خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

اقوام و خاندان های دشتی ( آل عبدالجبار 5 )

● خاندان و اقوام موجود در دشتی( قسمت5 ):

✖آل عبدالجبار: از قدیمی ترین خاندانهای استان بوشهر هستند استان بوشهر همیشه جایگاه علما و فضلای بزرگ اسلام بوده و همینطور خاندانهای بزرگ چون دشتی -عصفور-بلادی-امیر دیوان و....ال عبدلجبار از بحرین به بوشهر و دشتی مهاجرت کردند این خاندان شعیه علمای زیادی به جامع اسلامی تقدیم کردند.آل عبدالجبار یکی از قدیمی ترین خاندان های علم و فضل و فقاهت و رهبری شیعه در ایران و عراق و امارات خلیج فارس و حجاز می باشند. ( دایره المعارف تشیع ج 1 ص 197 ).به خاطر اینکه دولت صفویه پشتیبان شعیان بود علمای این خاندان به بوشهر مهاجرت کردند. بسیاری از ایرانیها(بوشهر) تا قبل از صفویه اهل سنت بودند که مسجد هایی را که عمر بن عبدالعزیز در بوشهر و دشتی بنا کرد خود حاکی از این است که تا قبل از دوران صفویه سنی بودند و بعدا کم کم با ورود خاندانهای بزرگی چون ال عبدالجبار ال عصفور و ال دشتی و ال بصری و ال درازی .... شیعه شدند.

از بزرگان  خاندان ال عبدالجبار می توان به این علمای بزرگ اشاره کرد:

1_شیخ عبداله ( م 1292ق) فرزند حسن بن محمد علی از اکابر علمای امامیه است وی کتاب زهره ارض الفری در اصول فقه را نگاشته که به صورت منظوم است شیخ عبداله در سال 1256 ق در بوشهر به دنیا آمد و در برگشت از نجف به بوشهر در بصره وفات می کند و جنازه اش در جمادی الثانی 1292 ق به نجف انتقال یافت. (علما و نویسندگان بوشهر بر پایه الذریعه : سید محمد حسن نبوی.او منظومه را در نجف به نظم در آورده و مجموعا بیش از سیصد و بیست بیت است.  بیت اول آن چنین می باشد:

حمدا جزیلا کل من ثنی

عنه لمن الهمنا المبینا

تا آن جا که می گوید: سمیه بزهره الارض فری/صاحب الذریعه منظومه را به خط برادر ناظم شیخ اسماعیل نزد سید محمد تقی حجت بوشهری دیده است.( همان ص 13)

صاحب الذریعه از سید محمد تقی حجت نقل می کند که شیخ اسماعیل در سال 1328 ه.ق در بوشهر وفات یافت. ( الذریعه آغا بزرگ تهرانی،ج 3 ،ص 83)

2_ شیخ اسماعیل ( م1328ق) فرزند حسین بن محمد علی بوشهری از علمای قدیم بوشهر بوده و بیش تر عمر خود را در شیراز گذرانیده و به تالیف و تدوین کتاب اشتغال داشت.

 مرحوم سید محمد تقی فرزند سید شنیع کازرونی مقیم بوشهر از شاگردان وی بوده در کتاب فرهنگ نامه بوشهر تالیف دکتر سید جعفر حمیدی تاریخ تولدش را 1328 قمری ذکر کرده (فرهنگنامه ص42)  و منبع خود را دایره المعارف تشیع عنوان کرده در حالی که در دایره المعارف تشیع (دایره المعارف ، ج 1، ص 197) و کتاب « علما و نویسندگان بوشهر بر پایه الذریعه» نوشته مرحوم حجت الاسلام نبوی تاریخ وفاتش را 1328 ذکر کرده اند.( علما بر پایه الذریعه ،‌ص 49) به هر حال، از شاگردان او می توان به میرزا علی کازرونی لسان المله اشاره کرد از دیگر تلامیذ او اطلاعی در دست نیست.

 مهج الدعوات (دایره المعارف تشیع ، ج 1، ص 197 ) شیخ اسماعیل دعاهایی را که شرح نموده از لحاظ معنی و اعراب نحوی توضیح داده و تمام شروح یاد شده نزد سید محمد نقی بن سید محمد شفیع بوشهری به خط مولف موجود می باشند. (علماء و نویسندگان بوشهر بر پایه الذریعه، ص 12)

3_ از دیگر بزرگان خاندان آل عبدالجبار شیخ محمد علی آل عبدالجبار است که متاسفانه چون بقیه علمای آل مذکور اطلاع چندانی از وی در دست نیست.

