مصباح یزدی گفته است "اگر حکم حکومتی نبود، هم طبق شرع و هم قوانینی که ما داریم سران فتنه باید مجازات بشوند و حکمشان هم اعدام است."
او در گفتگو با نشریه حمید رسایی، از نمایندگان گروه پایداری (حامیان احمدی نژاد و جلیلی) درباره حصر مهندس میرحسین موسوی، حجت الاسلام مهدی کروبی و دکتر زهرا رهنورد و این که این حصر بدون حکم دادگاه بوده است و مشروعیت ندارد گفت: «مشروعیت این حکم به رأی حاکم اسلامی است. ارزش حکم و تصمیم شورای عالی امنیت هم به امضای ولیّفقیه است.»
مصباح افزود: «این حکم ولیّ فقیه یعنی حکم حکومتی و حکم حکومتی، حاکم بر احکام اولیه است. اعتبار سایر احکام هم به امضای ولیّ فقیه است حتی اگر اجماع نمایندگان مجلس باشد تا ولیّ فقیه امضا نکند ما آن را قانون واجب الطاعه نمیدانیم.»
این أقا با بیان این که "حکم، مخصوص خداست و مخصوص پیغمبر و مخصوص امام و جانشین امام" افزود: «مجلس هم فقط نقش شورایی دارد، برای همین نمیتواند بر خلاف نصّ صریح حکم ولیّ فقیه چیزی تصویب کند. حالا غربیها میگویند در تصمیمگیری 50 درصد به علاوه یک میشود قانون؛ ولی ما قانون بودنش را به این میدانیم که بواسطه شورای نگهبان، تأیید مقام معظم رهبری روی این 50 به علاوه یک است. حکم را حکم ایشان میدانیم و ارزش و مشروعیت نظام را هم به ولایت فقیه میدانیم.»
بنا به گفته مصباح ؛ "اگر حکم حکومتی نبود، هم طبق شرع و هم قوانینی که ما داریم سران فتنه باید مجازات بشوند و حکمشان هم اعدام است. چه کسی اینها را از اعدام نجات داد؟ اگر حکم و نظر ولیّ فقیه نبود، اینها باید اعدام میشدند." مصباح یزدی گفت: «برای توبه هم شرایط به حکم حکومتی بستگی دارد. آن مصلحتی که ایجاب میکند تا از حکم اولیه اعدام صرف نظر شود، مصلحت جامعه اسلامیاست که ولیّ فقیه تشخیص میدهد. هرچه تشخیص دهد نظر او معتبر است. اگر مصلحت نبود طبق روال عادی اینها باید دادگاهی میشدند و بدون شک محکوم به اعدام بودند. حتی نه یکبار اعدام بلکه به دلایل مختلف باید اعدام شوند.»
دریک نگاه :
خدایا تو خود بهترین گواهی؛ مسببین واقعی این حوادث و مشکلات !! را به خودت واگذار می نماییم
الهی ما را حتی برای یک لحظه هم که شده به خودمان وامگذار آمین یا رب العالمین!!
در ادامه بد نیست تا پاسخ همسر شهید باکری به اراجیف شریعتمداری را نیز بخوانید:
همسر شهید حمید باکری در واکنش به سخنان حسین شریعتمداری، مدیرمسوول کیهان نوشت: آقای شریعتمداری دعا می کنم به خاطر مردمی که اراجیف شما را می خوانند و می شنوند خدا شفایتان بدهد.
به گزارش انصاف نیوز، فاطمه چهل امیرانی، در فیسبوک نوشته است: جناب آقای شریعتمداری! حالتان خیلی بد است برای این که به خود و دیگران آسیب نرسانید به پزشک مراجعه کنید. انصافا دروغ های شاخدار را ما از شما شنیده ایم. یادتان هست در دوره ی دوم انتخاب آقای خاتمی شما از قول خانواده ی شهید باکری مطلب کذبی در روزنامه در رد آقای خاتمی زدید و دو ساعت در پشت تلفن با شما صحبت کردم و آخر با اعتماد به نفس گفتید حتما یکی از خانواده ی باکری بوده و من یقین دارم نبوده، خواب دیدید خیر باشد. راستی این نوع ادبیات که جنابعالی دارید انسان تربیت نخواهد کرد. بزر گترین ادعایتان این بود که من شهیدان باکری را رابیشتر از خانواده شان می شناسم، اگر شما به شخصیت انسانی آنها اشراف دارید چرا مثل آنها نیستید؟ یقین دارم اگر از تک تک خانواده ی باکری ها سوال کنید شهادت خواهند داد شما شخصیتی مقابل آنها را دارا هستید. فقط یک مثال برای رویای های شیطانی شما کافی است.
