اربعین و چهل نکته
اربعین یعنی از عاشورا چهل روز گذشته است . پس چهل نکته در بابِ محرّم و عاشورای فرومد بخوانید .
1ـ فرومدیهای محترم سعی می کنند هر سال در هرجا هستند تا آنجا که مقدور است خودشان را به روستا برسانند و روزِ تاسوعا و عاشورا در فرومد باشند ، در واقع هر چند روز از محرّم که در تعطیلاتِ رسمی قرار گیرد ، تعدادِ روزهای ماندنِ در روستا بیشتر می شود .
2ـ آمدنِ به روستا موجبِ دیدار و رونقِ مراسمِ محلّه ها ( بالا ، پشند ، جنان ) و روزِ عاشورا هم موجبِ رونقِ مراسمِ کُلِّ روستاست .
3ـ امسال کوچۀ بالا و جنان روحانی نداشتند و دو نفر روحانی برای دهۀ اوّل محرّم دعوت شده بودند . من فقط توانستم یک شب پای منبر روحانی در کوچۀ بالا باشم ، یک شب به کوچۀ جنان رفتم که مراسم زود تمام شده بود .
4ـ کوچۀ پشند روحانی محترم همیشگی خودش را داشت ، البتّه در هیئتِ ابوالفضل مفتاباد هم شام و سخنرانی بود و بعد سخنرانی فرزندش و نوحه در حسینیّۀ سرحمّام ، جنبِ مسجد ، پای چنار .
5ـ من که از کودکی به پای منبر می رفته ام تا امسال که مستمع روضه ها بودم ، حرفِ تازه ای نشنیده ام ، یعنی یک کودکِ دبستانی ، یک نوجوان دورۀ راهنمایی ، یک جوانِ دبیرستانی ، یک دانشجوی کارشناسی ، یک دبیر معارف اسلامی ، یک دانشجوی کارشناسی ارشد ، یک پژوهشگر تاریخ محلّی ، یک قرآن پژوه و محقّق در زمینۀ علوم قرآنی و یک منتقد موضوعاتِ دینی و مذهبی و تاریخی باید همیشه همین روضه ها را گوش کنم !
6ـ من تنها اینگونه نیستم ، پای منبر ، افرادی که تحصیلاتِ عالیه با مدرکِ دکتری دارند یا قاضی و ... و نهایت فرهیخته اند ، کم نیستند . آنها هم مثلِ من محکوم به شنیدنِ همین تکرارِ مکرّرات هستند . ( در اینجا قصدِ نقدِ محتوایی ندارم ، آن موضوع جدایی است و ان شاء الله برای موقعیّتِ خودش )
7ـ فرومدیهای محترم با شور و شـوق به روستا می آیند ، آنها برای برپاداشتنِ این مراسـم و پرداختِ هزینه هایش دریغ نمی کنند ، هر کسی در حدِّ توانِ خود کمک می کند . مراسم که تمام شد می روند تا سال آینده .
8ـ در این دهۀ محرم در هر سه محلّه شام می دهند ، به طور طبیعی هر کسی هم برای شام به محلّۀ خودش می رود ، البتّه من یک شب را برای شام با همراهم به حسینیّۀ محلّۀ بالا رفتم . سه نکتۀ جالب توجّه برای من در آنجا اینها بود .
نصبِ عکس درگذشتگانِ سالِ گذشته که یادبودی از آنها شود . تهیّۀ جاکفشی که نظمِ خوبی داشت و لباسِ مخصوصِ خدمتکاران که شناخته شوند .
9ـ یک پیشنهاد که به فکر من رسید این بود . هر کوچه ، مردم محلّۀ دیگر را یک شب به شام دعوت کنند و ابتدا هم شام را به مهمانان بدهند . یعنی ؛
کوچۀ جنان یک شب مردمِ کوچۀ بالا و شبِ دیگری مردم کوچۀ پشند را دعوت کنند .
کوچۀ پشند یک شب مردمِ کوچۀ بالا و شبِ دیگری مردم کوچۀ جنان را دعوت کنند .
کوچۀ بالا یک شب مردمِ کوچۀ جنان و شبِ دیگری مردم کوچۀ پشند را دعوت کنند .
البتّه برنامه ریزی می خواهد که مشکل به وجود نیاید ، مثلاً تداخل نشود ، آیا یک شب مردها را دعوت کنند و یک شب هم زنها را یا ... . به هر حال رعایتِ آدابِ مهمانداری شود .
10ـ امسال در روزِ تاسوعا دسته های عزاداری از سه محلّ به سرسنگ رفتند و کنارِ مسجد جامع با هم نوحه خواندند و سینه یا زنجیر زدند . برای اوّلین بار خوب بود ولی برای سالهای بعد باید اشکالات و ناهماهنگیهایش برطرف شود .
