خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

فرهنگ همدلی و هم کاری

در مهد کودک های ایران 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلی و ادامه بازی تا یک بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن .

در مهد کودک های ژاپن 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن اگه یکی روی صندلی جا نشه همه باختین. لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میکنن و همدیگر رو طوری بغل میکنن که کل تیم 10 نفره روی 9 تا صندلی جا بشن و کسی بی صندلی نمونه. بعد 10 نفر روی 8 صندلی، بعد 10 نفر روی 7 صندلی و همینطور تا آخر

با این بازی ایرانیها از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هر کی باید به فکر خودش باشه. اما در سرزمین آفتاب، چشم بادامی ها با این بازی به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر و کار تیمی رو یاد میدن .

 

نقدی بر مناظره حجةالاسلام اهری و میکائیل مسلمان

شب گذشته مناظره ای میان حجةالاسلام اهری به عنوان یک عالم شیعی و میکائیل مسلمان به عنوان یک اهل سنت از شبکه وصال فارسی به مدت بیش از دو سعت پخش گردید . هر چند این مناظره با یک مناظره استاندارد علمی فاصله بسیار زیادی داشت ولی برای این شبکه ماهواره ای که به تعصب و هتاکی و توهین ( که تقریباً شیوه شبکه های متعصب مذهبی است ) معروف است باید یک موفقیت به حساب آورد . چرا که در مقایسه با مناظره آقای انصاری و آقای شریفی در شبکه وصال حق که سراسر با کلمات زشت و رکیک و توهین و هتاکی همراه بود ، مؤدبانه تر و علمی تر بود . نکات قابل ملاحظه در این مورد :

1-   هر دو طرف سؤالاتی مطرح نمودند که طرف مقابل پاسخ قانع کننده ای ندادند ، و شاید اگر عالمان قوی تری نیز بجای این دو نفر بودند ، باز هم قضیه همین بود . چرا که زمانی که شخصی مکتب و مذهبی را دربست می پذیرد ، نمی تواند از عهده ی رفع تناقضات آن مذهب بر آید . حتا اگر مکتب و مذهب به تمامه حقی هم وجود داشته باشد فهم هر انسانی از آن مکتب ، انسانی و آمیخته با محدودیت ها و خطاهای انسانی است . فقط تشنگان حق و حقیقت و منصفان واقع گرا می توانند از هر مذهب آنچه را که حق است بپذیرند و آنچه را که باطل است رها کنند . آقای مسلمان به سخنان یک روحانی که 14 معصوم را خدای مخلوق معرفی می کرد و روایاتی از کتب شیعه استناد کرد که نه استناد به آن لزوماً منطقی بود و نه توجیه آن از سوی آقای اهری .

2-    در این مناظره هر دو طرف مرتکب خلط مبحث شدند . موضوع اصلی استغاثه به غیر خدا بود ، ولی آن را با توسل و شفاعت خلط نمودند . و به همین دلیل سر رشته بحث را گم کردند .

3-   مجری برنامه نتوانستند بیطرفانه برنامه را اجرا و اداره کنند به عنوان نمونه فقط یکبار توی حرف مسلمان می پرید و یک دقیقه مانده به پایان وقت اعلام می کرد ولی برای اهری سه بار حرف ایشان را قطع می کرد 30 ثانیه مانده 10 ثانیه مانده.... علاوه بر این زیر نویس شبکه تا زمانی که اهری تذکر دادند کاملاً جانبدارانه بود .

4-   سؤالات بی پاسخ مسلمان :1- چه کسی به 12 هزار امامزاده اذن استغاثه بدانان را داده ؟ 2- چرا حضرت عیسی (ع) در آیه 117 آل عمران فرمود تا زمانی که در بین آنان بودم شاهد آنان بودم پس هنگامی که مرا میراندی تو مراقب آنان بودی ؟ 3- چرا علی (ع) در نهج البلاغه توسل به اولیا را در ردیف بهترین وسیله قرار نداده است ؟

5-   سؤالات بی پاسخ اهری : 1- اگر مرده ها نمی شنوند چرا پیامبر (ص) در جنگ بدر فرمودند شما از آنان شنواتر نیستید ؟ 2- اگر عیسی من دون الله است آیا کسی که او را صدا می زده تا شفایش دهد عمل شرک آمیزی مرتکب شده است ؟ اگر مرده ها نمی بینند و نمی شنوند ،چرا عایشه از زمان دفن جنازه عمر در کنار قبر پیامبر حجاب را رعایت می کرد ؟

6-   حال که هر دو طرف پاسخ های قانع کننده ای برای رقیب خود نداشتند ، بهتر نیست که تعصب را کنار بگذاریم و خود را حق مطلق و دیگران را باطل محض و مشرک و کافر ندانیم .و با هم مانند دو انسان فرهیخته کنار بیاییم و همدیگر را به رسمیت بشناسیم و قصد نابود کردن همدیگر را نداشته باشیم .

یکی از رازهای اربعین حسینی یا بهتر بگویم معجزه ی امام حسین(ع)

یکی از رازهای اربعین حسینی
یا بهتر بگویم معجزه ی امام حسین(ع)

روزی در یکی از راهپیمایی های اربعین حسینی از شهر نجف به سمت کربلا، دو مرد در حاشیه مسیر به طور اتفاقی برای استراحت کنار هم نشستند، یکی ایرانی و یکی عراقی...
جالب بود هر دو یک پا نداشتند البته اگر دقیقش بخواهید هر دو یک پای مصنوعی داشتند...

فرد عراقی سر صحبت را باز کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم، از ایرانی پرسید پای شما چه شده؟فرد ایرانی گفت جانباز جنگ با عراق هستم،برای شما چه اتفاقی افتاده؟عراقی جواب داد من هم در جنگ با ایران پایم را از دست دادم...

چشمان هر دو کم کم گریان شد...
ناگهان هر دو برخاستند و همدیگر را در بغل کشیدند و شروع کردند به گریه کردن...

اگر کسی نمیدانست، فکر میکرد این دو رفقایی هستند که همدیگر را بعد از سال ها دیده اند ولی در واقعیت گریه هایشان برای این بود که امام حسین(ع) دو دشمن سال های دور را در کنار هم و در یک راه قرار داده بود...

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
کاش ما هم اربعین کربلا بودیم...

امروز هر روز است ..

چه روزی است امروز
امروز هر روز است
دوست من !
امروز همه ی زندگی است
عشق من !
ما همدیگر را دوست داریم و زندگی می کنیم
زندگی می کنیم و همدیگر را دوست داریم
و نمی دانیم این زندگی چیست
و نمی دانیم این روز چیست
و نمی دانیم این عشق چیست ..


{ ژاک پره ور }