خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

نیم فصل تمام شد و مس سقوط کرد

آبرو برها......

خسته نباشید....به معنای واقعی کلام.... سرتان سلامت باشد که با همتی که در طول این یازده بازی به خرج دادید سربلند کردید ما را چنان که سرمان از شدت این بلندی بریده شد....

   folad-mes 10

دلتان شاد باد و پولی که به جیب زده اید حلالتان باد که شادی را چنان با نتایجتان گوارای وجودمان کردید که وقتی  به آن ها نگاه می کنیم از شادی چنان سیاه مست می شویم که فقط با قی کردن بدنمان را آرامش می بخشیم....

چشمتان روشن که چنان در زمین همتی به خرج دادید که چشم مان از روشنی شاهکار نتایجتان کور شد و همه روزمان سیاه....

سرتان سلامت که حالا عاملی جدید برای گسترش سرطان در تمام تنمان شدید آتقدر که یادمان رفته بدبختی های بزرگتر از شما هم برای همه استرس های این روزهای مان وجود دارد....

امیدهای ما برای مس حالا آبرو برهای ما شده اند و ما را در گروهی که شاید یک دهم گروه دوم هم پیچ خطرناک نداشت در آخر نیم فصل در آخر جدول جای دادند تا به افتخارشان یک خاک مرتب بر سر کنیم و فغان بر بیاوریم که کی می خواهید تمامش کنید؟! تا کی می خواهید قبول کنید که ضعیف هستید و بازیکن درجه سه و چهار فوتبال ایران که یک دهم پول قسط اول قرارداد شما را هم از نزدیک ندیده است چه رسد به اینکه در جیبش بگذارد می آید شما را دربیل می زند به شما گل می زند و نود دقیقه برروی جنازه و پرچم تیم شما هلهله می کند....

غرور و تعصب مرده است اما آبروی شما چه شده که تا این حد آن را به حراج می گذارید....؟! سربازان نارنجی ما با این نتایج گهربار و این جایگاه اندک الحق که حکم همان گربه ترحم آوری را داشتند که فقط در قصه ها شیر بود.... آبرو برهای ما کمی که نه با این شاهکار پایان نیم فصل تان خیلی خجالت لازم هستید....

اکبر آقا فتبارک الله احسن الخالقین.....! این بود حاصل اعتماد تمام قد کرمانی ها به شما؟! ما همه کمبودهای شما را روی چشم گذاشتیم.... با گلایه ها و بدشانسی هایتان مدارا کردیم.... با خالی شدن دستتان ساختیم تا جایی این مس را که حاصل اعتماد ما به شما بود را ترمیم کنید نه اینکه هفته به هفته مس را برای ما آینده دق کنید و قول هفته بعد را بدهید....

دوستان و آشنایان ما در پایان نیم فصل نه فقط جایی برای فکر کردن به صعود هم نداریم که با سر به قعر جدول هم سقوط کردیم....مبارک همه ما باشد که یک عمر است در این سقوط نقش داریم و آخرش هم یاد نمیگیریم که نقشمان را درست بازی کنیم.... همه ما مقصریم حتی همه آن هایی که امروز خود را از تمام باشگاه طلبکار می دانند....

برای مس زنگ های خطر زیادی صدا می دهند....برای مس اتفاقات بسیاری بدی در شرف رخ دادن است.... برای مس کار در حال تمام شدن است....هیچکس خود را به خواب نزده است و نگرانی از سروشکل همه هم می بارد....همه می خواهند کاری انجام دهند اما کاری درست باید انجام شود....کاری که اگر گام غلطش برداریم سقوط بعدی دیگر قامت ما را راست نمی کند.....عقب گرد بعدی مسیرش مستقیم به دهه شصت و هفتاد فوتبال شهر کرمان است! هوشیارانه کاری کنیم نه شتاب زده....خیلی حرف ها هست که باید در همین روزها گفته شود و خواهیم گفت.....

