✖آل عبدالجبار: از قدیمی ترین خاندانهای استان بوشهر هستند استان بوشهر همیشه جایگاه علما و فضلای بزرگ اسلام بوده و همینطور خاندانهای بزرگ چون دشتی -عصفور-بلادی-امیر دیوان و....ال عبدلجبار از بحرین به بوشهر و دشتی مهاجرت کردند این خاندان شعیه علمای زیادی به جامع اسلامی تقدیم کردند.آل عبدالجبار یکی از قدیمی ترین خاندان های علم و فضل و فقاهت و رهبری شیعه در ایران و عراق و امارات خلیج فارس و حجاز می باشند. ( دایره المعارف تشیع ج 1 ص 197 ).به خاطر اینکه دولت صفویه پشتیبان شعیان بود علمای این خاندان به بوشهر مهاجرت کردند. بسیاری از ایرانیها(بوشهر) تا قبل از صفویه اهل سنت بودند که مسجد هایی را که عمر بن عبدالعزیز در بوشهر و دشتی بنا کرد خود حاکی از این است که تا قبل از دوران صفویه سنی بودند و بعدا کم کم با ورود خاندانهای بزرگی چون ال عبدالجبار ال عصفور و ال دشتی و ال بصری و ال درازی .... شیعه شدند.
از بزرگان خاندان ال عبدالجبار می توان به این علمای بزرگ اشاره کرد:
1_شیخ عبداله ( م 1292ق) فرزند حسن بن محمد علی از اکابر علمای امامیه است وی کتاب زهره ارض الفری در اصول فقه را نگاشته که به صورت منظوم است شیخ عبداله در سال 1256 ق در بوشهر به دنیا آمد و در برگشت از نجف به بوشهر در بصره وفات می کند و جنازه اش در جمادی الثانی 1292 ق به نجف انتقال یافت. (علما و نویسندگان بوشهر بر پایه الذریعه : سید محمد حسن نبوی.او منظومه را در نجف به نظم در آورده و مجموعا بیش از سیصد و بیست بیت است. بیت اول آن چنین می باشد:
حمدا جزیلا کل من ثنی
عنه لمن الهمنا المبینا
تا آن جا که می گوید: سمیه بزهره الارض فری/صاحب الذریعه منظومه را به خط برادر ناظم شیخ اسماعیل نزد سید محمد تقی حجت بوشهری دیده است.( همان ص 13)
صاحب الذریعه از سید محمد تقی حجت نقل می کند که شیخ اسماعیل در سال 1328 ه.ق در بوشهر وفات یافت. ( الذریعه آغا بزرگ تهرانی،ج 3 ،ص 83)
2_ شیخ اسماعیل ( م1328ق) فرزند حسین بن محمد علی بوشهری از علمای قدیم بوشهر بوده و بیش تر عمر خود را در شیراز گذرانیده و به تالیف و تدوین کتاب اشتغال داشت.
مرحوم سید محمد تقی فرزند سید شنیع کازرونی مقیم بوشهر از شاگردان وی بوده در کتاب فرهنگ نامه بوشهر تالیف دکتر سید جعفر حمیدی تاریخ تولدش را 1328 قمری ذکر کرده (فرهنگنامه ص42) و منبع خود را دایره المعارف تشیع عنوان کرده در حالی که در دایره المعارف تشیع (دایره المعارف ، ج 1، ص 197) و کتاب « علما و نویسندگان بوشهر بر پایه الذریعه» نوشته مرحوم حجت الاسلام نبوی تاریخ وفاتش را 1328 ذکر کرده اند.( علما بر پایه الذریعه ،ص 49) به هر حال، از شاگردان او می توان به میرزا علی کازرونی لسان المله اشاره کرد از دیگر تلامیذ او اطلاعی در دست نیست.
مهج الدعوات (دایره المعارف تشیع ، ج 1، ص 197 ) شیخ اسماعیل دعاهایی را که شرح نموده از لحاظ معنی و اعراب نحوی توضیح داده و تمام شروح یاد شده نزد سید محمد نقی بن سید محمد شفیع بوشهری به خط مولف موجود می باشند. (علماء و نویسندگان بوشهر بر پایه الذریعه، ص 12)
3_ از دیگر بزرگان خاندان آل عبدالجبار شیخ محمد علی آل عبدالجبار است که متاسفانه چون بقیه علمای آل مذکور اطلاع چندانی از وی در دست نیست.
