از سوراخی که صد بار گزیده شدیم
شاید حالا که هنوز بعد از نزدیک به دو سال رخت سیاه را از تنمان خارج نکرده ایم و پرچم نارنجی مس را هنوز به صورت نیمه افراشته می بینیم و از عزای نتایجش همچنان خون به دل خود می کنیم و از نگاه به جایگاهش دق و شرم را با هم هجی می نمائیم بازهم راحت ترین کار این باشد که در اوج غصه ها رو به ماورا الطبیعه بیاوریم و از نفرینی بگوئیم که پشت سر مس مانده است و درصدد باشیم که بهترین جادوگران را برای طلسم شکنی برای این تیم استخدام کنیم.....
این حرف خنده دار البته کاملا منطقی است و مس به نفرینی دچار شده است که نه توسط دم مارمولک و شاخ بز هندی که به بوسیله خودمان به صورت خود خواسته دامن این تیم را گرفته است. طلسمی که نه با پارچه و دخیل که با دستان و تفکر خودمان برای این تیم بسته شده است و خودمان باید کمر همت به شکستن آن کنیم نه اجی مجی های گفته شده در اطاق های تاریک....طلسم مس همان سوراخی است که سال هاست دست خود را درون آن می کنیم تا گزیده شویم و درست مثل آدم های مازوخیست ظاهرا از این رنج لذت می بریم که همچنان دست خود را تا بازو در این سوراخ فرو می کنیم تا بازهم گزیده شویم.
داستان اصلا موضوع پیچیده ای نیست و یک صورت مسئله خیلی ساده دارد و آن اینکه خرد جمعی در مس تبدیل به یک فحش ناموس شده است که ظاهرا از آن به شدت گریزان هستیم. مس سال هاست به تفکر فرد گرایی خود می بازد. تفکری که حاصلش در همه این سال ها چیزی جز در جا زدن که نه در جا فرو رفتن برای مس بوده است تا جایی که راه نفس این باشگاه و در راس آن تیم فوتبالش را می بندد.
نگاهی به پنج سال گذشته کنیم....هیچ کمیته فنی ولو کشکی را هم نمی توانیم در یک مدت زمانه مثلا سه ماهه در باشگاه مس ببینیم. در همه این سال ها تصمیمات در باشگاه یا از اطاق رئیس هیات مدیره در تهران خارج شده است و یا مدیر عامل و یا در بهترین شرایط که دردصدد بودند تصمیمات به صورتی فنی تر اتخاذ شود و زمینه موفقیت برای تیم فوتبال بیشتر فراهم شود، از اطاق کادر فنی تیم فوتبال بیرون می آمد....اما نتیجه در همه این سال ها گران ترین تصمیمات با کمترین بازدهی بوده است....
تا دو سال قبل تصمیمات به نوعی کاملا دیکتاتورانه در مس اتخاذ می شد. مدیر عامل شرکت مس یا رئیس هیات مدیره و یا مدیر عامل به تنهایی تصمیم می گرفت و خودش با یک باریکلا به تصمیمش برای اجرایی شدنش صلوات می فرستاد. هواداران مس در زمان مدیریت داوری، شهبازی، پوستین دوز و... این موضوع را خیلی خوب به یاد دارند... اما در یک سال گذشته مدیران عامل تصمیمات را به صورت دموکراتیک تر اتخاذ کردند و درصدد بودند که این تصمیم گیری ها بیشتر جنبه فنی داشته باشد. در سال قبل که مس در نیم فصل اول لیگ برتر کاملا آچمز شده بود و از قعر جدول هیچ راه فراری به خود نمی دید، دست به دامن کسی شد که فکر می کرد قرار است فرشته نجاتش باشد. باشگاه مس به سرمربی انتخابی خود یعنی پرویز مظلومی اعتمادی حتی فراتر از قد خود می کند تا او راه نجات تیم را پیدا کند. باشگاه به مظلومی اعلام می کند برای نجات تیم همه امکانات را برایش فراهم می کند و این مربی از خدا خواسته بدترین تصمیمات را برای تیم فوتبال مس می گیرد.
