محمد پسر عمه م هست :(
منو محمد مث خواهر و برادر بودیم :(
خیلی صمیمی بودیم:(
ای خدااا آخه چرا اونو باید میبردی؟ :(
چن روز پیش از کلاس تقویتی لعنتی داشته میرفته خونه <با پراید> با اون ماشین گُنده ها تصادف میکنه... همش هم تقصیر اون ماشین گُنده ی لعنتی بوده... از ماشین محمد که تصادف کرده بود عکس گرفتن وقتی دیدمش خیلی وحشت کردم:(
فقط صندوق عقب ماشین سالم مونده بود دیگه همه ی ماشین پودر شده بود:(
حتی مامان و باباش رو هم نذاشتن محمد رو ببینن از بس ناجور بود:(
زود نبود خدا؟؟ هنوز 17سالش هم نشده بود:(
داداشم، محمدم، ما هم میایم پیشت به زودی...
.
.
.
خدای