خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خرافه‌گرایی

برخی تیپ‌های شخصیتی، گرایش و تمایل شدیدی به باورهای غیر علمی هم‌چون خرافات و پیش‌گویی‌های غیر علمی رایج در میان مردم و مسائلی از این دست دارند. منشأ این مشکل به عدم پایبندی این اشخاص به اصول و چارچوب‌های مدون در نزد آن‌ها باز می‌گردد.    

در برابر این اشخاص گروه دیگری قرار دارند که از اصول منظم و پذیرفته شده‌ای ‌پیروی می‌کنند. این اصول، مانع گرایش و یا پذیرش این‌گونه باورها می‌شود. این افراد همواره در چارچوب مشخصی حرکت می‌کنند و به اصول و معیارهایی باور دارند که معمولاٌ از آن‌ها تخطی نمی‌کنند. چنین کسانی اغلب ذهنی منطقی دارند. همه چیز را با خط¬کش اصول خود می‌سنجند و از مبنای مشخصی پیروی می‌کنند. به همین دلیل کمتر میتوان ناسازگاری و اعتقاد به باورهای غیر علمی میان دیدگاه‌های آنان یافت.     

خرافه‌گرایی را می‌توان همزاد بشر دانست و اعتقاد بدان را مشترک میان جوامع دینی و غیر دینی. خرافات اختصاص به جامعه‌های کهن و سنتی ندارد، بلکه در جامعه‌های مدرن و پیشرفته نیز خرافات مربوط با آن‌ها رایج است. هم‌چنین فقط  در میان قشر خاصی رایج نیست. می‌تواند در میان صنف‌های مختلف و طبقات گوناگون و حتی تحصیل‌کردگان نیز رواج داشته باشد؛ چرا که خرافه‌گرایی ریشة روان‌شناختی دارد و مربوط به سنت‌های اجتماعی می‌شود و بسته به روحیات افراد، گرایش بدان شدت و ضعف دارد. برخی می‌پندارند ریشه‌های خرافه‌گرایی بیشتر با سنت‌های دینی سازگار است؛ حال آن‌که در گرایش به خرافات، باید به ریشه‌های روان‌شناختی آن و سنت‌های اجتماعی رایج در جامعه بیشتر توجه داشت.     

البته خرافات یکى از آسیب‏هاى جدّى است که بر ساحت دین و دیندارى خدشه مى‏رساند. در دنیاى مدرن امروز انتساب خرافه‌گرایی  به دین و رواج آن در میان معتقدان به دین از عوامل مهم دین‌گریزى و نشان غیر عقلانى بودن دین به‌ شمار مى‏رود. از همین رو پرداختن بدان و پیراستن ساحت دین و دینداران از خرافات از سوی متولیان دین امرى است بس واجب. هر چند در دو سدة اخیر، برخى از مصلحان دینى همواره بر این آسیب توجه داده‏اند.    

خرافات یکی از آسیب‌هایی است که جامعة فرهنگی و دینی ما را تهدید‌ می‌کند. متولیان فرهنگی و عالمان دینی بیشتر در قبال انحراف عکس‌العمل نشان‌ می‌دهند و کم‌تر در برابر انحطاط واکنش نشان داده‌اند. در سال‌های اخیر حساسیت در برابر انحطاط نیز فزونی یافته است. یکی از مصداق‌های انحطاط خرافات است. اگرچه در این سال‌ها در برابر برخی از امور خرافی واکنش بیشتری نشان داده شده است، اما جای پرداختن جدّی در این حوزه هم‌چنان خالی است. برخی از محورهایی که جا دارد به منظور روشن شدن زوایای گوناگون مسئله در این زمینه بدان پرداخت عبارت‌اند از:

1. تعریف خرافه چیست؟ آیا هر مطلب نادرستی یا هرچه تحریف شده باشد خرافه است؟

2. تفاوت خرافه با امور دیگری همچون سحر و جادو، افسانه، اسطوره،   فلکلور، بدعت، غلو، موهومات و... چیست؟ و معیار شناخت و تمییز آن با دیگر امور چیست؟

3. آیا خرافه امر ثابتی است یا می‌تواند امر سیّالی باشد؟

4. علل گرایش به خرافات چیست؟ و در چه بستر و زمینه‌ای امکان رشد خرافات بیشتر است؟

5. زمینه‌های فکری و عقیدتی (نظری) و زمینه‌های اجتماعی (عملی) خرافات چیست؟

6. آیا به لحاظ عمل‌گرایانه، خرافات مفید نیز وجود دارد؟ و یا خرافة مفید تناقض‌آمیز است؟

7. آیا مبارزه با خرافات موجب تضعیف ایمان مردم و آشفته ساختن خاطر آنان نیست؟

8. آیا اعتقاد به علوم غریبه، زمینه‌ساز ترویج خرافه نشده است؟

9. آیا کمبود منابع در میان آثار موضوعه، موجب رواج خرافه نشده است؟

10. خرافه امر درون دینی است یا در حوزة علوم نیز خرافه راه دارد؟

11. آیا خرافات مدرن نیز وجود دارد یا خرافه اختصاص به جامعه‌های کهن و سنتی دارد؟

12. آیا جنسیت در گرایش به خرافات تأثیر دارد؟

13. نمونه‌های بارز خرافات چیست؟

14. چرا مبارزه با خرافات غالباً شکست می‌خورد؟

15. چه آسیب‌هایی مبارزه با خرافات را تهدید می‌کند؟

 