از جذب شیث رضایی که خودش آخرین بازی خود را قبل از آمدن به مس به یاد نمی آورد تا جذب بازیکن درجه چهار برزیلی و ارایه بدترین برنامه تمرینی و بدترین نمایش در زمین بازی.... در همان زمان کاملا هویدا شد که یک جای کار لنگ می زند. هرچند اکبر ایرانمنش با نوع مدیریتی خود مظلومی را بازخواست می کرد اما کاملا مشخص بود نبود یک کمیته فنی کارآمد با حضور افرادی که راهکار جدی و عملی برای نجات تیم داشته باشند سبب شده است که عرصه برای جولان دادن مظلومی باز باشد. همین عرصه باز سبب می شد که او به هیچکس هم پاسخگو نباشد. شاید اگر باشگاه مس در همان زمان کمیته فنی قوی با نظرات کارشناسی شده داشت اصلا مظلومی به کرمان نمی آمد و یا اگر می آمد تا این حد برای در آستین گذاشتن کرمانی ها فضا نداشت....!
ایرانمنش در روزهای آخر مدیریت خود در باشگاه مس به وجود این خلاء در باشگاه پی برده بود و برای همین هم کمیته فنی باشگاه را تشکیل داد که حاصل آن انتخاب بگوویچ برای هدایت مس بود. هرچند در آن زمان این تصمیم، ایرانمنش را که هنوز مدیر عامل باشگاه بود بیشتر تحت فشار قرار داد اما مدیر وقت مسی ها با صراحت اعلام کرده بود که این تصمیم کمیته فنی باشگاه بوده است که آن ها دلایل کارشناسانه خود را داشته اند و بگوویچ باید به آن ها پاسخ دهد و همین کمیته هم باید پاسخگوی مردم باشد.....
اما این کمیته هنوز در باشگاه جا نیافتاده بود که بازهم در مدیریت باشگاه مس تغییرات انجام گرفت و مدیر عامل جدیدی برای باشگاه می آید. با حضور نژادزمانی در راس باشگاه که ظاهرا به تصمیمات این کمیته اعتقادی نداشت او جانب نظرات مردم و دیگر کارشناسان را گرفت و میثاقیان را جانشین بگوویچ کرد. این کمیته فنی خیلی زود مجددا از باشگاه مس فاکتور گرفته می شود و نژادزمانی هم همانند ایرانمنش برای نجات تیمش و بازگشت به لیگ برتر خیلی صادقانه این بار به جای مظلومی به میثاقیان اعتمادی فراتر از قواره های لازم می کند. البته که تفاوت میثاقیان با مظلومی هم در این بود که این مربی خیلی صادقانه تر برای مس تلاش کرد و انصافا تیم خوبی را هم برای مس در لیگ یک در نظر داشت اما بدشانسی های مس در زمان این مربی که با محروم و مصدوم شدن بازیکنان همراه شد سبب شد که دست میثاقیان در این تیم حسابی بسته شود.
اما آنچه که مهم است نه بدشانسی های مس، که صورت مسئله اشتباه در باشگاه مس بوده است و آن اینکه همچنان علاقه دارد از یک سوراخ بازهم گزیده شود. میثاقیان هم در تصمیم گیری هایش کم اشتباه نکرد کما اینکه خود او رسما بابت جذب برخی بازیکنان در کنفرانس مطبوعاتی اش عذر خواهی کرد. هرچند میثاقیان هر هفته و در پایان هر بازی مس از هواداران مس بابت نتیجه نگرفتن عذرخواهی می کند و وعده صعود در آخر فصل را می دهد اما از نظر فنی و کارشناسی شده چه کسی در باشگاه مس از میثاقیان پاسخ می خواهد؟! اگر میثاقیان با نظر یک کمیته فنی انتخاب می شد قطعا با این کمیته هماهنگی بیشتری داشت و قطعا در این صورت میزان خطای تصمیم گیری های اتخاذ شده در تیم فوتبال مس هم کاهش پیدا می کرد.
