غده ی صنوبری (همچنین بدن صنوبری، اپیفیسیس سِربِری، اپیفیسیس و یا چشم سوم نامیده میشود) غده ی درون ریز کوچکی است که در مغز مهره داران قرار دارد. این غده ملاتونین (melatonin) تولید میکند، هورمونی که بر روی فرکانسهای الگوی خواب و بیداری و مسئولیت ساعت بیولوژیکی انسان را بر عهده دارد.
غده صنوبری به صورت یک مخروط میوه کاج کوچک است و به همین دلیل به آن غده صنوبری می گویند.
معمای 2012 – میوه کاج – توضیحاتی در مورد غده صنوبری
غده صنوبری نزدیک به مرکز مغز، بین دو نیمکره سر (نیمکره غربی) در گودی در مرکز تقاطع تالاموس گذاشته شده است. برخلاف بیشتر قسمتهای مغز، غده صنوبری، توسط سیستم مانع (منع) خون از دیگر نقاط بدن جدا نیست. این (غده صنوبری) به رنگ خاکستری مایل به قرمز و به اندازه یک نخود (8 میلیمتر در انسانها) است.
و در پشت و زیر شیار مغزی (یا خط نخاعی)، به صورت افقی در اتصال تالاموس، و قسمتی از هیپوتالاموس واقع شده است. روی خط وسط ساختار مغز است و اغلب مواقع در عکسبرداری های اشعه X از جمجمه دیده میشود، که اکثرا آهکی شده اند. فرآیند آهکی شدن جذب فلوراید موجود در آب و خمیر دندان است. این آخرین غده درون ریزی است که کارش در بدن کشف میشود.
متافیزیک
موقعیت غده صنوبری در این جای عمیق و غیر قابل دسترس در مغز، به نظر میرساند که این غده اهمیت پنهانی دارد. قبلا قابلیت آن به عنوان یک یک چشم فیزیکی که میتواند ماورای فضا و زمان را ببیند، کشف شده است، و به خرافات و عرفان نسبت داده شد. امروزه آن با چاکرای ششم، که به بیداری و نبوت نسبت داده میشود و موجب افزایش آگاهی روانی میشود، شده است.
چاکرا چرخهای فزاینده یا مخروط انرژی
12 around spiraling cones of creation
غده صنوبری یا چشم سوم در مرکز هندسی مغز واقع شده است. این به محل هرم بزرگ در وسط سیاره فیزیکی (سیاره زمین) ارتباط پیدا میکند.
تمام چشمان برای دیدن و نماد چشم
غده صنوبری بوسیله نور فعال شده، و این غده در ریتمهای زیستی مختلفی از بدن را کنترل میکند. غده صنوبری به صورت هماهنگ با غده هیپوتالاموس (hypothalamus) که تشنگی، گرسنگی، نیازهای جنسی و ساعت زیستی (ساعتی که عملات پیر شدن و گذشت زمان را بر عهده دارد) را بر عهده دارد، کار میکند. وقتی که بیدار میشود (غده صنوبری فعال میشود)، فشاری در قاعده مغز احساس میشود.
در حالی که عملکرد فیزیولوژیکی غده صنوبری تا زمان حال ناشناخته باقی مانده است، سنتهای عرفانی و مدارس معنویت و باطن شناسی این قسمت از مغز میانی، که رابط بین دنیای فیزیکی و معنوی، روحانی بوده است را میشناختند. به عنوان قویترین و بالاترین منبع انرژی اثیری ethereal energy( انرژی است که در کالبد انرژی انسان قرار دارد بصورت یک هاله ای از انرژی درون انسان قرار میگیرد که در دیگر موجودات با روش عکسبرداری کرلیان قابل مشاهده است) قابل دسترسی برای انسانها، شناخته شده است. غده صنوبری همیشه در شروع و ظهور قدرتهای فوق طبیعی بسیار مهم بوده است. و توسعه استعداد های خارق العاده روانی، همیشه با این ارگان دید فراتر (higher vision)، از نزدیک در ارتباط بوده اند.
وقتی که غده صنوبری فعال باشد، چشم سوم به عنوان یک استارگیت (stargate ، star+gate دروازه ستاره ای)، که ماورای فضا و زمان را، در فضا و زمان می بیند.
به منظور فعال کردن چشم سوم، باید فرکانسهای فرد را افزایش داد و او را به ادراک و آگاهی بالاتر برد (همه چیز آگاهی و درک تجربه ی دریافت شده از طریق چشم زمان یا چشم سوم است). مراقبه، یوگای تجسم، و تمام اشکال سفر خارج از بدن، چشم سوم را باز میکند و اجازه میدهد که فراتر از فیزیک (جسم و ماده) ببیند.
