کول موهایشان را با نمره چهار ماشین می‌کردند. و لباسهای رنگین کمانی می‌پوشیدند.
ولی صبحهای بعد از مهمانی می‌دیدند که سر و کله‌ی آن رفیق قدیمی پیدا شده. جوری هم آمده که از پا بیندازدشان. برای فرار از اندوه، از کوچکترین لحظات تنهایی فراری بودند. آدمهایی که از این مهمانی به آن مهمانی می‌پریدند. از این معشوقه به آن معشوقه. از این کافه به آن کافه. از این خیابان به آن خیابان. آرام آرام خسته شدند. و بعد سکوت شد.
انگار اندوه را نمی‌شود نادیده گرفت. اندوه چیزی نیست که بشود به آن سمت و سوی خاصی داد. وقتی به اندوهت آگاهی، وقتی همه‌ی کارهای دنیا برایت شوخی‌های مسخره‌ای هستند ولی هنوز از چیزی مضطربی، وقتی میدانی اندوهت در دنیای بیرونی برایت هیچ راهی باز نمی‌کند ولی همچنان غمگینی، متوجه می‌شوی اندوه ربطی به حساب و کتاب ندارد؛ بخش بزرگی از وجود توست. مثل یک دست یا پای نامرئی که همیشه حملش می‌کنی. دست و پایی که نمی‌توانی قطعش کنی و مثل نوزادی مرده بگذاری‌اش توی خاک. مجبوری آن موجود نیمه جان را همیشه با خودت حمل کنی. باید بودنش را بپذیری. باید توی آن موجود نیمه جان هر روز دنبال نبض بگردی. به صورتش هر روز سیلی بزنی تا نمیرد. اگر بمیرد همه‌ی وجودت را بو میگیرد و دیگر هیچ وقت نمی‌توانی از توی تخت بیرون بیایی. باید با اندوهت حرف بزنی. باید توی راه بیاوری‌اش. میدانم با اندوه که اینقدر کم حرف، خموده و سنگین است حرف زدن کار آسانی نیست. ولی باید قلقش را پیدا کنی. وقتی نشست پشت میز مذاکره باید با هم قراری بگذارید. مهمترین شرط تو این است: باید بگذاری که هر روز صبح از تختم بیرون بیایم و سراغ کارهایی بروم که دوستشان دارم. این مهمترین شرطی است که باید برای اندوه بگذاری. بقیه را می‌توانی بسپاری به او. میتواند طعم همه چیز را دست کاری کند. میتواند تو را کم حوصله کند. مثلا نگذارد بروی توی خیلی از جمعها. با خیلی ها نروی بیرون. نه به خاطر جمع گریز بودن. بیشتر به خاطر اینکه از نظر اندوه، بی‌معنی می‌آید. می‌تواند کاری کند که دوستهایت محدود شوند. معمولا اندوه کم نمی‌گذارد. یک لیست بلند بالا تهیه می‌کند از همه چیزهایی که فرمانشان قرار است دست او باشد. 
هیچ وقت نباید اندوه را دور بزنی. می فهمد. آن وقت ضربه‌اش را بهت کاری می‌زند. نباید توی مهمانی‌ها، یا هر موقعیت دیگری، از حدی بیشتر به شادی‌ات میدان بدهی. هیچ وقت نباید در هیچ چیزی غرق شوی. همیشه باید با کمی فاصله به همه چیز نگاه کنی. نباید فکر کنی اینجا دیگر آخر دنیاست. باید حواست به خودت باشد. چون فردا صبح یقه‌ات را می‌گیرد. می‌گوید من را فراموش کردی؛ فکر کردی مرده‌ام. بعد تنبیه میشوی. نمیگذارد آن روز از تختت بیرون بیایی.

تنها راه حلش این است: باید اندوه را بعنوان بخشی از وجودت زنده نگهش داری. باید هر روز توی وجود اندوه دنبال نبض بگردی. تیمارش کنی. حالش که جا آمد بیاوری‌اش سر میز مذاکره؛ خب اندوه جان! من میروم سر کارهایم، تو هم بنشین ببین می‌خواهی امروز چه کار کنی. گوشی‌ام آنجاست. دوست داری زنگ بزن قرار بعد از ظهر را کنسل کن.

تفکّر و عبرت درباره فتنه 88، اخلاق در کنار بصیرت

ذوالفقار

هر چه به خدا نزدیک‌تر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر می‌بینید. نور که بود، انسان می‌تواند واقعیات و حقایق را مشاهده کند.

وبگاه "ذوالفقار" نوشت:

"بسم الله الرحمن الرحیم"

بیشتر بخوانید

آگهی ویژه استخدامی شرکت رایانمهر در سراسر کشور (بدون سابقه کار) { آخرین مهلت : 29 اسفند 1393 }

شرکت رایانمهر، نماینده رسمی 4 اپراتور بزرگ کشور( همراه اول، ایرانسل، تالیا و رایتل) ، پیشرو در صنعت تجارت الکترونیک، از افراد مستعد و علاقه مند به تجارت الکترونیک از سراسر کشور دعوت به همکاری می کند. ** عدم محدودیت اشتغال به کار در سایر ارگان ها **عدم محدودیت اشتغال به تحصیل ** امکان همکاری از منزل علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت این شرکت مراجعه نمایند. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.