11ـ آقای حسن آدینه مدّاحی می کند صدای گرمی هم دارد ، در روزِ تاسوعا و عاشورا هم خاموش نبود ، بهتر است این دوستِ عزیز در این فاصلۀ یک ساله دنبالِ مطالب و اشعارِ غنی باشد تا نتیجۀ مطلوبتری حاصل شود . البتّه بعضی شبها هم به حسینیّۀ محلّ پشند آمد .
12ـ فرومد افرادِ تحصیلکردۀ حوزوی و دانشگاهی و پژوهشگر اگر زیاد نداشته باشد ، کم هم ندارد . یعنی اینقدری هستند که بتوانند روستا را در زمینۀ امورِ لازم خودکفا کنند .
13ـ اگر برنامه ریزی باشد و کار برای آخِرین دقایق گذاشته نشود ، حوزویان و دانشگاهیان و پژوهشگران در موضوعاتِ مناسب مطلب برای ارائه در این شبها آماده کنند و در حسینیّه های هر سه محلّ بیان کنند .
14ـ خانمها هم به جای اینکه مستمعِ تنها باشند می توانند مطلب آماده کنند و حدّاقل در جمعِ خانمها بیان کنند .
15ـ اگر فرومدیها خودشان به فکر برخیزند و همانطور که تغذیّۀ جسم را در این ایّام بهاء می دهند در فکر تغذیّۀ جان هم باشند ، آیا نیازی به دعوتِ روحانی به عنوانِ مهمان هست ؟! دعوتِ سخنران به عنوانِ مهمان وقتی خوب است که از سرِ ضعف نباشد . گرچه وقتی سخنران نباشد چاره ای هم نیست .
16ـ شبیه خوانی هم در روزِ عاشورا بحثِ خودش را دارد ، کسانی که نقش بازی می کنند با اینکه آموزش ندیده اند و به تجربه آموخته اند ، انصافاً خوب اجرا می کنند ، اگر کم و کاستی هم در اجرا داشته باشد ، قابلِ رفع است .
17ـ در موردِ متن تعزیه خوانی سخن فراوان است . از بازیگرانِ نقشها هم این توقّع نیست ، آنها هم داعیّۀ این را ندارند ، آنها بازیگرند ، اگر متنِ بهتری در اختیارِ آنها قرار گیرد ، طبیعتاً آن را می خوانند . بعضی از مطالبی که خوانده می شود در شأنِ آن پیشوایان و شُهدای راهِ حقّ و فضیلت نیست و چه بسا اهانت باشد فقط گویندگان قصدِ توهین ندارند و گرنه محتـوا شائبۀ توهین آمیز بودن دارد . ( نقـدِ محتـوایی آن فرصتِ خودش را می طلبد که اِن شاءَ الله برای موقعیّتِ خودش )
18ـ اصلاح و تهیّۀ متنِ بهتر کار آن تحصیلکرده هاست ! چه بسا باید گفت : وظیفه و تکلیفِ آنهاست ! فرض را بر آن بگیریم که یک نفر به متنی که خوانده می شود اشکالِ منطقی و بایسته می گیرد ، آن موقع از این تحصیلکرده ها پرسیده می شود که : اینها چیست که خوانده می شود و شما هر سال گوش می دهید و در پیِ اصلاح آن بر نمی آیید ؟ اینجاست که باید گفت : خداوندِ علم را چون به اسارت بَرند شرمساری بیش بَرد .
19ـ مکانِ شبیه هم اصلاً مناسب نیست باید جایی باشد که مردم راحت بنشینند و بتوانند ببینند و امکاناتِ خدمات دهی بهتری فراهم باشد .
20ـ هر سال سبزپوشان در مقابلِ سرخپوشان رَجَز می خوانند که من دمار از روزگارتان در می آورم ، من به رستم گفته ام ؛ زکّی ! هنوز به میدان نیامده ، می افتد و فریادش بلند است که : ای عمو به فریادم برس ! در روی منبر گفته می شود که ابوالفضل دوازده هزار نفر را کُشت !!!! امّا واحسرتا از اینکه حتّی یک نفر از سرخپوشان کُشته شود . من که از دورۀ کودکی حتّی ندیده ام که یک بار یک نفر از سرخپوشان به قولِ ما فرومدیها « دِ کُوپ اُوفتِه » !
ـ چهل ستون که شنیده اید ، در واقع بیست ستون است ، بیست ستون هم در آب دیده می شود و چهل ستون می شود . شما این بیست نکتۀ مشفقانه را به روشنای آب ببینید و برایش چاره ای بیندیشید و هر کدام نکته ای بر آن بیفزایید تا چهل نکته شود !