مواخذ: آل عبدالجبار از بحرین تا کناره های جنوب ایران و بوشهر نوشته {سید ابوالحسن حسینی}
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضیها خیال میکنند که اگر بخواهند راجع به دورهی خلفا تحلیل کنند، حتماً باید با طعن به آنها همراه باشد؛ نه، طعن به خلفا در رادیو جایز نیست. اگر تاکنون این نکته را در جلسات قبل نگفتهام، الآن عرض میکنم که طعن به خلفا در رادیو مطلقاً جایز نیست؛ الآن حرام شرعی است.
داعیهی ما این است که میخواهیم انقلابمان را به دنیا صادر کنیم؛ کدام دنیا؟ در درجهی اول، دنیای اسلام است. آنوقت دنیای اسلام که یک میلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت دارد و حدود چهارپنجمشان کسانی هستند که به چیزهایی به شکل مقدسات اعتقاد دارند، شما بیایید به این مقدسات اهانت بکنید؟! آیا این انقلاب صادر میشود؟!
خوب است بدانید و لا بد بعضی میدانند که در الجزائر وقتیکه بوادر و نشانههای این نهضت فعلی ظاهر شد، یکی از کارهایی که کردند، این بود که یک رساله در باب عقاید شیعه نسبت به خلفا منتشر کردند، تا خوب رابطهی آنها را با انقلاب قطع کنند!
بد نیست من خاطرهای را برای شما نقل کنم؛ هرچند که به خیلی از دوستان هم این را گفتهام. امام یکوقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از معاویه به صورت طعنآمیزی اسم میآورند. شما میدانید که من مدتی را در بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را مقدس میدانند.
به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم میشمارند و او را خال المؤمنین میدانند البته بحق یا بهناحق آن، مربوط به جلسهی بحث است یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفیاند؛ اینها معاویه را محترم میشمارند. امام گفتند عجب، من نمیدانستم!
من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جملهی طعنآمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. من خودم در نماز جمعه راجع به جنگ صفین و سایر جنگهای امیر المؤمنین صحبت میکنم؛ اما اهانت نمیکنم. تاریخگویی، یک حرف است؛ اهانت، حرف دیگری است. تاریخ بیست و سهسالهی بعد از رحلت پیامبر تا خلافت امیر المؤمنین، یک تاریخِ قابل بررسی است؛ باید بررسی شود؛ اما در آن اهانت و جسارت به خلفا بههیچوجه نباید باشد.
منبع:http://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=2603&nt=2&year=1370&tid=1647
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان
ما بعد از اینکه پست «آیا این روایات صحیح است»
را در وبلاگ جامع ولایت یاوران گذاشتیم و از عزیزان اهل سنت هم عذر خواهی کردیم و عرض کردیم ما این روایات را قبول نداریم .
بعضی از کاربران در بعضی از وبلاگ وهابی و معاند که از کاندا بروز رسانی می شود ، حرف بی ادبانه ای نسبت به علمای اهل سنت زدند.
ما گفتیم این روایت در کتب برادران اهل سنت است و روایت را نیز نقل کردیم و آدرس دادیم اما متاسفانه یکی از کاربران در جایی نوشت..
خدمت بنده خدا که در جواب ما اینطور به علمای اهل سنت عزیز توهین می کنی لازم است تعصب را کنار گذاشته و به منابعی که عرض کردم مراجعه نمایئد.
ما عرض کردیم که این روایت را قبول نداریم. اما چون شما عزیزان ما را متهم به توهین به خلفاء می دانید لازم آمد تا به شما عرض کنیم بعضی از توهین ها در کتب اهل سنت هم موجود است.
دوست من اما هنوز جای سوال است این مطالب را چرا علمای اهل سنت نقل کرده اند؟
موفق باشید
امام خمینی (ره) در 7 آبان 1344 و در زمان ورود ایشان از خاک ترکیه به عراق، در شهر نجف اشرف، نامه ای را برای آیت الله ابن الرضا ارسال می نمایند که مخاطب آن علمای شهرستان خوانسار بوده است. متن نامه به این شرح است:
بسمه تعالی
4 رجب 85
خدمت ذی شرافت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام خوانسار، دامت برکاتهم، به عرض می رساند، تلگراف تبریک تشرّف اینجانب به اعتاب مقدّسه موجب تشکر گردید و چون اطلاع حاصل شد که تلگرافات حقیر را نمی رسانند مبادرت به جواب کتبی شد. از خدای تعالی ادامۀ توفیقات علمای اعلام -دامت برکاتهم - را در اِعلای کلمۀ طیبۀ اسلام خواستارم و ملتمس دعا هستم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی
(برگرفته از کتاب صحیفه امام، ج2)
نحوه چگونگی به شهادت رسیدن امام رضا (ع)