به بهانه -کتاب سفیر

بسم الله الرحمن الرحیم-به بهانه خواندن کتاب  سفیر ویک مقاله ازدانشگاه "یل"امریکا-جناب اقای کسینجر کتاب مشهور دیپلماسی را به دشمن عزیز خوداقای ظریفت قدیم کردند- بقول اقای شاپور بختیار- فاشیست با فرهنگ لاس میزند ورای انها وحزب انها محترم است ؟؟!! چند قرن یک فردی مانند اقای حضرت دولابی رحمت علیه درانجا پیدا میشود که کلمات قصار ایشان راداشته باشد چه برسد به کلمات قصار امام راحل رحمت الله علیه  حتی هنوز به کلمل قصار جناب شکسپر نائل نشدند چون بقول ایشان ارتباطی با اسمان ندارند- دیپلماسی نزد  شیطان بزرگ یاد میگیرنند ومعنویت الفبای انرا خوداموز میخوانند وبقول ان مقاله همه ژئو پلتیک دارند جز امریکا که ایدولوژی با فرهنگ قوی دارد؟؟- بقول استاد حضرت رضا داوری رحمت الله علیه سیاست وجه ای ازایدولوژی است باطن سیاست ایدولوژی است درکشورهای اسلامی باز خوانی اسلام مطرح است- درغیره اغازبدست  اوردن حقوق انسانی مطرح است- سازمان ملل را درست براساس سیستم نظامی درست کردند که این رافقط بلد هستند ودرانجا سرجوخه مجارستان به ارتشبد ایران میفرماید درجه ات را نشان بده سرباز صفر من در انگلستان یک استاد مجارستانی داشتم بسیارخانم خوبی بود ولی من از سادگی ایشان مات ومبهوت بودم وخیلی زود یک خشم مقدس پیدا میکرد البته به نفع دانشجو- ومن یا اتیلا میافتادم که بادرجات زیادی انواع ان درمجارستان ظهور کرد- یک جائی درلندن که سابقا جای ممتازی درلندن  بود که مجله انگلیسی کره شمالی میفروخت من انجا میرفتم یک شماره میخریدم نزدیک انجا یک سه راه بود ومن انجا میایستادم وشروع به خواندن میکردم-غالبا پیرزن ها وز نان عبور میکردند- یکی میفرمود شماطرفدار کره شمالی هستید- میگفتن پس بایدطرفدار امپریالیسم امریکا وامپیریالیسم انگستان باشم؟؟ دست چب خودرا بالا میاورد وافقی میکرد وپائین میاورد یعنی بسیارخوب- خانمی دیگر ی امد کنار دست من ایستاد فرمود شما از اسیای جنوب شرقی هستید گفتم نه ایشان فرمودند ده نفر الحمدالله از کره شمالی اخیرا درانگلستان نیست وگرنه ما خواب نداشتیم سرما شبانه مییریدند ومن هرگاه پاریس میروم جرئت نمی کنم به محله ویتنامی سربزنم- خواستم بگویم به خاطر محبت های زیادی شما به کره شمالی کردید چنین انتظاری ندارید ولی پیرزن خوبی بود-گفت شما اهل کجاهستید گفتم ایران گفت ما از این مسلمانان بسیاروحشت داریم بخصوص افغان ها مثل روح شب حرکت میکنند وسر سربازان روسی میبرنند بدون انکه جغد خبردار شود وتعجب این است بایک کیسه ارد واب غار دوام میاورنند واگر کشته شوند هیج کس به خانواده انها کمک نمیتواند بکند اپارتمان خودش ان را نشان داد وگفت ربروی من اطاق یک دانشجوی ایرانی است ومن وحشت دارم شب مانندروح بالای سرمن بیاید وجغد خبر ندارنشود خواستم بگویم اینهمه شما ظلم کردید ویک سنگ به شما زده نشد که دنیارا مات ومبهوت کردند ولی از قرار معلوم ورق برگشته است لذا درانمقاله گاهی بحث ایدولوژی اسلامی میشود؟؟

700 تست روانشناسی جالب خیلی جالبه امتحان کنید

هندوانه و طالبی و خربزه روبروی شماست.

 

بین اینها کدومووو انتخاب می کنید؟

 

با تمرکز کامل جواب بدین . بعد ویژگـــی های شخصیتیتونو در پایین ببینین...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جواب:

 

اگه هندوانه رو انتخاب کردید یعنی شما فردی هستید که هندوانه دوس دارین 

اگه طالبی رو انتخاب کردید یعنی شما فردی هستید که طالبی دوست دارین 

اگر خربزه رو انتخاب کردید یعنی شما فردی هستید که خربزه دوست دارین 

 

در این شرایط ازدواج نکنید!