گزارش جلسه‌ شماره 1076 به تاریخ 15/9/93 (شعر طنز)

7- شعر طنز؛ شوخی با شعرا؛ خالو راشد؛ گردآورنده علی اکبر عباسی

این بخش به لطف آقای عباسی از ابتدای سال 1391 به وبلاگ اضافه شده است و هر هفته در گزارش هفتگی جلسه شعری طنز همراه با معرفی شاعرش را می‌خوانید. چون این وبلاگ مربوط به شعر تربت است سعی می‌شود بیشتر از آثار شاعران تربتی در آن استفاده شود. سعی شده معرفی شاعر در حد یک پاراگراف بیشتر نباشد و در آن حتما به کتاب‌ها و آثار منتشر شده‌ی شاعر اشاره شود و اگر شاعر شعر طنز دارای وبلاگی هستند آدرس و لینک وبلاگ هم درج شود. شما خوانندگان عزیز هم می‌توانید برای ما شعرهای طنز خود و دیگران را جهت این بخش ارسال کنید. خوانندگان محترم می‌توانند این اشعار آرشیو وبلاگ را در این بخش با برچسب شعر طنز بخوانید.

راشد انصاری شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و طنزپرداز متولد سال 1350 در روستای دیده‌بان از توابع بخش صحرای باغ لارستان است. نزدیک به دو دهه است که با مطبوعات همکاری مستمر دارد و حدود 10 سال است که در حوزه‌ی هنری فعالیت می‌کند. وی به طور حرفه‌ای از سال 1372 فعالیت خود را در زمینه شعر و داستان طنز آغاز کرد. کتابهای منتشر شده: دغدغه‌های بی‌خیالی (1379) / این مرد مشکوک (1382) / لطفا میخ نشوید (1383) / پشت پرده (1384) / طنزینه؛ طنز اینه! (1387) و آخرین اثر ایشان که هم اکنون زیر چاپ می‌باشد فیل و فنجان نام دارد که کار مشترکی است با غلامحسین ترکمان. سایت شخصی ایشان را می‌توانید در این آدرس مشاهده کنید. http://www.khaloorashed.com 

آقای انصاری در مقدمه‌ی این شعر در وبلاگ‌شان نوشته‌اند: با ذکر این نکته که تعداد دو فقره از این شوخی ها قدیمی است. اولی …چگونه وزیر کشور…..و دومی …اگر مجلس شورا نروم!

“دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما”

گفت: بَه بَه واقعاً این جا چه حالی می دهد!

***

“دوش دیدم که ملایک درِ میخانه زدند”

غافل از این که درین شهر اماکن داریم!

***

“مزن بر سرِ ناتوان دست زور”

که روزی بپیچد به دورت چومار…

***

“نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت”

چگونه یک شبه آمد وزیر کشور شد!

***

“سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز”

مرده آن است که اقساط فراوان دارد!

***

“آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا”

لاقل دیشب سند را می رساندی پاسگاه!

***

“یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور”

من خودم تا انتها سریالِ آن را دیده ام!

***

“پدرم روضه ی رضوان به دو گندم بفروخت”

بی پدر باشم اگر مجلس شورا نروم!

***

“دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما”

تازه کفشِ خوشگلی هم از قضا کِش رفته بود!

***

“حکیمانِ زمانه راست گفتند”

که بحث هسته ای پایان ندارد….!

***

“بنی آدم اعضای یک پیکرند”

ولی همدگر را چرا می درند؟!