در فتنه ی ٨٨ (که صد البته ما فتنه گرها را کسانی می دانیم که سالها حساب شده برنامه ریزی کرده بودند. اگر انسانهای صادق رو به جبهه گذاشتند این ها به خارج از کشور رفتند، اگر مثل شما نامرد نباشم می گویم با ندانم کاری ها مشکلی بر مشکلات کشور اضافه کردند. مصاحبه ی آقای [کامران] دانشجو در [برنامه ی تلویزیونی] شناسنامه و سفر به خارج در سال ٥٨ که حمید [باکری] همان سال تمام مدارک دانشجو بودن در خارج از کشور را پاره کرد و به من گفت بیا تمام وقت برای انقلاب کار کنیم)، وضعیتی که پیش آمده بود واقعا مثل خیلی از هموطنان برای بنده و همسر محترمه ی شهید همت غیر قابل قبول بود. معمولا هر روز تلفنی با هم صحبت می کردیم. و ظاهرا برکت شنود تلفنی شامل ما هم شده بود؛ به شوخی و جدی می گفتیم برویم تحصن کنیم و کلی روی محل آن بحث کردیم و با دلایل شوخی، من حرم حضرت امام را پیشنهاد دادم. چند روز بعد فارس زد «گری سیک به خانم همت پیشنهاد داده در حرم امام تحصن کنند»، ما دو تا نمی دانستیم بخندیم یا گریه کنیم؟! البته زود از روی سایت برداشتند. نادانها فکر کرده بودند اگر ما این کار را کردیم به دستور این آقا بوده که ما اصلا نمی دانیم کی هستند. حوصله ی تایپ کردن ندارم. آقای شریعتمداری دعا می کنم به خاطر مردمی که اراجیف شما را می خوانند و می شنوند خدا شفایتان بدهد.
می توانید گوسفند باشید و گوسفند تر تا شما را گرگ ها بهتر بدرند...
می توانید ساده دل و خوش خیال باشید که همه چی را بسپر به کائنات و بخوابید...فقط کافی است به کتاب راز باور داشته باشی... آن وقت است که طوری به درون دره هل تان می دهند تا شاید دیگر جانی نماند و اثری هم ازتان یافت نشود !
می توانید ، گلی را دست بگیرید ، در صحرا قدم بزنید ، تمام بیابان را با افعی هایش فراموش کنید تا خوراک مارها و موش های صحرایی شوید...
در دورانی که رنج و عذاب و سختی دائما در حال گسترش است و روز به روز آمار جرم و جنایت در کشورهای منطقه افزایش می یابد ، می توانید رسانه های جمعی را خاموش کنید و فقط در اینترنت به دنبال صلح ، صحنه های قشنگ و گل های زیبا باشید...
می توانید ، گل تان را فقط آب دهید و دائما به خودتان دروغ های خوب بگویید که :
- مثبت فکر کن ! آفت وجود ندارد ! به طبیعت نباید آسیب بزنی ، از سم های دفع آفات استفاده نکن ...اون موجودات بیچاره هم باید زندگی کنن دیگه !
می تونی تمام گلهات را دائما مراقبت کنی و آب و کود بدی و تقدیمش کنی به موجودات گل و گیاه خوار ...انتخابت محترمه ....اما ..........................!
* بدان که به گوسفند بودنت ادامه دهی ، روزی تو گرگ نخواهی شد ! به ضحاکی مار به دوش تبدیل میشوی که خوراکت مغز جوانان شهر خواهد بود !
راه شناخت نور های آسمانی ، عارف بیشعور شدن و ساده دلانه خویش را همتای مولانا و مسیح و شیخ بوالحسن خرقانی دانستن نیست ! ... تو خودت هستی ! چرند نگو ! ادای کسی را هم در نیار !....
بترسید از اشخاصی که خودشان را با مطالعات عرفانی و اخلاقی خفه می کنند ، اژدهایی پنهان در کار است که روزی ممکن است بلعیده شوید و دیگر هم نتوانید به سادگی بیرون بیایید ...
بترسید از کسی که می گوید :
- دروغ بد است ! وای وای وای ، آدم خوب دروغ نمی گه ! قضاوت نکن !!!!
اینها ترسویان و دروغ گویانی هستند که مارها را پنهان کرده اند.....