همانطور که تمرین میکنید، آن را سریعتر، بیشتر و بهتر به دست می آورید. توانایی های روانی خارق العاده شما و همچنین پیامهای دریافتی در طول زمان رویا و خواب، افزایش مییابند. ممکن است که اول بوسیله بستن چشمهای فیزیکی خود شروع کنید، اما همانطور که تمرین میکنید، قادر خواهید بود که چشم سوم خود را با تمرکز و دریافت پیام از طریق چشمان باز فیزیکی خود، باز کنید.
ارتعاشات سیاره ای (ارتعاشاتی از امواج که از هر سیاره متصاعد میشود) / افزایش فرکانس به صورت تصاعدی، به روح و نفس اجازه میدهد که بسیار آسانتر از گذشته بتواند این کار را انجام دهد.
فرکانس ادامه خواهد یافت تا زمانی که آگاهی به اندازه کافی افزایش یابد، تا تکامل در طول چند سال بدست بیاید.
کندالینی Kundalini (کندالینی نیرویی روحانی و کیهانی است که به صورت حلقه شده در تمام انسانها بصورت وارونه در دهانه سوشومنا نیدی قرار گرفته است. کندالینی آگاهی خالص، رهایی و دانش است.)
غده صنوبری بعد از لمس شدن بوسیله نور مرتعش کندالینی، مطابق با اندیشه برتر الهی divine میشود. صعود خود را، بعد از پاسخ دادن به ارتعاشات حاصل شده از نوری در سر (light in the head) ، به سمت مرکز سر، شروع میکند. نور در قسمت بالای سوتراتما (sutratma) یا موضوع روح soul thread ، که از بالاترین سطح وجود ما میگذرد، وجود دارد.
برگرفته از سایت : www.ufolove.wordpress.com
لینک منبع : http://www.crystalinks.com/thirdeyepineal.htm
زنان صبح ساعت 5قدیم: به آهستگی از خواب بیدار میشود. نماز میخواند و سپس به لانه مرغها میرود تاتخم مرغها را جمع کندجدید: مثل خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند.صبح ساعت 6 قدیم: شیر گاو را دوشیده است ، چای را دم کرده است ، سفره صبحانه را باعشق و علاقه انداخته و با مهربانی مشغول بوسیدن صورت آقای شوهر است تا از خواب بیدار شود.جدید: بازهم خوابیده است.
صبح ساعت 7 قدیم: مشغول مشایعت آقای شوهر است که از در خانه بیرون می رود و هزار تا دعا و صلوات برای سلامتی شوهر کرده و پشت سرش به او فوت میکند.جدید: هنوز کپیده است.صبح ساعت 11 قدیم: مشغول رسیدگی به بچه ها و پاک کردن لپه برای درست کردن ناهار است.جدید: تازه چشمانش را با هزار تا ناز و عشوه باز کرده و با دست در حال بررسی جوش های روی صورتش است ظهر ساعت 12قدیم: مشغول مزه کردن پلو به جهت تنظیم نمک آن است.جدید: در حال آرایش کردن با همسایه طبقه بالا در مورد انواع مدیتیشن صحبت میکند .
اندر می خانه ی خویش دلواپسی ها دارم
از چشم زهر بینم اشک ها به انتظار دارم
چون رود گذر میکند فارق از این دلم
حاصل چندی عمر خاطره ها زه دل دارم
گل به بهارش طراوت می دهد بر سینه ی من
نفسی ده که چاره ی کار زه کوی دوست دارم
سبوی این عمر چندی گذشته به صبر عیوب
آخر شکیبی ای دل کجا گویم که منم دلدار دارم
بی آشیانه بلبل کجا رود در این باران طوفانی
که قهر خدا بر دل شکسته ها گریه ها دارم
دلی را به حکم خدا به امانت میکشیم که سنگینیش کمر را خم میکند , و چشمانم بی خواب
تاریکی را با افکار پریشان سپری میکند و هوای دلم را در تنهایی شب به نوشته هایم میبخشم
تا یادگاری از تپش های قلبم به روزگار دهم
نمی دانم آن خواب سنگینم بر بی خوابی هایم کم رنگ گشته است
و ماه بر پیکر نگاهش اشک را از چشمه میگیرد
چندی هستم و چندی میروم و نمیدانم بر هوای ابر ناک چه گشته است که صداقت باریدن را
از دست داده است
گاهی همچو رود میروم و بر فکر دریا شدن جان میدهم و بر روزگار میسایم و پش می روم
اما کبوتر های بی آشیانه کجا دارند جز آغوش زامن آهو