مواخذ: آل عبدالجبار از بحرین تا کناره های جنوب ایران و بوشهر نوشته {سید ابوالحسن حسینی}

http://www.gezderaz100.blogfa.com 

Ah Leylim ismail yk دانلود کلیپ آه لیلیم اسماعیل یکا

 

Ah Leylim mp3

 

 

Download

 

 

با کیفیت320

 

 

آلبوم جدید اسماعیل یکا به نام Kiyamet (قیامت)

 

روز 14 فوریه (روز ولنتاین) منتشر خواهد شد

 

 

 

با تشکر از مهدی یکای عزیزمون

 

 

Ah Leylim ismail yk

 

 

دانلود کلیپ آه لیلیم اسماعیل یکا

 

 

Download

 

110.03MBmp4  

 

فعال حقوق بشر و محیط زیست( عقاب سفید یا دکتر محمد هالو)

dardnews.ir عقاب سفید یا دکتر محمد علی هالو : فعال حقوق بشر و محیط زیست

 

من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم.
نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت
و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.

 

 کوروش بزرگ

 

عقاب سفید یا دکتر هالو  اسم مستعار زیست محیط و دکتر محمد علی هالو اسم مستعار حقوق بشری  و شعر و مطالب و مقاله های   اسماعیل اسدی دارستانی . که از سال 1377 استفاده می شود...

 

 اسماعیل اسدی دارستانی  درجه دار بازنشسته  ارتش ، از سال 1377 فعالیت حقوق بشر و محیط زیست خود را شروع و از سال 1380 فعالیت وبلاگ نویسی  و سایت نویسی خود  در خصوص  حقوق بشر و محیط زیست را شروع نمود ه است اولین وبلاگ نویس  ایرانی و اولین سایت نگار حقوق بشر و محیط زیست در ایران  و از سال 1373  در زمانیکه درجه دار ارتش بود اولین کتاب خود بنام خدمت و مدیریت و وظیفه ارتش از دیگاه اسلام را نوشت  و بعداز بازنشستگی از ارتش  کتابهای  1- خدمت م مدیرت نظامی از دیدگاه اسلامی  و 2-تا زنده ام بسیجی ام 2- داستانهای آسمانی  و تاریخ دولتهای شیعه در ایران  4- سر گذشت تالشان و 5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست را نوشته   و مجوز و چاپ  شدن و آخرین کتابش در سال 1390 مجوز و چاپ شد و مورد استقبال ملی و بین المللی قرار گرفت و در غرب در ترجمه شده در حال مراحل چاپ است و چند اثر این نویسنده از چمله چهر ها و مشاعیر و مخترعین جهان  - نبرد من - من هستم -  تاریخ حاکمان وحکومتهای ایران از باستان تاکنون  -  دموکراسی و فدارلیسیم  و مجموعه  اشعار و حکایتهای اسماعیل بابا و چند اثر دیگر در مراحل مجوز است و وی هماکنون خبر نگار روز نامه آوای شمال و هفته نامه تارک خزر  و خبرنگار  در آستارا  و مدیر مسئول  روز نامه الکترونیکی درد نیوز dardnews.ir دارای مجوز از وزارت ارشاد  و تاکنون 4 مستند مذهبی و  تخریب محیط زیست ساخته و مدیر عامل شرکت تعاونی مستند سازان نور است.

astarao@yahoo.com

09119812795

 

کتابهای اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و روز نامه نگار و پژوهشگر دینی - فعال حقوق بشر و محیط زیست...

1- خدمت و مدیریت نظامی از دیدگاه اسلام 

2-  تا زنده ام بسیجی ام

3.
داستانهای آسمانی ایران  
داستانهای آسمانی ایران پدیدآورنده: اسماعیل اسدی دارستانی
ناشر: انتشارات بلور - 06 تیر، 1388
قیمت پشت جلد:  18000 ریال

در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
4.
سرگذشت تالشان: تالشان جنوبی (غرب گیلان) ایران: آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن  
سرگذشت تالشان: تالشان جنوبی (غرب گیلان) ایران: آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن پدیدآورنده: اسماعیل اسدی دارستانی
ناشر: انتشارات بلور - 1
قیمت پشت جلد:  33000 ریال

در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
5.
بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست: همراه با منشور کوروش کبیر و منشور حقوق بشر جهانی و منشور محیط زیست و منابع طبیعی  
بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست: همراه با منشور کوروش کبیر و منشور حقوق بشر جهانی و منشور محیط زیست و منابع طبیعی پدیدآورنده: اسماعیل اسدی دارستانی
ناشر: پیام سبحان - 20 اسفند، 1390
قیمت پشت جلد:  95000 ریال
 

 چهار کتاب و‌اثار این نویسنده در حال تالیف و مراحل چاپ است ...