روزی که هواداران مس علیه نژادزمانی در ورزشگاه شعار دادند و او را بی کفایت خطاب می کردند می بایست به یاد بیاورند که مدیر عامل مسی ها تصمیماتش را بر اساس میل و نظرات آن ها اتخاذ کرد. انتخاب میثاقیان برای مس و بستن تیمی باب میل آن ها با نفرات دلخواه آن ها همه اقداماتی بود که بر اساس میل هواداران و اکثریت کارشناسان فوتبال در کرمان انجام شد اما در نهایت شخص نژادزمانی توسط همین افراد متهم شد. حالا در نظر بگیریم که تصمیمات توسط خرد جمعی در باشگاه مس اتخاذ می شد و شاید خیلی باب میل هواداران و اکثریت دیگر کارشناسان در زمان اتخاذ نبود ولی امروز سبب می شد که مس درصدر جدول گروهش باشد.... قطعا منتقدان سفت و سخت دیروز، تبدیل به احسنت گویان امروز بودند و هواداران هم با نتایج مس قطعا راضی تر بودند تا عملی شدن تصمیمات آن ها ولی نتیجه نگرفتن مس در پی آن.
باید قبول کنیم که تصمیمات کارشناسی در زمان اتخاذ شاید باب میل قاطبه مردم نباشد اما قطعا درصد خطا و ریسکش در آینده کمتر است. ضمن اینکه میزان پاسخگویی هم در این فضا بیشتر می شود. زمانی که تصمیمی با خرد جمعی اتخاذ شود خیلی راحت تر می شود درباره چرایی آن از عوامل تصمیم گیر سوال کرد و آن ها را به چالش کشید و راه حل نجات و به قولی پلان بی را پیدا کرد اما زمانی که تصمیمات بیشتر فردی باشند و یا اینکه بیشتر برای رضای خاطر مردم گرفته شده باشد تا در نظر گرفتن نکات فنی و کارشناسی شده، زمانی که عوامل برای موفقیت این گونه تصمیمات فراهم نشود، ضمن اینکه فشارها بابت تبعات آن بیشتر می شود و همه تقصیرها به گردن یک نفر می افتد، راه حل و نجات از بحران آن نیز به شدت مشکل می شود و فضا به ان حد سنگین می گردد که نجات از آن سخت ترین کار ممکن می شود. درست همانند فضایی که در این دو سال اخیر در باشگاه مس حاکم شد....
باید قبول کنیم که در همه این سال ها خرد جمعی و کمیته فنی در باشگاه مس اصلا نبوده است و این همان طلسم شومی است که امروز تیم فوتبال مس را سیاه بخت کرده است. تصمیمات عمدتا بر پایه فردی اتخاذ می شود و همین سبب می گردد که در مواقع بحران، نجات از آن و پاسخگویی برایش سخت ترین کار ممکن شود.....
زمانی که صحبت از ساختار سازی مجدد در باشگاه مس می شد یکی از فاکتورها و آیتم های مهم احیای همین کمیته فنی قوی بود که متاسفانه علی رغم پرداخت هزینه معنوی شرکت در لیگ یک، در این فصل هم اتفاق جدیدی در این زمینه در باشگاه مس رخ نداد و در باشگاه همچنان بر همان پاشنه چرخید....این طلسم شوم مس از اطاق جادوگران نیامده است....بلکه از سوراخی است که دوست داریم صد باره از آن گزیده شویم.....کارشناسان خبره ام و خرد جمعی کارسازم آرزوست.....