-----------
در این دوران ، از در و دیوار صفحات فیس بوک مان گفته های قشنگ فیلسوفانی یافت می شود که یک صفحه از کتاب هایشان را خواندن ، شاید یک روز وقت برای تفکر بخواهد !
تازه با آنها می توانیم به همدیگر فحش هم بدهیم ! ما استاد به گند کشیدن همه چیز هستیم...
در این دوران با گسترش عجیب اطلاعات و دانشگاه ها ، از همیشه بی خردتر و بی سوادتر شده ایم !...
-----------
همه به دنبال نسخه های زود درمان و سه سوت شفا هستند ، بزرگ کننده ، کوچک کننده ، شفادهنده ، فراموش بخش ، عشق بخش ، غیر ارگانیک کش و ....
.....................
راه زندگی مشترک شده ، چند تا حرف کارشناسانهء صد من یه غاز....
راه شناخت نور رابطه ، در دستورات عجیب و غریب و کیلویی کتابهای فست فودی است ...
فراموش کردیم که مرگ هست ...طلاق هست ....رنج هست ...
کسی که در شروع زندگیش سعی می کند طلاق را فراموش کند ، خوش خیالی ساده دل است که حتما با طلاق مواجه خواهد شد ...شاید راه های دیگری مثل خیانت و طلاق های عاطفی را انتخاب کند ...کسی چه می داند ، هر کس نظریه ای برای زندگی دارد ...
کسی که می خواهد رابطه اش همیشه اوج آسمانها باشد و مجنون لیلی....حتما در خوابی خیالی گرفتار است ... تا پایان تلخ دیده نشود ، شیرینی معنایی ندارد ...
اما خبر بد =
خوبی ها همیشگی نیستند
و خبر خوب = بدی ها هم همیشگی نیستند...
واما واقعیت ...
= خامی ها همیشه خواهند بود ، پختگی هم خواهد بود ... اما خوش خیالی گویا بیماری بد همه گیری است ...
---------------------------------
تمام سعیم در این است که دروغ های تکراری را در کلاس هایم تحویل کسی ندهم ...
حقیقت این است که راه قطعیت یافته ای نیست ...
حقیقت این است که رنج همیشگی است ...
اما سلاح ما برای این نبرد :
- قدرت تحلیل و صداقت بی رحمانه است .
آیتالله هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای منتشر نشده با صداوسیما به سوالات مهمی پیرامون حقوق شهروندی در نظام جمهوری اسلامی پاسخ داد.
به گزارش ایلنا، گزیده مصاحبه شبکه اول صداوسیما با ایشان در سال 87 بدین شرح است:
○ به عنوان یک متدین که عمری را زیر تابلوی دین و با محوریت دین زندگی کردهاید، آیا هیچ وقت احساس کردهاید که دین دست و پای شما را بسته است؟ اگر دین را محور زندگی نمیکردید، در انجام بعضی از کارها دست شما بازتر بود؟
● طبعاً دین احکام و وظایفی به انسان داد که ما مقیّدیم آن احکام را انجام دهیم. ولی چون یک اعتقاد اساسی دیگری داریم و آن، این است که هر کار دیگری کنیم، انجام این وظایف مهمتر از آن است و میدانیم با محدودیتهایی دست ما به جایی دیگر که خیلی بهتر از آنچه عقل ما میرسید، خواهد رسید، بنابراین در جمعبندی هیچ وقت احساس نمیکنیم کاش دست ما بسته نبود. قبول داریم که همین بهتر که دستمان بسته باشد، چون به عدل، علم و عطوفت خداوند نسبت به بندگانش ایمان داریم.