مردم خواهان پاسخ هستند

مردم خواهان پاسخ هستند

چرا حق الایندگی، مالیات بر ارزش افزوده و از بودجه سه درصد نفت به دشتی اسماعیل خانی چیزی پرداخت نمی شود

غلامحسین عیالبار: در مورخ 31 تیرماه 1392 دهیار وقت دشتی اسماعیل خانی این در خواست اهالی روستا را به سمع و نظر مسئولین یخش، شهرستان و استان رسانید این مطالبه به حق مردم که چیز زیادی هم نیست تاکنون به مردم پاسخی داده نشده است.

حال درخواست از اقای استاندار و نماینده محترم دشتستان در مجلس شورای اسلامی و امامان جمعه محترم آب پخش و برازجان این است که اگر مردم روستا حق قانونی آنان هست این اهالی را به حق شان برسانید که با شنیدن فریاد کمک مظلومان دچار حق الناس نشوید.

درخواست یکی از روستاهای دشتستان برای دریافت حق آلایندگی

اتحاد جنوب: دهیار روستای دشتی اسماعیل خانی دشتستان گفت: ایستگاه تقویت فشار گاز آبپخش مستقر در حوزه دشتی اسماعیل خانی که تاکنون حاضر به اجرای تعهدات خود در قبال روستا نشده باید حق آلایندگی و عوارض زیست محیطی و سایر زیان های وارده به این حوزه را بپردازد
به گزارش اتحادجنوب؛ مظاهر تمیمی در گفت وگو با ایرنا افزود: این شرکت از زمانی که راه اندازی شده از جنبه های مختلف باعث فشارها و خساراتی به مردم روستا وارد کرده است
تمیمی اظهار کرد: با توجه به این که طبق قانون هر شرکت و کارخانه صنعتی در هر منطقه ای که فعالیت کند باید حق آلایندگی به حوزه تحت پوشش خود بپردازد این شرکت تاکنون به قول هایی که داده جامه عمل نپوشانده و این باعث نارضایتی مردم شده است
 وی یادآور شد تردد ماشین آلات سنگین این شرکت علاوه بر این که باعث فرسایش راه روستایی، ترافیک و ایجاد خطرات ناشی از آن در این جاده کم عرض شده تاثیرات زیست محیطی نیز برای اهالی روستا و آثار مخرب آن روی اراضی کشاورزی و محصولات نخیلات منطقه داشته است
تمیمی بیان کرد: این روستا مشکلات زیادی دارد از جمله این که جوانان آن هیچ گونه امکانات ورزشی و تفریحی ندارند و به ناچار اوقات فراغت خود را به بلاتکلیفی می گذرانند و یا تیم فوتبال آن، مسابقات خود را در یک زمین خاکی غیر استاندارد برگزار می کنند
وی اضافه کرد: نبود یک سالن اجتماعات و یا فضای لازم برای برگزاری مراسم و برنامه های فرهنگی و مذهبی در روستا نیز مشکل دیگر مردم این روستاست
تمیمی گفت: طوری که برای اجرای برخی برنامه ها نظیر تعزیه خوانی و جشن های مذهبی و ایام الله 22 بهمن با توجه به شرایط جوی فصول مختلف سال با مشکلات زیادی مواجه می شوند.

دهیار دشتی اسماعیل خانی افزود: کار این ایستگاه پمپاژ گاز و تقویت آن به استان خوزستان است و نقشی مهم در تولیدات نفتی و گازی دارد می تواند با پرداخت حق آلایندگی کمک شایانی به توسعه و عمران و آبادانی روستا داشته باشد
وی اضافه کرد: حق طبیعی مردم این روستاست که این شرکت برای ایجاد فضاهای سبز و امکانات رفاهی و تفریحی اقدام کند
روستای دشتی اسماعیل خانی با بیش از 700 نفر جمعیت به عنوان مرکز دهستان دشتی از توابع بخش آبپخش در 12کیلومتری شهر آبپخش شهرستان دشتستان واقع است.

