خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

بعد از مدتها

بعد از حدود 5 ماه باز تونستم امروز بیان سراغ وبلاگ دلتنگی. فکر میگردم تو روزهای غربت تنها دلخوشیم ولی هیچ وقت نمی حرف پیش زد.از همه آوایی کل این مدت برام کامت گذاشته بودن ولی نتونسته بودم بخونم به دنیا ممنون امروز فقط تاییدش میکنم ولی در اسرع وقت قول میدهم به تک تکش پاسخ بدم.حتما خیلی دوست داریم بدونن چی شدم چرا یهو پیدا نشد.همش را براتون میم البته تا جایی که حافظه ام یاری کنه از همه چیز براتون میم. اول مرداد ماه ایران را به سمت مقصدی که حتی نمیتوانی چی پیش مباد ترک کردیم با باری که در شکم داشتم از اون روز نمی چون بینهایت اذیت شدم و به محض ورودمان از همون فرودگاه با برانکار بردنم بیمارستان بمیرم بچه هام ترسیده بودن ولی خدا را شکر مشکلی نبود فقط نی نی کوچولو اذیت شده بود.چند ساعت بعد مرخص شدم.اقامتمون عالی بهترین منزل با وسایل لوکس در اختیارمان گذاشتن از یک هفته بعد هم که امیر حسین کارهای اداری را انجام داد و مشغول شد مدرس زبان برامون فرستادن بچه ها اصلا علاقه نشون ندادن هیچ کدوم خیلی هم اذیت شدن در این مورد و اعتراف کنم یادگیری در مورد زبان فوق العاده ضعیفه.حالا نمیتوانم شاید مقتضی سنشان باشه..ولی بگم از اینترنت..استفاده از نت ممنوع بود برامون.و منم تو این چند ماه به اندازه همه عمرم زجر کشیدم واقعا که زندگی بدون نت برام فوق العاده سخت بود.از هر نظر در کنترل کامل بودیم تا امروز که 5ماه تمام شد اجازه بهمون داد در مورد استفاده از اینترنت ولی باز تمام سایتی استفاده شده و ورودی ها و خروجی تحت نظارت در این مورد بیشتر نمیتوانم بنویسم. برای منم مساله ای نیست چون مطالبی که مینویسم جنبه سکرت نداره.ااما بگم از ملینای دوست داشتنی ام الان دقیقا 29 روزه که متولد شده.شباهت زیادی به ملبس داره سفیده ولی موهای مشکی داره.دختر آرومه تا الان زیاد اذیتم نکرده.دوران زایمان خیلی تنها بودم درخواست دعوت نامه برای مامانم دادم ولی موافق نشد.پرستار بهم دادن ولی فایده نداشت فقط کمک فیزیکی بهم میدان از لحاظ روحی داغون. اسمش را ملینا گذاشتیم.بچه ها عمه دوسش دارن امیر حسین هم عاشقش. شده دلخوشی روزهای غربتم. انگار بیدار شد .تا اینجا را داشته باشی بقیه اش در فرصت بعد

بعد از مدتها

بعد از حدود 5 ماه باز تونستم امروز بیام سراغ وبلاگ دلتنگی. فکر میکردم تو روزهای غربت تنها دلخوشیمه ولی هیچ وقت نمیشه حرف پیش زد.از همه آونایی که کل این مدت برام کامت گذاشته بودن ولی نتونسته بودم بخونم به دنیا ممنون امروز فقط تاییدش میکنم ولی در اسرع وقت قول میدهم به تک تکش پاسخ بدم.حتما خیلی دوست دارین بدونین چی شدم چرا یهو پیدا نشد.همش را براتون میگم البته تا جایی که حافظه ام یاری کنه از همه چیز براتون میگم. اول مرداد ماه ایران را به سمت مقصدی که حتی نمی دونستیمش چی پیش میاد ترک کردیم با باری که در شکم داشتم از اون روز نمیگم چون بینهایت اذیت شدم و به محض ورودمان از همون فرودگاه با برانکار بردنم بیمارستان بمیرم بچه هام ترسیده بودن ولی خدا را شکر مشکلی نبود فقط نی نی کوچولو اذیت شده بود.چند ساعت بعد مرخص شدم.اقامتمون عالی بهترین منزل با وسایل لوکس در اختیارمان گذاشتن از یک هفته بعد هم که امیر حسین کارهای اداری را انجام داد و مشغول شد مدرس زبان برامون فرستادن بچه ها اصلا علاقه نشون ندادن هیچ کدوم خیلی هم اذیت شدن در این مورد و اعتراف کنم یادگیری در مورد زبان فوق العاده ضعیفه.حالا نمیتوانم شاید مقتضی سنشان باشه..ولی بگم از اینترنت..استفاده از نت ممنوع بود برامون.و منم تو این چند ماه به اندازه همه عمرم زجر کشیدم واقعا که زندگی بدون نت برام فوق العاده سخت بود.از هر نظر در کنترل کامل بودیم تا امروز که 5ماه تمام شد اجازه بهمون داد در مورد استفاده از اینترنت ولی باز تمام سایتهای استفاده شده و ورودی ها و خروجی تحت نظارت در این مورد بیشتر نمیتوانم بنویسم. برای منم مساله ای نیست چون مطالبی که مینویسم جنبه سکرت نداره.ااما بگم از ملینای دوست داشتنی ام الان دقیقا 29 روزه که متولد شده.شباهت زیادی به ملیسا داره سفیده ولی موهای مشکی داره.دختر آرومی تا الان زیاد اذیتم نکرده.دوران زایمان خیلی تنها بودم درخواست دعوت نامه برای مامانم دادم ولی موافق نشد.پرستار بهم دادن ولی فایده نداشت فقط کمک فیزیکی بهم میدان از لحاظ روحی داغون. اسمش را ملینا گذاشتیم.بچه ها همه دوسش دارن امیر حسین هم عاشقش. شده دلخوشی روزهای غربتم. انگار بیدار شد .تا اینجا را داشته باشین بقیه اش در فرصت بعد

دوباره کاروان رفت...