○ سبک زندگی دینی از نظر جنابعالی چیست؟ سبک زندگی دینی را دانشمندان دانشگاهی همه رفتارها و همه اجزای مدل زندگی فرد، حتی خوردن و آشامیدن، سلایق و علایق میدانند. سبک زندگی از نظر شما چیست؟
● من اینگونه به سبک زندگی دینی نگاه نمیکنم. همانگونه که در قرآن میبینید که کلیات، اصول و راههایی برای ما مشخص شده و در مواردی احکام معینی آمده که بعضیهایش تعبدّی است. ولی عمده مسائل دینی به خود انسانها واگذار شده است. حتی در زمان خود پیغمبر(ص) احکام امضایی پیامبر(ص) نسبت به احکام انشایی بیشتر بود. یعنی آنچه را که مردم داشتند، و پیامبر قبول کرده بودند که به آن شیوه زندگی کنند. وقتی رسائل عملیه علما را میخوانم و با اطلاعی که از مبانی فقهی دارم، میبینم گاهی به جای خود مقلّد، روی عرف مینشینند. یعنی مصداق تعیین میکنند که این شأن مقلد است که عرف باید این را تعیین کند. چون مردم میپرسند، آنها برای تسهیل امور راهی را باز میکنند. فکر میکنم در قلمرو دین حضور ابتکاری خود انسان و فهم، تفکر، تعقل و دستاوردهای خود انسان خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم به صورت سربسته و غیرقابل انعطاف در اختیار ماست. به علاوه همان جا اجتهاد و مصلحت را مکمّل دین خاتم قرار دادند. به صورت اجتماعی الان در مجمع تشخیص مصلحت نظام داریم با حکم الهی تصمیماتی میگیریم که شاید دینی نباشد. پس فضای دینی خیلی باز است. اگر متحجرین دست و پای مردم را نبندند، بال پرواز باز است و به خیلی جاها میتواند برسد.
○ فرمایشات شما بیانی را که از یکی از استادان بزرگم در علمالحدیث شنیدم، به یادم آورد که حضرت علی (ع) به خوارج فرمودند «دین خدا از میان آسمان و زمین وسیعتر و راحتتر است.»
● واقعاً همینگونه است. خوب حدیثی را خواندید. آن هم از قول کسی که بعد از پیامبر(ص) اعلمالناس در همه تاریخ است.
○ پس چرا بعضاً شهروندان جمهوری اسلامی احساس میکنند رفتار حاکمان دینی ما در مسند دینبانی شهروندان، زندگی را بر آنان تنگ میکند؟
● در مواردی ممکن است حاکمان تنگ نکرده باشند. احکامی است که فقیه بر حسب موازین فهمیده و گفته است. نباید تقصیر عمده را به گردن حاکمان انداخت. البته چیزهایی هم است که فقها چیزی نمیگویند، بلکه خشک مقدس ها و مقدس مآبها آن هم احتیاطانه و یا ریاکارانه وارد زندگی مردم میکنند. آنها دست و پا را میبندند. فکر میکنم علمای طراز اول اسلام اینجور خشن نیستند و دست مقلدین خودشان و مردم را نمیبندند و فضا را بر آنها تنگ نمیکنند. اصلاً اسلام فضا را تنگ نکرده است. تعبیری که باید برای اسلام کنید، سعة صدری است که اسلام برای ما در نظر گرفته است. دین سهله یکی از صفات اسلام است که حقیقتاً همینگونه است. خودم به عنوان کسی که اسلام را میشناسم، هیچ وقت احساس تنگنا و گیر افتادن نمیکنم.
نکاتی که در زمان امتحان باید به خاطر داشت؟
در تاریخ پنجشنبه ششم آذرماه 93 اداره منابع طبیعی نائین مبادرت به جمع آوری 212 نفر شتر که در منطقه بیابانی به چرا مشغول بوده اند به جرم اینکه این قسمت متعلق به شهرستان نائین است جمع آوری و به منطقه دق سرخ انتقال و آنها را به مدت هفت روز محبوس نموده اند که پس از پیگیریهای زیاد و رفت و آمدهای متعدد و صدور حکم دادگستری نائین آنها آزاد شده اند ولی 187 نفر از آنها تحویل شده است ولی غافل از اینکه شتری که هفت روز از خوردن آب و آذوقه محروم بوده اند پس از آزادی و پرخوری تعدادی از آنها تلف شده است و بعضی در حال مریضی هستند بیابانی که سالهای سال خشکسالی بوده آیا علف و بوته ای است که شتر بخورد؟
در صورتیکه حدود چهارصد هزار هکتار از مراتع متعلق به اردستان بوده و در حال حاضر نائین ادعای مالکیت آن را می نماید شرکت شترداران موضوع را به اطلاع مسئولین بخش ، شهرستان و نماینده اعلام داشته ولی هنوز جواب واقدامی به عمل نیامده چه کسی مسئول است چه کسی می خواهد جبران خسارت نماید نمی دانم با توجه به ناامنی کشورهای همسایه و بحمدلله به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به رهبریت مقام عظمای ولایت آیت الله خامنه ای امنیت کامل در کلیه مرزها و داخل کشور برقرار بوده و ان شاء الله تا حضور حضرت مهدی (عج) ادامه خواهد داشت آیا باید چنین اتفاقاتی رخ دهد؟
شرکت تعاونی شترداران منطقه زواره