ماجرای شهیدی که حضرت زهرا (س) اجازه جبهه رفتنش را گرفت

 ماجرای شهیدی که حضرت زهرا(س) اجازه جبهه رفتنش را گرفت
زمستان سرد و برفی 1326 بود که روستای ولی عصر کوار از استان فارس خورشید تابانی را در آغوش گرفت که از کهکشانی دور، پا به منظومه سرد حیات گذاشته بود؛ مسافری غریب که از دورها می‌آمد تا گرمی خانه سرد و کوچکی باشد که سال‎ها یخبندان حکومت ستمشاهی را تجربه کرده بود.
خانواده متدّین و مذهبی اسکندری این مسافر کوچک را اسماعیل نامیدند. اسماعیل آغازین روزهای زندگی خود را در آغوش پدر ومادر سپری نمود و تحت توجهات این دو بزرگوار رشد و تربیت یافت. در شش سالگی پا به پای کودکان روستا راهی مدرسه شد. امّا هنوز سال ششم ابتدائی را به پایان نرسانده بود که از تحصیل بازماند و همدوش با پدر به کار و تلاش پرداخت.
در سال 1347 ازدواج نمود و صاحب 8 فرزند شد. اما مهر خانواده و فرزند، او را از مسئولیت عظیمی که بر عهده داشت غافل نساخت و با شروع جنگ تحمیلی دل به امواج بلند ایثار سپرد و راهی عرصه‌های خون و حماسه گردید.
برادرش ماجرای جبهه رفتنش را اینگونه نقل می‎کند:
اسماعیل کارگر کوره آجرپزی بود، آنقدر در کارش پشت کار داشت که خیلی زود پیشرفت کرد و توانست در نزدیکی روستای محل سکونتش یک کوره آجرپزی به پا کند. کلی در میان مردم کوار و روستا اعتبار داشت اما افتتاح کوره آجرپزی مصادف شد با آغاز جنگ و فرمان امام برای پر کردن جبهه‌ها. اسماعیل هم کار و اعتبار و زن و هشت فرزندش را گذاشت و رفت جبهه!
آنقدر کم به مرخصی می‎آمد که دست آخر مجبور شد زن و فرزندانش را ببرد اهواز که نزدیکش باشند، اما با این حال باز هم به ندرت از خانواده سرکشی می‌کرد.
اولین باری که به مرخصی آمد گفتم «برادر شما بزرگ ما هستید، شما پیش خانواده بمانید تا ما به جبهه برویم». آن زمان برادر دیگرمان هم مجروح و در بیمارستان بستری بود، زیر بار نرفت و گفت: کوره را تعطیل کنید با کارگران هم تسویه کنید تا بروند، امروز اسلام در خطر است، من نمی‌توانم اینجا بمانم امروز تکلیف همه ماست که از مرزهایمان دفاع کنیم، شما هم اگر می‌خواهید، به جای خودتان به جبهه بیایید نه بجای من!
ماجرای شهیدی که حضرت زهرا(س) اجازه جبهه رفتنش را گرفت
همسر شهید از خاطرات آن روزهایشان می‌گوید:
ساکن روستا بودیم با ۶تا بچه، گفتم بسه دیگه جبهه نرو!
دلش شکست.شب حضرت فاطمه(س) را در خواب دیدم فرمودند: مانعش نشو!
بعد از شهادتش هم کنارم بود، و در مشکلات کمکم می‎کرد. یادم هست یکبار مشکل مالی داشتیم به خوابم آمد و گفت:خرجی شما رافلان جا گذاشتم بردارید...
یکی از خاطرات شهید حاج اسماعیل اسکندری :
ماه رمضان بود و عملیات رمضان. با تویوتا که پر بود از اسلحه و مهمات به سمت مقر فرماندهی می رفتم که رسیدم به یک سنگر کمین عراقی. دو تا عراقی روی سنگر کنار یک ضد هوایی دولول نشسته بودند. کنار آنها ایستادم و گفتم: “بیاید پائین”
دو عراقی را پشت ماشین سوار کردم، ضد هوایی را هم به ماشین یدک کردم و به راهم ادامه دادم. صد متر بیش نرفته بودم که دوباره یک سنگر با دو عراقی و یک ضد هوایی دولول دیگر دیدم. پیاده شدم، دو عراقی را مثل قبلی ها اسیر کردم و به پشت ماشین فرستادم، ضد هوایی را هم کنار قبلی بستم. از میدان مینی که توسط بچه ها باز شده بود عبور کردم به حاج نبی، فرمانده لشکر برخورد کردم. حاجی گفت: «این جانور ها را از کجا آوردی؟»