 
 
سلام

 

با تشکر از خانم غلامی که این مطلب رو واسم ایمیل کردند

منبع اصلی :سایت خبری تحلیلی جوان امروز http://javantoday.mihanblog.com/post/265

افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با 10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم. گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند، مشکلات زیادی در زندگی مشترک شان دارند و به نظر می رسد از همان اول، ازدواج شان نادرست بوده است. 

در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟ شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع این طور نیست! 


مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با 10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.

1 – زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.


2 – پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

 


3 – شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم. 

اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.

اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.


4 – احساس تنهایی شدید

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.

تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.



5 – عجله

«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!


6 – سن پایین

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.

این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

 


7 – شناخت ناقص

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید. 

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.









8 – بحران روحی

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.




9 – سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!

هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.

در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

 



10 – چشم و هم چشمی

 

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!
 
 

چگونه به تنهایی با دشواری های زندگی روبرو شویم

 

چگونه به تنهایی با دشواری های زندگی روبرو شویم


نعداد زیادی راه‌حل و ترفند برای مواجه با لحظه‌های دشوار در زندگی وجود دارد اما متاسفانه در زمان سختی مفید و کمک‌کننده نیستند. تمام انسان‌ها در طول حیات با لحظات سخت روبرو می‌شوند اما تعداد اندکی موفق می‌شوند که مشکلات را از زندگی‌شان بیرون بیاندازند. در این پست از زبان جنیفر هیوستون نویسنده سایت Womanitely راه‌های ساده‌ای را معرفی می‌کنیم که می‌توانند به شما در گذراندن اوقات دشوار زندگی کمک کنند. هرچند این توصیه‌ها ساده و آشنا به نظر می‌رسند، اما مرور دوباره آن‌ها (و صد البته عمل به آن‌ها) خالی از فایده نخواهد بود.

مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net


من فرد درون‌گرا و بسیار حساسی هستم. حتی کوچکترین مشکلات می‌تواند روز من خراب کند. در واقع تعداد زیادی از تکنیک‌ها را امتحان کرده‌ام که متاسفانه کمک خاصی به من نکرده‌اند. اگر شما در حال تلاش برای مواجه با سختی‌های زندگی هستید من پیشنهاد می‌کنم در دوران سختی که خود را تنها می‌باید از تکنیک‌های شگفت‌انگیز زیر استفاده کنید:

۱. چشمان خود را ببندید.
اولین کاری که من وقتی در دردسر وحشتناکی افتاده‌ام انجام می‌دهم این است که چشمان خود را می‌بندم و ذهنم را خالی می‌کنم. درست شبیه کاری که در یوگا انجام می‌شود، به سادگی مشکلات و دشواری‌ها دور می‌شوند و شاید احساس خلسه‌ای ایجاد شود که شک کنید مرده‌اید یا زنده هستید. هرچند امیدوارم هرگز این احساس را تجربه نکنید. چند ماه پیش شرایط سختی داشتم و انجام این کار برایم آسان نبود اما من از لحاظ طبیعی انسانی قوی هستم و معتقدم مواجه شدن با چالش‌ها و سختی‌ها انسان را قوی‌تر می‌سازد. من یک‌بار زندگی می‌کنم، بنابراین نمی‌خواهم زمان خود را صرف نگرانی در خصوص بی‌عدالتی‌های کاری، برخی روابط دوستانه مسموم، همکاران و در واقع چیزهایی که نمی‌توانم تغییر دهم، کنم. چشمان خود را ببندید، نفس عمیقی بکشید و اجازه دهید نگرانی‌ها و مشکلات ذهن شما را ترک کنند. شکر گزار باشید و بی‌توجه به مشکل پیش آمده لبخند بزنید. لبخند شما کمک می‌کند تا با مشکل خود قوی‌تر بجنگید.