باز هم کاروان راهی شد...

بازهم عده ای کربلایی شدند اما ...

باز هم ارباب دوستانش را طلبید اما ...

دوباره هم جاماندم.باز هرچه گشتم اسمم در لیست زائران نبود. باز روزشماری می کنم.باز عقده های

 دل را در تنهائیم باز میکنم.باز تنهائیم را باحسرت کربلا بارانی میکنم.باز با فراق کربلا میسوزم اما...

عمری است منتظر گوشه نگاهی هستم.یا بهتر بگویم، عمری است انتظار نیمه نگاهی به شش گوشه را

میکشم. هر صبح با سلامی رو به کربلا آه و حسرتی میکشم و روز دیگری را به روز های فراق اضافه

 

میکنم و هرشب را به امید وصال به صبح می رسانم.

نمیدانم از کجا بگویم!!! از بین الحرمین بنویسم یا خاطره های حرم سقای کربلا را بگویم.

 از تل زینبیه بگویم یا خیمه گاه را توصیف کنم.اما دریغ از اینکه هیچ کدام را تا بحال نددیده ام. به دلم فقط حسرتشان مانده

آقاجان این دفعه را صادقانه میگویم. دلم برای شب های حرمت پر میزند. هرچند بدم اما قلبی دارم

هوایی حرمت...قلبی که هرلحظه با یاد کربلا می تپپد.

آقاجان باز هم حال و هوای دل ابری است و آسمان چشمم هوای باریدن دارد...

آری دلم تنگ است، تنگ غروب کربلاست، تنگ حرم ارباب است

 هرکی یه آرزو داره منم به آرزو دارم                   یعنی میشه یه بار منم سر رو ضریحت بذارم

هرجا میرم به من میگن حسین جوابت نمیده       اگر تو نوکری چرا کربلا راهت نمیده

به دل میگم غصه نخور یه روزی نوبتت میشه       آخر یه روزی دیدن کربلا قسمتت میشه...

**شب های جمعه میمیرم براتون

اشک غریبی میریزم براتون

بیچاره اون که حرم رو ندیده

بیچاره تر اونکه دید کربلا رو...**

«رضا صادقی» قطعه «باید میومدی» را تقدیم «مرتضی پاشایی» کرد

موسیقی ما - «رضا صادقی» خواننده کهنه کار موسیقی پاپ، جدیدترین قطعه خود را منتشر نمود. این قطعه «باید میومدی» نام دارد و ترانه ی آن را «مهرزاد امیرخانی» و آهنگسازی و تنظیم آن را گروه «پازل بند» علی رهبری و آرین بهاری بر عهده داشته اند. رضا صادقی همراه با این قطعه یادداشتی با عنوان «این اهـنگ رو تقدیم میکنم به روح مرتضى پاشایى عزیز که جاش خیلى خالیه و کودکان سرمازده سرزمینم که میدونم بیشتر از هر کسى بیادشون هستین» نیز منتشر نمود.

گفتنی ست که این قطعه برای فروش از سایت بلک شاپ (وبسایت فروش قطعات رضا صادقی) جهت تهیه تعدادی لباس گرم برای کودکان خیابانی قابل خرید است.

رضا صادقی در همین راستا در صفحه رسمی اینستاگرام خویش متنی را به شرح زیر به اشتراک گذاشت: «اونطور که از شواهد کار معلومه امسال زمستان سردی خواهیم داشت و شک ندارم شماها خیلی بیشتر از من به فکر آدمهایی هستید که لباسی گرم ندارند. این قطعه از سایت بلک شاپ منتشر میشه و همه دوستان می تونن با خرید این قطعه جهت تهیه تعدادی لباس گرم برای بچه های خیابانی، شریک این حرکت انسانی و ایرانی باشند... این حرکت کاملا دلخواه و درونیه و نتیجه این کار هم با همه به اشتراک می ذاریم ...

هنوزم عشق یک رنگ است، ما با همیم ... حالا که نمی تونم براتون کاری کنم، براتون کار می کنم»

امروز از اولش حسم یه جوریه
حالم گرفته بود باید میومدی
نگین حرف تو چشمای آدما
گریم گرفته بود باید میومدی

من منتظر شدم ساعت گذتشه بود
واسه گذشته هام باید میومدی
وو سر صدای این شهر بدون مرز
آروم و بی صدا باید میومدی

خیلی دلم گرفت توو اون پیاده رو
این بازیا چیه باید میومدی
دنیامو غم گرفت گم کردمت تورو
حتی یه ثانیه باید میومدی


بارون و آسمون دلواپست شدن
بی چتر و بی هوا باید میومدی
ما به جز برای هم کاری نمی کنیم
گفتم بهت بیا باید میومدی

راحت بگم منو ناراحتم نکن
ناراحتم شدی باید میومدی
تو دلخوری ولی حتی توو اوج این
قهرهای بیخودی باید میومدی

DOWNLOAD

برای نظردهی وقدردانی درسایت موسیقی ماکلیک کنید