طرفداران بازیهای ژانر وحشت کم نیستند، اما برعکس، عناوین خوب و استاندارد که بتواند عطش این هواداران را برطرف کند بسیار کم هستند. پدر این ژانر در بازیهای ویدیویی، شینجی میکامی که سری بازیهای Resident Evil را سالها پیش بنیان نهاد، حال با بازی دیگری به نام The Evil Within بازگشته است تا دوباره ترس را به جان هواداران خود بیندازد. زومجی در بررسی خود چه نظری در مورد این بازی دارد؟
بازیکنهای جدید تعصب که ندارن هیچی کیفیت هم ندارن ! مشکل اینه که سطح بازیکنها انقدر پایین اومده که یکی مثل آقای مسلمان میشه ستاره به زعم بعضی طرفداران استقلالی . قصد کری خونی ندارم اما بشینین ببینین جدیدا چند تا بازیکن که برای استقلالیها کری خوندن ( مثل اولادی ،قاضی، مسلمان ) و اونایی که حتی بوسه ٔبر لباس پرسپولیسیها زدن الان شدن محبوب استقلالیها !! اگر شما با این قضیه مشکلی ندارین ما هم خیالمون نیست . منتها ما هیچ وقت دنبال جذب همچین بازیکنایی نمیریم ! جابجائی بین دوتا باشگاه بود مثل هاشمی نسب ، نیکبخت و ... اما هیچکدوم مثل اولادی ، قاضی ، مسلمان براتون کری نخوندن !!
ماپرسپولیسیاهیچوقت بازیکنی روکه4روبهمون نشون بده، نه تنها نمیخریم بلکه هرجاببینیم اونوبه خدمتش میرسیم!!!!بخاطراینه که پیام خان میگه این پیرهن لیاقت میخواد.
قسم به هرچی مرده استقلالی نامرده
وقتی میره استادیوم6تایی برمیگرده!
دوستان نظریادتون نره
تیرماه 1391 نقطه عطفی در تاریخ باشگاه برق بود . لحظه ای که باشگاه برق به اصطلاح ((خصوصی)) شد . باشگاهی که بالغ بر 65 سال یا دولتی بود یا دولت از آن حمایت می کرد . سال 1391 سالی بود که باشگاه محبوبمان یکه و تنها در دنیای نامردمیهای فوتبال رها شد . فوتبالی که 90 درصد آن ، هنوز دولتی بود .
اولین قرعه های خصوصی شدن به نام باشگاه برق خورد . نه زیرساختی آماده بود و نه برنامه ریزی برای خودکفائی باشگاه شده بود . نه مثل کشور همسایه وامهای کم بهره بلند مدت به باشگاه ها واگذار شد نه مثل سایر کشورها ، قوانین از بخش خصوصی و سرمایه گذار در ورزش حمایت می کرد .
باشگاه ما موش آزمایشگاهی بود . به مثابه نوجوانی بود که تا دیروز پدر و مادر زیر بال و پر او را می گرفتند ولی امروز بدون حامی ، در غربت رها گشته است .
چند روز پیش که مجلس دوباره قانون اجازه به شرکتهای دولتی مبنی بر کمک به باشگاههای ورزشی را تصویب نمود ، آه از نهادم برخاست . چرا در کشور ما همه کارها با آزمون و خطا انجام می گردد ؟ چرا کارها بدون کارشناسی لازم انجام شده و به عاقبت امور نگریسته نمی شود ؟ چرا بعد از اینکه با احساسات خیل عظیم هواداران یک باشگاه اصیل بازی شد و باشگاه محبوبشان رو به نابودی رفت باید این تصمیم اتخاذ می شد ؟
چند روز پیش که مصوبه مجلس را دیدم ، گفتم ای کاش شرکت برق منطقه ای چند سالی صبر کرده بود . ای کاش حاضر نشده بود اولین باشگاه در امر خصوصی سازی باشد . ای کاش مسئولین فارس کمی پیگیر بودند . ای کاش نتیجه پیگیری پیشکسوتان و هواداران نتیجه داده بود.
و در نهایت ای کاش باشگاه برق هنوز دولتی بود تا بتواند از این قانون استفاده کند .