فکرکردم اشاره اش به ضد هوایی هاست. بعد فهمیدم نه، منظورش چهار عراقی است که پشت ماشین سوار کرده ام. حاجی نگذاشت جواب بدهم، متحیرانه نگاهی به عراقی ها و مهماتی که پشت ماشین سوار بود انداخت و گفت: "چه طور، با چه اعتباری این عراقی ها را کنار این همه مهمات و دو پدافند ضد هوایی جا داده ای"
خندیدم و گفتم: «حاجی خدا دست و پای اینها را بسته و هیچ کاری نمی توانند بکنند، خداوند آنها را کور کرده و نمی توانند از خود عکس العملی نشان دهند!»
خاطرات روزهای جنگ به نقل از همرزمان شهید:
عملیات محرم بود و ما در 500 متری پل چنتره بنه تدارکات به پا کرده بودیم. ساعت 9 صبح قرار بود مقداری مهمات و آذوقه برای رزمندگان که در حال پیشروی بودند ببریم. تا شب قبل جاده مواصلاتی در دست عراقی‎ها بود برای همین گرا دقیق آن را داشتند و بی وقفه گلوله کاتیوشا و خمپاره بود که روی جاده فرود می‌آمد.
از چندتا راننده‌ای که در بنه داشتیم هیچ کدام حاضر به رفتن نشدند چون جاده از دور پیدا بود که از دامنه تپه‌ها پیچ می‌خورد و بالا می‌رفت و می‌دیدیم که سرتاسر جاده زیر آتش است. راننده‌ها به حاج اسکندر می‌گفتند: «حاجی اجازه بده آتش سبکتر شود می‌رویم!» حاجی منتظر آنها نشد، کلاشش را برداشت، پشت یکی از ماشین‌ها که آماده بود نشست.
اولین بار بود که احساس می‌کردم این بار آخر است که حاج اسکندر را می‌بینم، رفتم جلو شوخی و جدی گفتم: «حاجی خدا رحمتت کند! برو به سلامت!».
حاجی که راه افتاد هیچ کس از جایش تکان نخورد همه چشم به جاده داشتیم و حاج اسکندر که پیش می‌رفت گلوله‌های کاتیوشا بی‌وقفه به جاده می‌خورد و گرد و خاک حاصل مثل قارچ سمی در میان جاده قد می‌کشید، اما حاجی با شهامت و مارپیچ از میان انفجارها عبور می‌کرد.
همه به اشک افتاده بودیم و برایش دعا می‌کردیم تا زمانی که ماشین از چشم ما ناپدید شد. ساعتی بعد حاجی به سلامت از همان جاده به بنه برگشت.
ماجرای شهیدی که حضرت زهرا(س) اجازه جبهه رفتنش را گرفت
عملیات‌های پیروزمند فتح المبین ، بیت المقدس و کربلای 4و5 سندی ماندگار از قهرمانی‌های این سرداران بزرگوار است که اعتلای فرهنگ غنی اسلامی ودفاع از دستاوردهای انقلاب را تا سر حد جان کوشیدند.
19 دی ماه 1365 حاج اسماعیل اسکندری در حال بالا رفتن از خاکریز دشمن، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خورشید آن روز شلمچه در حالی غروب می‌کرد که مردی از مردان حماسه، به آرامی سربر بالین خون می‎گذاشت و به نام بلند شهید افتخار می‎یافت.
ماجرای شهیدی که حضرت زهرا(س) اجازه جبهه رفتنش را گرفت

فرازی از وصیتنامه سردار شهید حاج اسماعیل اسکندری
ای جوانان نکند در رختخواب و با ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.
ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد.
ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که آیت الله مدنی، دستغیب، صدوقی، اشرفی اصفهانی در محراب شهید شدند، همانند مطهری‌ها، مفتح‌ها، دیلمی، ربانی، قاسم زاده و دهقان‌ها باشید...
ای پدران و مادران مبادا از رفتن فرزندان‌تان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی‌توانید جواب حضرت زینب(س) را بدهید. مانند مادر وهب جوانان‌تان را به جبهه بفرستید و حتی جسد او را تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده‌ام پس نمی‌گیرم...
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند *** فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی *** دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

منبع مقاله : فرهنگ نیوز