2. عبادت کنید.
اگر با بستن چشمان خود نتوانستید نگرانی‌ها را دور کنید، عبادت کنید. دعا و عبادت گزینه مناسبی برای افرادی‌ست که نمی‌توانند با احساسات خود کنار بیایند و یا از اضطراب رنج می‌برند.

مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net

بسیاری از ما به قدرت دعا اعتقاد نداریم اما من باور دارم. وقتی ترس و اضطراب به من حمله می‌کند، من شروع به عبادت و دعاکردن می‌کنم و واقعا فکر این‌که من تنها نیستم، در مواجه با مشکلات و سختی‌ها به من کمک می‌کند.

۳. اجازه دهید افرادی که نمی‌خواهید آن‌ها را ببینید از زندگی شما دور شوند.
در حالی که شما از همکاران مزاحم و رئیس خود نمی‌توانید اجتناب کنید، بهتر است لااقل ازدوستان یا بستگانی که ارتباط با آن‌ها برای‌تان استرس‌زا یا آزاردهنده است دوری کنید. ممکن است آن‌ها در اصل آدم‌های خوبی باشند اما اگر در مواجهه با آن‌ها احساس شکست و ناراحتی می‌کنید بهتر است از برخورد با آن‌ها اجتناب کنید. هنگامی که شما در حال عبور از سختی‌ها و مشکلات هستید نیاز دارید که با آدم‌های مثبت که برای شما الهام‌بخش هستند معاشرت کنید و این‌گونه احساس بهتری خواهید داشت. زمانی که ناگزیر به برخورد با همکاران آزاردهنده خود هستید آن‌ها را نادیده بگیرید، یک نفس عمیق بکشید و به خودتان آرامش بدهید. به یاد داشته باشید شما مسائل مهم‌تری دارید، بنابراین وقت خود را برای افرادی که خیر شما را نمی‌خواهند هدر ندهید!

۴. به خودتان ایمان داشته باشید.
شرایط مهم نسیت، شما باید همیشه خود را باور داشته باشید. درست است شما در روزهای سختی هستید اما این بدان معنا نیست که شما نمی‌توانید با مشکلات مقابله کنید.

مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net


شما می‌توانید، من باور دارم و خود شما هم باید باور داشته باشید. چه بخواهیم چه نخواهیم زندگی پر از سختی‌ها و مشکلات است. به طور منطقی، وظیفه ما این است که بیاموزیم که چگونه بر آن‌ها غلبه کنیم. زمانی که من به والدین، دوستان و همکارانم گفتم که می‌خواهم کار پر درآمد خود را ترک کنم و به جای آن به نوشتن و کارهای داوطلبانه بپردازم، هیچ‌کس من را باور نکرد. با این حال باورمن به خودم، به من کمک کرد که زندگی خود را آن‌گونه که در رویا داشته‌ام آغاز کنم و از چیزهای کوچکی که قبلا در برنامه‌ها و مشغله‌های روزمره نادیده گرفته می‌شد لذت ببرم.

۵. خودخواه باشید.
اگر شما فردی مانند من باشید، برای شما این‌که در هر شرایطی به فکر خود باشید سخت خواهد بود. اما من با تجربه شخصی خود می‌توانم بگویم که در این دنیای بی‌رحم، زنده ماندن برای افراد مهربان دشوار است. هنگامی که شما در حال تلاش برای کنار آمدن با دوران سخت زندگی خود هستید، باید بی‌تفاوت و خودخواه باشید. اگر نیاز به زمانی برای فکر کردن و چاره‌اندیشی دارید جلسه و قرار خود را کنسل کنید. مطمئنا این بدان معنا نیست که شما باید همیشه خودخواه باشید اما باید همواره خودتان را در اولویت قرار دهید.

مهم نیست که چه اتفاقاتی در زندگی شما رخ می‌دهد! به یاد داشته باشید که شما به اندازه کافی قوی هستید تا بتوانید با مشکلاتی که در مسیر زندگی قرار دارد مواجه شوید. شما تنها نیستید، مثبت بیاندیشید و خود را باور کنید آن‌گاه در می‌یابید که زندگی به آن سختی که فکر می‌کردید نیست. تکنیک شما برای غلبه بر مشکلات چیست؟

برگرفته از: ایران سان