تاریخ درج در وبلاگ شخصی شاعر

19 مهرماه 1393

خالو راشد

***

نامه ای به استاد از زبان یک شاگرد قدیمی

استاد  حمید رضا ناظمی چهره سر شناس قرانی در سطح کشور . کسی که تمام  وجودش رابرای قرآن فدا کرد . چهرای که برای تمام شاگردان قرانی شهرستان و استان شناخته شده است . ایشان کسی است که باتمام وجود برای شاگردانش وقت میگذارند . از معدود چهر های قرآنی که در این شهرستان باقی مانده  است . (((به فرموده حضرت علی (ع)هرکس مرا کلمه بیاموزد مرا بنده خود کرده .))))
حال در مقابل این چهره متواضع چگونه باید بود  کسی که خواندن بهترین کتاب دنیا را به ما آموخت .کسی که وجودش را فدای قرآن کرده .  از ایشان میگویم و مینویسم تا تا رسم ناپسند تجلیل وقدر دانی از انسانها زمانی که دیگر دیر شده و  بین ما نیستند  انجام نشود معلمم جایی نبود که از تو از کسی که خداوند دو بار به طور معجزه آسا او را به ما باز گرداند  چون میدانست بی تو هیچیم . یتیمیم  ....!!! بگویم و بنویسم  معلمم  از تو میخواهم مارا ببخشی وجودت را برای ما فدا کردی اما ما انقدر که باید و شاید نبودیم . از کلام مولایم اینگونه پیداست که باید بندگیت رابکنم و لی .... جز شرمساری و خجالت چیزی ندارم یادش بخیر زمانی که ما را با دفتر کاهی 40برگ و چند مداد تشویق به خواندن قرآن مینمودی حال از همان بچه ها انسانهای سرشناسی  رشد کرده اند ( دکتر .مهندس . رئیس .....)که همه را مدیون زحمات بی دریغ توایم . یادش بخیر از مهر های پشت کارت صورتی حضور  و غیاب جلسه قران که هر سال ماه رمضان به کسانی که بیشتر مهر داشتند و بیشتر در پای قرآن نشسته بودند جایزه می دادی . یادش بخیر ...... 
اینها را گفتم که بدانی یادم نرفته زحماتت را ولی افسوس که نمی توانم جبران کنم  ان همه مهر محبت و ان همه عشقت را نسبت به من . به چهرات نگاه میکنم محاسنت زود سفید شد . با خود میگویم چه چیزی  جز غصه خوردن برای من شاگرد ...!!  جز دغدغه برای آموزش  قرآن  چهرات را سفید کرده ؟. چیزی جز این است ؟  سخت ترین روزهای عمرم زمانی بود که فهمیدم بر اثر صانحه ای ضربه مغزی شدی و شاید دیگر برنگردی .وبعد از چند سال باز   شنیدم  به ایست قلبی مهلکی دچار شدی که باز گشتت با خدا ست . آری تورا فقط از خدا دارم . فقط خدا. که منت بر ما گذاشت و نخواست بچه های قرآنی کاشمر یتیم شوند هر چه که  میگویم بغض گم شده ای است در وجودم  جایی نداشتم این آتش . این بغض را خاموش کنم .و برایت از اتش درونم حرف بزنم پس  نوشتم . نوشتم تا بدانی دوستت داریم .نوشتم  تا دلم ارام گیرد تا شاید بگویم در دلم چه  غوغایی است از حرف های نگفته این سالها 
بیشتر از این اگر بگوییم  و بنویسم متهم به غلو خواهم شد .  از تو یه خواهش دارم مرا ببخش  خواهش میکنم                                                                                     امضا                                                                              یکی از شاگردانت

وصیت نامه مرتضی

وصیت نامه مرتضى: من رفتم و همه شما عزیزان دلمو به بزرگیه خودش سپردم واسم دعا کنید و منو حلال کنید به جان تک تکتون با اینکه خداجونم بهم دستور رفتنو از خیلی قبلترها داده بود ازش خواستم گردن خودم با هر درد و رنجو عذابی که باشه با جون دل قبول میکنم فقط یکذره بیشتر بهم زمان بده تا با شماها عشقبازی کنم بخدا دیگه جسم خستم امانمو برید و نتونستم بیشتر ازین در کنارتون بمونم اما مطمئن باشید یکذره که استراحت کردمو خستگیم در رقت از خودش اجازه میگیرم که زود زود مهمون قلب تک تکتون باشم. دلم واستون تنگ میشه اما تورو خدا برای ارامش روحم دعام کنیدو هیچوقت بخاطر بردنم از خدا گله نکنید و منو جلوش سرافراز کنید مطمئن باشید من پیش خودش اسوده و راحتم و ملالی نیست جز دوری از شما عزیزانم

پانزده نشانه سرطان که آقایان نادیده می گیرند


پانزده نشانه سرطان که آقایان نادیده می گیرند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


درصورتیکه آقایان از بعضی از نشانه های سرطان آگاه باشند و با هشیاری این نشانه ها را زیر نظر گرفته و در صورت اطلاع و آگاهی از هر نشانه خطرناک و جدی سرطان در بدن، سریعا به پزشک مراجعه نمایند، شانس بهتری برای درمان آن سرطان و شفا یافتن، دارند. بعضی از نشانه های سرطان در مردان، مخصوص است. این علایم براحتی نشان دهنده مشکل در بعضی از قسمت های بدن می باشند، اما بقیه انواع سرطان و علایمشان، ممکن است گنگ بوده و براحتی قابل تشخیص نباشند.

درد؛ نشانه اول سرطان در آقایان
هرچه افراد سنشان بالا می رود، میزان انواع درد و خشکی در آنها بیشتر می شود. هرچند درد نشانه‌ای مبهم و پیچیده است و معمولا کم تر بیشتر انواع درد نشانه سرطان نیستند، اما با اینحال امکان دارد بعضی از انواع درد نشانه های اولیه ابتلا به سرطان در آقایان باشد. طبق توصیه جامعه سرطان آمریکا هر درد ادامه دارد و مزمن باید توسط پزشک بررسی شود. حتی اگر مشکل و درد شما از سرطان نباشد، بازهم شما از مراجعه به دکتر سود می برید، چراکه ممکن است پزشک بتواند برای درد شما و مشکلی که باعث آن شده، درمانی مناسب پیدا نماید.